چرا بازیهای وایکینگی یک باره محبوب شدهاند؟
این روزها داستانها و اسطورهشناسی نورس محبوبیت بسیار زیادی پیدا کردند. این محبوبیت باعث شده تا آثار هنری بسیاری داستانشان را در این جهانها تعریف کنند. بازیهای ویدیویی هم از این قاعده مستثنی نیستند. بازیهایی ...
این روزها داستانها و اسطورهشناسی نورس محبوبیت بسیار زیادی پیدا کردند. این محبوبیت باعث شده تا آثار هنری بسیاری داستانشان را در این جهانها تعریف کنند. بازیهای ویدیویی هم از این قاعده مستثنی نیستند. بازیهایی در جهان نورس و کاراکترهای وایکینگها روز به روز محبوبتر میشوند و بازیسازان زیادی در نظر دارند تا بازیهایی با تم این جهان عرضه کنند.
در اواخر قرن هشتم میلادی تا اواسط قرن یازدهم میلادی، دریانوردانی از جنوب اسکاندیناوی بودند که به زبان نورس باستان صحبت میکردند. به این دریانوردها وایکینگ میگفتند. در بین سدههای ذکر شده، وایکینگها با کشتیهای بزرگ به سرزمینهای اروپایی حمله میکردند و غارتهایی را انجام میدادند. این گروه، جهان را به وحشت انداخته بود. این گروه به سرزمینهای بریتانیا، فرانسه حملههایی انجام دادند. در کنار آن، این گروه توانسته بود تا سرزمینهای ایسلند و آمریکا و گرینلند را بیابند.
در سالهای گذشته، بازیهایی که در جهان اسکاندیناوی قرار داشتند از محبوبیتهای زیادی برخوردار شدند. بازی God of War و کاراکتر کریتوس، به دنیای اسطورهای نورس وارد شدند. آن هم درست پس از این که داستان کریتوس در جهان اسطورهشناسی یونان به پایان رسیده بود. سازندگان در ابتدا قصد داشتند تا کریتوس را وارد جهان اسطورهای مصر بکنند اما پس از مدتی کوری بارلاگ، کارگردان نسخه آخر بازی، تصمیم گرفت تا نورس را جهان اصلی بازی قرار دهد. سپس سری بازیهای Assassins Creed و نسخه آخر آن یعنی Valhalla بود که داستانش را در جهان نورس تعریف کرد. بازی Valheim هم با استقبال بسیار خوبی روبرو شد و فروش ۵ میلیون نسخهای داشت. بازی Hellblade هم از محبوبیت زیادی برخوردار است.
این سوال برای خیلی از علاقهمندان به بازیهای ویدیویی ایجاد میشود که چرا جهان نورس و وایکینگها انقدر محبوب شدهاند. چرا این محبوبیت پایدار است و از آن کاسته نمیشود. در راستای این موضوع، وبسایت The Sixth Axis گفتوگویی با فیلیپ پارکر نویسنده کتاب The Northman Fury: A History of the Viking World انجام داده و از او علت این محبوبیت را پرسیده است. فیلیپ پارکر پژوهشهای زیادی پیرامون وایکینگها و جهان نورس انجام داده است.
در این مقاله به نکاتی که این نویسنده در این گفتوگو بیان کرده اشاره میکنیم و علت محبوبیت وایکینگها در جهان امروز را بیان میکنیم:
فیلیپ پارکر وایکینگها را مردمانی چند وجهی میدانند. او اعتقاد دارد که وایکینگها ویژگیهای بسیار زیادی دارند که برای هنر قرن بیست و یکم جذاب به نظر میآید. او میگوید:
«به نظر من جنبهای که بیشتر از همه چیز برای مردم جذابه، آن است که وایکینگها در روایت جریان اصلی تاریخ قرار نمیگیرند. آنها مردمانی کلاسیک و خارج از جریان اصلی تاریخ هستند. رفتار آنها همسو با اشراف، پادشاهان و افراد قرون وسطایی نبود. مسئلهی دیگر هم این است که افرادی که عضو وایکینگها بودند میتوانستند خارج از محدودیتهای جامعه کارهایی انجام دهند. این مسئله برای مردم خیلی جذاب است. این مسئله به مردم اختیاراتی میدهد و آنها را از حس ناتوانی دور میکند.»
موضوع وایکینگها یک حس خوب و فانتزی جذابی برای مردمان امروزی و جهان مدرن ایجاد کرده است. این خیال میتواند برای مردم خیلی جذاب باشد و به آنها حس خوبی بدهد.
فیلیپ پارکر به یک نکتهی دیگر هم اشاره میکند:
«نوع خشونتی که وایکینگها داشتند هم بسیار جذاب است. استفاده از تبرها و داشتن زرههای مقاوم و مبارزه با بیگانگان، برای آنها یک هدف افتخارآمیز بود. این در قرن بیست و یکم بسیار دارک و جذاب است، البته برای فیلمها و بازیهای ویدیویی نه در زندگی واقعی...»
خشونتی که در جوامع وایکینگی وجود دارد و تصویری که در تاریخ نورس از آنها به جا مانده است، در بازیهای ویدیویی به شکل خوبی به تصویر کشیده میشود. بیشتر بازیهایی هم که در این مقاله ذکر کردیم هم سیستم مبارزات جذابی دارند. فضایی که درباره وایکینگها وجود دارد، یک شخصیت و یک ساختار روایی مناسب را برای یک بازی ویدیویی دارد.
اما سوالی در اینجا مطرح میشود. تصویری که بازیهای ویدیویی از وایکینگها به نمایش میگذارند چقدر دقیق هستند؟ آیا آنها شباهتی با واقعیت دارند یا یک تصویر کاملا متفاوت را به نمایش میگذارند. فیلیپ این مسئله را توضیح میدهد:
«زمانی بود که تصویری که از وایکینگها به نمایش گذاشته میشد، کاملا اشتباه بود. این مسئله با کلاههای شاخدار آغاز شد. زمانی مردم تصور میکردند که تمامی مردمان اسکاندیناوی از این کلاهها استفاده میکنند. این در حالی است که هیچ سند تاریخی برای این بحث وجود ندارد. این دید در سال ۱۹۵۸ و با فیلم The Vikings با نقشآفرینی کرک داگلاس (Kirk Douglas) بهتر شد. دیدهایی که درباره وایکینگها وجود داشت همگی خشونت، یورش و خوشگذرانی بود.
همچنین در گذشته، آثار هنری سعی داشتند تا همیشه یک عقاب خونی را در مبارزهها نشان بدهند. این مسئله کاملا نادرست است و هیچ جایی ثبت نشده است. احساس میکنم که یک برداشت اشتباه از متنی است که در آن به کرکسهایی اشاره میکند که در اطراف یک میدان جنگ در حال پرواز بودند.
آثار هنری امروزی، برداشت دقیقتری از وایکینگها دارند. اگرچه که این مسئله که وایکینگها همیشه در حال جنگ هستند، درست نیست. در انگلستان و پس از دهه ۸۷۰ میلادی، بسیاری از آنها بیشتر وقت خود را صرف کشاورزی و پرورش غذا میکردند. چون زمینهایی که مورد بحث بود تقسیم شده بود و آنها پس از آن، مشغول کشاورزی و ماهیگیری شدند.»
این برداشت دقیق در بازی Assassins Creed Valhalla هم اتفاق افتاده است. با اینکه بازی، مبارزات زیاد و خونریزیهای زیادی هم دارد اما در کنار این بخشها، برداشتی شگفتانگیز از زندگی وایکینگها ارائه میدهد. این بازی، فعالیتهایی دارد که به بازیکنان این فرصت را میدهد تا جامعهای از کشاورزان و کاوشگران بسازند و آن را توسعه دهند.
رویکردی که یوبیسافت در والهالا دارد یک استثنا است. آثار و رسانههای امروزی اغلب تلاش دارند تا دو رویه را در قبال موضوع وایکینگها پیش بگیرند. یکی آن که وایکینگها یک جامعه وحشی و با خشونت بسیار بالا هستند. رویکرد دیگر هم آن است تا وایکینگها را مردمانی صلحجو نشان دهند و خشونت آنها را تحریف شده میدانند.
فیلیپ میگوید:
«این دوگانگی درباره وایکینگها نادرست است. وایکینگها هر دو ویژگی را داشتند. یک وایکینگ در مکانی که امکان داشته باشد معامله میکند. مثل اتفاقی که در دریای بالتیک افتاد البته که این معامله تبدیل به یک درگیری بزرگ شد. اکثر مدیاهای مدرن که بیشتر موردتوجه قرار میگیرند، پیچیدگی دنیای وایکینگها را درک میکنند اما برخی فقط روی جنبهی خشونت آنها تمرکز میکنند. بازیهای ویدیویی اخیر مثل Assassin's Creed Valhalla و God of War رویکرد معتبری نسبت به جهان نورس و وایکینگها داشتهاند. این بازیها تصویر سه بعدی و عمیقی از جهان نورس را نشان میدهند.»
اما یکی از دلایلی که جهان اسطورهشناسی نورس مورد توجه مردم قرار گرفته است میتواند مربوط به موفقیت کاراکتر ثور در جهان سینمایی مارول باشد. وقتی مردم به ثور فکر میکنند، کریس همسورث بلوند و افرادی شبیه به او را در ذهنشان تصور میکنند. فیلیپ در این باره میگوید:
«بدون شک مارول تاثیر مثبتی بر محبوبیت وایکینگها داشته است. قدرتی عظیم و محبوبیتی به بزرگی مارول میتواند سطح دانش علاقهمندان را بالا ببرد. البته که این اتفاق دو جنبه مثبت و منفی دارد. جنبه مثبت آن است که افراد ممکن است انگیزه پیدا کنند تا تحقیقاتی در خصوص وایکینگها و جهان نورس انجام دهند. جنبه منفی اما میتواند دید مخاطبان به جهان نورس را محدود کند. یعنی مخاطبان، داستانهای سینمایی مارول را مرجع اصلی خود میکنند.
اما نتیجه آن است که ثور الان بیش از هر زمانی شناخته شده است. اما ثور یک خدای مطلق نبود و بخشی از وجود او، انسانیت بود که در فیلمهای مارول به درستی به نمایش گذاشته نمیشود. داستان نبرد او با Jormungandr به خوبی وجههی انسانیت و خدا بودن او را به نمایش میگذارد.»
در ادامهی این مطلب، خبرنگار وبسایت The Sixth Axis از فیلیپ پارکر میپرسد که آیندهی فضای وایکینگی در بازیهای ویدیویی به چه شکل خواهد بود و اینکه چه بخشی از تاریخچه آنها همچنان دستنخورده باقی مانده است. فیلیپ هم پاسخ داد:
«به نظرم ماجراجویی وایکینگها در جهت شمالی اقیانوس اطلس نادیده گرفته شده است. این یک داستان فوقالعاده از سفرهای دریایی به یک اقیانوس عظیم است که برای افراد حاضر ناآشنا است. سفری که باعث کشف ایسلند شده است. پس از کشف این منطقه، افرادی در آن جا مستقر شدند و آتش فشانها و زمینهای حاصلخیز زیادی را پیدا کردند.»
شاید همین الان ایدهی خوبی به ذهن ناشران بازیهای ویدیویی رسیده باشد اما فیلیپ پارکر، به روایتهای دست نخورده دیگری هم اشاره میکند:
«سپس سفری به سرزمین Greenland هم رخ میدهد. جامعهای دورافتاده که سالی یک یا دو قایق از سرزمینهای اسکاندیناوی به آنجا میرفتند. اینکه چگونه با وایکینگها سازگار شدند یا چگونه با آنها به مشکل خوردند. این داستان هنوز به خوبی بازگویی نشده.
یا اتفاقاتی که در شرق رخ داده هم هنوز نادیده گرفته شده است. زیرا وایکینگهای سوئدی راههای تجاری از ولگا تا قسطنطنیه ایجاد کردند و داد و ستدهای انجام دادند. درباره مسئله Varangian Guard هم داستانهای جذاب زیادی وجود دارد.
اینکه چگونه وایکینگها از مهاجمان کوچک تبدیل به نگهبانان افتخاری اقیانوس و جانشین امپراتوری روم میشوند، از داستانهای جذاب است. داستانهای آنها محدود به حملات به جزایر انگلیسی نیست و خیلی بیشتر از آن وجود دارد. تاریخچه وایکینگها ذخیرهای بیپایان از داستانهای ارزشمند است و انبوهی از مطالب وجود دارد که باید بازگویی شوند.»
به نظر میرسد که داستانهای وایکینگها در آثار هنری قرن بیست و یکم همچنان جای پیشرفت دارد و آثازی با تم اسکاندیناوی به این زودیها به پایان نمیرسد.
لازم است در این مقاله هم اشاره کنیم که سریال Vikings هم تاثیر به سزایی بر روند محبوبیت این گروه در ذهن مخاطبان داشته است. تا حدودی میتوان گفت که بازی Assassin's Creed هم از لحاظ ظاهری الگوهایی از این سریال محبوب داشته است. در کنار اینها هم بگوییم که اسپینآفی از سریال وایکینگز با نام Valhalla در دست ساخت قرار دارد و بزودی منتشر میشود.
اگر هم قصد دارید تا اطلاعات تاریخی بیشتری از وایکینگها هم بدونید هم میتوانید از DLC بازی Assassin's Creed Valhalla که Educational Discovery Tour نام دارد هم اطلاعاتی خوبی کسب کنید. هدف این DLC هم در اصل، ارائه دادن اطلاعات تاریخی مناسب درباره وایکینگها و داستانهای اسطورهشناسی نورس است.
بازیهای ویدیویی با داستانهایی تاریخی از جمله بازیهای محبوب در بین مخاطبان است. در سالهای اخیر، بازیهای Assassin's Creed و Ghost of Tsushima روایتهای تاریخی منحصر به فردی را تعریف میکردند و بازیکنان هم استقبالهای خوبی از این عناوین داشتند. بعید نیست که در آینده بازیهای تاریخی بیشتری منتشر شوند و احتمالا بازیهای واقع درجهان نورس از قبل هم بیشتر شوند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ای منافقان و جاسوس های کثیف
دور شید از این مقاله
چون کسی نیست بگه چرا اینطور روایت کردید??
خدایان و اساطیر یکی از فانتزی های مورد علاقه منه
چون زندگی انسان ها یه زمانی اوپن ورلد بود
ولی این روزا خطی شده
حتی مدارکی تاریخی وجود داشته که وایکینگ ها با مسلمانان هم مراودات تجاری داشتند.
اساسینس کرید رو اگه از همون نسخه اولشم شروع کنید متوجه میشید که از بستر تاریخ برای بیان داستان خودش استفاده میکنه نه خود تاریخ . تحریف و تغییرات زیادی انجام میده
مونت اند بلید ۱ = موقعی وایکینگ دادم بیرون که واکینگا مود نبودن (دی ال سی وایکینگ)
من خودم این بازی ها رو دوست دارم چون حس بهت میده حس بودن تو قرون وسطایی خونه های زیبا تبر و شمشیر های تیزو زیبا این دلیل منه (هرکس نظر و دلیل داره)
کلا این نسل نسل خوبی برای بازی های این سبک بود گرچه از تاریخ و تمدن خودمونم میتونن بازی بسازن ولی حیف که ساخته نمیشه
پ.ن:چرا همه بالای ۱۵ دیس دارن?
شاید چون این داستانا از خودشونه و از کس دیگه ای نیست
ما هم اگه میخوایم با تمدن ما آشنا شن باید خودمون به شون بگیم نه منتظر بشینیم که خودشون جوری که فکر میکنن بازی بسازن
رستم می تونست یک رقیب خیلی خوب برای کریتوس باش، اما حیف.
این حق من نبود?
درسته حق تو نبود ولی خب دشمنان ایران زیادن!
ای سربازان گمنام!
کجایید که کامنت هامون هم امنیت ندارن!
هیچ کدومشون جالب نیست... فقط تاریخ و تمدن ایران.. حیف ازش ی بازی نمی سازند اگر می ساختند قطعا 10 برابر این وایکینگها طرفدار داشت.
اسپم؛ دلیل این همه دیس فکر کنم مقاله باگ داره یا ملت جوگیر میشن دیس میدن?
با این یه ذره تاریخی که وایکینگ ها داشتن فیلم و سریال و گیم و کاراکتر های ابرقهرمانی ساختن ولی متاسفانه با این همه داستان های خوب و هیجان انگیز ایرانی تاریخی هیچ چیزی وجود نداره
نمیخوام بگم که وایکینگ ها بدن اما داستان جالبی دارن و ماجراجویی داستانی خوبی دارن اما به شخصا برای سری اساسین کرید دزدای دریایی و گنگستر های دوره صنعتی لندن رو ترجیح میدم
حیف که هیچکس ایران رو گردن نمیگیره وگرنه ایران باستان هم میتونست الان جای وایکینگ ها باشه....
موافقم بااهات و درک نمیکنم چرا یکی با 17 تا اکانت بهت دیس داده
این قضیه به نظر من،مشکوک است?
عصر وایکینگ ها واقعا موضوع جالبی برای پرداختن اما دوران سامورایی و داستان های ما یک چیز دیگست و متاسفانه بهشون کم لطفی میشه(سامورایی ها کمتر)
تاریخ خود ایران میتواند جذاب ترین بازی ها رو تشکیل بده ولی حیف..
کاملا صحیح
بنظر من جنگ های صلیبی رو بسازند ملی بهتره و عصر فیودالیسم رو هم به خوبی نشون بده
چرا این همه دیس آخه
چون سایت پر شده از جاسوس های آمریکا????
موافقم
منافقین حتی به سایت هم رحم نمی کنن
نامرد ها???
اساطیر ایرانی هم عالیه برای پرداختن بهش البته ته توسط کسایی که فرقی بین ایران و هند و عربستان بلد نیستن تفاوت قائل شن باید خودمون بازی بسازیم
خب ببین اولا خیلی بازی های غیر طبیعی میشن مثلا اصن جور در نمیاد که تو رستم رو درحالی که داره انگلیسی حرف میزنه تصور کنی و خب فارسی هم نمیشه بسازن دوما تو خداوکیلی مدل حرف زدنت رو ببین الان هنوز بازی نساختن مردم اینجوریا اگه بازی بسازن قطعا مرز های جوگیری رو جا به جا میکنن 3 من کاری ندارم حق با ایرانه یا با کشور های دیگه ولی فعلا ایران با بقیه رابطه خوبی نداره و خب طبیعی بازی کم فروش بره و هیچ کس سمت بازی نره
مدل حرف زدن من چجوریه ؟!؟ چیز بدی نمیبینم گفته باشم
چرا کامنتا این همه منفی خورده؟!
دشمنان ایران منفی زدن!???
به نظر من باید اساسین کرید به ریشه خودش برگرده یعنی ایران و یک نسخه داستانی عالی از ایران یوبی بیاره.البته نه مثل سگانه آخر!!
کسایی که دیس دادن جاسوس آمریکا هستن????
یکی زنگ بزنه به برادران اطلاعاتی?☎️
Basij open up
خداییش تاریخ وایکینگا به گرد پای تاریخ ما هم نمیرسه. یعنی از تاریخ ما میشه راحت صد تا بازی و سریال بهتر از والهالا و وایکینگ ساخت.
به همون دلیلی که بازی های قرون وسطایی یک دفعه محبوب دلهای مردم شدند☺
به نظر من باید بیشتر از دوره تاریخ ژاپن بازی بسازند
هم تاریخ ژاپن و هم قرون وسطی و اون شوالیه های خفنش
چون که باحالن
همین