Attack on Titan شروعی عالی برای تازهواردان دنیای انیمه است
شش سال از پخش اولین قسمتِ اقتباس انیمه اتک آن تایتان (Attack on Titan) از مانگای هاجیمه ایسایاما (Hajime Isayama) میگذرد و علیرغم کشته شدن تعداد زیادی از شخصیتهای اصلی و فرعی و همچنین افشا ...
شش سال از پخش اولین قسمتِ اقتباس انیمه اتک آن تایتان (Attack on Titan) از مانگای هاجیمه ایسایاما (Hajime Isayama) میگذرد و علیرغم کشته شدن تعداد زیادی از شخصیتهای اصلی و فرعی و همچنین افشا شدن حقایقی کوبنده، احساس میکنیم که داستان تازه در آستانه شروع شدنش است. شاید به همین علت، اکنون بهترین فرصتِ تماشای سریال برای کسانی باشد که تابهحال آن را شروع نکردهاند. داستان اتک آن تایتان درباره گروهی از نوجوانان است که درون شهرهایی با سه دیوار عظیم زندگی میکنند. این دیوارها از آخرین بقایای انسانیت در برابر «تایتانها» محافظت میکنند. تایتانها همان غولهای انسانوارِ عظیم الجثهای هستند که علاقه به بلعیدن مردم دارند.
یک روز تایتان عظیمالجثه، شکافی در دیوار بیرونی ایجاد میکند و هزاران نفر از مردم، از جمله مادر ارن یگر (Eren Yeager) قهرمان داستان، در اثر این حمله جان میسپارند. در ادامه داستان ارن عهد میبنند به ارتش بپیوندد تا بتواند تایتانها را از بین ببرد. ما با داستانی هیجانانگیز و پیچیده درباره ناامیدی و مبارزه برای یافتن جایگاه خود در عالم طرف هستیم. در اتک آن تایتان چرخشهای داستانی متعددی وجود دارد که مدام درک ما از دنیای سریال را عوض میکند و همچنین صحنههای اکشن زیادی هم در فیلم دیده میشود. اکنون بیایید به این بپردازیم که چرا باید اتک آن تایتان را نگاه کرد.
چه چیز این سریال عالی است
اولین چیزی که در اتک آن تایتان جلب توجه میکند، خشونت بالای آن است. در پانزده دقیقه اول تایتانها دیوار را سوراخ میکنند و مردم به خاطر ریزش آوار و رفتن زیر پای غولها له میشوند یا اگر له نشدند، تایتانها آنها را زنده زنده میخورند. مطمئنا بیشتر سریال احساس وحشت را در بیننده القا میکند و اگر طرفدار پر و پا قرص این ژانر باشید، صحنههای ترسناک و آزاردهنده زیادی وجود دارند که به کابوستان تبدیل شوند.
از همان قسمت اول، بیحفاظ و دلگیر بودن دنیای سریال را حس میکنیم، راوی در شروع داستان به ما میگوید که تایتان عظیم الجثه با سوراخ کردن دیوار به انسانها یاد آوری کرد که «قرار نیست به حیات ادامه دهند» چون قدرت مبارزه با تایتانها را ندارند.
اما شخصیتهای داستان مبارزه میکنند، اگر زمانی هوس کردید نسخه خشنتر اسپایدرمن را ببینید، این سریال مخصوص شماست! ارتش در اتک آن تایتان از شمشیر و تجهیزاتِ حرکت چندجهته (omni-directional mobility gear) استفاده میکند که تلفیقی است از قلاب بتمن و وب شوتِر (دستگاهی برای تنیدن تار) اسپایدرمن! اتک آن تایتان سریالی اکشن است و یکی از بهترین طراحیهای حرکت را دارد: در کنار انیمیشن پویا و سیال، حرکات دوربینِ فعالِ فیلم، بیننده را در مرکز حادثه قرار میدهد.
موسیقی سریال را هم هیرویوکی ساوانو (Hiroyuki Sawano) ساخته است. آهنگ اتک آن تایتان از لحاظ احساسی کوبنده است و سرودهای راک-ژاپنیِ شورانگیزش ضربان قلب را در عرض چند ثانیه بالا میبرند. همزمان که شخصیتهای داستان به هستی رقتانگیزشان فکر میکنند، ساوانو تارهای قلبتان را با موسیقیای مالیخولیایی میلرزاند و بعد با فریادی جنگی شما را همراه پیشاهنگانِ بخت برگشته برای نبرد آماده میکند.
و تازه به آهنگهای تیتراژ فوقالعاده سریال اشاره نکردیم، همه این چهار قطعهای که لینکد هورایزن (Linked Horizon) ساختهاند آنقدر شوربرانگیزند که میتوانید آنها را به لیست آهنگایی که حین ورزش گوش میکنید اضافه کنید.
و اگر بخواهیم راجع به شخصیتها صحبت کنیم باید گفت اتک آن تایتان دارای مجموعه عظیمی از شخصیتهاست که تعدادیشان اگر خوششانس باشند، نمیمیرند! بعضی از آنها ممکن است به خاطر موقعیت و شغلشان در نگاه اول خیلی پرهیزکار یا بیاحساس بنظر برسند اما وقتی غیرمستقیم و زیرپوستی خود را ابراز میکنند، به سرعت متوجه میشوید.
به علاوه، شما را به این چالش دعوت میکنم که اگر میتوانید، هر بار که فرمانده اروین اسمیت یک سخنرانی پرشور میکند به کاپتان امریکایِ کریس اوانس فکر نکنید!
چه حرفی برای گفتن دارد؟
میتوان گفت اتک آن تایتان شباهتهای زیادی به گیم آو ترونز (Game of Thrones) دارد، مخصوصا در زمینه اساطیری و رمز و راز گونه بودن و همچنین ویژگیهای دنیایشان. قهرمانان ما عضو یک گروه نظامی هستند که از دیوارهای عظیم در برابر هیولاهای آدم خوار محافظت میکند و بقیه گروههای نظامی و اشرافزادگان هم مسخرهشان میکنند. دنیای اتک آن تایتان بر همین اسطورهشناسی سوار میشود. هم به مخاطبان جوابهای رضایتبخش میدهد و هم جهانی عظیم میسازد که همه چیز آن به هم مرتبط است.
گرچه با یکبار نگاه کردن ِهر قسمتْ داستان را به خوبی متوجه میشوید، کسانی سریال را چندبار نگاه کنند چیزهای جدیدی برای کشف دارند. هاجیمه ایسایاما هم مانند جورج آر. آر. مارتین، نویسنده سری کتابهای نغمه یخ و آتش (گیم آو ترونز)، به دادن سرنخ برای پیش گویی داستان علاقه دارد. تقریبا در طول کل سریال به هر پیشرفت یا چرخشی که اتفاق میافتد، پیشتر اشاره شده است که باعث میشود بیننده هوس کند به قسمتهای قبلتر داستان بازگردد و متوجه شود که کل جوابها تمام این مدت جلوی چشمانش بوده است.
کسانی که احساس کردهاند به نتیجه نرسیدنِ بعضی موضوعات یا داستانهای فرعیتر در فیلم ناامیدشان کرده، میتوانند به فصل سوم دلگرم باشند. این فصل در عین حال که مانند یک ورژن از فیلم ِاند گیم است، این احساس را به شما میدهد که انگار هر چیزی قبل از آن تنها پیشدرآمد بوده است.
شخصیتها در این فصل هنگام برخورد با مکانها و چهرههای آشنا، وقت زیادی را صرف فکر کردن به دوران خوشتر گذشته میکنند، همزمان که حس همدردیْ قصهگو میشود، حس نوستالژی نیز بر اتک آن تایتان سیطره پیدا میکند تا داستان، آنطور که شایسته است به سرانجام برسد.
این به سرانجام رسیدنها معمولا دررابطه با شخصیت منفیهای فیلم هستند. اتک آن تایتان در طول فقط سه فصل از یک داستان اکشن درباره نجات یافتن، تبدیل شد به داستانی درباره وحشت جنگ و چرخه خشونت. در کنار تایتانها که فقط دیوهایی آدم خوار و بیمغز هستند، شخصیت منفیهای بسیار پیچیدهتری هم در فیلم وجود دارد.
همزمان که داستان بهپیش میرود، ناسازگاری انسانیت و سیاست پررنگتر میشود و ما میتوانیم داستان را از دید شخصیتهای بیشتری ببینیم. همین مسئله باعث میشود مخاطبان نظرات، اخلاقیات و ایدئولوژیهای متفاوتی را تجربه کنند. به همین ترتیب، چرخه بازتولید شونده خشونت نقشی کلیدی در اتک آن تایتان دارد و مخاطبْ هر چه بیشتر درباره تاریخچه و پیشینه جهان میآموزد، نسبت به خشونت و نابودیْ حس تراژدی و ناتوانی پیدا میکند. این حسها مرگ را غمانگیزتر میکنند و مخاطب دیگر نمیداند باید طرفداری چه کسی را بکند یا عقیده چه کسی اشتباه است.
چرا کسانی که اهل انیمه نیستند نیز باید آن را نگاه کنند
تلاش برای انیمه دیدن، میتواند برای تازه واردان طولانی و خستهکننده بشود. برای فهم بسیاری از انیمهها باید با فرهنگ ژاپن یا حداقل خود ژانر آشنا بود.
اتک آن تایتان مدخلی عالی برای شروع است چون بیشتر استعارات و یا کلیشههایی که معمولا در انیمهها دیده میشود را ندارد. داستان سریال در جهانی پادآرمانشهری میگذرد که بیشتر شبیه اروپای قرون وسطا است تا ژاپن و برای دنبال کردنش نیاز نیست با فرهنگ ژاپن آشنا باشید.
به همین ترتیب میتوان گفت سریال عنصری ندارد که اضافی و صرفا برای رضایت مخاطب باشد، منظورم در واقع صحنههای مستهجنِ بیدلیل است. از آنجا که ما عمدتا داستان سربازها را دنبال میکنیم، اصلا صحنههای برهنگی و لباس درآوردن در فیلم وجود ندارد. این چیزها معمولا برای تازهواردان و همچنین کهنهکاران زننده است.
ایدههای پایهای فیلم هم آنقدری ساده هستند که بتوان بلافاصله درگیرشان شد. با این که به ژانر «جنگیدن انسان با هیولا برای نجات یافتن» در غرب خیلی پرداخته شده، اکشن و قصهگویی اتک آن تایتان آنقدری جالب و کنجکاوی برانگیز هست که حتی توجه بیتفاوتترین افراد را نیز جلب کند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دوستان من از کدوم سایت ببینمش آخر؟سانسور داره یا نداره؟اگه داره باید کلی دنبال بدون سانسورش بگردم.اگ نداره راحت دانش کنم فقط این ک گند نخوره تو داستان
از Digimon دانلود کن بدون سانسور و زیرنویس هم تنظیم شده هست
من خودم اتفاقی چهار سال پیش دیدمش و همون لحظه بهش علاقه مند شدم ولی نشد که ببینمش ولی چند ماه پیش اتفاقی یه بار دیگه دیدمش و همونجا اسمشو فهمیدم و تو یه هفته کل سه فصلشو تموم کردم و واقعا به خاطر حماسی بودن و تراژدیک بودنش دوستش دارم و به کسایی هم گیمرن پیشنهادش میکنم
سلام دوستان من تازه شروع کردم به دیدن انیمه و نبرد با تایتان ها رو دوست داشتم مخصوصا داستانش رو .
اگر انیمه ای با همین قدرت داستان میشناسید ممنون میشم معرفی کنید.
دفترچه مرگ رو حتما ببین بدون شک خوشت میاد.
آرمین باهوشه ولی بی عرضه بازی در میاره
چرا باید به اونها ملحق بشه ، اول باید اون دونفر که تنهاش گذاشتن رو بکشه ، سپس بره سراغ آرمین و میکاسا و ارن ، . اینجا داستان ضعف داره ، دشمن چه انسان و تایتانهای متفاوت ، ضعیف و احمق تصور می شوند . ژاپنی ها همیشه ، تحقیر شدن توسط آمریکایی ها را در دلشون ، نگه داری می کنن ، برای همین ، افرادی مثل ارن ، با این که بی کله و سرخود و احمق هستن ، هر طور شده می خوان قوی بشن . و یه ایراد بزرگ دیگر انیمه هایی مثل حمله تایتانها و بلند و طولانی فکر کردن و توضیحات اضافه آنهاست .
این انیمه در سبک شوننه اگر انیمه شونن زیاد دیده باشید میفهمید که اکثر انیمه های شونن حول محوری مشابه حرکت میکنند مثل ایچیگو که میخواست به دوستانش کمک کنه یا تیغه شیطان که شخصیت اصلی میخواست قاتل خانوادشو بکشه
این انیمه جنبه سیاسی داره منم موافقم
اگر توضیحات اضافه نباشه هم بیننده جذب دیدن نمیشه و انیمه های بلند حس بیشتری منتقل میشه هنوز هم پایانی برای انیمه مشخص نیست و نظرات من و شما میتونه بی ثبات باشه
طبق یک اسپویل حتی ممکنه همه انسانها در اخر بمیرند
خب راینر و برتولت که وقت نداشتن برن انیو نجات بدن
ارن خیلی بی کله و احمقه واقعا
این انیمه را دوست دارم ، ، هر چند میکاسا ، اِرن و آرمین را شیطان هایی مجسم می دانم . هانجی ، نمونه کامل یه سادیسمی است ، در انیمه های ژاپنی ، انسانها خود شیطان هستند ، از پایان دنیا بگیرین ، داستان بچه یتیمهایی که با شیطان و خون آشما م ها پیمان میبندند ، ام خودشان استاد شیطانن ، آمریکایی ها ، ویروس های بیولوژیک ، مثل کرونا و ابولا را درست می کنند ، اما به نظرم اگر ژاپنی ها قدرت آمریکایی ها را داشتند ، جهان سیاه تر ترسیم می کردند ، آدمهایی که تبدیل به ربات می شن ، آدمهایی که با نصب الماس هایی ، قدرت ماورایی پیدا می کنند ، و هم اینها باید سریک از جنس مخالف یا موافق داشته باشند و با تحریک جنسی ، به نهایت قدرت می رسند . آنی لئونهارت ، تنها شخصیتی است که دوستش دارم ، اگر آرمین را هنگامی که تبدیل به تایتان شده بود ، می کشت ، آن بلا سرش نمی آمد . می گن انی نیز خودشو به دلیل این تو الماس قرار داده تا بتونه قدرت تایتانش یکم دیگه نگهداره و روند کارو اروم کنه چون از مدت قدرت تایتانی انی نیز چیزی نمونده و بعد از اینکه از الماس در میادبه دلیل تنها رها کردن انی توسط دوستاش (برتولدوییمر) .
منم مثل شما از شخصیت انی خیلی خوشم اومد و بعدش از شخصیت لیوای.
به این دلیل از شخصیت لیوای خوشم میاد چون با اینکه چهره ی جدی سرد و محکمی داره ولی از درون خیلی مهربون و احساساتی هست برای همینه که عاشقه شخصیتشم:)
تو انیمه اتک ان تایتان فقط از شخصیت لیوای اکرمن و انی خیلی خوشم اومد.
naruto ham bezarid mamnon
حتما در اینده درباره ناروتو و بروتو مطلب میگذاریم