نقد انیمیشن The Bad Guys – تارانتینو برای بچهها
انیمیشن «The Bad Guys» یک سرگرمی کامل است که مادر، پدر، بچهها، خواهر و برادرهای بزرگتر و حتی پرستار بچه میتوانند از آن لذت ببرند. اثری با صدابازیگران عالی، تدوین شیک، و صحنههایی که شما ...
انیمیشن «The Bad Guys» یک سرگرمی کامل است که مادر، پدر، بچهها، خواهر و برادرهای بزرگتر و حتی پرستار بچه میتوانند از آن لذت ببرند. اثری با صدابازیگران عالی، تدوین شیک، و صحنههایی که شما را به یاد فیلمهای سرقتی مورد علاقهتان میاندازد؛ فیلم «رفقای بد» یا آدم بدها از پیر پریفل الهامات ناشی از ژانر سرقت خود را پنهان نمیکند و یک ماجراجویی سرگرمکننده، هرچند قابل پیش بینی برای کل خانواده ایجاد میکند. در ادامه با نقد انیمیشن The Bad Guys همراه ویجیاتو باشید.
داستان این انیمیشن یک مسیر ساده و مبتنی بر ژانر را برگزیده است: سم راکول در نقش آقای گرگ، رهبر تیمی از جنایتکاران به نام آدم بدها را بر عهده دارد. این باند به دنبال دزدیدن دلفین طلایی از پروفسور روپرت مارملاد چهارم، یک خوکچه هندی انسان دوست است که کارهای خوبش برای جامعه با «مادر ترزا» مقایسه میشود. پس از اینکه دزدی به طرز وحشتناکی اشتباه پیش میرود و آنها دستگیر میشوند، مارملاد به فرماندار دایان فاکسینگتون (زازی بیتز) پیشنهاد میکند که اگر بتواند به دنیا نشان دهد که افراد بد میتوانند به خوبی اصلاح شوند، باید توسط او عفو شوند. با این حال، The Bad Guys برای دزدیدن دلفین طلایی در مراسم جشن مارملاد، برنامهای برای خود دارند، بدون اینکه بدانند که یک نقشه مخفی شیطانی در این بین وجود دارد.
با وجود تمام صحبتهای منتقدان مبنی بر اینکه فیلمهای استودیو مارول سینما را ویران کردهاند، اما یک فیلم مارول وجود دارد که الهامبخش استودیوها برای ریسکهای جسورانهتر است: «مرد عنکبوتی: به سوی دنیای عنکبوتی»؛ داستان مایلز مورالز، مانند یک نفس تازه در منظرهای از انیمیشنهای CGI محور بود، این اثر در تلاش برای نمایش فرم و بافتی جدید موفق شد به قلهای از شکوفایی ایدهها برسد. در واقع در چند سال اخیر بزرگترین کمپانیهای انیمیشن سازی هالیوود به قدری مشغول ایجاد حس زندگی واقعی در شخصیتهای خارقالعادهشان شده بودند که فراموش کردند این رسانهای با محدودیتهای کم است - چرا وقتی میتوانید یک کتاب کمیک را زنده کنید، نمایش لحظات واقعیتر را انتخاب کنید؟!
اکنون چهار سال بعد، تأثیراتی که این فیلم بر صنعت انیمیشن داشته است، تازه وارد عمل شدهاند. پیکسار اخیراً از سبکهای بصری انیمههایی که با دست طراحی شدهاند (مانند حالتهای چهره شخصیتها به سمت افراطهای عاطفی مطلق) برای فیلم جذاب «قرمز شدن» استفاده کرده و یکی از بهترین فیلمهای خود را در سالهای اخیر ارائه کرده است. اما اکنون نوبت دریم ورکس است که رویکرد استاندارد خود را به انیمیشن CGI را با «رفقای بد» تغییر دهد، یک کمدی جنایی لذت بخش که سبک بصری آن نیز مستقیماً از کتابهای مصور الهام گرفته شده است، طراحی شخصیتهای آن به گونهای است که انگار تازه از کتابهای مصور خارج شدهاند.
از نظر زیبایی شناختی، این یکی از بهترین انیمیشنهای سال است. سبکی که آنقدر شیک و زنده است که چشمان شما بلافاصله از صحنه ارجاعی ابتدایی فیلم به سکانسهای اکشن کمدی سرقتی بی عیب و نقص آن دوخته میشود. این صحنه ابتدایی یک لذت بصری خالص با تعقیب و گریز ماشینی است که به فیلمهای جنایی دهه 60 میلادی بازمیگردد، مانند تعقیب و گریزهای آثاری چون Bullitt و The Italian Job در سینمای لایو اکشن.
با این اوصاف من هرگز تلاش انیمیشنهای سه بعدی برای نمایش واقع گرایی را درک نکردم. ما معمولاً فیلمهای انیمیشنی را تماشا نمیکنیم تا ببینیم شخصیتهای هایپررئال در حال انجام کارهای «واقعی» در دنیای «واقعی» هستند. ما میخواهیم به دنیایی منتقل شویم که در زندگی واقعی نمیتوانیم داشته باشیم، و ماجراجویی عجیب و غریب مملو از شخصیتهای انسانسازی شده را ببینیم که در یک دنیای ساختگی جنبشی که با حیوانات و انسانهایش مانند یکدیگر رفتار میکند، کشیده میشوند و له میشوند. این زیبایی انیمیشن است و The Bad Guys آن را به خوبی بیان میکند.
نکته جالب این انیمیشن آن است که شاید بچههای کوچک با دیدن این اثر بالا و پایین بپرند، اما چرا؟ چون احتمالاً قبلاً چنین چیزی را ندیدهاند. و، درست است: شما هرگز چیزی شبیه به سبک انیمیشن The Bad Guys ندیدهاید: سبکی که سینمای جنایی خوب را میفهمد و آن را به بهترین شکل جشن میگیرد، در حالی که بچههای کوچکتر را نیز با قدرت جذبکننده این دست آثار آشنا میکند.
البته لازم به ذکر است که: خود من هنگام تماشای فیلم The Bad Guys سوالات بسیار زیادی داشتم. چرا هفت شخصیت اصلی تنها شخصیتهایی هستند که انسانسازی شدهاند؟ آیا آنها نتیجه برخی تحولات جهش زا بودند؟ چه مدت است که انسانها و این همه حیوانات سخنگو در صلح و هماهنگی باهم زندگی میکنند؟ چرا پروفسور مارمالاد تنها خوکچه هندی باهوش است؟ چرا آقای مار مانند جانی دپ از فیلم «ترس و نفرت در لاس وگاس» لباس پوشیده است؟ من سوالات بسیار زیادی در مورد این فیلم داشتم، و حتی یک ذره مهم نبود که هیچ کدام از آنها پاسخ داده نشد. اما چرا؟ چون زمانی که یک فیلم اینقدر سرگرمکننده است، نبود پاسخ نیز مشکل ایجاد نمیکند.
برای مثال یکی از کلیدیترین لحظات سرگرمی ساز این انیمیشن همان اولین صحنه و نمای آن است؛ فیلم The Bad Guys با یک سکانس غذاخوری به سبک «Reservoir Dogs» و «Pulp Fiction» اثر کوئنتین تارینتینو آغاز میشود که در آن آقای گرگ و آقای مار در حال مناظره هستند در مورد اینکه مارها واقعاً چه طعم و خویی دارند، و این گفتگو درست قبل از این است که آنها به یک سرقت با شکوه بپردازند. این سکانس در عین ساختن شخصیت، تقویت شیمی، و ایجاد حس سرگرمی بی دردسر، هم تند و آتشین است و هم چنان با سرعت حرکت میکند که در اوج سرگرمی تک تک لحظات آن شیرین خنده دار است؛ در یک کلام فوق العاده است.
پیام انیمیشن در اینجا ساده است. آیا افراد میتوانند تغییر کنند؟ آیا آنها فقط مجموع درک جامعه از گذشته ناجورشان هستند؟ آیا آنها میتوانند فراتر از آن رشد کنند و به چیزی بهتر تبدیل شوند؟ چیزی بزرگتر؟ این فیلم استعارهای است از بسیاری از چیزها، از تصورات بعضاً نادرست ما از خوبی گرفته تا سیستم زندان و نحوه رفتار ما با محکومان سابق. و همه آن به گونه ای تیزبینانه و کوبنده ارائه میشود، اما هرگز موعظه نمیکند.
در این اثر چیزهای زیادی برای دوست داشتن وجود دارد. این انیمیشن در فضاسازی بصری فوقالعاده است، چیزی بین CGI سنتی و قاببندی دوگانهای که در Into the Spider-Verse دیدیم. هر سکانس اکشن پویا و تماشایی است و دیدن آن کاملاً لذت بخش است. شوخی طولانی آقای کوسه، استاد مبدل، که میتواند هر کسی را فقط با یک کلاه و سبیل، یا یک لباس درخشان به طرز قانع کنندهای گول بزند، هر بار به خوبی اجرا میشود. شیمی بین شخصیتها نیز بازخوانی شوخی از تمام آثار شاخص سرقتی سینمای هالیوود است.
بسیاری از الهامات فرمی و ساختاری از فیلمهای جنایی شاخص به دلیل ترکیبی از خشونت افسارگسیخته و کمدی تاریک مورد توجه قرار میگیرند، در حالی که «The Bad Guys» انتظارات ژانر را تنها از نظر بازیگوشی محض بر هم میزند. اگر این اثر را به دوستداران آن فیلمهای سرقتی ماندگار دهه 90 میلادی نشان میدادید، احتمالاً آن را بیدرنگ رد نمیکردند. چرا که فیلم بدون شک ساختار جذاب و گاهی تازه دارد. این انیمیشن شبیه یک پارودی به زبان مدرن است، اثری که تلاشی برای انجام کار جدید با یک نوع داستان جنایی دارد که این روزها به طور فزایندهای کهنه شده است.
در واقع اینجا فقط سبک انیمیشن نیست که تازگی دارد. «رفقای بد یا آدمبدها» خیلی بیشتر از معرفی یک نسل جدید با فیلمهای سرقتی عمل میکند. اولین کارگردانی پیر پریفل نشان دهنده ورود یک صدای جدید با استعداد در انیمیشن است که به خلق چیزی کمک کرده که واقعاً از بقیه خروجیهای کپانی DreamWorks متمایز است. بنابراین من نمیتوانم صبر کنم تا ببینم این شخص بعداً چه میکند. انیمیشن The Bad Guys یک فیلم سرقتی، یک ماجراجویی اکشن و یک داستان شیرین با شخصیتهای جالب و موسیقی عالی است که همگی در یک بسته شیک قرار دارند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
نقد عالی بود ممنون از شما
واقعا انیمیشن زیبایی بود و من بیشتر از همه از شیمیِ قابل درک و باحالِ بین کاراکتر ها لذت میبردم
عالی
عالی خیلی خوب توضیح داده بودید و واقعا هم نقد خیلی خوبی بود هم فیلم خیلی خوبی
واقعا انیمیشن فان و خنده داری بود و صدا پیشه ها فوق العاده بودند
به نظر من به جز یه ربع آخرش واقعا قشنگ بود
نمرش یکم از دکتر استرنج 2 بیشتر شده
البته کلا انیمیشن ها نمره بالا میگیرن
دقیقا برعکس
دقیقا
خیلی خنده دار بود و واقعا سر چند سکانسش از ته دل خندیدم. روند فیلم به خوبی پیش می رفت و اصلا خسته کننده نبود. با توجه به پایان بندیش امیدوارم ادامش رو هم بسازند. حیفه این همه شخصیت باحال رو دیگه نبینیم.
حیفه زبان اصلی نبینید:)
هرچند عالی بود ولی توان و جای این رو داشت که بهتر از این بشه، یعنی خیلی بهتر! نمیدونم چرا انقدر سازندگان بیجرعت هستن انگار از اینکه یکم روی اثری که میسازن کار کنن میترسن. با شخصیتهای دوست داشتنی که ساخته بودن میتونستن خودشون رو ماندگار کنن اما متاسفانه فقط به فروش یکسال بسنده کردن
حرف شما درست. اما به نظرم اگر چند دنباله حساب شده داشته باشه حسابی تو دل مردم جا باز می کنه و مثل پاندای کونگ فو کار و شرک و ماداگاسکار ماندگار میشه.
کتاباش که خیلی چرت بود
برای بچه ها نوشته شده بود بایدم یکم چرت باشه ولی من ازش خوشم اومد
خیلیم خوب بود اصن چرت نبود برای بچه هاست البته شاید شما بزرگی خوشت نیومدع
کتاب ۸ و ۹ فاجعه بودن
در کل هم یکم کلیشه ای بود
کدوم ترجمه رو خوندین شما ؟ میلکان یا هوپا؟
من هوپا
انصافا هم ترجمه خوبی بود
پ.ن:پرتقال هم ترجمش کرده
هوپا رو خوندم البته مناسب سنم نبود برای این خوشم نیومد ولی از اون پیرانائه خوشم نیومد با اون خوکچه هندیه ولی با گرگه و کوسه حال کردم
کدوم بهتره؟