ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فستیوال ترایبکا
فیلم و سریال

۱۰ فیلم برتر فستیوال ترایبکا ۲۰۲۲

امسال فیلم مخمصه (Heat) در منوی فستیوال ترایبکا بود. متاسفانه مایکل مان (Michael Mann)، کارگردان مخمصه، پرسش و پاسخ و اکران دوباره فیلم کلاسیک سال ۱۹۹۵ خود (کووید دوباره حمله می کند) را از دست ...

سارا میرجوادی
نوشته شده توسط سارا میرجوادی | ۱۸ تیر ۱۴۰۱ | ۲۰:۲۴

امسال فیلم مخمصه (Heat) در منوی فستیوال ترایبکا بود. متاسفانه مایکل مان (Michael Mann)، کارگردان مخمصه، پرسش و پاسخ و اکران دوباره فیلم کلاسیک سال ۱۹۹۵ خود (کووید دوباره حمله می کند) را از دست داد، اما آل پاچینو (Al Pacino) و خود آقای ترایبکا، رابرت دنیرو (Robert De Niro)، در سینمایی بی‌نهایت شلوغ (بیش از 2500 تماشاگر!) حضور داشتند. همگی از تماشای این شاهکار روی پرده نقره‌ای بسیار هیجان زده بودند.

فستیوال ترایبکا

فلین اسلیکر یکی از افراد حاضر در جمعیت بود. او گزارش می‌دهد که پاچینو با مزاح راجع به اینکه می‌خواهد تیموتی شالامه نقش او را در مخمصه ۲ (بله، قرار است مخمصه ۲ را بسازند) بازی کند، تمامی حضار را قلقلک داد. پاچینو برای لحظه‌ای نام شخصیت خود، وینسنت هانا را فراموش کرد، پس شاید وقت آن رسیده است که شخص دیگری وارد آن غذاخوری افسانه‌ای بشود؟ دنیرو در مصاحبه‌ها محتاط بود، اگرچه شوخی کرد (امیدواریم) که از چند بانک دزدی کرد تا برای بازی در نقش نیل مک کالی آماده شود.

Butterfly in the Sky

فستیوال ترایبکا

به کارگردانی برت ویتکامب (Brett Whitcomb) و بردفورد توماسون (Bradford Thomason)

رسالت سریال آموزشی کودکانه و محبوب شبکه PBS به نام Reading Rainbow یا خواندن رنگین کمان صرفاً آموزش خواندن به کودکان نبود، بلکه تشویق به عشق به مطالعه بود. چیزی که برنامه‌های تلویزیونی دهه ۸۰ میلادی فاقد آن بودند. مستند پروانه در آسمان ساخته برت ویتکامب و بردفورد توماسون تاریخچه‌ای از نحوه به وجود آمدن این برنامه، جستجوی دست اندرکاران برای یافتن مجری مناسب، تأثیر این مجموعه آموزشی بر مخاطبین و همچنین آهنگ تیتراژ پرآوازه‌ی آن، ارائه می‌دهند.

یکی از طرفداران سرسخت این برنامه تلویزیونی به نام مورگان، می نویسد: «این فیلم باعث شد من از این برنامه تلویزیونی که بسیار برایم عزیز است حس محبت بیشتری پیدا کنم.»

متأسفانه، Reading Rainbow در بسیاری از کشورها پخش نشد، بنابراین بزرگترین نقطه مرجع بسیاری از ما می‌تواند حضور LeVar Burton در یک قسمت از سریال Community («شما نمی توانید یک عکس را ناامید کنید!») باشد. با این وجود، ناآشنایی من با این مجموعه از قدرت و بینش عمیق این فیلم کم نکرد و میل من را برای ارسال قسمت‌هایی از این رنگین کمان به خود دوران کودکی‌ام کاهش نداد.

البته، Butterfly in the Sky با تمام شیرینی‌اش، لحظات تلخ نیز دارد. این موضوع که «خواندن رنگین کمان» به تنهایی حس کنجکاوی نسلی را نسبت به جهان افزایش داد، عمیقاً دلگرم کننده است. این نکته هرگز ذهن شما را ترک نمی‌کند و نشان می‌دهد که چقدر کار سخت، همراه با عشق قابل قدردانی است.

عمیق‌ترین لحظات این مستند در دورانی سخت اتفاق می‌افتد، زیرا این برنامه کمی بعد از یازده سپتامبر بر روی کودکان در نیویورک تمرکز می‌کند. البته تماشای اینکه چقدر راحت می‌توان تمام این زحمات را از بین برد، دردناک است: لغو نهایی Reading Rainbow در سال ۲۰۰۶ رخ داد، علیرغم تلاش‌های بسیار برای احیا آن در طول سال‌ها. Butterfly in the Sky بخش پایانی سه گانه برنامه‌های اشک آور شبکه PBS است. سه گانه‌ای که شامل دو برنامه Won’t You Be My Neighbor و Street Gang: How We Got to Sesame Street می‌شود.

Don’t Make Me Go

فیلم سینمایی Don't Make Me Go

به کارگردانی هانا مارکس (Hannah Marks) و نویسندگی ورا هربرت (Vera Herbert)

جان چو (John Cho) تنها کسی است که می‌تواند نقش یک پدر جذاب را بازی کند و در عین حال کاری کند که شما انقدر گریه کنید که تمام صورتتان درد بگیرد. فیلم Don’t Make Me Go به کارگردانی هانا مارکس، یکی لز تاریک‌ترین ترس‌های ما را برملا می‌کند. ترس از اینکه روزی در کنار والدین خود نباشیم و در طول زندگی از راهنمایی آن‌ها بی‌بهره بمانیم. وقتی مکس (چو) متوجه می‌شود که توموری بدخیم در مغزش دارد و فقط یک سال دیگر زنده است، تصمیم می‌گیرد به دخترش والی (میا آیزاک (Mia Isaac) در اولین تجربه بازیگری‌اش) چیزی نگوید، بلکه او را به سفری ببرد تا با مادرش که رابطه چندان خوبی با هم ندارند، آشتی کند و قبل از رفتن از این دنیا کارهای لازم را انجام دهد.

با موسیقی متن تابستانی و پر از ملودی گیتارش، Don't Make Me Go دارای آوایی است که روزها پس از تماشای آن در ذهن شما باقی خواهد ماند. تجربه گوش دادن به آهنگ‌هایی که پدران به آن گوش می‌دهند یکی از خاطراتی است که در بسیاری از تماشاگران زنده می‌شود، و این که چگونه موسیقی می‌تواند دریچه‌ای به قلب هر انسانی باشد، همینطور پدران ما.

در اولین اجرای خود، ایزاک انرژی هیجان انگیزی را به تصویر می‎‌کشد که با تجربه چو ترکیب شده و به یک همکاری زیبا، پر انرژی و البته دردناک تبدیل می‌شود، چون که شما منتظر پایان اجتناب ناپذیر داستان هستید. والی در Letterboxd به ما هشدار می‌دهد: «شما از پایان این داستان خوشتان نخواهد آمد، اما فکر می‌کنم از خود این داستان خوشتان بیاید.»

فیلم Don't Make Me Go هم بهترین فیلم برای تماشای با والدین و هم بدترین فیلمی است که می‌توان با پدر و مادر خود تماشا کرد. این اثر باعث می‌شود که بخواهید پدر و مادرهایتان را محکم‌تر در آغوش بگیرید و هرگز، هرگز، هرگز آن‌ها را رها نکنید، و وقتی این فیلم در پانزدهم جولای در آمازون پرایم پخش شود، با دیدنش به حرفم خواهید رسید.

God’s Time

فستیوال ترایبکا
فیلم God's Time

به نویسندگی و کارگردانی دانیال آنتیبی (Daniel Antebi)

در مدت زمانی که طول می‌کشد تا شخصیت اصلی خود را از طریق یک تماس ویدیویی زوم معرفی کند، صدای پرکاشن پرتنش و تیتراژی با فونت صورتی، خبر از این می‌دهد که این فیلم نسل زدترین فیلم ممکن است! اولین فیلم سینمایی دانیل آنتیبی کارگردان این اثر«دیوانه آمیز و پر سر و صدا و بسیار نیویورکی» است.

این کمدی سیاه باعث ایجاد اضطراب می‌شود، مانند فیلم‌های After Hours و Good Time از این قبیل، و از همان داستان آشنا استفاده می‌کند: یک روز در نیویورک که همه چیز از کنترل خارج می‌شود.

محور اصلی داستان بهترین دوستان و معتادان سابق دیو (با نقش آفرینی عالی از بن گرو) و لوکا (دیون کاستلو) هستند. دیو مشکوک می‌شود که رجینا (لیز کاریبل سیرا)- کسی که هم دیو و هم لوکا به او علاقه دارند - قصد دارد دوست پسر سابقش را به قتل برساند. به همین دلیل لوکا و دیو را مجبور می‌شوند وارد ماجرایی عجیب و غریب شوند تا جلوی رجینا را بگیرند، آن هم در دوران کووید و در سراسر شهر. جالب اینجاست که این پاندمی بیشتر الهام بخش فیلم بود و باعث نشد آتش فیلم خاموش شود.

اگر دیو و لوکا کمی باهوش‌تر بودند، به احتمال خیلی زیاد با فیلم بسیار کوتاه‌تری سر و کار داشتیم، اما طنزی که بین این زوج ناهماهنگ وجود دارد، باعث ایجاد اکشنی مناسب در این اثر می‌شود و آن را از بیش از حد مضحک بودن نجات می‌دهد.

Huesera

فستیوال ترایبکا
فیلم Huesera

نویسنده و کارگردان میشل گارزا سرورا (Michelle Garza Cervera)

میشل گارزا سرورا با اولین تجربه کارگردانی خود، فستیوال ترایبکا را لرزاند. اثر تنش‌زا این کارگردان مکزیکی تحسین برانگیز است. این کارگردان تازه نفس موفق شد در فستیوال ترایبکا امسال دو جایزه New Narrative Director Prize و Nora Ephron Award را کسب کند. به احتمال خیلی زیاد جایزه‌های بسیاری در انتظار این کارگردان جوان هستند.

فیلم Huesera راجع به زن حامله‌ای به نام والری (Natalia Solian) است که با نزدیک شدن به موعد زایمان خود با دیدن تصاویر ماوراء طبیعی به ذهن خودش شک می‌کند. سولیان در نقشش استثنایی عمل می‌کند و هبوط والریا به سمت پارانویا و ترس را با تمام وجود به تصویر می‌کشد. این بازی ماهرانه گذشته‌ای پنهان را به ما نشان می‌دهد، گذشته‌ای که که هم احساسات ضد و نقیض والریا به بارداری را روشن و همه چیز را پیچیده‌تر می‌کند.

همانطور که Huesera به پرده سوم و فیصله‌اش نزدیک می‌شود، تسلط چشمگیر سرورا بر سبک کارگردانی خود را برجسته‌تر می‌شود. سبکی از فولکلور آمریکای لاتین و ژانر وحشت جسمی. سرورا جسورانه سختی‌های باورنکردنی زنان در فرهنگ‌های مردسالارانه را به تصویر می‌کشد که وحشیانه مادری را محدود می‌کنند.

فیلم Huesera با طرح موضوعاتی مانند افسردگی پس از زایمان و از خودگذشتگی مادر در قالب یک اثر روانشناختی و ترسناک، با فیلم‌های مثل Rosemary’s Baby و The Lost Daughter مقایسه شده است و تماشاگرانش در فستیوال ترایبکا همگی از طراحی صدای تاثیر گذار فیلم تمجید کردند.

The Integrity of Joseph Chambers

فیلم سینمایی The Integrity of Joseph Chambers

به نویسندگی و کارگردانی رابرت ماکویان (Robert Machoian)

رابرت ماکویان، نویسنده و کارگردان آمریکایی، در ادامه بررسی موشکافانه‌اش مردانگی در معرض خطر آمریکایی که سال گذشته با فیلم The Killing of Two Lovers آغاز کرده بود، باری دیگر با ستاره‌اش کلین کرافورد (Clayne Crawford) همکاری می‌کند.

تازه‌ترین اثر ماکویان از فیلم قبلی‌اش تنش نسبتاً کمتری دارد، در The Killing of Two Lovers خشم ناامیدکننده شوهر از انحلال ازدواجش چنان محسوس بود که مخاطب در هر صحنه منتظر خشونتی جنون آمیز بود. در The Integrity of Joseph Chambers مرد خانواده دیگری را در بحران می‌بینیم، اما این بار آسیب روحی و روانی وارد شده به او، بیشتر از هر کسی، تقصیر خودش است.

جوزف (کرافورد) که اخیراً به روستایی در آلاباما نقل مکان کرده است، یک روز صبح، تک و تنها راهی یک سفر برای شکار آهو می‌شود. او یک کامیون و تفنگ قرض می‌کند، تا مردانگی خود را به همسر نگرانش تس (جوردانا بروستر) ثابت کند. البته در واقعیت او به دنبال این است تا مردانگی‌اش را به خودش ثابت کند. تنها در جنگل وسیع آپالاچی، ماهیت خودفریبی جوزف خیلی سریع آشکار می‌شود. با وجود نداشتن مهارت‌های اولیه بقا در چنین وضعیتی، او این نقش را به خودش تحمیل می‌کند، اما به زودی بدترین سناریو ممکن آغاز می‌شود. چیزی که جوزف برای رویارویی با آن آماده نیست.

با فیلمبرداری کلاستروفوبیک و طراحی صدایی که از طبیعت‌گرایی به انتزاعی تغییر شکل می‌دهد، این فیلم به قهرمان داستان خود اجازه می دهد تا در باتلاقی که خودش ساخته است فرو رود. هنرنمایی کرافورد ذهن نفرین شده مردی را آشکار می‌سازد که توسط نفس و انگیزه هدایت می‌شود، اما به طرز بی‌رحمانه‌ای بی‌کفایت است.

بروس تتسویا با تمجید از «قاب بندی کلاسیک، زیبا و وسترن» فیلم، بازی کرافورد را تحسین می‌کند. تتسویا که این فیلم را ادامه‌ای «بسیار ساده‌تر» از The Killing of Two Lovers می‌داند، افزود: «این فیلم نیز کاوشی در مورد مردانگی است، اما به‌ جای تمرکز روی جایگاه پدر در خانواده، پرتره‌ای از انزجار، آرزو و شکست را به تصویر می‌کشد.»

بنجی کاپلان نحوه استفاده فیلم از صدا را ستایش می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه «شکسته شدن شاخه‌ها ما را به دنیای دیگری در سر شخصیت‌مان منتقل می‌کنند»، و اینطور حدس می‌زند که: «آنچه در ابتدا به عنوان یک فیلم ساده در جنگل آغاز می‌شود به یک رویای روان‌شناختی و هیجان‌انگیز تبدیل می‌شود».

Liquor Store Dreams

فستیوال ترایبکا

به کارگردانی سو یون ام (So Yun Um) و نویسندگی ام و کریستینا سان کیم (Christina Sun Kim)

«تنها کاری که برای انجام دادن باقی مانده، شاد بودن است.» این جمله تکان دهنده در اولین فیلم مستند سو یون ام، در کمال سادگی خود، در مقابل وخامت تراژدی‌هایی که در جهان وجود دارد، تناقضی عظیم را شکل می‌دهد. در مواجهه با حوادثی که در چند سال اخیر رخ داده است، چگونه خوشبختی قابل دستیابی است؟ این سؤال یکی از سؤالاتی است که سو یون ام در این اثر به آن می‌پردازد. اثری راجع به خانواده سو یون ام و دوستش به نام دنی پارک. دو جوان کره‌ای-آمریکایی و خانواده‌های مهاجرشان.

مستند Liquor Store Dreams که زندگی در آمریکا را در چند سال گذشته به تصویر می‌کشد، به ناچار تحت تأثیر تغییرات مهم در این کشور است که با همه گیری کووید و اعتراضات Black Lives Matter در سال ۲۰۲۰ رخ داده است. به جای تلاش برای ثبت تصویر کامل از این لحظات عظیم، زاویه بسیار جالب‌تر سو یون ام به ما اجازه می‌دهد تا ببینیم که چگونه زندگی شخصی این دو خانواده تحت تأثیر چنین تغییرات بزرگی قرار می‌گیرد.

نگاه همدلانه این اثر سبب می‌شود ما حقیقت وجودی این افراد را درک کنیم (به‌ویژه شخصیت‌های والدین)، اینکه از کجا آمده‌اند و با وجود تمامی نقص‌ها، چه چیزی آن‌ها را ذاتاً انسان می‌کند و حس همدردی را در ما برمی‌انگیزد.

My Love Affair with Marriage

انیمیشن My Love Affair with Marriage

به نویسندگی و کارگردانی سین باومن (Signe Baumane)

با تولیدی که هفت سال طول کشید، My Love Affair with Marriage انیمیشنی مملو از ایده های جاه طلبانه است. پیتر چارنی با تمجید از فیلمنامه قوی این اثر می‌نویسد: «این اثر در یک آن، احساس خواندن یک کتاب مصور، تماشای یک مستند آموزشی، و گوش دادن به یک پادکست را به بیننده القا می‌کند.» تازه‌ترین اثر باومن فیلمی موزیکال است که اولین اکران بین المللی خود در فستیوال انسی نیز برنده جایزه Jury Distinction Award شد.

سین باومان، انیماتور لتونیایی با اولین فیلم خود، Rocks in My Pockets، نگاهی کاملا شخصی به سلامت روان ارائه کرد. او در اینجا دوباره درون نگر است و از روابط گذشته و تربیتش در ریگای دوران اتحاد جماهیر شوروی استفاده می‌کند.

این الهامات شخصیت خیالی زلما را تشکیل می‌دهند، آواتاری نیمه اتوبیوگرافیک که به باومن اجازه می‌دهد بخش‌هایی از زندگی‌اش را در زمینه‌ای متفاوت بازسازی کند. انیمیشن My Love Affair with Marriage زلما جوان را در دنبال می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه انتظارات سفت و سخت جامعه زمانی باعث شده بود که زلما در برابر تصورات مردسالارانه راجع به عشق و زن، سر خم کند.

ترکیب خاص باومن از شخصیت‌های طراحی شده با دست، به افکار جدی مربوط به کلیشه‌های جنسیتی، تعصبات فرهنگی و خودشناسی گرمای منحصر به فردی می‌بخشد. استعاره‌های بصری عجیب و غریب درواقع احساسات حقیقی زلما را به تصویر می‌کشد. مثل اینکه چگونه او خود واقعی‌اش در گربه‌ای که آماده چنگ گرفتن است می‌بیند. نیکلاس جنینگز با تاکید بر اهمیت زیباشناسی در فیلم، خاطرنشان می‌کند: «تنها زمانی که محیط مطابق با زلما حرکت می‌کند، زمانی است که او تصمیم می‌گیرد خودش را پیدا کند و خودش را کاملاً دوست داشته باشد، در حالی که ساختارهای جامعه برخلاف او حرکت می‌کنند.»

Nude Tuesday

فیلم سینمایی Nude Tuesday

به کارگردانی آرماگان بالانتاین (Armağan Ballantyne)، نویسندگی جولیا دیویس (Julia Davis) و جکی ون بیک (Jackie van Beek)

نحوه ساخت این فیلم کمی متفاوت است. دیالوگ‌های Nude Tuesday به زبانی من درآوردی است که توسط بازیگرها بداهه شده است (فیلمنامه قبل از اجرا به زبان انگلیسی تمرین شد).

قضیه این است که پس از تکمیل فیلم، آن را برای جولیا دیویس، کمدین بریتانیایی، فرستادند و بدون اینکه هیچ اطلاعاتی در اختیار او قرار بدهند، او مأموریت داشت تا زیرنویس‌هایی انگلیسی برای این اثر بنویسد - داستان را رمزگشایی کند، قلب و روح آن را بیابد و تا جایی که می‌تواند از شوخی‌های رکیک استفاده کند.

به همین دلیل است که این اثر تمام مدت غافلگیر کننده است (شاید شگفت انگیزترین فیلم فستیوال ترایبکا ۲۰۲۲) و تنشی بی‌پایان آن را در برمی‌گیرد. با سپری شد هر ثانیه بیننده خدا خدا می‌کند تا جولیا دیویس او را باز هم شگفت زده کند و جولیا هرگز ناامید کننده عمل نمی‌کند.

داستان زوجی را دنبال می‌کند که ازدواجشان در حال از هم پاشیدن است، بنابراین آن‌ها به استراحتگاهی مخصوص به زوجین می‌روند که توسط جامین کلمنت (Jemaine Clement) مدیریت می‌شود تا عشقشان باری دیگر شعله‌ور شود. ایده منحصربه‌فرد پشت این فیلم به بازیگران فرصت بزرگی می‌دهد تا چیزهای مختلف را امتحان کنند و فرصتی برای نوعی بازی است که دیگر کمدی‌های پوچ‌گرا به ندرت مطرح می‌کنند.

Pink Moon

فیلم سینمایی Pink Moon

به کارگردانی فلور ون در مولن (Floor van der Meulen) و نویسندگی باستیان کروگر (Bastian Kroeger)

مرگ را می توان برنامه ریزی کرد، اما اندوه هیچ جدول زمانی مشخصی نمی‌شناسد. انتظاری غیر از این، احمقانه است. به نظر می رسد فلور ون در مولن، کارگردان هلندی این مفهوم را به خوبی درک می‌کند. با فیلمی لبریز از عواطف، به راحتی می‌توان می‌فهمد که چرا مولن در فستیوال ترایبکا امسال جایزه ویژه هیئت داوران برای بهترین کارگردان New Narrative را به دست آورده است.

پدری (یوهان لیسن) به دو فرزند بالغ خود اطلاع می‌دهد که ۷۵ سالگی آخرین تولد او خواهد بود. او مریض نیست، به سادگی آماده مرگ است. دخترش آیریس (جولیا آکرمنز) اصلاً نمی‌تواند این موضوع را درک کند و به هر دری می‌زند تا پدرش را از انجام چنین کاری منصرف کند.

فیلم Pink Moon از همان ابتدا مشخص می‌کند که قرار است با گریه به پایان برسد. (با خودتان مهربان باشید و دستمال کاغذی را فراموش نکنید) اما فیلم راجع به نکات پوچ و تدارکات مضحکی که هرگز فکرش را نمی‌کردید به آن‌ها نیاز پیدا کنید هم صحبت می‌کند. مانند گشتن در تقویم و پیدا کردن بهترین تاریخ برای مردن. این لحظات سبکسرانه ناگزیر جای خود را به لحظاتی دردناک می‌دهند، به اندوه، که همیشه غیرقابل پیشبینی است.

You Can Live Forever

فستیوال ترایبکا

به نویسندگی و کارگردانی مارک اسلوتسکی (Mark Slutsky) و سارا واتس (Sarah Watts)

پس از مرگ پدرش، نوجوان به نام جیمی (آنون اودریسکول) به ساحل زیبای کانادا فرستاده می‌شود، جایی که قرار است با عمه و عمویش در یک جامعه محدود که برای شاهدان یهوه است، زندگی کند. جیمی در آنجا احساس انزوا می‌کند، حتی قبل از اینکه بستگانش او را تحت فشار قرار دهند تا در مراسم مذهبی شرکت کند.

اما وقتی جیمی با ماریک (ژون لاپورت)، دختر یکی از بزرگان برجسته آشنا می‌شود، این دو به زودی جدایی‌ناپذیر می‌شوند. به جای حرف‌های مردم آن‌ها را از هم جدا کند، مخالفت آن‌ها جیمی و ماریک را هرچه بیشتر به هم نزدیک‌تر می‌کند.

به عنوان اولین تجربه کارگردانی مارک اسلوتسکی و سارا واتس (که خود در جامعه مربوط به شاهدان یهود بزرگ شده است)، You Can Live Forever سرکوب مذهبی و عاشق شدن برای اولین بار را با شفقت و مهربانی به تصویر می‌کشد. فیلم ایمان و سرسپردگی به شخصی دیگر یا قدرتی برتر را زیر ذره بین قرار می‌دهد. این اثر ماهرانه مسائل مهمی مثل عشق، غم و دین را در کنار هم واکاوی می‌کند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • aruna
    aruna | ۱۹ تیر ۱۴۰۱

    you can live forever واقعا خیلی قشنگ بود ?

مطالب پیشنهادی