نقد فیلم The Batman – تاریکترین و جسورترین فیلم بتمن
در میان انبوه داستانهای ابرقهرمانی مدرن سینما، «بتمن» مت ریوز یک اثر شیک و احیاکننده است. این فیلم با داستانی پیوند خورده با سینمای نوآر، بذر بزرگترین کارآگاه جهان را میکارد و به قلب تپنده ...
در میان انبوه داستانهای ابرقهرمانی مدرن سینما، «بتمن» مت ریوز یک اثر شیک و احیاکننده است. این فیلم با داستانی پیوند خورده با سینمای نوآر، بذر بزرگترین کارآگاه جهان را میکارد و به قلب تپنده بتمن و شهر گاتهام ضربهای اساسی وارد میکند. ریوز تحت یک رمز و راز آرام و مجموعهای از تأثیرات مستقیم از کتابهای مصور، بتمن را به کانون توجه باز میگرداند و یک افسانه جدید از این شخصیت نمادین را ارائه میکند. بتمن ریوز تنها اقتباس از کتابهای مصور پس از «شوالیه تاریکی» نولان است که به آن دستاورد سینمایی نزدیک شده و سرگرمی را با هنر ترکیب میکند. در ادامه با نقد فیلم The Batman همراه ویجیاتو باشید.
روزی روزگاری فیلمهای کریستوفر نولان از شخصیت بتمن، تقریباً به شکل غیرقابل باوری تاریک و تیره تصور میشدند؛ و برای دوران خود قطعاً چنین بودند. اما فیلم ریوز بهطور قاطعانه در تاریکی لحن از فیلمهای نولان فراتر میرود. گرچه در مواقعی میتوان نقاط ضعیفی از امید را پیدا کرد، اما بدون شک این فیلم تاریک ترین و افسرده کنندهترین فیلم بتمن تا به امروز است. قتلهای مختلف ریدلر (پل دانو) به وضوح از قاتل معروف به زودیاک الهام گرفته شده و به همین منظور احساس میشود که مستقیماً از یک فیلم ترسناک خارج شدهاند، در حالی که گاتهام یک کیسه آشغال پر از سیاهی و فساد است و برای بیشتر داستان، یک بی اعتمادی به نهادهای اجتماعی و حتی خود ابرقهرمانان در فیلم موج میزند.
در طول زمان پخش گسترده فیلم بتمن، این تاریکی به اندازهای عمیق است که به راحتی میتوان تصور کرد که بینندگان معمولیتر به سادگی آن را بیش از حد بیرحمانه میبینند، حتی با برخی لحظات شیرینتر با حضور شخصیت پنگوئن. در پس زمینه بتمن، ما یک تحقیق پرزحمت پلیسی داریم: بررسی صحنههای جنایت، تجزیه و تحلیل ردیابیها، جستجوی مظنونین. ما همچنین افسران مجری قانونی داریم که درگیر گیم پلی محیطی کثیف هستند، پرترهای از شهری پر از تنشهای اجتماعی که حتی تعقیب و گریز شدید ماشینهای خیابانی آن نیز به ناچار به «سرپیکو»، «بولیت» و «ارتباط فرانسوی» نزدیکتر است تا تعقیب و گریزهای آثار تیم برتون یا زک اسنایدر. بنابراین، «بتمن» یک فیلم پلیسی تمام عیار است.
در «بتمن»، رابرت پتینسون در نقش بروس وین/بتمن بازی میکند و در دومین سال مبارزه با جرم و جنایت، شب زندهداری در کوچه پس کوچههای گاتهام را انتخاب کرده، زیرا تلاش میکند مجموعهای از سرنخهای به جا مانده در صحنههای قتل نخبگان گاتهام را جمعآوری کند. او که در یک بازی موش و گربه با ریدلر بسیار باهوش و سادیستی (با بازی پل دانو) گیر کرده است، به زودی شبکه گستردهای از فساد را در شهر گاتهام کشف میکند؛ این شروع یک پرونده مهم برای نسخه کارآگاهی بتمن است؛ آیا او میتواند به ته این پرونده برود و مانع از شکلگیری دوباره معمای مشکلساز شود، یا تحقیقات او با توجه به مقیاس بزرگی که در حال نمایش چیزی بیش از یک رشته قتل است، به حاشیه میرود؟!
برای بسیاری از طرفداران فیلم و سینما در حوالی سن من، «شوالیه تاریکی» کریستوفر نولان فقط در حکم احیای جذاب فیلم ابرقهرمانی و بلاکباستری مدرن نبود، این اثر ماندگار فیلمی بود که باعث شد ما سینمای ابرقهرمانی را نه تنها سرگرمی، بلکه به عنوان هنر ببینیم. زمانی که برای اولین بار شوالیه تاریکی را تماشا کردم، از اولین فریم تا آخرین فریم مجذوب آن شدم و کاملاً هیپنوتیزم سینمای نولان بودم. کارگردانی جسورانه، فیلمبرداری پرطمطراق و شکوهمند والی فیستر، تدوین پرانرژی لی اسمیت، آن فیلمنامه فوقالعاده جذاب، و البته، بازی نمادین هیث لجر فقید (و برنده اسکار) در نقش دشمن بتمن، جوکر! این بازی هنوز هم یکی از جسورانهترین دستاوردهای بازیگری تاریخ سینما است.
برای شخص من، دیدن فیلم شوالیه تاریکی یک معجزه بود؛ اما چرا؟ چون قبل از دیدن شوالیه تاریکی، توجه بیشتر من به دیدن اکشن و رنگ و لعاب بلاکباستری در سینما بود، اما پس از آن، چشمانم به دنیای کاملاً جدیدی باز شد که در آن فیلمها چیزی فراتر از یک اکشن رنگارنگ بودند. بنابراین شوالیه تاریکی باعث شد احساساتی را تجربه کنم که تا به امروز هنوز حتی کلمهای برای توصیفش ندارم، آن فیلمهای نولان به نوعی نگاه من به جامعه را شکل دادند و به من الهام دادند تا خودم را خلاقانه از طریق سینما بیان کنم. بسیاری از فیلمهای دیگر هستند که من به همان اندازه که شوالیه تاریکی را دوست دارم، دوست میدارم، اما تعداد کمی از فیلمها چنین تأثیری ماندگار بر هویت من داشتهاند.
نیازی به گفتن نیست که در 14 سال گذشته، هیچ اقتباسی از کتابهای مصور حتی به گرد پای شوالیه تاریکی به عنوان ستاره این زیرژانر در چشم من نزدیک نشده است. حتی با وجود اینکه MCU در دهه بعد انحصار خود را بر بازار آثار ابرقهرمانی اصلی تثبیت کرد و نمایشهای سینمایی بسیار سرگرمکننده مانند «Avengers» و از اساس جهان سینمایی مارول را ارائه کرد، اما هیچ یک از آنها به موفقیت هنری و سینمایی اثر کریستوفر نولان نرسیدند. اما اکنون فیلم «The Batman» از مت ریوز ادعای تاج و تخت شوالیه تاریکی را به چالش میکشد.
آیا بتمن بر شوالیه تاریکی برتری دارد؟ هنوز خیلی زود است که بگوییم، زیرا تنها زمان نشان خواهد داد که میراث آن چقدر بزرگ است و تأثیر آن بر روی ژانر ابرقهرمانی چقدر باورنکردنی است. اما حداقل مت ریوز، رابرت پتینسون و همکارانشان میتوانند از این واقعیت که آنها تنها کسانی هستند که با اعطای یک اثر استادانه به تماشاگران، در فاصله قابل توجهی از آن دستاورد سینمایی ماندگار نولان، توانستند آن را به چالش بکشند، خوشحال باشند. اما بنا به شایستگی خود اثر، فیلم ریوز یک فیلم ابرقهرمانی فوقالعاده جاه طلبانه، جسورانه و هنرمندانه است.
قابل توجه ترین چیز در مورد بتمن این است که چقدر خلاقانه با هر تکرار قبلی از این قهرمان شنلدار متفاوت است. مت ریوز ملک و شخصیتی را مورد کاوش قرار داده که بیش از نیم قرن است که بر روی پرده بزرگ سینما ظاهر شده و نیم دوجین تجسم و تداوم راه اندازی مجدد را پشت سر گذاشته و در این فضا، بتمن ریوز توانسته است کاملاً اصیل و منحصر به فرد باشد. همه چیز این فیلم از تفسیر شخصیتها گرفته تا پسزمینهی تلخ و مخوف شهر گاتهام و نکات اصلی که داستان را توسعه میدهند، در عین حال که از فیلمهای دیگر و داستانهای کمیک الهام گرفته شدهاند، اما کماکان منحصربهفرد هستند.
هیچ چیز این اثر مشتق یا زیادهروی یا حتی غیر اورجینال به نظر نمیرسد، و از همان چند دقیقه اول فیلم، بلافاصله متوجه میشوید که درگیر یک فیلم بتمن هستید که شبیه هیچ فیلم دیگری نیست. این چیزی است که بسیار نادر است، به ویژه در عصر کنونی هالیوود که با ورشکستگی خلاقانه و فقدان اصالت روبرو است؛ بنابراین برای ریوز قابل توجه است که چنین زمین جدیدی را در سال 2022 شکسته است. یکی از اولین چیزهایی که هنگام تماشای این فیلم به آن توجه میشود این است که واقعاً چقدر فیلم پیرامون خود بتمن است، زیرا اکثریت قریب به اتفاق لحظات فیلم پتینسون را با لباس خفاشی کامل در شهر گاتهام نشان میدهد، و تنها تعداد معدودی از صحنههایی با تمرکز بر بروس وین وجود دارد که فوراً این فیلم را از آثار قبلی خود متمایز میکند.
به طور کلی عنصر کلیدی موفقیت و منحصر به فرد بودن «بتمن» ژانر آن است: ریوز داستان بتمن را در قالب یک تریلر معمایی پلیسی نئو نوآر تعریف میکند. او با استناد به جنبهای کلیدی از بتمن در کمیکها (بهعنوان «بزرگترین کارآگاه جهان») که آثار قبلی پیرامون این شخصیت فاقد آن بود، میخواهد این ویژگی را تقویت کند و بتمنی را به تصویر بکشد که به همان اندازه که ابزارش جذاب است، مغزش نیز هنگام کشف یک معما جذاب است. بنابراین، کل فیلم از ابتدا تا انتها حال و هوای نوآر تاریک دارد و با فرض اصلی که حول حل یک سری سرنخهای به جا مانده توسط یک مغز متفکر جنایتکار میچرخد، بتمن باید کار پلیسی واقعی را به شیوهای انجام دهد که هرگز پیش از این در یک لایو اکشن از شخصیت بتمن شاهد آن نبودهایم.
همانطور که کریستوفر نولان از فیلمهایی مانند «Heat» مایکل مان الهام گرفت تا «The Dark Knight» را به یک فیلم جنایی در جهان اوباش تبدیل کند، ریوز نیز از فیلمهای دیگری مانند «Se7en» و «زودیاک» دیوید فینجر الهام میگیرد تا یک اثر معمایی مهیج کم نظیر را خلق کند. علاوه بر این، چندین سکانس در بتمن مت ریوز وجود دارد که به سبک یک فیلم ترسناک گرفته شده است ( با استفاده ریوز از نور و سایه) و با الهام از ویژگیهای قاتلان سریالی و آثار اسلشر. در مجموع کارگردانی فوقالعاده مت ریوز یک عنصر مهم فیلم است. مت ریوز با کارگردانی استثنایی خود در دو فیلم آخر سیاره میمونها ثابت کرده است که یکی از ماهرترین فیلمسازان امروزی است و بتمن باید او را به ردههای بالای کارگردانان جذاب هالیوود ارتقا دهد.
اما در کنار کارگردانی درست ریوز، بازی رابرت پتینسون در قامت بتمن نیز یک بسته شیک را به مخاطب هدیه میدهد. پتینسون اکثریت قریب به اتفاق سه ساعت زمان فیلم را با لباس تماشایی بتمن سپری میکند و بتمنی آرامتر و درونیتر از آنچه که قبلاً در سینما دیدهایم ارائه میکند. پتینسون یک بروس وین کاملاً جدید را برای ما به ارمغان میآورد که در نقش یک گوشهنشین تنها که کاملاً خود را از جامعه و جهان کنار گذاشته است، عالی بازی میکند. این بروس وین کاملاً پذیرفته است که بتمن هویت اوست و ترجیح میدهد تا آنجایی که میتواند در آن نقش وقت صرف مبارزه با جرم و جنایت و آوردن انتقام و عدالت به خیابانهای شهر گاتهام کند تا اینکه زندگی کاملی در بیرون داشته باشد.
این انتخاب خلاقانه به شکلگیری شخصیتی که ریوز برای قهرمان اصلی خود میخواست، کمک میکند و واقعاً از این ایده استفاده میکند که بتمن همان شخصیت دیگری است که ترجیح میدهد دنیا او را به آن شکل ببیند و همچنین خودش نیز دنیا را از طریق آن میبیند، و این در حالی است که اکنون بروس وین در حکم یک نقاب است. بازی پتینسون به عنوان بزرگترین کارآگاه جهان ممکن است بهترین بازی حرفهای او و به طور کلی یکی از بهترین اجراهای فیلمهای کمیک بوک باشد. بتمن پتینسون از نظر عاطفی بسیار جذاب و فریبنده است، زیرا او نقش یک بروس شرور و خشن، در عین حال شکسته و آسیب دیده از نظر عاطفی را بازی میکند که ما هرگز آن را بدین شکل سیاه ندیدهایم.
بخش جدایی ناپذیر شخصیت بتمن، تاریکی درونی طاقت فرسا و ضربه روحی ناشی از تجربه قتل والدینش است که او را وادار میکند تا ردای شوالیه تاریکی را به تن کند و هر شب به مبارزه با جنایات به هر قیمتی بپردازد. نسخه پرداخت شده ریوز از این شخصیت بتمن نمونه است. این بتمن سهم شخصی و انگیزه بی عیب و نقصی برای ایجاد ترس در قلب جنایتکاران و گرفتن انتقام در سراسر شهر دارد. بنابراین، به نظر من هیچ بازیگر دیگری به اندازه پتینسون در اینجا وزن عاطفی را به این نقش نداده است. اما بخشی از چیزی که باعث میشود این رویکرد در اینجا کار کند، جهانی است که ریوز برای قرار دادن نسخه خود از بتمن در آن ایجاد کرده است. برای مثال شهر گاتهام که به ما معرفی میشود، جهانی بسیار زنده است که از بسیاری جهات شبیه واقعی ترین گاتهامی است که دیدهایم.
ریوز با رد شدن از داستان منشأ تکراری بتمن و گاتهام که همه ما بارها آن را دیدهایم، با سر به یک نوآر زیبا و باشکوه شیرجه میرود. جایی که هر شخصیت مجبور میشود با گذشته خود روبرو شود، با تاریکترین خود روبرو شود و جایگاه خود را در این جهان زیر سوال ببرد. همانطور که هر عمل آشکار میشود، شخصیتهای بیشتری معرفی میشوند - کارمین فالکونی (جان تورتورو)، ازوالد کابلپات (کالین فارل)، سلینا کایل (زوئی کراویتز) - هر کدام به شیوه کمیک خود عجیب و شگفت انگیز هستند. و درست مانند تمام داستانهای جنایی بزرگ، هرچه عمیقتر به درون فیلم بخزی، ارتباط آنها با داستان واضحتر میشود. با این اوصاف بتمن هنر است، بتمن سینماست. اما بتمن همچنین «کمیکترین» فیلمی است که تا به امروز وجود دارد.
در این میان خلق یک شخصیت منفی نیز تأثیر بسیار عمیقی بر چارچوب داستانی این فیلم گذاشته است. ریدلر به عنوان آنتاگونیست اصلی فیلم، مسلماً ترسناکترین و شومترین شخصیت شروری است که تاکنون در یک فیلم بتمن دیدهایم. پل دانو همه چیز خود را به این اجرا آورد و یک قاتل سریالی باهوش و حسابگر را که از نظر ذهنی آشفته و بیحرکت است، زنده کرد که نخبگان شهر گاتهام را آزار میدهد. جزئیات بسیار زیادی در مورد او، از لباسهای خاص و عجیبش که یادآور گیمپ از «داستان عامهپسند» است، تا نفسهای عمیق و خس خسآور ناراحتکنندهاش، تا جنون نامنظم در رفتارش، همگی با هم ترکیب میشوند تا ریدلر را تبدیل به یک شرور وحشتناک برای بتمن کنند.
این تفسیری از ریدلر است که شخصیت را از تمسخر نسخه کارتونی خود در «بتمن برای همیشه» نجات میدهد. ریدلر همچنین دارای انگیزهای باورنکردنی است که قانعکننده و همچنین دلخراش است، زیرا مت ریوز یک توازی را بین ریدلر و بتمن ایجاد کرده است که دیدن آن بسیار جذاب است. مت ریوز این دو شخصیت را به عنوان دو نفر که آسیبهای مشابهی را تجربه کردند اما در نهایت در دو جنبه کاملا متفاوت از زندگی قرار گرفتند را به شکلی تماشایی بررسی میکند. سرنخهایی که ریدلر پشت سر میگذارد هوشمندانه هستند و داستان بهخاطر فیلمنامه روان ریوز و کریگ که مملو از پیشبینیها و اشارههایی به چیدمان پازل بزرگتر توسط بتمن است، به شیوهای استادانه ترسیم شده است. همه چیز در برنامه معمایی ریدلر قرار میگیرد بدون اینکه بیش از حد پیچیده باشد.
اما این فیلم بدون همبازیهای پتینسون و دانو که هرکدام برداشتی تازه و عالی از شخصیتهای خود میآورند نمیتواند کامل شود. به عنوان مثال، زن گربهای با بازی زوئی کراویتز یک دختر باهوش خیابانی، مبارزی عالی، اغوا کننده، اما از نظر احساسی نیز جذاب است. شخصیت او در ترکیبی از همه اینها که با بتمن درهم میآمیزد، دستور کار خاص خود را دارد، اما این دو شیمی باورنکردنی روی صفحه دارند، که بیشترین هم افزایی را بین بتمن و یک علاقه عاشقانه به ما میدهد.
کمیسر گوردون با بازی جفری رایت نیز به عنوان یکی از تنها پلیسهای خوب باقی مانده در گاتهام سرشار از احساس و روحیه است. تعاملات او با بتمن از بهترینهایی است که روی صفحه دیدهایم، زیرا آنها مانند دوستان قدیمی هستند که اعتمادی غیرقابل توضیح و در عین حال ریشهدار به یکدیگر دارند.
کالین فارل در نقش پنگوئن نیز با وجود یک گریم ویژه، از ریشه به چیزی متفاوت تبدیل شده است. او نه تنها متعهد به آرایش و پروتزهای متخصصان شده تا او را به چیزی متفاوت از خودش تبدیل کند، بلکه همه چیز از لهجهاش گرفته تا صدا و رفتارش چیزی است که مستقیماً از یک مافیایی و اوباش واقعی بیرون کشیده شده است. بدون شک این اجرا ما را به یاد یک تونی سوپرانو جذاب میاندازد.
اما بدون ذکر جان تورتورو به عنوان کارمین فالکونی نمیتوان در مورد زنده کردن یک اوباش واقعی صحبت کرد. در اینجا، ما یک تصویر ترسناک-دقیق و هولناک از یک مرد مافیایی خونسرد را میبینیم که کل شهر، سیاستمداران و پلیس و همه چیز را در جیب خود دارد. فالکونی با بازی تورتورو به عنوان «شهردار واقعی گاتهام سیتی» یک رئیس جنایتکار با ابهت است که جاذبهاش هر بار که روی صفحه نمایش دیده میشود، خودنمایی میکند.
به جز تیم بازیگری برای بهتر شدن این اثر سینمایی حتی جزئیات فنی ریز و درشتی که در طول فیلم پراکنده شده است نیز به بزرگتر شدن آن کمک میکند. برای مثال فیلمبرداری شایسته اسکار گریگ فریزر یکی از آنها است. علاوه بر کارگردانی درست مت ریوز، این یک فیلم فوقالعاده زیباست که توسط فیلمبردار برنده اسکار گریگ فریزر (Dune) عالی کار شده است. از نظر تصویری، این اثر تا حد زیادی متفکرانهترین و هنرمندانهترین فیلم بتمن است، زیرا فریزر ما را در کوچههای کثیف و کلوپهای غمانگیز گاتهام غوطهور میکند، آن هم با نگاهی اجمالی به افق آفتابزده. همچنین حرکات دوربین در اینجا بسیار کمتر از آنچه که برای این ژانر معمول است وجود دارد، و به مخاطب اجازه میدهد هر صحنه را بدون سردرگمی درک کند، همانطور که مخصوصاً این ویژگی در طول سکانسهای اکشن پرزرق و برق فیلم بسیار مهم است.
شایان ذکر است که سکانسهای اکشن بتمن بهطور قابلتوجهی کمتر از سکانسهای حماسی است که در شوالیه تاریکی کریستوفر نولان شاهد بودیم؛ در فیلم «بتمن» سکانسهای اکشن کمرنگتر هستند و این کاملاً از روی یک طراحی هوشمندانه است. اما همین اکشن محدود، بسیار بسته شیک و جذابی است. صحنه های مختلف مبارزه به طور قانع کنندهای بتمن را به عنوان یک تهدید فیزیکی و همچنین قهرمانی که فراتر از اشتباه نیست معرفی میکند. با این حال، نکته غیرقابل انکار در صحنههای اکشن، تعقیب و گریز ماشینی میان فیلم بین بتمن و پنگوئن است، همانطور که به طور قابل درکی در تریلرها روی آن تمرکز شده است. این یک سکانس باشکوه است که جلوههای ویژه را فقط در مواقع ضروری به کار میگیرد و اغلب هیجان ساده تعقیب با سرعت بالا را برای مخاطب فراهم میکند.
در نهایت، ما یک موسیقی متن باورنکردنی از مایکل جاکینو داریم که مجموعهای از موسیقیهای برجسته را به کانون سینمایی بتمن اضافه میکند. با توجه به درخشش موسیقیهای قبلی بتمن از دنی الفمن، هانس زیمر و جیمز نیوتن هاوارد، جاکینو مطمئناً چیزهای زیادی برای انجام دادن داشت، اما او توانسته مجموعهای از آهنگهای ترسناک را ارائه دهد که کاملاً منحصر به فرد است. سادگی ظریفی در لایت موتیف مرکزی موسیقی فیلم بتمن وجود دارد که بلافاصله جذاب است و در عین حال با ساختار آهسته خود نرم نرم برجسته میشود. این موسیقی متن در مواقع لزوم بسیار حماسی است و در پسزمینه اکثر صحنهها حضور مستمری دارد که در سرتاسر ذهن شما میماند و به تقویت رویدادهایی که روی صفحه ظاهر میشوند کمک میکند.
اکنون، پس از فهرست کردن همه آن چیزهایی که این فیلم را به اقتباسی شگفت انگیز و الهام گرفته از ریشههای کمیک بتمن در پرده بزرگ تبدیل میکند جدا شویم و بگوییم این فیلم کاملاً بدون نقص هم نیست. برای فیلمی که توسط بازیگران نقشهای مکمل درست تقویت شده بود، شخصیت آلفرد با بازی اندی سرکیس واقعاً کم استفاده و توسعه نیافته است. آلفرد جزء کلیدی بتمن به عنوان یک شخصیت است و پیشرفت او به عنوان تعادلی از پدر خوانده، بهترین دوست، مربی و کمک کننده در سفر او چه در نقش بروس وین و چه در نقش بتمن، همیشه مهم بوده است. در این فیلم، آلفرد در بهترین حالت تنها تعداد انگشت شماری صحنه دارد که بیشتر آنها دور ریختنی است و از اساس حضور او در داستان کاملاً احساس نمیشود.
شخصیت آلفرد با بازی سرکیس یک یا دو مونولوگ فشرده به بروس ارائه میکند، اما هیچ کدام از اینها برای آلفرد خیلی بدیع نیست و به نوعی تقریباً او را به یک ابزار اجبازی تبدیل میکند. شخصیت او در نقطهای از فیلم در بیمارستان بستری میشود و حضورش تنها به ارائه توضیحاتی به بروس در مورد پدرش و گذشتهاش خلاصه میشود، اما هیچ یک از اطلاعات در واقع برای پیشبرد داستان از آن به بعد مفید نیست. این رویداد همچنین در حالی رخ میدهد که هنوز بیش از یک ساعت از زمان فیلم باقی مانده است و آلفرد دوباره ظاهر نمیشود، حتی در پایان. در حالی که چیزهای زیادی در مورد این فیلم اورجینال است، اما من احساس کردم که تفسیر آلفرد در اینجا تنها یک کلیشه واقعی است.
همچنین اگرچه رویکرد ریوز برای اپیزودیک ساختن این فیلم بدیع و مبتکرانه بود، اما این اتفاق مشکلاتی در ساختار داستانی و روایی ایجاد میکند. برای مثال ریدلر میتوانست نقش فعالتری در داستان برای دو پرده اول فیلم داشته باشد. در حالی که میتوان به این موضوع احترام گذاشت که او مغز متفکری است که با کشیدن سیمها نقشهای را در پشت صحنه تنظیم میکند، اما در مجموع به نظر میرسد گاهی اوقات سازندگان در تدوین نهایی او را بیش از حد از طرح اصلی داستان حذف میکنند.
با این حال، بر خلاف این، فیلم برخی از شخصیتپردازیهای حیاتی را برای بروس به ما میدهد، جایی که او فراتر از رویکرد خود محور، انتقام جویانه و عصبانی خود به بتمن به عنوان نمادی از انتقام، پیشرفت میکند و متوجه میشود که میتواند از بتمن به عنوان نماد امید نیز استفاده کند. نه فقط برای خودش و انتقام اشتباهات خودش، بلکه به خاطر مراقبت از مردم شهرش.
در نهایت، در حالی که بازی پتینسون در نقش بروس وین و بتمن کاملاً باورنکردنی بود، چیزی وجود دارد که باعث میشود ما بیشتر از بروس وین او بخواهیم. همانطور که قبلاً گفته شد، این فیلم به شدت به سمت بتمن او متمایل است تا سمت بروس او، اما بروس همانطور که در فیلم به تصویر کشیده شده است شخصیت پردازی نسبتاً عجیبی دارد. این برداشت جدید و اصلی از بروس وین توسط ریوز یکی از نمونههایی است که در آن رفتن به مسیرهای معمولیتر ممکن است بهتر عمل کند.
در مجموع، فیلم «بتمن» ساخته مت ریوز، یک فیلم باورنکردنی، خلاقانه و منحصر به فرد است که بسیاری از شخصیتها را کاملاً به درستی نشان میدهد، و استادانه موفق میشود دنیایی زنده و پر از بازیگران شگفتانگیز و شخصیتهای جانبی و سرکش را خلق کند. این فیلم بتمن تمام اکشنهای وحشیانه، احساسات خام، و حالات مهیج کارآگاهی نئو نوآر را در خود دارد که ارزش همه این صبر برای دیدنش را دارد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فیلم در یک کلام عالی بود رابرت پتینسون به خوبی از ایفای نقش بروس/بتمن بر اومده شخصیت پردازی دیگر شخصیت ها هم خوب بود ولی بهترین وجه فیلم که من رو به وجد اورد حس تاریک فیلم و فضاسازی ترسناک و ناامیدانه شهر گاتهام بود دقیقا مثل چیزی که درسری انمیشن بت من شاهد بودیم شهری پژمرده و غرق در گناه و جنایت بر خالف بت من نولان که اون حس اصیل گاتهام رو نداشت و من بیشتر حس میکردم همون نیویورک خودمون !!!! هستش
چند تا چیز که تو فیلم آزار دهنده بود ایرادات از نظر من
۱-کلاه چرمی ( تو دوره ای که لنز ضبط کننده و شناسایی کننده هویت وجود داشت)
۲-عدم رعایت حریم شخصی ( با سیستم تشخیص چهره که عین اوراکل بود و بتمن مخالفش جز موقع پیدا کردن جوکر اونم به ناچار )
۳-هدف قرار ندادن سر بتمن توسط دشمنان
۴-نشانه رفتن سر بروس و صبر بی مورد در صحنه ورزشگاه (هر کسی با من فیلمو می دید مثل خودم می دونست طرف داره تعلل و دست دست می کنه تا سلینا کایل از راه برسه)
۵-عدم افشای هویت بتمن توسط ریدلر
۶-پی نبردن هویت بتمن توسط گوردن ( تو اتاق ریدلر عکس تیتر روزنامه who is the batman در کنار عکسی از جوانی (حال) بروس وین و چند عکس از کودکی بروس وین بود چطور گوردون که یکی از بهترین کارآگاه های جهانه نفهمید شاید هم فهمید اما مثل اولین باری که بتمن بچه شو نجات داد(تو کمیک) و نقاب از صورتش افتاد و گوردن گفت بدون عینک نمی تونم ببینم گوردون چشمشو رو حقیقت بست)
۷-عملا بتمن کار خاصی نکرد (به جز رشد شخصیتی) و نتونست جلوی ریدلرو بگیره تا زمانی که خودش تسلیم شد
۸-گوردن سیاه پوست بود اما از بازیش خوشم اومد
۹-بتمن فقط نیمه بالایی صورتشو می پوشوند و مثل سریال های کره ای هیچ کس به هویت سن و .... پی نمی برد اونم با فک فوق زاویه دار رابرت پتینسون
۱۰-بروس عین یه بچه هر چی هر کی می گفت باور می کرد هم حرفهای فالکون در باره پدرش هم حرفای آلفرد
۱۱-تکلیف یک میلیارد پروژه نوسازی شهر چی شد ؟
۱۲-سلینا انگار از شهر خارج شد اونم بدون پولای سرقتی از فالکون
۱۳-دادستان ناحیه به سلینا کایل و از طریق لنز (ناخواسته) به بتمن گفت هدف بعدی ریدلره اما اون هیچ کاری نکرد ؟
۱۴-گوردون یا ؟؟؟؟؟؟ فایل کشتن دوست سلینا رو پخش کرد با اینکه می دونست جون سلینا و بتمن تو خطر می افته به خاطر فهمیدن فالکون
مهارت سلینا خیلی سطح پایین بود
۱۵-واقع گرایانه کردن فیلم یه سری از چیزارو بیخود کرده بود مثل عدم کاربرد شنل بتمن که برای پرواز و سقوط نکردنه ولی ما دیدیم هیچ کاربردی نداشت
۱۶-پنگوئن به مامور پلیس شلیک کرد موقع معامله قطره (یه نوع مواد تو فیلم ) توسط گوردون و بتمن دیده و دستگیر شد ) اما بعدش راست راست تو شهر می گشت
۱۷- هزینه های کارهای ریدلر از کجا تامین می شد و ....
۱۸-ماجرای جوکر چی بود و چرا تو آرخام بود و طرفدار داشت کلن دو سال از بتمن شدن بروس می گذشت یعنی انقدر شکست دادنش برای بروس راحت بود
۱۹- کی تجهیزات بروسو می ساخت ؟؟
متن حاوی اسپویل فیلم می باشد
چند تا چیز که تو فیلم آزار دهنده بود ایرادات از نظر من
۱-کلاه چرمی ( تو دوره ای که لنز ضبط کننده و شناسایی کننده هویت وجود داشت)
۲-عدم رعایت حریم شخصی ( با سیستم تشخیص چهره که عین اوراکل بود و بتمن مخالفش جز موقع پیدا کردن جوکر اونم به ناچار )
۳-هدف قرار ندادن سر بتمن توسط دشمنان
۴-نشانه رفتن سر بروس و صبر بی مورد در صحنه ورزشگاه (هر کسی با من فیلمو می دید مثل خودم می دونست طرف داره تعلل و دست دست می کنه تا سلینا کایل از راه برسه)
۵-عدم افشای هویت بتمن توسط ریدلر
۶-پی نبردن هویت بتمن توسط گوردن ( تو اتاق ریدلر عکس تیتر روزنامه who is the batman در کنار عکسی از جوانی (حال) بروس وین و چند عکس از کودکی بروس وین بود چطور گوردون که یکی از بهترین کارآگاه های جهانه نفهمید شاید هم فهمید اما مثل اولین باری که بتمن بچه شو نجات داد(تو کمیک) و نقاب از صورتش افتاد و گوردن گفت بدون عینک نمی تونم ببینم گوردون چشمشو رو حقیقت بست)
۷-عملا بتمن کار خاصی نکرد (به جز رشد شخصیتی) و نتونست جلوی ریدلرو بگیره تا زمانی که خودش تسلیم شد
۸-گوردن سیاه پوست بود اما از بازیش خوشم اومد
۹-بتمن فقط نیمه بالایی صورتشو می پوشوند و مثل سریال های کره ای هیچ کس به هویت سن و .... پی نمی برد اونم با فک فوق زاویه دار رابرت پتینسون
۱۰-بروس عین یه بچه هر چی هر کی می گفت باور می کرد هم حرفهای فالکون در باره پدرش هم حرفای آلفرد
۱۱-تکلیف یک میلیارد پروژه نوسازی شهر چی شد ؟
۱۲-سلینا انگار از شهر خارج شد اونم بدون پولای سرقتی از فالکون
۱۳-دادستان ناحیه به سلینا کایل و از طریق لنز (ناخواسته) به بتمن گفت هدف بعدی ریدلره اما اون هیچ کاری نکرد ؟
۱۴-گوردون یا ؟؟؟؟؟؟ فایل کشتن دوست سلینا رو پخش کرد با اینکه می دونست جون سلینا و بتمن تو خطر می افته به خاطر فهمیدن فالکون
مهارت سلینا خیلی سطح پایین بود
۱۵-واقع گرایانه کردن فیلم یه سری از چیزارو بیخود کرده بود مثل عدم کاربرد شنل بتمن که برای پرواز و سقوط نکردنه ولی ما دیدیم هیچ کاربردی نداشت
۱۶-پنگوئن به مامور پلیس شلیک کرد موقع معامله قطره (یه نوع مواد تو فیلم ) توسط گوردون و بتمن دیده و دستگیر شد ) اما بعدش راست راست تو شهر می گشت
۱۷- هزینه های کارهای ریدلر از کجا تامین می شد و ....
۱۸-ماجرای جوکر چی بود و چرا تو آرخام بود و طرفدار داشت کلن دو سال از بتمن شدن بروس می گذشت یعنی انقدر شکست دادنش برای بروس راحت بود
۱۹- کی تجهیزات بروسو می ساخت ؟؟
جو فیلم خیلی عالی کار شده بود ، حال و هوای فیلم یادآور فیلم هفت و فیلم کلاغ و باید رانر بود واسه من .
یکی دیگه از ویژگی های فیلم این بود که حس مصنوعی بودن نداشت و باعث جذابیت اثر میشد و ایفای نقش کاراکتر ها هم خیلی خوب بود.
جوری که گاتهام به تصویر کشیده شده بود !!!!!!!
عجب گاتهامی!!!!!!
واقعا زیبا بود.من شب میدیدم حس میکردم دارم فیلم ترسناک میبینم.واقعا زیبا بود.من بیشتر یه نقطه اشتراکی با فیلم جوکر گرفتم از لحاظ سیاه بودن.
کلا شخصیتای اسپایدرمن و بتمن یه خوبی بزرگ دارن، اینکه محدود به بازیگر نیستن و هر بازیگری که براش بازی میکنه، از چند لحاظ عالیه و یجورایی شخصیتای بتمن و اسپایدرمن، بازیگر بد ندارن، و همچنین این فیلم با داستان عالی و وجود شخصیتای مختلف، یکی از بهترین فیلمای بتمنه
واقعا بتمن یکی از بهترین ابر قهرمان ها بود چون واقعا بهش پرداخته شده بود و عالی روش کار شده بود و هر بازی یا فیلم یا کمیک بو از روی اون عالی از آب در اومده بود
30 ام با بالاخره میبینم
واقعا ارزش این چند سال صبر داشت
نقد خیلی خوب و استادانه ای بود
این طور که من متوجه شدم این فیلم یه فیلم نئو نوار کارآگاهی هست که ارزش دیدن رو داره
دوبله نیومده؟ میخوام ببینم
داداش این حرف جایی نزن بهت می خندن
یعنی چی دوبله نیومده فیلم هنوز کیفیت Webdl نیومده دوبله اش اومده باشه ؟
چرا تو مایکت فیلم مرد عنکبوتی نو وی هوم کیفیت پرده ای دوبله داشت
احتمالا اینم دوبله بشه
داداش پول میدی مایکت فیلم ببینی فقط بخاطر این که دوبله است ؟
نقد بسیار خوبی خود خسته نباشید
پ ن: کیفیت خوبش که منتشر بشه حتماً نگاش میکنم
نقد عالی.
فیلم عالی.
دیگه چی می خوایم از این دنیا؟
بله درست حدس زدید.
میلیارد ها چیز دیگه.
جدا از شوخی جدا امیدوارم مت ریوز یه فرنچایز طولانی از دنیای این بتمن ایجاد کنه. همچنین از بتمن به جای فیلم سریال بسازه.
نمیدونم چرا ولی کلا فیلم های بتمن جذبم نمیکنند
ولی این فیلم قشنگ جذبم کرد و عاشقش شدم