نقد فیلم CODA – اگر دوستم داری بگذار بروم
نود و چهارمین دوره جوایز اسکار، شب گذشته به فصل تقسیم جوایز رسید. به همین بهانه بد نیست نگاه دوبارهای داشته باشیم به کودا، برنده جایزه بهترین فیلم این دوره. کودا را «سیان هدر» نوشته ...
نود و چهارمین دوره جوایز اسکار، شب گذشته به فصل تقسیم جوایز رسید. به همین بهانه بد نیست نگاه دوبارهای داشته باشیم به کودا، برنده جایزه بهترین فیلم این دوره.
کودا را «سیان هدر» نوشته و ساخته است. مانند فیلم قبلیاش، تلولا، کودا هم یک فیلم قهرمانمحور زنانه است و باز هم مثل فیلم قبلیاش اولین نمایش آن در جشنواره ساندنس بود. فیلمنامه کودا، بر اساس فیلم فرانسوی La Famille Bélier نوشته شده و جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی را هم برای هدر به ارمغان آورده است.
کودا ماجرای خانوادهای ناشنوا با تنها یک عضو سالم است. روبیِ هفده ساله تنها کسی ست که از نعمت شنوایی برخوردار است و مجبور است نقص خانوادهاش را جبران کند. هرچند مادرش در جایی از فیلم اعتراف میکند که آرزو میکرد او نیز کر و لال بود!
روسیها زا ماهیگیری روزگار میگذرانند. بخشی از روایتهای فرعی فیلم هم به گرفتاریهای شغلی آنها مرتبط است. در این میان آنچه زندگی آنها را متلاطمتر میکند، علاقه و استعداد روبی در زمینه موسیقی ست. او میخواهد پا به دنیایی بگذارد که برای اعضای خانوادهاش کاملا ناشناخته است.
تقابل ناشنوایی و موسیقی از تضادهای همیشه تاثیرگذار است. (مشابه آنچه در فیلم Sound of Metal هم به نمایش گذاشته میشود.) عشقی که تا به این جا مرکز ثقل رابطه روسیها بود حالا باید محک زدهشود. روبی بعد از مدرسه به کلاسهای خصوصی استاد دلسوزش میرود تا خود را برای آزمون دانشگاه برکلی مهیا کند. حالا پدر و برادرش دست تنها ماندهاند. غیبت او چیزی نمانده فاجعه به بار بیاورد.
کودا راوی زندگی دختر نوجوانی ست که تنها پناه همه خانوادهاش است. او، نقش مادر کم سن و سالِ پدر،مادر و برادر بزرگتر خود را بازی میکند. عذاب وجدانی که خانواده برای حفظ همبستگیاش بر گرده فرزند کوچکش بار میکند؛ گرچه به دور از اخلاق است اما در بسیاری از خانوادهها قابل ردیابی ست.
این مضمون مدتی ست به میان آثار سینمایی هم راه پیدا کرده. (برای نمونه انیمیشن تحسین شده Turning Red هم همین موضوع را به گونه دیگری مطرح میکند.) تاختن به هنجارهای غلط خانواده رویکردی بسیار مدرن است. چرا که خانواده مهمترین رکن فرهنگ مردسالار است و هر انتقاد کوچکی از آن در حکم تابو شکنی.
در دنیای مدرن دیگر چیزی که اعضای خانواده را دور هم نگه میدارد، فداکاریهای پیدرپی و قربانی کردن خواستهای شخصی نیست؛ بلکه درک متقابل و همراهی در مسیر اهداف کاملا متضاد است.
این که فرزندان به دنیاهایی علاقهمند باشند که برای والدینشان ناشناخته است، چیز جدیدی نیست. این قصه تکراری بیشتر خانوادههاست. انتخابهایی که به اندازه موزیسین شدن فرزند یک خانواده ناشنوا غیرمتعارف هستند. چاره چیست جز همراهی؟
در فیلم کودا خانواده تا جایی خود را محق میداند که وقتی روبی ماجرای پیوستنش به گروه کر مدرسه را مطرح میکند، مادر میپرسد: «اگر من نابینا بودم به سراغ نقاشی میرفتی؟» روبرو شدن با این موضوع که دخترشان مسیر آیندهاش را بدون توجه به آنها و تنها بر اساس علاقه و استعداد خودش انتخاب کند، روسیها را ویران میکند. توقعشان این است که همواره نفر اول زندگی فرزندشان باشند.
CODA در چند معنا به عنوان نام فیلم استفاده شده است. یکی تلمیحی ست به زبان اشاره برای ناشنوایان، دومی مخفف عبارت Child of deaf adult به معنای فرزندِ بزرگسال ناشنوا و در معنای سوم که متناسب با مضمون فیلم است، اشاره به بخشی از یک قطعه موسیقی ست که به پایان میرسد. در معنای اخیر، که با تم داستان همراستا ست، بری باید نقطه پایانی بر دوره کودکانه زندگی خود بگذارد و سطر جدیدی از استقلال را آغاز کند. به همین خاطر است که این فیلم، در زیرژانر تشرف-بلوغ جای میگیرد.
شوخیهای گاه به گاه در مسیر فیلم آن را بیش از پیش دلچسب میکند. علاقه دیوانهوار پدر و مادر خانواده به هم، تلاش مضحک افراد معمولی برای برقراری ارتباط با ناشنواها و برعکس، دلبستگی پنهانی روبی و همکلاسیاش، جر و بحثهای روسیها، بخشهای بامزه فیلم را تشکیل میدهند.
اعضای ناشنوای خانواده مثل کودکانی با جسم بزرگ هستند که شیرینکاریهایشان سرگرممان میکند و از طرفی ترحممان را برمیانگیزد. ناخودآگاه دلمان میخواهد از آنها محافظت کنیم، بیش از آن که بخواهیم قبول کنیم آنها آدمهای بالغی هستند.
از طرف دیگر شخصیتپردازی روبی به قدری بینقص است که با امیال شخصی او هم همذاتپنداری میکنیم. بنابراین نگران سرنوشت او هم هستیم. نتیجه چیست؟ ما هم در عذاب وجدان او نسبت به اعضای خانوادهاش سهیم میشویم. میل دوگانه او به استقلال و در عین حال حمایت از عزیزانش را تجربه میکنیم و آرزو میکنیم تصمیم درستی بگیرد.
بازیهای روان، دلپذیری فیلم را دوچندان میکند. کودا کلکسیون خوبی ست از بازیگران توانا ولی کمتر شناخته شده. استفاده از بازیگران ناشنوا از نکات حایز اهمیت فیلم است. «مارلی متلین» اولین و تنها بازیگر ناشنوای برنده اسکار بهترین بازیگر زن است (برای فیلم فرزندان یک خدای کوچکتر) و «تروی کاتسر» هم که دیشب اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را برای همین فیلم به خود اختصاص داد.
کودا فیلمی ست که با آن بارها قلبتان میشکند و دوباره التیام مییابد. مخاطب خود را عضوی از این خانواده احساس میکند و در غم و شادیشان شریک میشود. سربلند بیرون آمدن روسیها در فینال فیلم، رهاییبخش و دلگرم کننده است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خیلی فیلم خوبیه، هم خنده دار، هم جذاب، هم احساسی و هم تاثیرگذار...
فیلم بدی نبود. چند صحنه تاثیر گذار هم داشت ولی دیگه اینقدر خوب نبود که در حد بهترین فیلم اسکار باشه
فیلم و نقد خوبی بود اما اگه سال های قبل بود اسکار نمیگرفت چون در این حد دیگه خوب نبود فقط رقبای خوبی نداشت امسال !
موافقم.
فیلم زیاد جالبی نیست ولی خوبه
ندیدم??
خودتون رو توی این موقعیتی که میگم تصور کنید
نویسنده ی نقد با شوق و شور پس از دیدن مراسم اسکار به فکرش می زند که بهترین فیلم اسکار رو نقد کنن
میشینن برای نوشتن نقد و با شور شروع می کنن به نوشتن و بعد از خستگی فراوان توی سایت قرارش می دن تا بقیه بخونن و لذت ببرن و ۲ ساعت بعد از قرار دادن مطلب توی سایت میان کامنت ها رو چک کنن و میبینن یه کامنت داشته مطلب که همونم اون فرد نوشته
(ندیدم)
الان ایا خنده روی لب نویسنده میاره ؟ خستگی رو از تن نویسنده بر میداره؟
خودتون رو توی این موقعیت بذارید و قضاوت کنید
و دفعه ی بعد سایت های تخصصی رو با دیسکورد اشتباه نگیرید
چیزی رو از دست ندادی. از جمله فیلمهایی فوق overrated محسوب میشه.
برو زود تر ببین ??
حرف بی ربط هم نزن .
مجبور نیستی کامنت بدی ترول