آیا بخش بهترین انیمیشن اسکار شکست خورده است؟
وقتی که آکادمی علوم و هنرهای فیلمهای سینمایی در پاییز سال ۲۰۰۰ اعلام کرد که قرار است یک بخش هم برای بهترین انیمیشن سال وجود داشته باشد، چارلز سولومون، منتقد و تاریخدان انیمیشن تمام حس ...
وقتی که آکادمی علوم و هنرهای فیلمهای سینمایی در پاییز سال ۲۰۰۰ اعلام کرد که قرار است یک بخش هم برای بهترین انیمیشن سال وجود داشته باشد، چارلز سولومون، منتقد و تاریخدان انیمیشن تمام حس و حال افراد این صنعت را در یک کلمه خلاصه کرد: بالاخره. این دسته در سال ۱۹۸۱ بعد از اضافه شدن رشته بهترین گریم حذف شد و سپس بعد از تغییر و تحولاتی که داشت، دوباره به مراسم اسکار اضافه شد. رنسانس دیزنی، در سال ۱۹۸۹ با The Little Mermaid آغاز شد و همانند یک جزر و مد، در حال گسترش پیدا کردن در این صنعت بود. (البته یک سری از آثار مانند Titane A.E و Quest for Camelot را باید نادیده بگیریم.)
با عرضه شدن Toy Story در سال ۱۹۹۵، این موضوع ثابت شد که کامپیوترها میتوانند در ساخت انیمیشنهای بلند دخالت داشته باشند و میتوانند ساختار کلاسیک انیمیشن سازی را تغییر بدهند. این انیمیشن در زمان خودش پیشرو و از لحاظ هنری، بینظیر بود. بله، انیمیشنها در بخش بهترین آهنگ و موسیقی متن اورجینال اسکار ظاهر میشدند اما لیاقت یک بخش برای خودشان هم داشتند. قبل از اینکه این شاخه معرفی شود، انیمیشن Beauty and The Beast این فرصت را داشت که نامزد بهترین فیلم بلند در اسکار ۱۹۹۲ بشود و این تنها باری بود که چنین اتفاقی در دهه نود میافتد. در سال ۱۹۹۶ Toy Story به اولین انیمیشنی تبدیل شد که نامزد بهترین فیلمنامه در اسکار میشود و همچنین توانست جایزه بهترین دستاورد ویژه را هم برنده شود. بازهم با این وجود، انیمیشنهایی بودند که به حقشان نمیرسیدند.
بنابراین، باید یک رشته مخصوص انیمیشنهای بلند ساخته میشد که این آثار به حقشان برسند. یک جایزه که به آن انیمیشن لایق، چهره و افتخاری بلند بالا میبخشد. اما بعد از گذشت دو دهه، دقیق نمیتوان گفت که این رشته موفقیت آمیز بوده است یا خیر. لیست نامزدهای هر سال را اگر بخواهیم نگاهی بیاندازیم، انیمیشنهای خوب و درجه یکی را پیدا خواهیم کرد اما برنده بیشتر اوقات انیمیشنی بوده است که کمپانی یا استودیو سازنده آن مشهورتر بوده است. (بیشتر این جایزهها نصیب پیکسار و یا دیزنی شده است.) با اینکه یک سری استثنا وجود دارد، اما انگار مسیر این دسته بندی به سمتی است که دارد ارزش بالای انیمیشنها را از بین میبرد. شاید این شاخه سبب شده پرستیژ انیمیشنها بالاتر از قبل برود اما، شاید به طور غیرعمد، سبب شده یک سری محدودیتها برای این شاخه و انیمیشنهای نامزدش شکل بگیرد به طوری که هر سال، همان گزینههای مورد انتظار و همیشگی جایزه را میبرند.
سولومون، کسی که کار انیمیشن را به طور مفصل به عنوان یک ژورنالیست و نویسنده کتاب درمورد آثار دیزنی و مامورو هوسودا ادامه داد، حال نظر مثبت منفیای راجب به این جوایز دارد. او میگوید: با ساختن همچین رشتهای، به راحتی میتوانند از دیگر رشتهها و شاخههای بزرگتر شانه خالی کنند. به هر حال، این رشته سبب شده دیگر انیمیشنها نتوانند در دیگر شاخهها مانند بهترین فیلمنامه یا بهترین طراحی تولید رقابتی داشته باشند. سولومون ادامه میدهد: یک سری بحثها صورت گرفته. مثلا، در سالی که Beauty and the Beast نامزد بهترین فیلم بلند اسکار شده بود، خب، چرا شخصی همانند گلن کین نامزد بهترین اجرا نشد؟ اما چنین بحثهایی همانند پیرهنهای هایپرکالر و جورج کلونی تاریخ گذشته محسوب میشوند. مثلاً امسال کسی سر اینکه استفانی بیتریز باید نامزد بهترین اجرا بابت Encanto بشود حرفی زده است؟
هنگامی که این شاخه برای اولین بار شکل گرفت، یک الگوی دیگر داشت. Shrek با انیمیشنهای Monster.Inc پیکسار و Jimmy Neutron: Boy Genius نیکلدئون رقابت کرد و توانست برنده جایزه اسکار بشود. هر سه نامزد، محصول کشور آمریکا و استودیوهای منحصر به انیمیشن سازی بودند. یکی از انیمیشنهای لایق آن سال، نتوانست نامزد بشود: Waking Life ریچارد لینهکر، یک فیلم رویایی، نامتعارف و بسیار تشویق شده که دارای مفاهیم عمیق فلسفی بود و این، سبب شد که برای رقابت با دیگر انیمیشنهای جریان اصلی نتواند رقابت کند. سال بعد، این شاهکار هایائو میازاکی، Spirited Away بود که برنده جایزه اسکار شد. در سال ۲۰۰۵، Wallace & Gromit: The Curse of the Were-Rabbit و در سال ۲۰۰۶، Happy Feet، به ترتیب ساخته کشور انگلستان و استرالیا توانستند جایزه اسکار را دریافت کنند. اما از آن سال به بعد، تنها انیمیشنهای آمریکایی بودند که توانستند جایزه را دریافت کنند مانند Rango، Spider-Man: Into the Verse و دیگر آثار دیزنی و پیکسار.
سولومون داوران آکادمی را بابت این یکسانی در رای دادن و انتخاب بهترین گزینه سرزنش میکند و میگوید: دوست دارم یکبار از نزدیک کسانی را که به این آثار رای میدن رو ببینم. تا وقتی که چنین افرادی این انیمیشنها را انتخاب میکنند، اثری برنده بهترین انیمیشن میشه که براشون آشنایی داره و چیزی باشه که برای بچههاشون مناسب باشه. برخلاف اینکه بیان چیزی رو انتخاب کنن که خلاف جهت و انتخابهای همیشگیشون باشه. او چنین نظراتی را درمورد نامزدهای اسکار امسال دارد. سولومون ادامه میدهد: Belle و Flee-که نامزد سه رشته در مراسم اسکار امسال نیز شده است و من از این موضوع میترسم که هیچ جایزهای را نبرد- و فیلم فرانسوی The Summit of God هر سه آثار قوی و خوبی بودند که میتونن کارگردانان آمریکایی در حوزه انیمیشن را به سمتی ببرند که به آنها فشار بیاورند. اما فقط Flee توانست نامزد بشود.
حالا بیایید به نیمه پر لیوان هم نگاهی بیاندازیم. مونیکا کاستیلو، معاون ارشد Paley Center، کسی که در نقدها و بررسیهای NPR و RogerEbret.com نقش داشته است، او یادآوری میکند که انیمیشنهایی که خارج از استودیو ساخته میشوند، میتوانند در گسترش دادن تعداد مخاطبان تاثیری مثبت داشته باشند. او میگوید: به نظرم آکادمی باید فیلمها و آثار بیشتری رو به مردم معرفی کنه تا بتونن چیزای جدیدتری رو هم تجربه کنن. او به استودیوی ایرلندی Cartoon Saloon اشاره میکند که The Secret of Kells، Song of the Sea، The Breadwinner و Wolfwalkers را ساخته است که همگیشان نامزدی اسکار را دارند. او میگوید: این کار باعث میشه این استودیوها برای کارای آیندشون اعتماد به نفس و راحتی بیشتری داشته باشن. این همون دلیلیه که Apple TV+ برای Wolfwalkers خواست خرج کنه. شما میتونین این انیمیشنها را به لیست دیگری از این نوع آثار مانند The Triplets of Belleville، Waltz With Bashir، Chico & Rita, Ernest & Celestine، و Anomalisa اضافه کنین؛ این موضوع هم فاقد اهمیت است که این آثار، شباهتی به آثار دیزنی و پیکسار ندارد.
البته این بدین معنا نیست که میخواهیم دیزنی و پیکسار را مقصر جلوه بدهیم. همه میدانیم از زمانی که این استودیوها شروع به کار کردهاند، آثار به شدت خوبی را ساختهاند، حتی اگر افتخاراتشان را به ندرت در بازه زمانی شکل گیری رشته بهترین انیمیشن اسکار تا به کنون گسترش داده باشند. نامزد نشدن انیمیشن Wall-E در سال ۲۰۰۸ سبب شد که اسکار سنت خود را در نامزد کردن تنها پنج اثر در بخش بهترین اثر سال کنار بگذارد. سال بعد، این انیمیشن Up بود که توانست نامزد بهترین اثر سال و سپس Toy Story 3 توانست به این نامزدی دست پیدا کند. حتی انیمیشن Inside Out نیز توانست نامزد بهترین فیلمنامه اسکار نیز بشود.
در مقالهای که سولومون در سال ۲۰۰۰ درباره شکل گیری این رشته نوشته بود، یک سری از انیماتورها بابت این موضوع ابراز نگرانی کردند که ممکن است این رشته سبب بشود انیمیشنها ارزش کمتری پیدا کنند، ترسی که در سالهای پیش رو به واقعیت تبدیل گشت؛ حتی با اینکه تقدیر و تمجیدها از انیمیشنها بیشتر شد. انیمیشن دیگر زیاد جدی گرفته نمیشود یا حداقل به اندازه زمانی که آن را چیزی مخصوص کودکان میدانستند، به آن جدیت دیگر نیست. با این وجود، باید مدیون انیمیشنهایی همچون Ratatouille یا Frozen بود که سبب شد نظر همه نسلها را به خودش جلب کند. اما با این وجود، میشود گفت که این رشته صدمه دیده است. هر سال، در دو رشته مخصوص به انیمیشن این سبک در بخشهای بهترین انیمیشن کوتاه و بلند در مرکز دید قرار میگیرند.
از وقتی که این شاخه شکل گرفت ، وضعیت تا به کنون بدین شکل است: پیکسار از ۲۰ بار توانسته یازده بار برنده بشود، استودیوهای انیمیشن سازی دیزنی سه بار برنده شدهاند، دریم وورکس و آردمَن(Aardman) هم یک بار برنده این جایزه شدهاند. سولومون میگوید: به نظر میرسه این جایزهها از قبل برای یک سری استودیوی انیمیشن سازی آمریکایی رزرو شدن. آکادمی این اجازه رو نمیده که ما بتونیم یک تنوع در آثار رو شاهد باشیم و جلوی این تنوع و بها دادن بهش رو میگیره.
میشود گفت که سخت است که شاهد این تغییرات باشیم. در بین پنج اثری که امسال نامزد شدهاند، انیمیشن بدی به چشم نمیخورد. دو انیمیشن از دیزنی (Encanto و Raya and the Last Dragon) و یک اثر از پیکسار (Luca) امسال نامزد شدهاند و احتمالاً یکی از این سه انیمیشن برنده بشوند. امسال نیز یک انیمیشن دیگر دانمارکی به نام Flee در قالب مستند هم حضور دارد که زندگی یک افغانستانی است که در هنگام کودکی از افغانستان میرود. همچنین The Mitchells vs. the Machines هم در بین نامزدها دیده میشود که یک انیمیشن علمی تخیلی بامزه است که فرم انیمیشنی خاصی دارد که در هیچ اثری از پیکسار و دیزنی پیدا نخواهید کرد. با این وجود، برنده شدن اثری از دیزنی یا پیکسار احتمال بیشتری دارد. باز هم ممکن است ما شاهد یک نتیجه بدتر برای برنده شدن یک فیلم را شاهد باشیم و ببینیم که اثری که لیاقتش است به حقش نرسد.
کلام آخر اینکه رشته بهترین انیمیشن اسکار به این دلیل پدید آمد که آثار انیمیشنی بتوانند به حق خود برسند و با حمایت و توجه بتوانند از محدودیتها و مرزهایی که دارند عبور کنند. اما در این سالها نه تنها این اتفاق رخ نداده، بلکه محدودیتهای خود جایزه بیشتر شده و سبب شده دیگر نتواند کمک و حمایت چندانی از این سبک داشته باشد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
انکانتو ببره دیگه اسکار بی ارزش میشه
دیزنی نسبت به شهرتی که داره انیمیشن های کلاس بالایی نداره شاید بگید نه خیلی هم خوب هستندولی از لحاظ داستانی دیزنی قبل زوتوپیا اکثرا به پرنسس سازی معروف بود و انیمیشن هایی مثلجوجه کوچولو یا خانه ای در مزرعه یک شکست واقعی بودن و جدیدا داره کار هاشو بهتر میکنه ولی دباره همون کلیشه ها و بدتر از همه لو دادن داستان قبل از حادثه اصلی تا جایی که همه فهمیدیم رایا قبل ورود به تالار قرار آخر به رقیبش اعتماد کنه(اسمش یاد رفته) .
.
پیکسار بحثش کاملا جداست و تقریبا بین دوست داران انیمیشن ارادت خاصی داره ولی باید قبول کنیم نسبت به اینساید اوت یا والی ای که در خاطره داریم کمی ضعیف تر شدن ولی هنوز مثل دیزنی اوضاعش نیست.
.
امثال بنظرم میچل علیه ها ماشین ها نسبت به بقیه بهتر با قاطیعت نه ولی انصافا بهتره.
یادش بخیر 41148
اینکه پیکسار و دیزنی انیمیشن خوب میسازن و دیگران بهشون نمیرسند مشکل اونا نیست امسال هم رایا و لوکا آنچنان قوی نبودتند و انکانتو و اون دو اثر دیگه سه شانس اصلی هستند إنکانتو اگه پایان بندیش بهتر بود یه انیمیشن بی نظیر میشد
انکانتو پایان بندیش خوب بود ولی به نظرم باید انیمیشن حداقل 15 دقیقه دیگه ادامه می داشت
انکانتو ببره باید فاتحه اسکار رو خوند
حق میچل ها هست یا حداقل لوکا
انکانتو برد لوکا دوم شد
Encanto is winner
فاتحه
واقعا اعصابم خورد شد که داخل ۲۰۲۰ جای اینکه wolfwalkers که خیلی عالی بود برنده شه soul برنده شد
نمیگم soul بد بود ولی اون یکی خیلی عالی تر بود و باید اسکار رو میگرفت
میچل ها بینظیر بود بدون کلیشه و زرق و برق الکی حالتو واقعا خوب میکرد. چندین نسله که با دیزنی و پیکسار بزرگ شده ولی واقعا چیز جدیدی دیگه ارائه ندادن. کافیه فقط داستان انیمیشن های دیزنی رو حتی از پلات داستانی بخونید که ببینید چقد کپی همن. فقط یه جا بلونده، یه جا رنگین پوسته یه جای دیگه توی شرق دور همش کلیشه. پیکسار فوق العاده بود همیشه و دست میذاشت روی خاص ترین چیزا ولی دیگه از مسیرش جدا شده متاسفانه. یه کم کافیه بها بدن به انیمیشن های مستقل تر که حرفای مهمتری دارن برای زدن
یه پیام دارم برای اسکار از جزف فرس
oscar..........
امسال واقعا انیمیشن های خوبی بیرون نیومد، البته بغیر از لوکا
Turning red هم بد نبود
یه ذره دخترونه بود، ولی مفهوم خوبی رو میخواست ارائه بده
از بین نامزد های امسال فقط Flee رو ندیدم.
به نظرم The Mitchells vs. the Machines لیاقتش بیشتر از لوکا و رایا و انکانتو بود و من بیشتر ازش لذت بردم امیدوارم اسکار رو ببره.
شما احمقانه ترین داستان ممکن رو داشته باش برای فیلم ، ولی یه شخصیت سیاه پوست بنداز تو داستان اسکار بگیر
بنظرم encanto حداقل تو موسیقی باید ببره