نقد فیلم Deep Water – آببندیِ سطحی
آبِ عمیق بر اساس رمانی به همین نام نوشته پاتریشیا هایاسمیت ساخته شده است. آدرین لین، کارگردان فیلم، با آثاری چون بیوفا و جذابیت مرگبار، نام خود را به عنوان استاد مسلم تریلر با مضامین ...
آبِ عمیق بر اساس رمانی به همین نام نوشته پاتریشیا هایاسمیت ساخته شده است. آدرین لین، کارگردان فیلم، با آثاری چون بیوفا و جذابیت مرگبار، نام خود را به عنوان استاد مسلم تریلر با مضامین بزرگسالانه ثبت کرده است. فیلمنامه را زک هلم و ساموئل لوینسن (نویسنده سریال ایفوریا) نوشتهاند.
آب عمیق، در سال 2019 فیلمبرداری شد اما پاندمی کرونا اکرانش را تا امسال به تاخیر انداخت. اکران فیلم آنقدر به طول انجامید که حتا تب حاشیههایی که پیرامون زندگی خصوصی دو ستاره اصلی فیلم شکل گرفته بود هم فروکش کرد. عاملی که میتوانست به فروش بیشتر فیلم کمک کند.
انتظار میرفت قرار گرفتن نام آدرین لین در کنار پاتریشیا هایاسمیت، به عنوان یکی از بزرگترین داستانپردازان ژانر جنایی روانشناسانه خروجی دلچسبی داشته باشد اما چنین اتفاقی نیفتاده است. اثر اخیر لین که تفاقا از نجیبانهترین ساختههای اوست، چنگی به دل نمیزند.
ویک (بن افلک) مردی بیش از حد معقول و بیش از حد با حجب و حیا و بیش از حد صبور است. ملیندا (آنا دی آرماس)، همسر لاتینش دقیقا نقطه مقابل اوست. ویک یک زندگی رویایی دارد. ثروتمند و خوشقیافه است، دوستان خوبی دارد، خانوادهای دارد با یک دختربچه شیرین و دوستداشتنی. تنها چیزی که عیش او را مدام منقص میکند همسر بیملاحظهاش است. ملیندا با مردهای دیگر گرم میگیرد و معلوم نیست دامنه این گرم گرفتن تا کجاست. ویک در ظاهر نقش یک مرد معقول و عاری از حسادت را بازی میکند اما دوستانِ (!) همسرش یکی پس از دیگری ناپدید میشوند.
بزرگترین ایراد کار در فیلمنامه است و بعد هم بازی افتضاح ستارهها. مثل بسیاری از اقتباسهای بدِ سینمایی از شاهکارهای بزرگ ادبی، روایت آبِ عمیق هم الکن و پاره پاره است. دلیل اتفاقات و خواسته آدمها روشن نیست. گذشته هم در هالهای از ابهام است. نمیدانیم این ازدواج چهطور به چنین فلاکتی افتاده است.
ویک مرد وفادار خانواده است و ملیندا زنی بیقید. معلوم نمیشود بدوا چنین زن و مردی چرا با هم ازدواج کردهاند و چرا پایدار ماندهاند؟ آیا ویک از طلاق میترسد و با صبوری میخواهد خانوادهاش را حفظ کند؟ بین زن و مرد اصلی فیلم، توافق، رضایت یا حتی حسادتی وجود ندارد. هر دوی آنها از وضع موجود ناراضی به نظر میرسند. ملیندا در جایی از فیلم اعتراف میکند که ویک تنها مردی ست که حاضر است با او بماند. (صد البته!) این امر، تا حدی تمایل ملیندا به ماندن در این زناشویی را توجیه میکند اما پس ویک چرا به این ازدواج وابسته است؟
نقطه ضعف شخصیتپردازی ویک آن است که در آغاز -به قول خودش- او را کاملا متفاوت با مردی نرمال میبینیم. در نیمه اول فیلم، او خونسرد و روشنفکر است اما رفته رفته و در نیمه دوم به همان مرد حسود تیپیکال بدل میشود. شوهر قصه در ابتدا طوری رفتار میکند که گویی از کارهای همسرش حتا شرمنده هم نیست و بدش هم نمی آید. قضیه آنقدر عادی ست که دوستانش درباره آن گپ میزنند و این مسأله میلی عادی به نمایش در میآید در نهایت ولی معلوم نیست ناگهان چه اتفاقی میافتد.
ماجرای حلزونهای ویک که آنها را در زیززمین خانه نگه میدارد المانی جذاب اما مطلقا بلااستفاده در جریان داستان است. ویک حتا به حلزونهایش هم علاقه خاصی نشان نمیدهد. متاسفانه علاقه شخصیت ویک به آدمهای فیلم از حلزونها هم کمتر است. شخصیت خام است و بازی بد بن افلک هم بعدی به آن اضافه نمیکند. چهره بیذوق و بیعلاقه بن افلک در طول فیلم، گاه بیشتر خندهدار است تا ترسناک و تهدید کننده! در تمام طول اثر، چیزی از ویک نمیبینیم که حتا قانعمان کند که او عاشق ملینداست. با تمام این احوال رنج او آنقدری عمیق و جهانشمول هست که آن را درک کنیم.
ملیندا ضعیفترین کاراکتر فیلم است. او حتا از دختربچه، از دوستان ویک و از فرعیترین شخصیتهای فرعی فیلم هم تکبعدیتر است. کسی که گویی هیچ چیزی جز لاابالیگری نمیخواهد. ملیندا میتوانست چیزی شبیه به یک فم-فتال باشد اما نیست. میتوانست زنی باشد که مردها را به خود جذب میکند تا طعمه بعدی همسرش باشند اما نیست.
این جا هیچ خبری از مردهای عاشقپیشهای که جانشان را فدای ملیندا میکنند نیست. قضیه کاملا برعکس است. این طور به نظر میرسد که ملیندا خودش را به این مردها میچسباند! او بیشتر شبیه زنی محتاج توجه است تا فتانهای جذاب. ملیندا اصلا عشوهگر نیست. در طول فیلم هرگز متوجه نمیشویم او چهطور با این مردها ارتباط میگیرد؛ تنها چیزی که میبینیم حرص و ولع سیریناپذیر او برای آدمهای جدید است.
فیلمنامه طوری طراحی شده که این سوال را ایجاد کند که چه کسی این مردها را میکشد. اما سوال مهمتر آن بود که او چرا این کار را میکند. هر دو سوال جز پاسخهایی سطحی دریافت نمیکنند. این اتفاقی ست که برای یک فیلمنامه میافتد وقتی نویسندهاش، آشغالی مثل ایفوریا را در کارنامه داشته باشد.
در پایان باید بگویم اگر فیلمهایی مثل غریزه اصلی را دوست داشتهاید، احتمالا از آب عمیق هم کمی لذت خواهید برد؛ در غیر این صورت هرگز به سراغش نروید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دوستان من رمانو نخوندم و فقط فیلمو دیدم.و قبل هر چیز اینو بگم ک نمیدونم توی رمان ملیندا ایا عاقبت بدی داره یا مثل توی فیلم هیچ اتفاقی واسش نمیفته.فقط واسم این سوال بود چرا باید ی زنی ک دنبال لاابالی گریه هیچ تاوانی نمیده.و شوهرش ک اون ادما رو میکشه اونم همچنین.خب بزارین اینو بگم خدمتتون،بن افلک و همسرش ملیندا آیا مجبورن ب این کارا؟قطعا خیر،زن از روی عشق و حال با مردا میخوابه و شوهرم کاری ب زنش نداره فقط اون مردا رو میکشه.آیا بن افلک فقط ب صرف این ک زنشو دوس داره و زنش هرزگی میکنه ایا حق داره مردایی ک نزدیک زنشن رو بکشه؟جالب اینجاست ک تو فیلم عشق دیوانه واری هم از بن افلک نشون نمیدادن ک من بیننده رو محاب کنه ک کنار بیام با قتلای بن افلک،جالبه در آخرم جفتشون با خوبی و خوشی با هم زندگی میکنن.مشکل اصلی من با این قضیه اس ک وقتی آدمی خطلایی رو از سر ناچاری انجام بده شاید تاوانی گردنشو نگیره ولی این دو شخصیت واقعا از سر ناچاری این کارا رو نمیکردن،در آخرم بی هیچ تاوانی خوب و خوش باهم زندگی کردن????
در این که داستان ضعف داره که شکی نیست. اما تاوان پس دادن شخصیتها تا حد زیادی به سلیقه نویسنده بستگی داره.
تو دنیای واقعی هم همیشه این ادما تاوان پس نمی دن
آماندا چقدر پیر شده هنوز بازیش توی بلید رانر محصول سونی یادمه و دوستش دارم
ندیدم??
یه درجه ۳ بشدت معمولی و بد
بهترین بخش فیلم همین بازی بن افلک بود. عالیه واسه این نقش ها
به امید یه تجربه ی هیجان انگیز فیلم رو دیدم و الان نه تنها پشیمون هستم بلکه بی شمار حرف در مذمتش دارم. فقط حیف که نابخردانی توی این سایت هستند که در جواب حرف منطقی چرت و پرت میگن و حرف های من رو گره می زنند به سیاست های آمریکا و اسرائیل در قبال ایران.
اسم فیلم آب بندی عمیقه ولی برعکس اسمشه
فیلم واقعا چیزی جز یه زباله نیست هر عاملی توی فیلم برعکس اون چیزی که باید باشه عمل میکنه