نقد سریال The Book of Boba Fett (قسمت چهارم تا آخر)
مجموعه «کتاب بوبافت» اولین و احتمالاً تنها فصل خود را با اپیزود هفتم با عنوان «به نام افتخار» به پایان رساند. با تمام شدن این سریال معلوم شد این اثر یک شکست کامل برای جهان ...
مجموعه «کتاب بوبافت» اولین و احتمالاً تنها فصل خود را با اپیزود هفتم با عنوان «به نام افتخار» به پایان رساند. با تمام شدن این سریال معلوم شد این اثر یک شکست کامل برای جهان جنگ ستارگان است؛ سریال اسپینآف «مندلورین» فرصتهای فروانی داشت تا معنای داستان «جنگ ستارگان» را گسترش دهد، اما این مجموعه به طور مداوم درست در لبه بازگشت به گذشته و ناخونک زدن به نوستالژیهای تکراری متوقف میشود. در ادامه با نقد سریال The Book of Boba Fett همراه ویجیاتو باشید.
بوبافت دقیقاً کیست و آینده او در دنیای جنگ ستارگان چگونه میتواند باشد؟ این همان چیزی است که قرار بود The Book of Boba Fett توضیح دهد. آیا ما بعد از نمایش هفت قسمت سریال به چنین پاسخی رسیدیم؟! قطعا خیر. کتاب بوبافت قرار بود حاوی لحظهای باشد که فت در کانون توجه قرار گرفته است. در طول سریال او قرار است تاج و تخت جابا هات را به دست بگیرد، اما مهمتر از آن، انتظار میرود که او ارزش خود را به عنوان یک شخصیت نمادین جنگ ستارگان ثابت کند. بوبافت ممکن است شخصیت اصلی این داستان باشد، اما تا پایان سریال نمیتوان او را یک قهرمان یا یک شرور خطاب کرد. بنابراین باید گفت بوبافت تا پیش از این سریال همیشه یک شخصیت فرعی سرگرمکننده بود، اما به عنوان یک شخصیت اصلی در کتاب بوبافت، او میراث جنگ ستارگانی خود را خدشه دار میکند.
با دیدن سه قسمت اول از هفت قسمت کتاب بوبافت، متوجه شدیم سازندگان سریال نتوانستند یک محور و جهت مناسب برای پیشرفت داستان خود پیدا کنند. برای مثال با وجود پتانسیل فراوان در شخصیتی چون بوبافت، سریال قهرمان نه چندان جذابی دارد که مخاطب تا پایان با او ارتباط نزدیکی برقرار نمیکند. در واقع مندلورین با بازی پدرو پاسکال آنهم با کلاه همیشه بر سر خود گویاتر از بوبافت با بازی تمورا موریسون بدون کلاه است. جدای از این، سازندگان سریال شامل جان فاورو و دیو فیلونی کتاب بوبافت را یک اثر چندلایه با لحن گانگستری و وسترن معرفی کرده بودند که هیچکدام آنها به واقعیت بدل نشده است.
بنابراین مشکل بوبا لزوماً این نیست که این تِمها در طول هفت اپیزود سریال کار نمیکنند. بلکه مشکل اساسی این است که سرمایهگذاری واقعی روی هیچ یک از این مضامین وجود ندارد. درعوض، نویسندگان تصمیم گرفتهاند که تلاش بوبافت برای قدرت را بدون توضیح زمینهای که آن قدرت به چه معناست، از کجا میآید و چگونه خود را در واقع نشان میدهد، متمرکز کنند. این سریال این شانس را داشت که معنای داستان جنگ ستارگان را گسترش دهد، اما نتیجه نهایی نه تنها افزودهای به این جهان اضافه نکرده، بلکه بازهم به همان داشتههای پیشین چنگ انداخته و به نوستالژی خام روی آورده است.
با این اوصاف، سریال از قسمت چهارم به بعد احساسی را که از باز کردن کیسه چیپس به دست میآورید به شما میدهد. این یعنی چه؟ احساسی را که از باز کردن کیسه چیپس به دست میآورید را تصور کنید، زمانی که متوجه میشوید بیشتر کیسه فقط هوا است؛ حال تصور کنید که هفتبار متوالی این اتفاق بیفتد و کیسه هفتم چیزی جز هوا نباشد. حتی نصف کیسه چیپس بهتر از بی چیپسی است. این همان چیزی است که اپیزود هفتم سریال بوبافت است، یعنی یک کیسه خالی چیپس. بعد از تماشای اپیزود هفتم سریال فقط میتوان گفت: شخصیت بوبافت کمترین جذابیت را در میان دیگر شخصیتهای کتاب بوبافت دارد و این مایه شرمساری هم برای خود سریال و هم برای میراث فت به عنوان یک شخصیت جنگ ستارگانی است.
البته در طول پیشرفت مسیر سریال گاهی مشکل خود داستان نبود بلکه نحوه بیان آن بود. برای مثال پس از اینکه بوبا جای جابا هات را به عنوان دایمیو تاتوئین تصاحب کرد، ما همچنان به گذشته او یا به مخزن باکتا برمیگردیم تا گذشته نه چندان دور این شخصیت را مشاهده کنیم. این ابزار روایت فلاشبک برای چهار قسمت استفاده شد اما همین دستور عمل، مکمل خوبی برای سناریوی سه اپیزود پایانی بوبا نبود. مهمتر از همه، تصمیم بوبا برای حکومت بر دنیای جرم و جنایت به عنوان یک «مرد خوب» کاملاً به پایان نرسید. با توجه به آنچه او با پدرش جانگو در «حمله کلون ها» و سپس در سه گانه اصلی جنگ ستارگان تجربه کرد، فلسفه فعلی او به هیچ وجه توجیه نشد.
بخشی از این مشکلات نتیجه آن است که سریال هیچ آنتاگونیست واقعی برای پرتاب کردن به سمت بوبافت یا تهدیدهای واقعی که مانع هر آنچه که بوبا واقعاً میخواهد باشد، ندارد. از دوقلوهای هات که برای ادعای حضور در زمین چمن جابا ظاهر شدند تا سایر خانوادههای جرم و جنایت موس اسپا همه بدون هویت باقی میمانند؛ و «بد بزرگ» سریال، یعنی سندیکای پایک، فقط ارتشی از آدمهای بدجنس است که بر حسب نیاز در قسمت پایانی بدون هیچگونه پرداختی جان خود را از دست میدهند و رهبری آنها فوراً توسط فنک شاند در یک حرکت ناگهانی حذف میشود. نزدیکترین کاری که فینال سریال برای خلق یک شخصیت منفی درست انجام میدهد تا به بوبا یک دشمن واقعی ببخشد، تلاشی بیوصل و پینه برای تبدیل شخصیت انیمیشنی «Cad Bane» از The Clone Wars به یک حریف شایسته است.
حضور این شرور از دل انیمیشن یک خط داستانی کوچک است که بینندگان را ملزم میکند که نه تنها با این شخصیتِ از اساس انیمیشنی آشنا شوند، بلکه از رابطه مربی/شاگردی او و بوبا نیز آگاه باشند که در مجموعه انیمیشنی جنگهای کلون به ریشه آن پرداخته شده بود. اما دلالت بر اینکه تاریخچه طولانی و معنیداری بین دو شخصیت وجود دارد، جایگزینی برای واقعی بودن آن رابطه در یک سریال جدا نیست، و مطمئناً نمیتواند کل اوج نمایش را مال خود کند. به طور کلی مکان نمایش این درگیری پرداخت نشده سریال کتاب بوبا فت نبود. جدای از این، پرداختن به ماندو و رابطه او با بیبی یودا و حتی اتفاقات بین گروگو و لوک اسکای واکر نیز برای حوادث موجود در خط داستانی این سریال مناسب نبود.
اما در کنار تمام این ضعفهای درشت سریال، بهترین چیز در مورد کتاب بوبافت جلوههای ویژه بود. این مجموعه در نمایش لحظات بصری زیبا با فیلمها برابری میکند و در بسیاری از موارد، به دلیل استفاده از جلوههای عملی نسبت به جلوههای دیجیتالی فراوان، از فیلمها برتری دارد. این باعث میشود که سریال کمی واقعتر و زمینیتر احساس شود، که به لحن سریال نیز کمک میکند. در کنار این موضوع باید به کارگردانی صحنههای اکشن نیز اشاره کرد. اگر عاشق سکانسهای اکشن خوب فکر شدهای هستید که در امتداد تیراندازیهای عالی در وسترن و هیولاهای دیجیتالی درخشان میگردد، این سریال خوراک شماست، مخصوصا چهار اپیزود پایانی.
در پایان باید گفت: این سریال بیشتر گواه این است که تلاش برای توضیح همه چیز در جنگ ستارگان کمی از جادویی که در وهله اول آن را بسیار جذاب کرده بود، فاصله معنا داری گرفته است. گاهی اوقات، نمایش کمتر و کوچکتر یک حادثه، حاصل بیشتری دارد، اما در دنیایی که کل سرویس استریم دیزنی پلاس به سریالهای عظیم و جدید جنگ ستارگان وابسته است، احتمالاً «بیشتر» تنها چیزی است که از اکشن و جلوههای بصری به دست میآوریم تا شخصیتها و نمایش یک داستان جذاب.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خب خیلی هایی که گفتید قبول ندارم ولی تنها مشکل فیلم فلش بک های کسل کننده هست فلش بک ها میتوانستند اتفاق های جذاب کلیدی تری از گزشته بوبا نشون بدن ولی فلش بک ها از گودال سالک و خانواده تاسکن بوبا و کشتن هیولای شنی و کارهای کسل کننده بود و همینطور بوبا رو شخصیتی ضعیف نشون دادن که بقیه براش کار انجام میدن و اگه داستان رو یخده پیچیده تر میکردن بهتر بود و اگه فلش بک ها از جنگو و اتفاقات تراژدی دوران کودکی بوبا بود خیلی بهتر میشد
نه نه نه واقعا این سریال به اون بدیی نیست که گفتید،خدایی تونسته یه داستان نسبتا خوب با شخصیت بوبا فت رو بگه،اتفاقعا قسمت هفت که گفتید مثل یک چیپس خالیه،برای من که به شدت هیجان انگیز بود مخصوصا اونجا که تارفوول نزدیک بود بمیره درسته مندلورین بهتر و کارکتر جدید تری بود اما این سریال برای فنای استار وارز خیلی خوب بود اوردن اسوکا و کدبین حتی برای دو سکانس هم مارو هیجان زده میکنه حالا اگه شما هم فن قدیمی باشید و هم فن بوبا فت داستان براتون به شدت جذاب میشه،خلاصه ارزش دیدن رو داره
سریال خوبی بود اصلا بد نبود ولی در حد سزیال مندلورینم نبود.دوست داشتم از کدبین بیشتر استفاده کنن،چون سریال باید یه زمینه سازی از گذشته بوبا می کرد سریال تکلیفش با خودش روشن نبود احتمالا و امیدوارم فصل ۲ بهتر میش.این سریال نشون داد بوبافتم پتانسیل عالی دار که به نحو احسنت تو سریالش استفاد نشد و طرفدار جدید زیادی نتونست اضافه کنه به خودش کاری که مندو تو سریالش عالی انجام داد
قطعا مندلورین بهتر بود و مردم هم همین نظر رو داشتن،چون رسما نیاز به اطلاعات از اتفاقای قبلش نبود تا فصل دو.اگه کلون وارزو میدیدین میدونستی تقریبا اون رابطه استاد شاگردی تو این سریال هیچ اهمیتی نداره،موضوع دوئلشون بود تو قسمت حذف شده فصل هفتم و به زیباترین روش نشون داد با اینکه سریع تر از کدبین نیست ولی به روش خودش پیروز میشه.در کل استاروارز یه مجموعه طرفدار محوره.شاید برای کسی واضع نباشه ولی تک تک رفرنس ها از صحبتای آهسوکا گرفته تا اشاره به یودا برای ما ارزش منده.خوب بود و اصلا "یک شکست کامل" نحوه صحیح برای توصیفش نیست.فقط بهتر از مندلورین نبود.
دقیقا با شما موافقم واقعا برای یک طرفدار قدیمی استاروارز نوستالژی و اشاره به شخصیتای قبلی،یا اوردن اسوکا و کدبین حتی برای یک سکانس هم به ادم هیجان میده
بد نبود به امید فصل دو بهتر ولی دوباره یسری کرکتر هارو دیدیم
مهم ترین مشکل این سریال یه چیز بیشتر نیست.
نوع ایده برای درجه سنی نامناسب.
ایده ی یه مرد خوب که دنیای جنایتکار ها رو تحت کنترل میگیره برای اینکه جلوی جرم های خیلی وحشتناک رو بگیره. یه چیزی که اصلا به درد دنیای فعلی جنگ ستارگان نمی خوره. مگر اینکه بیان مثل alien درجه سنی رو ببرن بالا.
کارگردان خواسته یه شاهکار تحویل بده. ولی زیر تیغ سانسور و چارچوب درجه سنی قرار گرفته و همین باعث شده خیلی دنیای جرم و جنایت بچگانه نشون بده. بسیار مسخره و احمقانه. و همین خشت کج باعث شده تا ثریا برود سریال کج. و هی چرند بیشتری رو به هم بافته. جسدت هم بمیره دیزنی با این شرکتی که ساختی. نمیشد یه چی بهتر بسازی که الان نخوان گند بزنن به استار وارز؟
ارزش دیدن داره؟
اگه فن استار وارزی ببین بد نیست
شاید کلا دلیل اصلی این باشه که از وقتی دیزنی این سری رو خرید، بیشتر از این که به خود جنگ ستارگان پایبند باشه، سعی کرد طرفداران کلاسیک رو راضی کنه، از شخصیتهای زن و سیاه پوست و منفی و مثبت رو اعصاب سه گانه آخر بگیر تا سریالهاش که بیشتر جنگ ستارگان رو به یک اثر بچه گونه تبدیل کردن (Clone Wars به خصوص اونهایی که قبل از خرید توسط دیزنی ساخته شدن رو با سریالهای انیمینشی و حتی غیرانیمیشنی که دیزنی ساخته مقایسه کنید).
موافقم مندلورین سریال سطح بالایی بود و جزو بهترین سریال های بود که دیدم و خب سریال بوبا فت خوب بود ولی نه در حدی که انتظارات ما رو از جنگ ستارگان براورده کنه
شما اگه فهمی درباره سریال نداری نظر نده لطفا سریال به خوبی شخصیت خودش رو رشد می دهد و توضیح های کاملی برای اینکه یک شرور چگونه به قهرمان داستان تبدیل می شود دارد و شرور فیلم سندیکای پایک فقط نیست بلکه همه هستند از خاندان های موس ایزلی گرفته تا ربات های قول پیکر بلکه بوبا در حال جنگ با یک شخص نیست با یک اجتماع است و این داستان را به شدت جذاب کرده
من بت نظرت مشکلی ندارم ولی احساس می کنم داری با تعصب از شخصیت مورد علاقت حرف میزنی
قابل قبول بود
خیلی جالب نبود.. البته ما انتظاراتموت به خاطر مندلورین بالا رفته بود که بد هست . در کل سریال بدی نیست و ارزش یک بار دیدن رو شاید داشته باشه
این سریال ارزش دیدن داره؟
بستگی به نوع نگاهت داره
بنظر من سریال قابل قبولی بود ولی به پای مندلورین نمی رسه