بهترین فیلم های پلیسی که آدرنالین خونتان را بالا میبرد!
بهترین فیلم های پلیسی کدامند؟ آیا میتوانید فیلمی از هالیوود را نام ببرید که پلیس به نحوی (مستقیم یا غیرمستقیم) درگیر داستان آن نباشد؟ مطمئناً برای شما سخت خواهد بود که فیلمی را به خاطر ...
بهترین فیلم های پلیسی کدامند؟ آیا میتوانید فیلمی از هالیوود را نام ببرید که پلیس به نحوی (مستقیم یا غیرمستقیم) درگیر داستان آن نباشد؟ مطمئناً برای شما سخت خواهد بود که فیلمی را به خاطر بسپارید که در آن اشارهای به دولت، سیاست و افسران قانون نشده باشد. تقریباً هر فیلم از هالیوود یا سینما جهان دارای شخصیت پلیس یا مجری قانون است. با این حال، بیشتر این فیلمها اداره پلیس را فاسد، تنبل، احمق یا حتی شرور نشان میدهند. آنها یا هیچ اقدامی علیه آنتاگونیست اصلی انجام نمیدهند یا برای قهرمان مشکل ایجاد میکنند.
همچنین میتوانید از طریق این لینک مطلب مرتبط با فیلم کمدی جنایی را نیز از ویجیاتو بخوانید.
هالیوود در تاریخ 110 ساله خود فیلم های پلیسی زیادی تولید کرده است. چه یک فیلم معمایی کلاسیک یا پلیسی رفاقتی، یک نئو نوآر کارآگاهی، یا فیلمی در مورد ردیابی یک قاتل زنجیرهای خطرناک توسط پلیس. به طور کلی شما نمیتوانید با این نوع فیلمها ارتباط برقرار نکنید. بهترین فیلم های پلیسی معمولاً حاوی هر چیزی هستند که از یک فیلم میخواهید. اکشن، خشونت، شخصیتهای جذاب، و توطئههای جالبی که عمیقاً به رویههای پلیس و فشارهایی که با پلیس بودن به شخص وارد میشود را کاوش میکند.
هزاران فیلم بر اساس پلیسها ساخته شده است، اما همه آنها افسران پلیس را افراد خوبی نشان نمیدهند. خوشبختانه ما فیلمهایی هم داریم که آن روی سکه را به ما نشان میدهد. همیشه پلیسهای خوبی وجود دارند که نه تنها صادقانه به ملت خود خدمت میکنند، بلکه به اندازه کافی جرأت دارند تا در صورت وقوع علیت برای ملت و شهروندان جان خود را از دست بدهند. ما همیشه باید قدردان چنین پلیسهای خوب و افسران پلیس پاکدامنی باشیم. حتی هالیوود با ساختن فیلمهای پلیسی الهام بخش به چنین افسران پلیس صادقی ادای احترام میکند.
همچنین اگر طرفدار فیلم گانگستری هستید، میتوانید از طریق این لینک مقاله مرتبط با این موضوع را بخوانید.
فیلمهای پلیسی زیر ژانر فیلمهای اکشن هستند و عمدتاً یک پلیس جسور را در مرکز اثر قرار میدهند. معمولا هالیوود به عنوان نماد سینمای جهان از فرمول فیلم های پلیسی رفاقتی پیروی میکند که در آن دو افسر پلیس با شخصیتهای متضاد به یک ماموریت خطرناک منصوب میشوند. این ماموریت اغلب توسط یکی از آنها شکست میخورد تا زمانی که متوجه میشوند که با هم میتوانند ماموریت و دوستی خود را نجات دهند. بیشتر فیلمهای پلیسی آثار کمدی اکشن هستند، اما برترین فیلم های پلیسی آثار کلاسیکی هستند که اکشن هیجانانگیز یا حتی اکشن جنایی با تِم وحشت را دنبال میکنند.
در این لیست، ما در ویجیاتو 30 مورد از بهترین فیلمهای پلیسی را انتخاب کردهایم که نه تنها منتقدان را تحت تاثیر قرار دادند، بلکه در بین طرفداران نیز بسیار محبوب بودند. بنابراین لیست بهترین فیلم های پلیسی ما را بررسی کنید:
- 1 The Fugitive
- 2 Speed
- 3 End of Watch
- 4 Heat
- 5 Lethal Weapon
- 6 The Untouchables
- 7 Chinatown
- 8 L.A Confidential
- 9 Mystic River
- 10 Three Billboards Outside Ebbing, Missouri
- 11 No Country For Old Men
- 12 The Departed
- 13 Die Hard
- 14 Se7en
- 15 Training Day
- 16 Beverly Hills Cop
- 17 Rush Hour
- 18 Dirty Harry
- 19 Police Story
- 20 Cop Land
- 21 Bad Boys
- 22 Hot Fuzz
- 23 The French Connection
- 24 Bullitt
- 25 Face/Off
- 26 Identity
- 27 Fargo
- 28 The Silence of the Lambs
- 29 Blue Steel
- 30 Zootopia
The Fugitive
فراری یکی از بهترین فیلمهای پلیسی درام جنایی تاریخ سینما است. این اثر لحن و زمینه را برای بسیاری از فیلمهایی با محوریت «مرد خوب فراری از مقامات» که امروز در سینما نمونه آن را زیاد میبینیم ایجاد کرد. در داستان فیلم، دکتر ریچارد کیمبل (هریسون فورد) برای قتل همسرش تحت تعقیب یک پلیس وظیفهشناس و جدی قرار میگیرد. آن پلیس یعنی ساموئل جرارد (تامی لی جونز) تصمیم دارد او را زیر چکش عدالت بیاورد. البته این پلیس نمیداند که به زودی چیزهایی آشکار میشود که ثابت میکند همه دانستههای او بسیار اشتباه هستند.
یک قهرمان به اشتباه متهم شده، یک راز قتل، یک بازی موش و گربه بین شخصیت اصلی و یک شخصیت مقتدر، و یک نقشه پیچ در پیچ که دارای قهرمانی است که در کنار همه سرنخهایی که برای اثبات بیگناهی خود دنبال میکند، مهربانی و پاکی اوست که بیننده را درگیر فیلم میکند. فراموش نکنید اجرای برجسته و معانی اساسی فیلم، آن را از یک فیلم معمولی پاپ کورنی دور میکند.
این داستان معمولی «ده نفر در یک اتاق – حالا بفهمید قاتل کیست» نیست، اما قالب اصلاح شده این داستان معمایی فوقالعاده خوب کار میکند. این که مرد محکوم به جنایت به تحقیق درباره جنایت بپردازد، چارچوبی درخشان است و فورد آن را به خوبی انجام میدهد. اگر به دنبال بهترین فیلم های معمایی شبیه به The Fugitive هستید، میتوانید به لیست لینک شده مراجعه کنید.
Speed
این فیلم پلیسی اکشن به رهبری ساندرا بولاک و کیانو ریوز نیازی به معرفی ندارد. در این اکشن مهیج پرسرعت، یک پلیس قهرمان به نام جک ترون (ریوز) در حال تعقیب بمبگذار خشمگینی است که بمبی را در یک اتوبوس محلی کار گذاشته است. اما حیله بمبگذار چیست؟ اتوبوس نمیتواند متوقف شود، چرا که با توقف آن یک بمب منفجر میشود.
بلاکباستر کارگردان یان دی بونت از آن دسته فیلمهایی است که روی کاغذ بسیار احمقانه به نظر میرسد، اما زمانی که پا را روی گاز کامل نگه دارید و ستارههای سینمایی مناسب را درون قصه قرار دهید، به نوعی همین ماجرای به ظاهر احمقانه نیز کاملاً کار میکند. به طور کلی سرعت عملاً تعریف یک فیلم پلیسی پاپکورنی است. این اثر یک فرض ساده را میگیرد و آن را تا اوج تقویت میکند. اجرای عالی ساندرا بولاک و کیانو ریوز نیز به آن کمک میکند.
End of Watch
پایان کشیک یکی از بهترین فیلم های پلیسی رفاقتی در سالیان اخیر است. حتی برخی میگویند که بر اساس سکانسهای اکشن جذاب و همچنین داستانی مناسب آن، این اثر هم اکنون نیز بسیار دست کم گرفته شده است. داستان فیلم درباره دو افسر پلیس (جیک جیلنهال و مایکل پنا) است.
هنگامی که آنها چند سرسپردۀ یک کارتل قدرتمند مواد مخدر را دستگیر میکنند، زندگیشان به زیر یک مخلوط کن فیزیکی میرود؛ زیرا سلسله مراتب همان کارتل آنها را میخواهد. آنچه در ادامه میآید، سکانسهای اکشن قابلتوجهی است که با داستانی عالی همراه شده است، که آن را به یکی از دست کم گرفتهشدهترین فیلم های پلیسی در تمام دوران تبدیل کرده است. در حالی که طرح داستان قاچاقچیان محلی مواد مخدر را احاطه میکند، اما هدف اصلی نویسنده و کارگردان دیوید آیر نشان دادن دوستی و رفاقت بین پلیسهایی بود که هر روز جان خود را برای یکدیگر به خطر میاندازند.
یکی از چیزهایی که در مورد End of Watch شما را شگفتزده میکند این است که چقدر واقعبینانه است، هم جیلنهال و هم پنا پنج ماه آموزش فشرده را با پلیس گذراندهاند و یاد گرفتند که چگونه با سلاح شلیک کنند و با زندگی در خیابانهای خشن لس آنجلس مقابله کنند.
Heat
این فیلم یک اثر کلاسیک پلیسی جنایی است، زیرا یک کارآگاه پلیس مصمم را علیه یک جنایتکار تیزبین قرار میدهد که این دو شخصیت به ترتیب توسط آل پاچینو و رابرت دنیرو اجرا شدهاند. این فیلم روایت شخص هانا (پاچینو) را دنبال میکند که با چالش ردیابی گروهی از جنایتکاران برجسته به رهبری یک پیشرو کاریزماتیک (دنیرو) روبرو میشود. با شروع به جذب گرما در سرقتهای خاص توسط گروه جنایی، تنشها بیشتر میشود، از این رو نام فیلم نیز تحت این عنوان است.
این اثر بهترین فیلم پلیسی جنایی مدرن آمریکایی و از برترین فیلم های الپاچینو است. همچنین این اثر یکی از بهترین فیلمهای اکشن جنایی است که شامل بزرگترین صحنه سرقت تمام دوران و یکی از بهترین بازیهای رابرت دنیرو است. اگرچه در طول فیلم آل پاچینو و رابرت دنیرو فقط چند دقیقه همراهی با هم دارند، اما Heat یک درام جنایی جذاب است که بازیهای تماشایی را از ستارههایش میگیرد و تسلط مایکل مان بر این ژانر را تایید میکند.
Lethal Weapon
اسلحه مرگبار یکی از بهترین فیلم های پلیسی تمام دوران است که تنها به دلیل داستان شگفتانگیزش هر بینندهای را به خود جذب میکند. این فیلم همه چیز دارد، مبارزه با مجرمان، واکاوی سلامت روان یک پلیس افسرده، ایجاد دوستی و یک درام جنایی پرانرژی که هر لحظه آماده انفجار است.
یکی از بهترین قسمتهای این فیلم، شیمی مل گیبسون و دنی گلاور در فیلم است. حتی برخی میگویند که این اثر شامل یک عنصر پیشگام برای فیلم های پلیسی دوستانه است. شاید خیلیها بگویند فیلم «۴۸ ساعت» ساخته والتر هیل در سال ۱۹۸۲ بود که باعث شروع فیلم های اکشن پلیسی رفاقتی شد، اما این «اسلحه مرگبار» بود که این فرمول را پنج سال بعد کامل کرد. اولین فیلمنامه شین بلک داستانی در مورد دو پلیس ناهماهنگ و بیمیل به رفاقت بود که در ابتدا با یکدیگر اختلاف نظر اساسی داشتند، اما پس از درگیر شدن با یک پرونده قتل، رفته رفته به یک احترام متقابل رسیدند و سپس به دوستان جدا نشدنی تبدیل شدند.
The Untouchables
فیلم The Untouchables پیشگام هشدارهای کاذب در درامهای جنایی پلیسی است. این اثر به رهبری کوین کاستنر مغناطیسی که نقش الیوت نس را بازی می کند، فیلمی تماشایی برای هر مخاطب سینما است. این شخصیت قصد دارد یکی از بدنام ترین جنایتکاران تاریخ ایالات متحده - آل کاپون (رابرت دنیرو) را از بین ببرد. این فیلم همچنین دارای بازیگران برجستهای از جمله شان کانری است. بنابراین، اگر میخواهید غافلگیر شوید و از روی صندلی خود بپرید، حتماً باید چند ساعت را به تماشای این فیلم اختصاص بدهید.
این اثر یک تریلر جنایی است که پا در روزگار آل کاپون و عصر طلایی جنایات سازمان یافته میگذارد. تسخیرناپذیران از دیدگاه بسیاری از منتقدان یکی از شاهکارهای دهه هشتاد میلادی است. از نقاط قوت این فیلم میتوان به کارگردانی بی نظیر آن اشاره کرد. بازی در این فیلم نقطه پرتابی برای بازیگرانی همچون کوین کاستنر و اندی گارسیا بودهاست.
کوین کاستنر پس از این فیلم به ستارهای بسیار محبوب بدل شد و سه سال بعد از بازی در این سینمایی جنایی موفق به دریافت جایزه اسکار برای نقش آفرینی در فیلم با گرگها میرقصد شد و اندی گارسیا هم پس از بازی در این اثر به ستارهای قدرتمند بدل گشت. آنچه در این فیلم بیش از همه جلب نظر میکند بازی خیرهکننده دنیرو و کانری است که بر بازی دیگران سایه افکندهاست. شون کانری بخاطر بازی در این فیلم موفق به کسب جایزه اسکار گشت.
Chinatown
محله چینیها یک فیلم کلاسیک به رهبری جک نیکلسون است؛ این فیلم تریلر معمایی/جنایی تا پایان شما را گیج میکند. کارآگاه فداکار جیک (نیکلسون) توسط یک زن ثروتمند مجبور به جاسوسی از شوهر آن زن میشود. وقتی شوهر میمیرد همه چیز به هم میخورد و حوادثی شروع به آشکار شدن میکنند که پایه و اساس شهر لس آنجلس را متزلزل میکند.
این فیلم سینمایی جنایی هم یک اثر سینمایی درام جنایی واقعا عالی و هم یک فیلم جنایی هیجانانگیز سراسر تعلیق آفرین است. محله چینیها، فیلمی در ژانر نئو-نوآر معمایی جنایی به کارگردانی رومن پولانسکی است. از بازیگران این فیلم میتوان به جک نیکلسون و فی داناوی اشاره کرد.
L.A Confidential
فیلم محرمانه لس آنجلس بهترین درام پلیسی جنایی دهه نود میلادی است. بسیاری از بازیگران بزرگ با این فیلم به موفقیتهای بیشتر خود در صنعت سینما دست یافتند. در دل داستان این فیلم ما کارآگاهان اصلی وندال (راسل کرو)، اکسلی (گای پیرس) و جک (کوین اسپیسی) را میبینیم که توطئهای را کشف میکنند که بخش اصلی اداره پلیس را تکان میدهد.
تا جایی که فیلمهای جنایی هیجان انگیز پیش میروند، این اثر بهترین فیلم ساخته شده در آن حوزه است. در واقع این کار یک فیلم جنایی خوب نیست، بلکه یک فیلم جنایی عالی و ماندگار است. آهنگی موزون و فشرده، نویسندگی فوقالعاده متراکم و بازیگری شایسته اسکار ترکیب شدهاند تا یک سواری هیجانانگیز هوشمندانه و پاپ کورنی ایجاد کنند.
مانند فیلمهای نوآر که الهامبخش آن بودند، این نئو نوآر قسمت تاریک هالیوود در دهه ۱۹۵۰ را از طریق جنایت، قتل، و فریب نشان میدهد. بازیگرانی از جمله راسل کرو، کوین اسپیسی، گای پیرس و جیمز کرامول از هر داستانی بهترین نتیجه را خواهند گرفت، اما این فیلمنامه به آنها فرصتی میدهد تا در طول فیلم بهترین کار را کنند. هر چهار نفر نقش آن پلیسهای سرسختی را بازی میکنند که مردم دوست دارند در مورد آنها بیشتر بدانند.
Mystic River
این فیلم مطمئناً به شما راه حلی برای ولع فیلم پلیسی میدهد و البته شما را شگفت زده میکند. فیلم جنایی Mystic River با بازی استثنایی بازیگران قوی خود، درام غم انگیزی است که در لایههای مختلف اتفاق میافتد و تراژدی داستان خود را با قدرتی درونی منتقل میکند. گروهی متشکل از سه دوست دوران کودکی سالها بعد همچنان در دام آدمربایی و تجاوز جنسی به یکی از دوستانشان هستند. آنها هر کدام به زندگیهای متفاوتی رفتهاند، اما یک قتل وحشیانه این جمع را دوباره به هم نزدیک میکند. اکنون آنها مجبورند برای تسخیر زمان حال با آسیبهای گذشته خود آشتی کنند.
Three Billboards Outside Ebbing, Missouri
پس از اینکه پلیس از پرونده تجاوز و قتل یک زن دست میکشد، مادر مقتول سه بیلبورد میخرد تا آگاهی عمومی را افزایش دهد و پلیس را پاسخگو کند. بیلبوردها شهر را تکان میدهند و پلیس از جمله یک افسر نژادپرست و رئیس در حال مرگش را ناراحت میکنند. مارتین مک دونا با این فیلم یک داستان مرگبار جدی و در عین حال گاهی خندهدار خلق میکند که در سال 2017 بینندگان را از هم جدا کرد.
برای درک هدف آن، باید خودتان آن را تماشا کنید. اما به طور کلی سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری به طرز ماهرانهای بین کمدی سیاه و درام ترسناک تعادل برقرار میکند و اجراهای فراموشنشدنی را از بازیگران کهنهکار خود در طول راه میکشد.
No Country For Old Men
جایی برای پیرمردها نیست در سال 2008 جوایز اسکار را به خود اختصاص داد و دلیل خوبی هم داشت. این فیلم که در غیر این صورت یک شکست باکس آفیس در نظر گرفته میشد، به یک فیلم کلاسیک کالت تبدیل شد. این اثر سینمایی اکنون به طور گستردهای به عنوان جذابترین، سرگرمکننده ترین و تا حدودی ناراحتکننده ترین فیلم جنایی/وسترن با لحن پلیسی، مورد استقبال قرار میگیرد.
داستان زمانی شروع میشود که یک معامله مواد مخدر اشتباه پیش میرود و یک شکارچی (جاش برولین) بقایای یک تیراندازی بیم کارتلهای مکزیکی را پیدا میکند. او سپس وارد بازی مرگ و زندگی میشود، زیرا یک روان پریش قاتل (خاویر باردم) او را در سراسر ایالات تعقیب میکند. و این در حالی است که یک پلیس (تامی لی جونز) نیز سعی میکند هر دوی آنها را ردیابی کند.
تا آنجا که فیلمهای جنایی هیجانانگیز میتوانند در دایره هیجان پیش بروند یک محدوده روشن است، اما تعداد کمی به اندازه این فیلم دارای تعلیق هستند. این اثر سینمایی که یکی از بهترین آنتاگونیستهای تمام دوران را به نمایش میگذارد، همچنین یکی از بهترین فیلمهای برادران کوئن است که در کارنامه کاری آنها میدرخشد.
The Departed
رفتگان یکی از بهترین فیلم های پلیسی است که تا به حال دیدهاید. مارتین اسکورسیزی یک استاد سینمای جنایی پلیسی است. کارنامه کاری او پر از شاهکارهای سینمایی است، و The Departed بدون شک بهترین فیلم قرن بیست و یکمی اوست. مارتین اسکورسیزی کارگردان برنده اسکار در این فیلم در راس و اوج خود قرار دارد. ما داستان بیلی کوستیگان (لئوناردو دی کاپریو)، دیگنام و کاپیتان کوئینن (مارک والبرگ و مارتین شین) را دنبال میکنیم که از او میخواهند با حضور در خانواده مافیایی شهر، بدون هویت و مخفی شود.
در یک پیچ و تاب عجیب از سرنوشت، ارباب جنایات محلی، فرانک کاستلو (جک نیکلسون) نیز آدم خود را در داخل پلیس (مت دیمون) دارد. بنابراین، داستان جذابی که در ادامه میآید را نمیتوان با کلمات توصیف کرد، زیرا برای باور کردن آن باید فیلم را ببینید.
Die Hard
ذکر فیلم های پلیسی بدون Die Hard غیرممکن است. فیلم جانسخت داستان جان مککلین (بروس ویلیس)، یک افسر پلیس نیویورکی است که همیشه در زمان نامناسب در مکان نامناسب است. ما در این فیلم میبینیم که یک مغز متفکر جنایتکار، هانس گروبر (آلن ریکمن) یک ساختمان اداری کامل را گروگان میگیرد. پیچ و تاب در اینجا این است که همسر مککلین نیز اتفاقاً در همین ساختمان حضور دارد که او در ایام کریسمس در لسآنجلس به دیدار او آمده است. با این حال، آنچه در ادامه میآید داستانی است که شما را در لبه صندلیتان نگه میدارد، با دیالوگها و سکانسهای به یاد ماندنی.
جان مک تیرنان فیلمهای اکشن با محوریت یک قهرمان پلیس را با Die Hard بازتعریف کرد و بروس ویلیس را به یک ستاره بزرگ تبدیل کرد. شما واقعا نمیتوانید به اندازه کافی در مورد هیجانانگیز بودن این فیلم صحبت کنید، آن هم با دیالوگهای بسیار بهتر از فیلمهای اکشن استاندارد. فیلم «جان سخت» فرمولی را به آثار سینمایی اکشن معرفی کرد که تا خود امروز فیلمسازان زیادی در حال دنبال کردن و تأثیر پذیرفتن از آن هستند. این گواهی بر محبوبیت و نفوذ پایدار Die Hard میدهد که تقریباً 30 سال بعد از تولیدش هنوز پروژههای جدیدی در حال تکرار فرمول آن هستند.
Se7en
چیزی که شبیه یک رویه ساده پلیسی به نظر میرسد به یک کابوس در مورد یک قاتل زنجیرهای تبدیل میشود که قتلهای خود را بر اساس هفت گناه مرگبار کبیره قرار میدهد. فیلم Seven، دیوید فینچر را در بهترین حالت خود نمایش میدهد.
فیلم ماندگار Se7en یکی از پیچیدهترین، عجیبترین، گیجکنندهترین و تا حدودی تراژیکترین فیلمهای پلیسی تاریخ سینما است که تاکنون ساخته شده. فیلم با یک کارآگاه تازه کار (براد پیت) شروع میشود که تازه وارد زندگی شهری بزرگ شده است. شریک کاری و همکار او (مورگان فریمن) مسنتر و در آستانه بازنشستگی است. با این حال، آنها پس از گذراندن زمان با یکدیگر شروع به صمیمی شدن باهم میکنند. اما زمانی که این دو شروع به کار روی پرونده مرگبار یک قاتل میکنند که از هفت گناه مرگبار به عنوان الهام بخش خود برای کشتن استفاده میکند، تحریک شده و زندگی حرفهای و شخصی آنها دچار چالش میشود.
Training Day
اگر به دنبال آثار پلیسی هستید که باعث توقف، تکرار و بازی مجدد میشوند، روز تمرین باید اولویت اصلی شما باشد. این فیلم یادگاری از دیالوگهای عالی، بازیهای شگفتانگیز و داستانی دلربا است. همه چیز از آنجا شروع میشود که متخصص ارشد مواد مخدر آلونزو هریس (دنزل واشنگتن) جیک هویت (اتان هاوک) را به عنوان شاگرد میگیرد. در حالی که هریس باید یک روزه او را آموزش دهد، جیک هویت شروع به کشف چیزی میکند که او را در وسط یک تله ناخواسته رها میکند.
کارگردان آنتوان فوکوا خود را به عنوان یکی از بهترین کارگردانان مدرن معرفی کرد در حالی که واشنگتن و هاوک هر دو در نقشهای خود میدرخشند. حمایت اسکات گلن، تام برنگر، کلیف کورتیس، اسنوپ داگ، و ایوا مندز در اولین نقش او در یک فیلم بلند، به میراث این درام پلیسی اکشن میافزاید.
Beverly Hills Cop
ادی مورفی با «پلیس بورلی هیلز»، خود را به عنوان یک استعداد معرفی کرد. در واقع او در این کمدی اکشن، جذابیت و زمانبندی کمیک استثنایی را که او را در سریال «شنبه شب زنده» هیجانانگیز کرده بود، به پرده بزرگ سینما منتقل کرد. این فیلم که طنز را با اکشن همراه میکند، همه چیزهایی که از یک فیلم پلیسی نیاز دارید را دارد و دو دنباله (پلیس بورلی هیلز II احتمالاً به خوبی فیلم اصلی است) و چهارمین فیلمی که به زودی ساخته میشود نیز می توانند در چنین لیستی قرار بگیرند.
مورفی در این کمدی معمایی با تِم پلیسی، نقش اکسل فولی، افسر پلیس دیترویت را به تصویر میکشد که از حوزه قضایی و منطقه آسایش خود خارج میشود، و به دنبال یک قاتل میگردد. این فیلم با مواد مربوط به دهه هشتاد میلادی خود بیننده را در زمان حال نیز به خنده وادار میکند، و این در حالی است که مورفی تک تک شخصیتهایش را که او را به یک سوپراستار تبدیل میکرد، در این فیلم نشان میدهد. پلیس بورلی هیلز یک فیلم پلیسی پرانرژی و سرگرمکننده است.
Rush Hour
بسیاری از بهترین فیلمهای پلیسی دو شخصیت کاملاً متفاوت را در کنار هم قرار میدهند تا یک جنایت را حل کنند، که دقیقاً تنظیمات موجود در طرح داستانی فیلم ساعت شلوغی همین است. بازرس کارآگاه چینی لی (جکی چان) با پلیس خیابانی لس آنجلس، کارآگاه جیمز کارتر (کریس تاکر) به عنوان دو تلاش برای خنثی کردن یک آدم ربایی در لس آنجلس همکاری میکنند.
چیزی که باعث میشود این فیلم کار کند، شیمی بین چان و تاکر است. چان میتواند مهارتهای رزمی و شیرین کاریهای خطرناک خود را در حالی که کمدی بداهه تاکر به نمایش در میآید به اجرا بگذارد. دو دنباله برای این فیلم تولید شد (هیچکدام عالی نیستند)، اما نسخه اصلی همچنان بهترین و نمونهای عالی از یک داستان پلیسی فرمولوار است که توسط مردان برجسته در تیم بازیگری تقویت شده است.
Dirty Harry
کلینت ایستوود با ایفای نقش بازرس «کثیف» هری کالاهان، دوران جدیدی از فیلمهای پلیسی وحشیانه را آغاز کرد. یک پلیس سانفرانسیسکو که به قوانین و مقررات توجهی ندارد، کالاهان هر کاری را که لازم بداند برای دستگیری جنایتکارانی که شهرش را وحشت زده میکنند انجام میدهد.
هری کثیف با الهام از قتلهای زودیاک در زندگی واقعی تولید شده است. در طول داستان فیلم ایستوود در قامت هری در حالی که تلاش میکند قاتل دیوانه اسکورپیو را ردیابی کند، دچار چالش میشود. آنچه در ادامه میآید یک بازی موش و گربه است. ایستوود یکی از بهترین بازیهای خود را در نقش کالاهان انجام میدهد و در چهار فیلم دیگر نیز این شخصیت را بازی میکند، اگرچه هیچکدام تأثیری مانند فیلم اصلی ندارد.
Police Story
این فرنچایز کمدی اکشن، جکی چان را در هفت فیلم درقامت یک پلیس چینی قهرمان که به نظر میرسد همیشه بیش از توانش به دردسر میافتد، به بهترین شکل ممکن به نمایش میگذارد. در حالی که هر فیلمی مزایا و معایب خود را دارد، داستان پلیس تا حد زیادی بهترین است.
از اساس داستان پلیس ماجرای پلیس خوب یا پلیس دیوانه است؛ برای شناخت جکی چان باید به دوران کمدی صامت هارولد لوید و باستر کیتون برگردید تا معادل جکی چان را در دوران اوج خود در هنگ کنگ بیابید. جکی چان ستارهای است که زندگی و دست و پا خود را در معرض خطر قرار میداد تا به تصویری که میخواست برسد. این روزها عبارتی مثل این که بازیگری بدلکاریهایش را خودش انجام میدهد به چالشهای نسبتاً بدون ریسک دلالت دارد، اما اوج بدلکاریهای دهه 80 چان سطح دیگری از جنون را ارائه میدهد. اوج این جنون داستان پلیس است.
هر کسی که میخواهد درباره فیلمشناسی جکی چان بیشتر بداند، باید از این فیلم سینمایی هیجانی شروع کند. داستان پلیس نشان میدهد که چرا جکی چان یک افسانه در این ژانر است. گروه تولید داستان پلیس به این فیلم لقب «داستان شیشهای» دادند زیرا بازیگران در حین تولید از شیشههای زیادی افتادند. این فیلم یک ویترین درخشان در مورد چگونگی انجام کمدی فیزیکی خوب است. پس از تماشای فیلم خواهید دید که به طور همزمان در حال خندیدن و تحت تاثیر قرار گرفتن برای شاهکارهای بدلکاری جکی چان هستید که قادر به انجام آنهاست. هر جا نام جکی چان را میبینید احتمالاً شاهد یکی از بهترین فیلمهای اکشن با جذابترین بدلکاریها هستید.
Cop Land
فیلم سرزمین پلیس ساخته جیمز منگولد که جواهری دست کم گرفته شده است، برخی از بهترین لحظات بازیگری سیلوستر استالونه را به نمایش میگذارد. او نقش فِردی هفلین نیمه ناشنوا، کلانتر یک شهر نیوجرسی را بازی میکند که محل سکونت پلیسهای فاسد است. در ابتدا، هفلین که میخواهد از پلیسهای همکارش محافظت کند و به آنها کمک کند، به زودی توطئهای را کشف میکند که باعث میشود وفاداریهایش را دوباره از نو ارزیابی کند.
فیلمنامه منگولد هوشمندانه نوشته شده و با کارگردانی متخصصگونه او مطابقت دارد و گروه بازیگران یکی از بهترینهای دهه 90 میلادی هستند. رابرت دنیرو، ری لیوتا، هاروی کایتل، رابرت پاتریک، جان اسپنسر، جین گاروفالو، فرانک وینسنت، پیتر برگ، نوآ امریش و مایکل راپاپورت به استالونه میپیوندند. یک فیلم پلیسی کلاسیک که با گذشت 25 سال هنوز جذابیتش پابرجاست.
Bad Boys
پسران بد با بازی ویل اسمیت در کنار مارتین لارنس در دوران ابتدایی زوجسازیشان، هر آنچه را که تماشاگران میخواستند، از تعقیب و گریز ماشینهای شیک گرفته تا قلقلک کردن مخاطب را درون خود دارد، در واقع این اثر ترکیبی عالی از جذابیت انبوه است. این فیلم به کارگردانی مایکلبی با دو دنباله دیگر به یک فرنچایز موفق تبدیل شد. اما داستان آن به این شرح است که وقتی 100 میلیون دلار هروئین ضبط شده از خزانه پلیس دزدیده میشود، دو مامور پلیس، 72 ساعت فرصت دارند تا مواد مخدر را پیدا کنند و جلوی افراد بد را بگیرند.
پسران بد یک فیلم پلیسی رفاقتی است که در آن اسمیت و مارتین لارنس با هم دعوا میکنند و البته در دل ایت بحث و جدالها یک سری جنایات را نیز حل میکنند. این فیلم جذابیت اسمیت را به عنوان یک ستاره سینما در سطحی اساسی درک میکند و به او اجازه میدهد که به یکباره جذاب، آسیب پذیر و بدجنس باشد.
Hot Fuzz
دومین فیلم از سهگانه سه طعم کورنتو اثر ادگار رایت، یعنی فیلم Hot Fuzz برداشت فیلمساز بریتانیایی از ژانر پلیسی رفاقتی است. در این فیلم رایت با بازیگرانی همچون سیمون پگ و نیک فراست همکاری میکند. پگ یک پلیس موفق لندنی است که توسط مافوقهایش به دهکدهای آرام فرستاده میشود. در آنجا او با پلیس تنبل با بازی نیک فراست دوست میشود زیرا هر دو با یک توطئه قتل در برخی از مهم ترین اقامتگاههای شهر مواجه میشوند.
فیلم شیرین Hot Fuzz یک مثال کامل از نحوه انجام تقلید از سینمای اکشن است. این اثر سینمایی فیلمهای ژانر اکشن، بهویژه فیلمهای پلیسی را به هجو کشانده و مسخره میکند، اما میتوان گفت که ادگار رایت و خدمه تولیدش هنوز هم علاقه زیادی به این فیلمها دارند.
این اشتیاق در این واقعیت مشهود است که این کمدی هنوز هم در نوع خود یک فیلم اکشن عالی است و جایگاه خود را در این ژانر به درستی ایجاد میکند. با شخصیتهای دوستداشتنی و لحظات به یاد ماندنی، Hot Fuzz سر جای خودش ایستاده است. شوخیهای فراوانی دارد، اما اکشن، بهویژه در پرده نهایی فیلم، دیدنی است.
The French Connection
این اثر سینمایی یکی از بهترین فیلمهای پلیسی جنایی است که تا کنون ساخته شده و همچنین یکی از بهترین فیلمهای اکشن جنایی تمام دوران است. از طرفی این فیلم خیلی بیشتر از یک صحنه تعقیب و گریز جنون آمیز است. جین هکمن و روی شیدر نقش دو کارآگاه مواد مخدر نژادپرست و بیرحم را بازی میکنند که به دنبال منبع مواد مخدری هستند که از اروپا به شهر نیویورک میآیند.
این درام جنایی تلخ نیویورکی به پایان شگفت انگیزی میرسد که ممکن است باعث شود سرتان را تا مدتها از حیرت بخارانید، البته به روشی خوب. این فیلم در سال 1972 نامزد هشت جایزه اسکار شد که برنده پنج جایزه از جمله بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین کارگردانی شد. فیلم The French Connection که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده بود، با استقبال خوبی از سوی منتقدان و طرفداران مواجه شد. کارگردانی فریدکین شیک است و تعقیب و گریز ماشین در اواسط فیلم یکی از بهترین سکانسهای اکشن سینما است که تا به حال اجرا شده.
Bullitt
هالیوود در اواخر دهه 1960 شاهد تغییر در فیلمسازی خود بود. رویکرد محافظه کارانه هالیوود قدیمی جایگزین فیلمسازان جوان شد که داستانهای خطرناک و تلخ تری را بیان میکردند. در حالی که این در بسیاری از ژانرهای مختلف دیده میشد، اما در فیلم های اکشن پلیسی با بولیت تعریف شد. با بازتعریف مفهوم تعقیب و گریز خودروها در مدیوم سینمایی، نمادین ترین صحنه بولیت هنوز هم به عنوان یکی از بزرگترین سکانسهای اکشن ماشینی که تقریباً 50 سال قدمت دارد شناخته میشود و مورد ستایش قرار میگیرد. این سکانس شاخص نشان دهنده ده دقیقه بی امان خِس خِس لاستیک و سوزاندن آنها به همراه تاثیر بدلکاریها و کار دوربین با تدوین بینظیر است.
استیو مک کوئین در چارچوب یک «پلیس علیه سیستم» به لطف قدرت ستارهای این بازیگر امروزه تقریباً به یک کهن الگوی ژانری تبدیل شده است. بولیت برای فیلمهای اکشن پلیسی ضد قهرمانی پر جنب و جوش و ستاره محور دهه 70 میلادی مانند «هری کثیف» ، «ارتباط فرانسوی» و «آرزوی مرگ» یک عنصر تماماً الهام بخش بود. از طرف دیگر این اثر الگوی اصلی سکانسهای اکشن ماشینی اثری چون «Gone in 60 Seconds» و حتی مجموعه فیلم سریع و خشمگین است.
Face/Off
احتمالاً دیوانهکنندهترین فیلمنامهای که تا به حال توسط هالیوود ساخته شده، همین کار است. Face/Off، یک فیلم هیجانی است که در آن صورت یک پلیس و گانگستر با هم عوض میشود، داستانی جذاب برای هر مخاطبی که آن را تماشا کند. جان تراولتا و نیک کیج اساساً باید نقش یکدیگر را بازی کنند، و دیدن اینکه چگونه ویژگیهای خاص یکدیگر را تفسیر میکنند، جالب است.
تغییر چهره خلاصهای باشکوه از مشغلههای اصلی کارگردان جان وو است: درگیریهای تفنگ با تفنگ، تبادلات احساسی و غریزه قاتل برای تعقیب و گریز با قایقهای موتوری. Face/Off یک از بهترین فیلم های اکشن پلیسی برای تماشا است. گزینهای که در آن هیجان و اکشن برای ارائه یک فیلم متمایز از جان وو در هم تنیده میشوند.
Identity
ده غریبه در میان یک طوفان سهمگین به یک مُتل منزوی و دورافتاده میرسند … و سپس به طور مرموزی یکی یکی کشته میشوند. این فیلم در چارچوب آثار کلاسیک پلیسی جنایی است که شاخه اسلشر روانشناختی نیز قرار میگیرد. داستان فیلم به شکل جذاب گروهی را درگیر ماجرایی مخوف میکند که این افراد قبل از اینکه خیلی دیر شود، باید هویت قاتل را کشف کنند. به طور کلی هویت فیلمی است که بینندگان را از هم جدا میکند. در واقع پیچشهای طرح آن شما را تحت تأثیر قرار میدهد یا به شکل جدی خشمگین میکند.
Fargo
این فیلم علاوه بر اینکه یکی از بهترین فیلمهای کمدی جنایی است، همزمان یک تریلر پلیسی واقعاً سرگرمکننده است و یک اثر سینمایی درجه یک است. بنابراینِ بدون شک این اثر یکی از بهترین فیلم های پلیسی تمام دوران وجود سینما است. در یکی از بزرگترین کمدیهای سیاهی که تا به حال ساخته شده است، یک افسر پلیس باردار به تحقیق درباره قتلی میپردازد که به نقشهای نادرست مرتبط است.
این اثر بی رحمانه خشونت آمیز، در عین حال بی چون و چرا خنده دار است، بنابراین جای تعجب نیست که چرا پس از موفقیت این فیلم، سازندگان آن یک سریال محدود اسپینآف گونه را در همان دنیای داستانی ایجاد کردند. با این حال، هیچ چیز با نسخه اصلی قابل مقایسه نیست.
The Silence of the Lambs
در فیلم The Silence of the Lambs، جودی فاستر نقش کلاریس استارلینگ، مامور اف بی آی را بازی میکند که در بخش ویژه «Quantico» آموزش دیده است. صرف نظر از این، او در تلاش برای حل قتلهای وحشیانه درون فیلم، هوش شگفت انگیزی از خود نشان میدهد. این شخصیت همچنین جرات رویارویی با هانیبال لکتر بدنام (آنتونی هاپکینز) را دارد و لحظهای از اجرای ماموریت خود عقب نشینی نمیکند.
این شخصیت اغلب به عنوان یکی از بهترین قهرمانهای آثار سینمایی شناخته میشود، و به حق نیز چنین است. استارلینگ در طول فیلم از روبرویی با چالش فرار نمیکند و حتی احترام لکتر را نیز به دست میآورد که بسیار غیرعادی است. در پایان، او قاتل را تعقیب کرده و به تنهایی اقدام به دستگیری او میکند. حتی در تاریکی، آموزش و استعدادهای او نتیجه میدهد زیرا این شخصیت در نهایت موفق میشود آرام بماند و هدف را از بین ببرد.
Blue Steel
جیمی لی کرتیس در فیلم Blue Steel به کارگردانی کاترین بیگلو نقش مگان ترنر، یک پلیس زن تازه کار که در روز اول به دلیل تیراندازی به مردی که ظاهراً غیرمسلح بوده و از کار تعلیق شده را ایفا میکند. او در ادامه متوجه میشود که قربانی ناآگاه یک استالکر وسواسی است که با او بازیهای فکری انجام میدهد و او را در محل کار تحت سلطه مردها تضعیف میکند زیرا سعی داشته کنترل حرفه و زندگی او را به دست آورد.
ترنر در طول این فیلم نشان میدهد که افسر پلیس بودن چقدر میتواند ناخوشایند، اعصاب خردکن و سنگین باشد. علاوه بر این، زن بودن خودش در دنیا به اندازه کافی خطرناک است، اما پلیس زن بودن ممکن است خطرات بیشتری را به همراه داشته باشد. با این اوصاف داشتن نشان پلیس به سادگی به این معنی است که او عقب نشینی نمیکند.
Zootopia
بدون حضور انیمیشن زوتوپیا و شخص جودی هاپس (جنیفر گودوین)، تنها افسر خرگوش اداره پلیس Zootopia، این لیست ناقص خواهد بود و البته شاید هم کمی عجیب و غریب بشود! اما عیبی ندارد، بگذارید زوتوپیا را معرفی کنیم. هنگامی که تعدادی از شهروندان Zootopia به طور مرموزی ناپدید میشوند، جودی با نیک وایلد (جیسون بیتمن)، یک هنرمند کلاهبرداری روباه باهوش و خسته از جهان، در تلاشی 48 ساعته برای حل این پرونده شریک میشود.
تصور کنید که در یک تجارت تحت سلطه شکارچیان راس هرم تنها باشید، بنابراین دیگر کار در یک موسسه تحت سلطه مردان به اندازه کافی ترسناک نیست. با این وجود چنین شکافی این سرعت کار هاپس را کند نمیکند. این حفره فقط او را مشتاق میکند تا نشان دهد که شایسته شانسهای بیشتر است. او یک خرگوش است، بنابراین سرسخت و جسور است و هرگز از کار دشوار دست نمیکشد. در نتیجه آنچه از نظر اندازه کم دارد، با جسارت جبران میکند. زوتوپیا یک انیمیشن پلیسی تمام عیار است.
همچنین اگر به دنبال لیستی از فیلم سینمایی هیجانی ترسناک هستید، این مقاله را بخوانید.
آثار پلیسی زیادی ساخته شده که طرفداران زیادی دارد. فیلمهایی چون جان سخت و فارگو و سکوت بره ها و فیس آف و ساعت شلوغی و هری کثیف از جمله آنها هستند.
در بین تمام انیمیشنهای ساخته شده، انیمیشن زوتوپیا ساخته استودیو دیزنی به عنوان یکی از بهترین آثار پلیسی تمام دوران شناخته میشود.
فیلمهایی مثل سرعت، فیس آف، فراری، مخمصه و سری جان سخت از جمله فیلمهای پلیسی جذاب در تاریخ سینما هستند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
Rush hour هر سه گانه اش فیلم های خوبی بودند ، و همینطور کمدی خوبی داشتند
seven با اختلاف
سریع و خشن هم میتونست در جای زوتوپیا قرار بگیره