تحلیل شخصیت ایدا وانگ – سری بازی‌های Resident Evil

فرانچایز رزیدنت ایول، پر از شخصیت‌های دوست داشتنی و به یاد ماندنی است. بیشتر این شخصیت‌ها، عمق زیادی دارند و به لطف شخصیت‌پردازی خوبشان، حرف‌هایی برای گفتن دارند. پیش از این شخصیت لیان اسکندی را تحلیل کردیم. اینبار می‌خواهیم سراغ یکی از بهترین شخصیت‌های زن دنیای رزیدنت ایول بریم. با تحلیل شخصیت ایدا وانگ، همراه ویجیاتو بمانید.

پیش‌زمینه مختصر

شخصیت ایدا وانگ، شخصیتی مرموز و عجیب است. او در طول بازی‌هایی که در آن حضور داشته، همیشه اهداف جدا از دیگر شخصیت‌ها طی می‌کرده و در آخر به درستی گفته نمی‌شد که هدف واقعی او دقیقا چیست.

طبق پرونده‌های موجود در بازی Resident Evil 1 ایدا وانگ برای یک سازمان مخفی که نامی از آن برده نشده فعالیت می‌کند. او برای این سازمان اطلاعات درجه یک و مهم مربوط به سلاح‌های بیولوژیکی را جمع‌آوری می‌کند. او حتی برای پیش بردن اهداف خود، از شخصی به نام جان که یک محقق در آزمایشگاه آمبرلا بود، استفاده کرد و با نزدیکی به او، اطلاعات مهمی پیدا کرد.

ظاهرا جان شدیدا ایدا را دوست داشته و حتی رمز سیستم خودش را به نام ایدا گذاشته بود. در آخر هم جان کشته می‌شود و نامه‌ای برای ایدا می‌نویسد که هیچ وقت خوانده نمی‌شود.

در بازی Resident Evil 2 ایدا وانگ اینبار از لیان اسکندی برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کند. او که همچنان برای یک سازمان مخفی فعالیت می‌کند، به دنبال به دست آوردن ویروس جی است. اما اینبار نام آلبرت وسکر نیز به گوش می‌رسد و ظاهرا ایدا از او دستور می‌گیرد.

نکته مهم در خصوص شخصیت ایدا وانگ، علاقه‌اش به لیان است. سوال مهم این است که آیا واقعا به لیان علاقه دارد یا صرفا برای به سرانجام رساندن ماموریت خود از آن استفاده کرد؟ در بخش تحلیل شخصیت سعی می‌کنیم به این پرسش پاسخ دهیم.

در بازی Resident Evil 4 نوعی بیماری جدید معرفی شد که بیشتر شبیه یک انگل بود. مگر می‌شود بحث از ویروس و سلاح بیولوژیکی در میان باشد و ایدا با سازمان مخفی‌اش سر کله‌شان پیدا نشود؟ در نتیجه ایدا باری دیگر از کمک‌های غیر مستقیم لیان برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرد و باز هم به هدف خود رسید.

ایدا وانگ در بازی Resident Evil 6 با اینکه همچنان به صورت مخفیانه فعالیت می‌کرد، اما بعضی از کار‌هایش به نفع شخصیت‌های مثبت سری بود. از لحاظ داستانی، بازی Resident Evil 6 مهم‌ترین بازی کل سری است؛ زیرا در آن ناگفته‌های زیادی در مورد شخصیت‌های اصلی و فرعی فاش می‌شود و شخصیت پردازی آن‌ها گسترده‌تر می‌شود.

تحلیل شخصیت ایدا وانگ

در این بخش از مقاله بیشتر به درون شخصیت ایدا وانگ نفوذ می‌کنیم و سعی می‌کنیم به سوال‌های مهم در خصوص شخصیت او پاسخ‌های تئوری‌محور دهیم.

هویت و بحران هویت

با مراجعه به تاریخچه شخصیت ایدا وانگ و اعمالش در سری بازی رزیدنت ایول، می‌بینیم که ایدا وانگ هیچ وقت به درستی از هویت خود پرده بر نداشته است. او حتی گاهی به سازمان مخفی خود خیانت می‌کند و به عنوان یک مامور دو جانبه اهداف شخصی خود را دنبال می‌کند.

این احتمال وجود دارد که شخصیت ایدا وانگ از روی علاقه به داشتن یک هویت مخفی این اعمال را انجام می‌دهد. بگذارید بیشتر این موضوع را برایتان باز کنم.

شخصیت‌های انسانی، گاهی در طول زندگی این سوال را از خود می‌پرسند که من واقعا کی هستم و هویت واقعی من در چیست. بعضی از انسان‌ها دوست دارند که هویت خاص و متفاوتی داشته باشند. آن‌ها تست‌های مختلف مربوط به شخصیت را می‌دهند و بار‌ها زندگی خود را مرور می‌کنند تا آن معنا و مفهوم واقعی که با آن به هیجان در می‌آیند را پیدا کنند.

ایدا وانگ نیز احتمالا بخشی از زندگی خود را درگیر پیدا کردن هویت خاص خودش بوده و در نهایت هویتی که با آن به هیجان در می‌آید را پیدا می‌کند. او مرموز بودن و عدم آشکار کردن اهدافش را بخشی از هویت خود می‌داند.

در واقع او اگر برای مدتی نتواند این ظاهر مرموز بودنش را حفظ کند، احساس بی معنایی و بحران هویت وجودش را فرا می‌گیرد.

شاید برخی از لحظاتی که با لیان است نقابش را بر می‌دارد اما زود به ظاهر مرموزش بر می‌گردد تا از عذاب بحران معنا فرار کند.

به طور خلاصه… ایدا وانگ هنگام جست و جو یک هویت خاص برای خودش، به این نتیجه می‌رسد که داشتن یک هویت مخفی و پر از سوال و رمز راز، باعث می‌شود احساس معنا و ارزش بکند.

نیاز به جلب توجه

هر شخصیتی بنا به تاریخچه زندگی و دوران کودکی که داشته، نوعی از گرایش‌های روانی را با خود حمل می‌کند که میشه نامش را اختلال، عقده و یا چیز‌هایی شبیه به این عناوین گذاشت.

قبل از اینکه بیشتر به این موضوع بپردازم، تاکید می‌کنم که هیچ وقت نمی‌توانیم برچسب غلط یا درست بودن را به این اختلالات بزنیم. اینجا صرفا به صورت تئوری به بیان و تشریح می‌پردازیم.

با بررسی زندگی ایدا وانگ و شخصیت او، می‌توانیم به این نتیجه برسیم که او شدیدا نیاز به جلب توجه دارد. در ادامه به دلایل اینکه چرا به این نتیجه رسیدم می‌پردازیم.

از ظاهر ایدا وانگ شروع می‌کنیم. ایدا در همه بازی‌هایی که حضور داشته، از رنگ قرمز برای لباسش استفاده کرده و همیشه ظاهر متفاوت‌تری نسبت به دیگر شخصیت‌های دنیای رزیدنت ایول داشته.

رنگ قرمز از جهت روانشناسی، به عنوان یک رنگ محرک اعصاب شناخته شده. به این فکر کنید که وقتی وارد یک محیط می‌شوید، اولین رنگی که شاید به آن توجه کنید چیست. به احتمال قوی رنگ قرمز توجه شما را جلب می‌کند. این انتخاب ایدا برای پوشش، نشان از این دارد که او به دنبال گرفتن توجه است.

دلیل دیگر برای این نتیجه‌گیری، علاقه ایدا وانگ به آرتیست بازی و رفتار‌های عجیب است. منظور از رفتار‌های عجیب، کار‌های غیر قابل پیش‌بینی است. او با این کار‌ها بازهم سعی می‌کند توجه جلب کند و موفق هم شده.

فرض کنید شما در یک جمع 3 نفره قرار دارید که یکی از آن‌ها خود شما هستید. نفر دوم با شما خیلی صمیمی است و همه زندگی‌اش را برای شما تعریف کرده و چیز جدیدی برای گفتن ندارد. نفر سوم اما هیچ چیز خاصی در مورد خودش آشکار نکرده و رفتار مرموزی دارد. احتمال می‌دهم که جذب آن شخص شوید و سعی کنید با آن ارتباط برقرار کنید. البته این موضوع در مورد همه صادق نیست.

پس میشه تا حدودی حدس زد که ایدا تشنه توجه دیگران است. او حتی اگر کاری را قرار باشه به صورت مخفیانه انجام دهد، یک نشانه یا سرنخی از خود به جا می‌گذارد تا بازهم جلب توجه کند.

حالا بیایید کمی در مورد ریشه این وضعیت در شخصیت ایدا وانگ صحبت کنیم. اصولا اینگونه گرایش و اختلال‌ها به دوران کودکی بر می‌گردد. شاید ایدا در دوران کودکی نتوانسته آن توجهی که همه به آن نیاز دارند را جلب کند.

شاید پدر و مادر او به اندازه کافی به حرف‌ها و نیاز‌های او اهمیتی نمی‌دادند. نمی‌توانیم تعریف دقیقی از دوران کودکی او بگوییم؛ اما به طور کلی ایدا در آن دوران از کمبود توجه رنج می‌برده. در بزرگ‌سالی این کمبود توجه تبدیل به یک فقدان بزرگ می‌شود که برای حل کردنش اقدام‌های بزرگی می‌کند.

به طور خلاصه… ایدا وانگ به دلیل فقدان توجهی که در دوران کودکی یا نوجوانی تجربه کرده، اکنون شدیدا نیاز به جلب توجه دارد. این تمایل به جلب توجه می‌تواند دلیل پوشش خاص او و رفتار‌های عجیبش باشد.

خشم سرکوب‌شده، فوران می‌کند!

زندگی ایدا وانگ، تنها از بازی رزیدنت ایول 2 برای ما نسبتا آشکار شده است. اما تا قبل از آن چیز زیادی نمی‌دانیم؛ جز اطلاعات پراکنده‌ای که از طریق فایل‌های بازی به دست آمده. البته آن هم به دوران قبل از راکون سیتی اشاره‌ای نمی‌کند.

شاید تا پیش از آن، ایدا به عنوان یک جاسوس اغواگر، وارد زندگی افراد مهم می‌شده و از آن‌ها اطلاعات می‌دزدیده.

شاید ایدا نه هدفش پول باشد و نه خدمت به سازمانی خاص؛ شاید او صرفا از تماشای اعتماد بی مورد بقیه و خیانت کردن به آن‌ها لذت می‌برد. او از اینکه مردی را فریب دهد و از آن سو استفاده کند تا اطلاعات به دست بیاورد، احساس خوبی می‌کند و یا عقده‌ای از گذشته که به صورت خشم سرکوب شده در آمده را تخلیه می‌کند.

با اینکه چیزی از دوران کودکی و نوجوانی ایدا وانگ نمی‌دانیم، اما میشه حدس زد که ایدا توسط عزیزانش، مورد سو استفاده قرار گرفته. شاید در نوجوانی عاشق مردی شده و با جان و دل به او اعتماد کرده و در نهایت آن مرد به ایدا خیانت کرده است.

شاید پدر و مادرش از برخی ویژگی‌های ایدا استفاده کردند تا به اهداف شخصی خود برسند. هر چیزی ممکن است در دوران نوجوانی ایدا رخ داده باشد و باعث شده باشه تا خشم بزرگی در وجود او شکل بگیرد. خشمی که تبدیل به عقده شده و تا آن را تخلیه نکند نمی‌تواند احساس آرامش کند.

به همین دلیل ممکن است ایدا صرفا با دیدن وضعیت مردم آن هم زمانی که از آن‌ها سو استفاده می‌کند، گذشته خودش را بازیابی می‌کند. با این تفاوت که اینبار قربانی یکی دیگر و ایدا وانگ شکارچی است.

این تئوری زمانی قوت پیدا می‌کند که بعد از مبتلا شدن درک سیمنز (بدمن بازی Resident evil 6) به ویروس، ایدا وانگ او را در حالت بیچارگی مشاهده می‌کند و دیالوگی می‌گوید.

این چیزیه که نصیبت میشه، به خاطر اعتماد به ایدا وانگ!

ایدا خطاب به سیمنز

این دیالوگ پر از خشم نهفته و انتقام است و تا حدودی نشان می‌دهد ایدا هدفش از این کار‌ها لذت بردن از تماشای بدبختی دیگران است. آن هم زمانی که به آن‌ها خیانت می‌کند.

به طور خلاصه… شاید ایدا در دوران نوجوانی به شدت از عزیزانش ضربه خورده و از آن‌ها دروغ و خیانت دیده است. در این صورت، او در بزرگسالی، با جلب اعتماد دیگران و سو استفاده از آن‌ها، می‌خواهد خشم خود را تخلیه کند.

فرار از رابطه عاشقانه

این موضوع به بحث قبلی مربوط است. همانطور که در بالا به آن اشاره کردیم، احتمالا زندگی ایدا وانگ در دوره نوجوانی پر از دروغ و خیانت بوده و شاید بارها ایدا به دیگران اعتماد کرده و آن‌ها از اعتماد ایدا سو استفاده کردند.

این سو استفاده از اعتماد، احتمالا در روابط عاشقانه و یا خانوادگی ایدا وانگ نیز بوده. شاید اول توسط پدرش مورد سو استفاده قرار گرفته و بعد‌ها توسط معشوقش. به این ترتیب نسبت به مرد‌ها احساس نفرت پیدا کرده و نمی‌تواند با آن‌ها وارد رابطه دوستانه و عاشقانه شود.

این احساس نفرت از ترس سرچشمه می‌گیرد. ترس از اینکه دوباره به کسی اعتماد کند و بقیه از اعتماد او سو استفاده کنند.

به همین دلیل در تاریخچه زندگی ایدا وانگ هیچ رابطه عاشقانه و حتی دوستانه‌ای وجود ندارد. با این حال، اگر این بحث واقعی باشد، پس چرا ایدا نسبت به لیان نوعی حس دوستی و عاشقانه دارد؟

لیان تنها کسی بود که حتی بعد از دیدن دروغ‌ها و سو استفاده‌های ایدا، بازهم از او حمایت کرد و حتی به خاطر او جانش را به خطر انداخت. در بیشتر بازی‌هایی که ایدا و لیان همزمان در آن حضور داشتند، لیان به صورت واضح حمایت و پشتیبانی خودش را به ایدا ثابت کرد. در نتیجه ایدا نسبت به لیان احساسات قوی‌تری دارد.

اگر مقاله تحلیل شخصیت لیان اسکندی را خوانده باشید، حتما یادتان هست که در آن به رابطه ایدا و لیان اشاره کردم. لیان به دلایل مختلفی به ایدا علاقه‌مند شده. یکی از این دلایل، جذب شدن او به افرادی است که غیر قابل اعتماد هستند. در نتیجه این زوج مثل قطب مثبت و منفی به یکدیگر جذب می‌شوند.

به طور خلاصه… ایدا به دلیل بی اعتمادی‌هایی که از عزیزانش دیده، از برقراری روابط صمیمی و عاشقانه دوری می‌کند. زیرا می‌ترسد تا دوباره از اعتماد او سو استفاده شود.

فکت‌های جالب از شخصیت ایدا وانگ

در ادامه به چند نکته جالب در مورد شخصیت ایدا وانگ اشاره خواهیم کرد که احتمالا از آن‌ها خبر نداشتید.

• ایدا وانگ یک اسم مستعار است

در فایل‌های بازی Resident Evil 3 اپیلوگی از ایدا وانگ وجود دارد که در آن ایدا می‌گوید من دیگر ایدا وانگ نیستم. البته این موضوع قطعی نیست اما طرفداران زیادی عقیده دارند که ایدا نام مستعار است و نام واقعی او یک راز است.

• همزاد ایدا وانگ

درک سیمنز، شخصیت منفی بازی Resident evil 6 شدیدا به ایدا وانگ علاقه داشت. آنقدر این علاقه قوی بود که حتی سیمنز با استفاده از نوعی ویروس، یک همزاد از ایدا به وجود آورد. این همزاد دستیار سیمنز، کارلا رادامز بود. در واقع او با پیوند هویت ایدا به کارلا، یک کپی از ایدا وانگ خلق کرد که منجر به کارخرابی‌های بزرگی در روند داستان شد.

• سازمان مخفی

بسیاری از طرفداران با توجه به شواهد موجود در بازی‌ها، ایدا وانگ را متعلق به یک سازمان مخفی با اهداف شرور می‌دانند. خیلی‌ها این سازمان را به سازمان Connections در بازی Resident Evil 7 ربط می‌دهند. خیلی‌ها نیز عقده دارند که ایدا به صورت آزاد کار می‌کند و هر موقع ماموریت جذابی ببیند که نظرش را جلب می‌کند، آن را قبول می‌کند. این موضوع با توجه به سکانس پایانی سناریو ایدا در بازی رزیدنت ایول 6 احتمال بیشتری دارد.

• او بارها لیان را از مرگ حتمی نجات داده

از بازی رزیدنت ایول 2 تا بازی رزیدنت ایول 6، ایدا چندباری جان لیان را با حمایت‌های غیر مستقیم نجات داده است. در بازی رزیدنت ایول 2، ایدا با فرستادن یک راکت لانچر برای لیان، او را از تایرنت خطرناک نجات داد. در بازی رزیدنت ایول 4، هنگام رویارویی لیان با سدلر، ایدا با پرت کردن حواس سدلر، لیان را نجات داد. در بازی رزیدنت ایول 6 هم در ابتدای بازی، زمانی که لیان و هلنا توسط گروه بزرگی از زامبی‌های احاطه شده بودند، ایدا با سلاح هلیکوپتر زامبی‌ها را پراکنده کرد. البته لیان هم کم جان ایدا را نجات نداد. در واقع این یک لطف دو طرفه است.

سخن آخر

شخصیت ایدا وانگ، یکی از خاص‌ترین شخصیت‌های دنیای ویدیو گیم است. خیلی وقت است که از آخرین داستان مربوط به ایدا وانگ می‌گذرد و کپکام هنوز ناگفته‌های مربوط به این شخصیت را فاش نکرده است.

شاید یکی از اهداف سیاست جدید کپکام، یعنی ریمیک کردن بازی‌های کلاسیک خود، زنده کردن یاد شخصیت‌های قدیمی خود و بالاخره به سرانجام رساندن داستان آن‌ها باشد. به هر حال، امیداوریم که کپکام یک پایان‌بندی درخور برای شخصیت‌های اصلی و قدیمی خود طراحی کرده باشد و رضایت طرفداران را باری دیگر با داستان‌های آن‌ها به دست بیاورد.

تحلیل شخصیت‌های بیشتر:

تحلیل شخصیت مکس پین – سری بازی‌های Max Payne

تحلیل شخصیت اتزیو – سری بازی‌های Assassin’s Creed

تحلیل شخصیت نیتن دریک – سری بازی‌های Uncharted

تحلیل شخصیت جوئل – سری بازی‌های The Last of Us