نقد پایان سریال Peaky Blinders – نغمه آتش و یخ
حدود یک دهه پیش بود که توماس شلبی با یک اسب سیاه وارد قاب تصویر شد تا آغازگر سریالی با نام پیکی بلایندرز باشد. این سریال، با وجود ریشههای عمیق که در فرهنگ بریتانیایی دوانده ...
حدود یک دهه پیش بود که توماس شلبی با یک اسب سیاه وارد قاب تصویر شد تا آغازگر سریالی با نام پیکی بلایندرز باشد. این سریال، با وجود ریشههای عمیق که در فرهنگ بریتانیایی دوانده بود خیلی زود در دنیا محبوب و مشهور شد.
اما شاید بهتر باشد قبل از هر چیزی باید بدانید که پیکی بلایندرز یکی از سریالهای کمبودجه محسوب میشود؛ حداقل در برابر اکثر سریالهای مشهور دنیا. طوری که تقریباً بودجه هر قسمت آن برابر با دستمزد برخی از بازیگران نقش اصلی دیگر سریالها در هر قسمت است. بودجه کم این سریال باعث میشد تا عملیات فیلمبرداری هر سکانس با کمتری تعداد ممکن برداشتها انجام شود تا پروسه ساخت آن پیش برود.
عمدتاً به همین دلیل نیز سریال پیکی بلایندرز در ادامه روند ساخت خود پس از شیوع کرونا به مشکل خورد تا در نهایت اعلام شود فصل ششم این سریال آخرین فصل پیکی بلایندرز است! و حالا با انتشار قسمت ششم فصل ششم، بالأخره سریال پیکی بلایندرز به آخر کار خود رسید.
اما آیا قسمت و فصل آخر سریال پیکی بلایندرز توانست آن چیزی باشد که باید میبود؟ همراه این نقد باشید تا به پاسخ این پرسش برسید.
- قسمت: ۶ (پایانی) - "قفل و کلید"
- فصل: ۶ (پایانی)
- مدت زمان پخش: ۱ ساعت و ۲۱ دقیقه
- تاریخ پخش: ۳ آوریل سال ۲۰۲۲
- کارگردان: آنتونی بیرن
- نویسنده: استیون نایت
- ستارگان: کیلین مورفی، ناتاشا اوکیف و پاول اندرسن
خطر اسپویل
بخشهایی از این نقد باعث لو رفتن داستان خواهد شد. اگر نمیخواهید هیچ چیزی از داستان قسمت آخر سریال پیکی بلایندرز را پیش از تماشای آن بدانید، از مطالعه این مطلب صرف نظر کنید.
قسمت آخر فصل پایانی پیکی بلایندرز با حدود ۲۰ دقیقه زمان بیشتر نسبت به دیگر قسمتها پخش شده تا آخرین فصل از داستان توماس شلبی و گروه گنگستریاش در سریال به طور کامل به تصویر کشیده شود. در فصل ششم، در حالی که فصل قبل با تمهای شدید سیاسی و حضور پررنگ فاشیسم به نمایش درآمد، بیشتر شاهد درگیریهای شخصی و درونخانوادگی تامی شلبی بودیم.
تمام محتوای مربوط به فاشیسم در این فصل به چند ملاقات و جلسه خلاصه میشود. به طوری که این اتفاقات را میتوان کاملاً حاشیهای تلقی کرد. اما آیا دلیل این روند، تبدیل فصل ششم پیکی بلایندرز به آخرین فصل این سریال بود؟ یا از ابتدا تصمیم اتفاق فکر پیکی بلایندرز برای فصل ششم همین بود؟ نمیتوان با اطمینان در مورد آن صحبت کرد اما منطقی است که در فصل نهایی، تمرکز اصلی روی خانواده شلبی باشد تا جریانهای سیاسی پیش از جنگ جهانی دوم.
این روند به طور شدیدتری در قسمت پایانی سریال نیز حفظ شد. به طوری که این جریانهای سیاسی صرفاً به شکل چند خط دیالوگ در قسمت ششم حضور داشتند و حتی به پایان خاصی نیز نمیرسند. به این ترتیب، منطقی است که در فیلمِ دنباله پیکی بلایندرز انتظار حضور پررنگی از این جریانهای سیاسی و به خصوص فاشیسم را کشید.
اما قسمت آخر پیکی بلایندرز چه؟ توانست به هدف خود برسد؟ جواب «بله» است. این قسمت یک پایان بندی مناسب برای سریالی بود که به اتمام رسیده اما داستان آن به شکل دیگری ادامه خواهد داشت. آرک داستانی توماس شلبی، به خوبی به یک نقطه عطف میرسد. شخصیتی که روزی با یک اسب سیاه در کوچههای بیرمنگام قدم به قاب تصویر گذاشت، خودش را به قدرت رساند، از چندین طبقه جهنم گذر کرد، تبدیل به شیطان شد، به استیصال رسید و دوباره جایگاه خودش را یافت، این بار با اسبی سفید رنگ، در حالی که گذشتهاش در برابر چشمانش میسوخت، رو به طبیعتی که اجدادش از آن آمده بودند حرکت کرد.
ولی این پایان بندی مناسب فقط در صورتی قابل قبول است که پیکی بلایندرز را نه به شکل یک سریال، بلکه به دید یک داستان قبول داشته باشیم. یک فصل دیگر از زندگی توماس شلبی و خانواده گنگستری او به خوبی به اتمام رسید اما این فصل اصلاً نمیتواند به عنوان فصل پایانی ماجرای او در نظر گرفته شود. اگر این فصل و این قسمت واقعاً پایان ماجرای شلبیها و پیکی بلایندرز میبود، میتوان گفت که با یکی از دلسرد و ناامید کنندهترین پایانهای یکی از سریالهای موفق طرف بودیم؛ آن هم در رقابتی تنگاتنگ با Game of Thrones.
همان طور که گفته شد، بسیاری از خطوط داستانی در این قسمت نهایی به نتیجهای نرسیدند و تقریباً رها شدند. بسیاری از شخصیتهای مهم و محوری پیکی بلایندرز نیز در قسمت پایانی این سریال حضور نداشتند؛ حالا یا واقعاً مثل جک نلسون (با بازی جیمز فرشویل) به تصویر کشیده نشدند یا همانند شخصیتهایی مثل ایدا ترون (با بازی سوفی راندل) و جینا گری (با بازی آنیا تیلور جوی) حضورهای کمرنگ و تقریباً بیهدفی داشتند.
از آن گذشته، در تمام طول فصل ششم به مرگ توماس شلبی در انتهای این مسیر اشارات ریز و درشتی میشود. از پیشبینی مرموز عمه پالی تا بیماری تازه کشف شده تامی در اواسط همین فصل. حتی در ابتدای همین قسمت نیز شاهد سکانسی هستیم که در آن آرتور شلبی متوجه بیماری توماس میشود تا پررنگترین اشاره به مرگ برادر کوچکتر در طول فصل را از زبان خودش در یکی از بهترین سکانسهای قسمت نهایی شاهد باشیم.
اما با این حال خود سریال تنش و تعلیق مربوط به مرگ توماس شلبی در قسمت نهایی سریال را از مخاطبانش میگیرد؛ آن هم با چند خط دیالوگ ساده. هر وقت اشاره میشد که توماس قصد دارد در انتهای فصل ششم به کانادا سفر کند، تأکید بر این بود که این سفر به تنهایی اتفاق میافتد. به همین دلیل نیز مخاطب ترس این را دارد که تقابل توماس شلبیِ تنها و مایکل گری (با وجود همراهانش) به نفع پسرِ عمه پالی به اتمام برسد تا نتیجه پیشگویی پالی برای مخاطبان پیکی بلایندرز تلخ از آب درآید. اما ناگهان در قسمت نهایی مشخص میشود که جانی داگ پیش از تامی به کانادا سفر کرده است!
در بخش دیگری که یک جلسه بین اعضای پیکی بلایندرز برگذار میشود تا تامی برنامههایش را برای «کسانی که بیش از هر کسی به آنها اعتماد دارد» بازگو کند ناگهان بدون هیچ دلیل و مقدمهای آرتور شلبی میگوید که قصد دارد شب خود را چگونه بگذراند. آن هم در حالی که بیلیِ خائن در این جمع حضور دارد و در قسمت قبل به طور مشخص از او خواسته شده بود تا اطلاعاتی که میتواند به کشته شدن آرتور منجر شود را به دست دشمنان خانواده شلبی برساند.
این چند خط دیالوگ ساده باعث شدند تا بخش زیادی از قسمت نهایی سریال قابل پیشبینی باشد. البته با وجود کشته شدن تعلیق و ترس مخاطب از این اتفاقات اما تجربه آنها هنوز هم هیجان انگیز باقی میماند. با این حال، بخش نهایی قسمت آخر پیکی بلایندرز حداقل برای من قابل پیشبینی نبود تا یکی از بهترین سکانسهای این قسمت، در کنار سکانس خلوت آرتور و تامی در ابتدای قسمت ششم، رقم بخورد.
هر چند بخشهای روایی پیکی بلایندرز به عنوان آخرین قسمت یک سریال مشکلاتی دارد (که در صورت در نظر گرفتن دنباله داشتن داستان در قالب فیلم نباید باعث رنجش مخاطبان و طرفداران شود) ولی بخشهای فنی آن مثل همیشه در بهترین حالتی است که از یک سریال میتوان انتظار داشت.
پیکی بلایندرز یکی از بهترین سریالهای در حال پخش بود که بازی با نور، قاب بندیها و به طور کلی سینماتوگرافی بسیار جذابی را تقریباً در اکثر لحظات خود ارائه میکند و این سنت در قسمت پایانی نیز به خوبی حفظ شده است. عناصر صوتی، به خصوص در سکانس مهآلود اواسط این قسمت، یکی دیگر از موفقیتهای فنی پیکی بلایندرز را به نمایش میگذارند. با این اوصاف باید گفت که عدم استفاده از ترک Red Right Hand (که به عنوان موزیک اصلی این سریال بین مردم شناخته میشود) در طول قسمت نهایی کمی توی ذوق میزد و جای خالیاش حس میشد.
در نهایت اگر بخواهیم نگاهی کلی به قسمت آخر سریال پیکی بلایندرز بیندازیم، طرفداران از آن لذت کافی را خواهد برد. هر چند داستان پیکی بلایندرز به طرز واضحی تمام نشده و وجود یک دنباله به هر شکلی کاملاً حس میشود. اما آیا انتخاب مدیوم فیلم برای پیکی بلایندرز مناسب است؟ فقط زمان میتواند نتیجه این تصمیم را مشخص کند. در هر حال، بذر ماجراهای بیشتری در همین قسمت نهایی سریال پاشیده شد. از طرفی، موضوعات فاشیسم، جنگ جهانی دوم و آمریکاییها نیز هنوز به پایان خود نرسیدند.
از نظرم این ماجراها در کنار درگیریهای داخلی خانواده شلبی و پیکی بلایندرز هنوز جای بسط داده شدن دارند و میتوانست برای حتی ۳ یا ۴ فصل دیگر، در سریال مورد استفاده قرار بگیرند. حالا فقط میتوانیم منتظر بمانیم و ببینیم که شاخههای جوانه زده از سریال Peaky Blinders چه ثمرهای خواهند داشت.
نظر شما در مورد قسمت آخر فصل نهایی سریال پیکی بلایندرز چیست؟ آیا این قسمت توانست شما را راضی کند؟ پایان سریال پیکی بلایندرز چه؟ فکر میکنید چه آیندهای برای توماس شلبی و خانواده او رقم خواهد خورد؟ دیدگاههایتان را با ویجیاتو به اشتراک بگذارید.
به مطالعه در مورد پیکی بلایندرز ادامه دهید
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
به نظر من در صورتی باید گفت قسمت آخر پایان بندی خوبی داره؛ که اون فیلم سینمایی از این قسمت سطح بالاتری داشته باشه و داستان رو هم تکمیل کنه. تامی همیشه میگفته که برای چرچیل داره کار رو انجام میده اما هیچوقت به صورت واضح دیده نشده.
قضیه آمریکایی هم هنوز جای بسط دادن داره و فکر نکنم هنوز تمام شده باشه همونطوری که گفتید جک نلسون در قسمت آخر حضور نداشت و امیدوارم دلیل خوبی داشته باشند. موضوع فاشیسم هم که همچنان باقیه.
این فصل به نسبت فصول قبلی به یه آگاهی و یه سطح بهتری رسیده بود که اگر همین روند در فیلم سینمایی ادامه داشته باشه؛ شاهد پایان بندی خوبی خواهیم بود. بازیگری مورفی هم که به بالاترین حد خودش رسیده.