ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم سینمایی

نقد فیلم Licorice Pizza – خواب روی امواج اقیانوس

پل توماس اندرسن با آثاری همچون «خون به پا خواهد شد» در میان مخاطبان حرفه‌ای سینما نامی شناخته شده است. پیتزای شیرین‌بیان نهمین فیلم بلند اوست. فیلمی با سه نامزدی اسکار، چهار نامزدی گلدن گلوب ...

چکاوک کافی
نوشته شده توسط چکاوک کافی | ۷ اسفند ۱۴۰۰ | ۲۰:۳۰

پل توماس اندرسن با آثاری همچون «خون به پا خواهد شد» در میان مخاطبان حرفه‌ای سینما نامی شناخته شده است. پیتزای شیرین‌بیان نهمین فیلم بلند اوست. فیلمی با سه نامزدی اسکار، چهار نامزدی گلدن گلوب که توانست نظر مثبت بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند و جوایزی هم نصیب متروگلدن‌میر.

فیلم راوی داستانی عاشقانه است از سال‌های ۱۹۷۰. نوستالژی از وجوه قابل توجه فیلم است که آن را دلچسب‌تر هم می‌کند. ماجرای علاقه خاصی ست که بین یک نوجوان پانزده ساله و شخصی که ده سال از او بزرگ‌تر است شکل می‌گیرد و به مرور پخته‌تر می‌شود. هر دو نوبازیگر فیلم، نمایش قابل قبولی ارائه می‌دهند. کوپر هافمن (بازیگر نقش گری) پسر نوجوان فیلیپ سیمور هافمن، بازیگر اسکاری فقید است.

نقد فیلم Licorice Pizza

فیلم در دهه هفتاد میلادی می‌گذرد و کاملا حال و هوای ملودرام‌های دبیرستانی همان دوران را دارد. شاید بتوان پیتزای شیرین‌بیان را ادای دینی به همین‌ گونه فیلم‌ها دانست. پل اندرسن آگاهانه این دوره را انتخاب کرده و به زیبایی‌شناسی آن متعهد است. البته او با این کار هدف دیگری را هم دنبال می‌کند به این صورت که با بردن قصه به گذشته از موانع قانونی یا اخلاقی که به خاطر نمایش رفتارهای نه چندان قابل قبول نوجوان‌ها ممکن بود دست و پا گیرش بشود، در امان بماند. با این احوال مود فیلم بسیار شبیه به رمان «ناتور دشت» نوشته «سلینجر» است. از این گذشته رانندگی با سرعت بالا و عشق به دنیای پر زرق و برق سینما و ... همگی رویای کالیفرنیایی و روزی روزگاری در هالیوود را به ذهن متبادر می‌کنند.

نقد فیلم Licorice Pizza

داستان فیلم مانند قطاری به آرامی پیش می‌رود. قطاری که روی یک ریل مطمئن روان است. به همین دلیل به سادگی با آن همراه می‌شویم. تکه به تکه این پیتزا را می‌چشیم تا ببینیم در نهایت چه بر سر دو قهرمان فیلم خواهد آمد. در این میان با شخصیت‌های فرعی دیگری هم آشنا می‌شویم تا هر یک به نوبت قصه کوتاه خودشان را نقل کنند و بروند. درست مانند مسافرهایی که در ایستگاهی سوار می‌شوند و در ایستگاه دیگری پیاده می‌شوند اما قطار به حرکتش ادامه می‌دهد.

فیلم بین گری و النا در رفت و آمد است. هرگز نمی‌توانیم بگوییم پیتزای شیرین بیان درباره کدام یک این دو ست. شاید رابطه پر فراز و نشیب این دو نفر قهرمان فیلم باشد! سرنوشت گری به عنوان یک نوجوان کارآفرین و موفق می‌توانست تراژیک‌تر از چیزی که در پیتزای شیرین بیان می‌بینیم به تصویر کشیده شود. گری هرگز توسط  النا جدی گرفته نمی‌شود. مخاطب هم او را جدی نمی‌گیرد. حتا فیلمساز هم چندان با او احساس همدردی ندارد.

نقد فیلم Licorice Pizza

سه تا از نه فیلم بلند پل توماس اندرسن در کالیفرنیای دهه هفتاد می‌گذرد. بی‌گمان باید چیزی در این دوره زمانی و این موقعیت مکانی برای او جذاب باشد. رویای کالیفرنیایی و تابستانی او ادامه می‌یابد. اما علی‌رغم آن‌ که پیتزای شیرین بیانش نه به اندازه Boogie Nights جدی ست و نه به اندازه Inherent Vice خوش‌ساخت همراه شدن با آن به اندازه خوابیدن روی امواج اقیانوس لذت‌بخش است. قصه ساده‌ای دارد که تنها به سردی و گرمی یک عشق طولانی می‌پردازد.

همچنان که گری پیش‌بینی می‌کند سرنوشت آن دو را سر راه هم قرار داده. به عبارتی گری و النا برای هم ساخته شده‌اند و از هم راه گریزی ندارند. از آغاز فیلم می‌دانیم که این دو نفر به هم می‌رسند؛ پس شاید اگر مایه‌های کمدی کار کمی بیشتر بود می‌شد آن را یک کمدی رمانتیک به حساب آورد. البته پیتزای شیرین‌بیان تک و توک شوخی‌هایی هم دارد اما این شوخی‌ها کم‌زورتر ازآن اند که بتوانند جور ژانر فیلم را بکشند.

نقد فیلم Licorice Pizza

فیلم از فاصله‌ای دور به کاراکترهای اصلی‌اش می‌پردازد. معلوم نیست مشکل اصلی چیست؟ بر تفاوت سنی یا مذهبی گری و النا به اندازه کافی تاکید نمی‌شود.

جالب آن‌که آدم بزرگ‌های فیلم شخصیت‌های بسیار متزلزل‌تری نسبت به نوجوان‌ها دارند. خلق این کنتراست عمیق شخصیتی از ریزبینی‌های خاص اندرسن ناشی می‌شود. رفتار النا علی‌رغم آن‌که ده سال از گری بزرگ‌تر است در موارد بسیاری ناپخته‌تر از اوست. از طرفی اصرار گری برای ورود هرچه سریع‌تر به دنیای بزرگسالی عاملی ست که این دو کاراکتر را شبیه به هم می‌کند.

در نگاهی وسیع‌تر، هیچ‌کدام از شخصیتهای فیلم از جایگاهشان راضی نیستند. النا می‌خواهد از خانه پدری فرار کند، گری از سنش، لنس از مذهب و حتا سیاستمدارها از رازهایی که ممکن است رسوایی به بار بیاورد. به علاوه زوج عاشق فیلم از یکدیگر هم فرار می‌کنند با این تفاوت که این ماموریت غیرممکن است.

نقد فیلم Licorice Pizza

یکی از وجوه قابل توجه پیتزای شیرین بیان آن است که اندرسن از زیبایی‌شناسیِ نوستالژیکِ زشتی بهره می‌برد. این مورد را در دکورهای بی‌سلیقه و شلوغ، لباس‌های از مد افتاده و دندان‌های به هم ریخته و پوست‌های پر از آکنه و کک و مک می‌توان جست و جو کرد. او تلاش نمی‌کند گذشته را با معیارهای امروزین زیبایی منطبق کند. اندرسن بیشتر از این حرف‌ها به واقعیتِ گذشته وفادار است.

سبک بازی بازیگران نوپا و قدیمی، صحنه‌پردازی، قاب‌بندی و فیلمبرداری همگی رئالیستی ست. همین امر امکان حظ هرچه بیشتر از سینمای نوستالژیک پل توماس اندرسن را فراهم می‌آورد.

پیتزای شیرین بیان در مواردی بسیار جنسیت‌زده و نژادپرست است. همیشه حق با مرد سفیدپوست آمریکایی ست و بقیه -اگر وجود دارند- باید خود را اثبات کنند. با این وجود فیلمی ست که می‌شود آن را با خانواده تماشا کرد و برای دو ساعت لذت برد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی