مصاحبه با جان واتس کارگردان فیلم مرد عنکبوتی: دور از خانه
جان واتس برای هدایت دومین فیلم مستقل اسپایدرمن، دور از خانه، بازگشته است. داستان فیلم مدت کوتاهی پس از واقعهای که اکنون به The Blip شناخته میشود، آغاز شده و در ابتدای داستان تمام چیزی ...
جان واتس برای هدایت دومین فیلم مستقل اسپایدرمن، دور از خانه، بازگشته است. داستان فیلم مدت کوتاهی پس از واقعهای که اکنون به The Blip شناخته میشود، آغاز شده و در ابتدای داستان تمام چیزی که پیتر میخواهد این است که از قهرمان بودن کنارهگیری کرده و اوقات خود را در کنار دوستانش سپری کند. جان اخیراً با ما به گفتگو نشست تا دربارهی نحوه رویکرد خود نسبت به اولین فیلم پس از «پایان بازی»، به زندگی آوردن میستریو و بازگرداندن چهرههای نامآشنا به فرنچایز اسپایدرمن گپ و گفتی داشته باشیم.
خیلی سرسام آوره، خصوصاً وقتی پای یک فیلم مارول در بین هست، چون من برای دیدنش هیجان زدهام و با خودم فکر میکنم چطوری می تونه بهتر از فیلم قبلی باشه؟ اما بعد از تموم شدن فیلم بیشتر از قبل هیجانزده شدم که بیشتر از هر چیزی عجیبه.
می دونم که در بازگشت به خانه، از جان هیوز تأثیرات بسیار گرفتی. تو این فیلم منابع تأثیرپذیریت چه چیزهایی بودن؟
جان واتس: من با خودم فکر کردم که ژانر وسیعتری از بچههای آمریکایی که به اروپا سفر میکنند مثل فیلمهای مسافرتی جادهای وجود داره اما اینطور نبود. فقط مسافرت اروپایی هست. نمی دونم. ما با این فیلم بیشتر در آبهای کشف نشده قرار داشتیم. من فیلمهای مسافرتی زیادی رو نگاه کردم، مثل «پیش از طلوع» و ازایندست فیلمها تا داستانهای پیتر و مری جین رو شکل بدم. از طرف دیگه به بهانه زمینه جهان گردیای که فیلم داشت، دوباره فیلمهایی مثل «جیمز باند» و «مأموریت غیرممکن» رو نگاه کردم. هر بهانهای که می تونستم پیدا کنم برای دیدن فیلمهای مختلف. تمام اینها منبع الهام و تأثیرپذیری هستند.
الآن در دو سوم راه تکمیل سهگانه مرد عنکبوتی قرار داری. چه خط داستانی رو برای پیتر در این سهگانه در نظر گرفتی و چه نوع بلوغی رو می تونیم از این شخصیت در انتهای فیلم سوم ببینیم؟
جان واتس: خوب من سعی میکنم تمرکزم روی هر فیلمی که دارم میسازم باشه. ما قطعاً داریم داستان بزرگ شدن این بچه رو تعریف میکنیم و فیلم رو درجایی تموم میکنیم که پیتر رو در جایگاه کاملاً خاصی قرار بده که در سایر فیلمهای مرد عنکبوتی قبلی تابهحال ندیده باشیم. دقیق نمی تونم به گم. اگر من بودم، تا شروع فیلم بعدی صبر میکردم تا ببینم چطور قراره بهجایی که می خوام داستان رو تموم کنم برسیم.
اگه اشتباه نکنم پایان این فیلم اولین باری هست که مرد عنکبوتی رو در حال تاب خوردن از ساختمانهای نیویورک میبینیم نه؟ چون در بازگشت به خانه زیاد چیزی در این مورد نمیبینیم.
جان واتس: آره. تو فیلم بازگشت به خانه تنها سکانس تعقیب کرکس در انتهای فیلم اینطور بود اما ما این کار رو از قصد انجام دادیم. البته که شاخصترین کاری که میشه مرد عنکبوتی رو در حال انجام اون دید، تاب خوردن و جهیدن از یک ساختمان به ساختمان بعدی در شهر نیویورکه. اما تصمیم گرفتیم که این کار رو تا بازسازی کامل شخصیت اون عقب بندازیم و من نمیخواستم اون همچین کاری بکنه تا وقتیکه شایستگی کامل انجامش رو بهدست نیاورده. حرفام قابل درکه؟
آره خیلی خوبه و منطقی. نیویورک بخش بزرگی از شخصیت مرد عنکبوتیه و بخش دیگه اش لباس اونه. بااینکه هواداران اون رو تابهحال همهجا از آلمان تا فضا دیدند، چه چیزی ترغیبت کرد که پیتر رو از محل زندگیش خارج کنی؟
جان واتس: اول از همه من میخواستم از محل زندگیش خارج بشه که انجام هرکاری براش سختتر بشه. هدف اینه که پیتر رو از جایی که به اون عادت داره و آشناست خارج کنی و بیرون بردن اون از نیویورک یکی از راههای انجام اینکاره. اما در سطحی وسیعتر، برای من هدف این بود که پیتر رو از دوست خوب محله مرد عنکبوتی به یک قهرمان، یک انتقامجو، در سطح جهانی تبدیل کنم. بردن اون به اروپا و هم تیم کردنش با نیک فیوری و میستوریو راه مناسب محقق کردن این مهم بود. چه راهی بهتر از تست کردن پیتر به شیوهای که پیشازاین شاهدش نبودیم.
به نظرم یک موردی که خیلی بینظیر بود این بود که شما تمامی سؤال هایی که درباره بشکن (Snap) و درباره Blip داشتیم در بخشهای خبری جواب دادین. این کار ایده چه کسی بود؟ چون تمامی این سؤال ها پس از «جنگ ابدیت» تو ذهنم بود.
جان واتس: فکر کنم ایده من بود که از طریق اخبار مدرسه به این سؤالات جواب بدیم. اما در قالب گروه، ما همگی پرسشهای فراوانی داشتیم و یک لیست طویل از وقایع رخداده درنتیجه «پایان بازی» وجود داشت. به چه چیزهایی باید جواب بدیم؟ چه چیزهایی رو باید کنار بذاریم؟ درباره چه چیزی می تونیم شوخی کنیم؟ چه مطالبی در اخبار مدرسه عنوان باید بشن؟ قرار دادن این سؤال ها در قالب خبر روشی جالب و سرگرمکننده برای پاسخ دادن به بسیاری از این سؤالات بیجواب بود.
من عاشق بعضی از شخصیتهای مکمل تو این فیلم شدم، مثلاً بتی عالی بود، معلمها عالی بودن. اما می خوام درباره لباسها حرف بزنم. کدوم یکی از لباسهای مرد عنکبوتی خصوصاً از بین جدیدترها جز لباسهای مورد علاقهت هست؟
جان واتس: صادقانه به گم (لباس میمون شب) خیلی باحال بود. یه وجه جالبی در مورد این لباس وجود داره. اما من لباس قرمز و سیاه رو هم دوست داشتم خصوصاً به خاطر اینکه پیتر خودش ساخته بود. اینم یه بخش بزرگ دیگه از مرد عنکبوتیه که می خوام پیتر برای بهدست آوردنش تلاش کنه.
از وقتیکه ما مرد عنکبوتی رو در جنگ داخلی برای اولین بار دیدیم اون همیشه به دنبال یک الگوی پدر برای خودش بوده چه تونی استارک و چه نیک فیوری و بک در این موقعیت. آیا می تونی بیشتر درباره رابطه پیتر با کوئنتین بک برامون بگی؟ چون پیتر همیشه دنبال الگوی پدر می گرده و این الگو رو در کوئنتین پیدا می کنه.
جان واتس: آره. این ایده از دست دادن و به دنبال استاد/الگو گشتن بخش بزرگی از شخصیت مرد عنکبوتی رو شکل داده. و ما اینجا پیتر رو در اول فیلم داریم که تونی رو ازدستداده. اون دنبال راهنما می گرده، جهان بهش چشم دوخته تا خودشو نشون بده اما اون آماده نیست. در همین حین از آسمون این شخصیت سر و کله ش پیدا میشه که درکش می کنه. کسی که می تونه باهاش حرف بزنه، هواشو داره و بهش گوش میده. اون دقیقاً کسی هست که پیتر در این زمان لازم داره و همین واقعاً رؤیایی به نظر میاد.
کوین یه داستان برام درباره اینکه چطور تام بعد اینکه برای نقش مرد عنکبوتی انتخاب شد، یه لیست از چیزهایی که میخواست در اون یک سال بهدست بیاره نوشت و یکی از موارد این بود که با جیک جیلنهال کار کنه.
جان واتس: واقعاً؟ نمی دونستم.
حالا که صحبت از جیک شد، اون چه چیزی رو به این نقش اضافه کرد که شما برای شخصیت کوئنتین بک در نظر روی صفحه کاغذ در نظر نگرفته بودین؟
جان واتس: خیلی چیزها. فکر کنم یکی از چیزهایی که از صحبتهای من با جیک بیرون اومد پیچیدگی و عمق بیشتر رابطه اون با پیتر بود. چون در واقعیت، این دو خیلی راحت باهم کنار اومدن و وارد رابطهای استاد-شاگردی شدن. و این رابطه شون در زندگی واقعی روی رابطه شون تو فیلم تأثیر گذاشت. به نظرم این موضوع در خیلی از موارد شبیه رابطه داونی و تام هست که منعکسکننده رابطه شون در زندگی واقعیه.
جالبه. سونی برنامههای بسیاری برای شخصیت مرد عنکبوتی در سر داره. آیا خارج از کارهایی که داری انجام میدی وارد پروژهای مرتبط به مرد عنکبوتی که استودیو در حال انجامشون هست شدی؟
جان واتس: نه فقط این فیلم. این فیلم رو تموم کنم و بهدست مردم برسونم تا ببینیم بعدش چی پیش میاد.
چقدر بهعنوان کارگردان برات سخته که درباره «جنگ ابدیت» و «پایان بازی» حرف ازشون بکشی با دونستن اینکه برنامههای خودتو داری؟
جان واتس: سرگرمکننده ست چون تقریباً تبدیل به یه چالش خلاقیتی میشه. هنوز اولین باری که فهمیدم در «جنگ ابدیت» و «پایان بازی» چه اتفاقایی قراره بیوفته رو به خاطر دارم. اونجا نشستی و سرتو تکون می دی و با خودت فکر میکنی«باشه. پس همه از جهان ناپدید میشن و بعد برمی گردن. اوه، اما پنج سال بعد برمی گردن؟ باشه متوجهم. و تونی استارک مرده؟ چه اتفاقی برای کاپیتان آمریکا میوفته؟ وقتی برمی گرده پیر شده.. من باید با این اتفاقات چیکار کنم؟» چالش جالبیه که خودتو در اون غرق کنی و با تمامی این داستانهای ناگفته، بهعلاوه زمینه، مضمون و خط داستان فیلمی که می خوای بسازی دستوپنجه نرم کنی.
به نظر میاد که میشل اسرار زیادی رو از پیتر پنهان کرده. می تونی درباره این شخصیت یه صحبت کلی بکنی، درباره اینکه شخصیتش چقدر از بازگشت به خانه تا دور از خانه تغییر کرده؟
جان واتس: خوب. اونو بهندرت در بازگشت به خانه میبینیم اما ما می دونستیم که بالاخره به رابطه ام جی و پیتر میرسیم و این فیلم موقعیت مناسبی برای انجامش بود چون بخش اعظم مضمون فیلم درباره فریب و حیله هست. می دونی، پیتر داره درباره احساسات خودش به خودش دروغ می گه و اون هم همین کار رو داره می کنه. رابطه موازی جالبی دارند تا جایی که پیتر فکر می کنه ازش خوشش میاد چون اون داره بهش نگاه می کنه اما اون فقط داره بهش نگاه می کنه چون فکر می کنه پیتر مرد عنکبوتیه؟ بنابراین همه دارند زوایای مختلفی از یک مضمون رو تفحص می کنن.
حالا که «پایان بازی» تموم شده، آیا برنامهریزی آینده شخصیتها راحتتر شده؟
جان واتس: آره، تا وقتیکه ببینم چه برنامههای دیوانهواری برای فاز 4 دارن که باید باهاشون سروکله بزنم.
بلافاصله پس از تماشای این فیلم، فکم روی زمین بود. انقدر پیچ و تابها زیاد بود دلم میخواست دوباره ببینمش. بعضی از اونارو بعد از تموم شدن فیلم وقتی داشتم بهش فکر میکردم متوجه شدم.
جان واتس: فکر میکنی چی رو متوجه شدی؟
قطعاً اونجایی که فیوری داره با خودش چیزی درباره کری (Kree) زمزمه می کنه با خودم گفتم «واو، عجیبه» و وقتی می گه: «کاپیتان مارول کجاست؟» «هیچوقت اون اسم رو نگو» الآن که بهش فکر میکنم متوجه منظورش میشم اما حالا می خوام بقیه رو هم ببینم. اجرای سم باید تغییر کنه چون شخصیتش الان واضحه که تغییر کرده.
جان واتس: حالا که این راز رو می دونی، می تونی تمام سکانسهای نیک و ماریا رو دوباره ببینی. خیلی جزئیات کوچیک مثل اون رو می تونی پیدا کنی.
ایستراگ های زیادی به این شکل وجود داره. مثل هیدرومن، «اوه، تو بازفید، میگن اسمش...» این تیکه رو متوجه نشدم. شنیدم که تو اسم طراحای کمیک و مشابه اون رو تو فیلمات میاری. می تونی چندتا از ایستراگ هایی که اسپویل نیستن و مردم می تونن دنبالشون بگردن رو بهمون بگی؟
جان واتس: در بازگشت به خانه، من اسم تعدادی از طراحای کمیک رو در گرافیتی در طول فیلم پنهان کرده بودم. خوندن بعضی هاشون البته کمی دشواره. تو این فیلم، اسم چندتا از نویسندههای مرد عنکبوتی رو در فیلم قرار دادم.
(خطر اسپویل فیلم در این سوال و سوال بعدی وجود دارد) جونا جیمسون، جی کی سیمونز و جنگ اطلاعات که در سکانس بعد تیتراژ فاش شدن یکی از یکی بهتر بود. حالا که مرد عنکبوتی فراری محسوب میشه، ما هرگز اونو در این موقعیت ندیدیم. حداقل ازنظر سینمایی. بهعنوان یک هوادار با خودت فکر میکنی «آیا دارن خودشونو محدود می کنن؟» اما همیشه یه نقشهای وجود داره. مردم باید سراغ چه کمیکهایی برن تا بتونن حدسهایی درباره وقایع آینده مرد عنکبوتی بزنن؟
جان واتس: در جنگ داخلی میبینیم که پیتر هویت خودشو فاش می کنه. من خودمم باید کمی بیشتر تحقیق کنم. حقیقت داره که کمی خودم رو محدود کردم. باید دوباره به سراغ آرشیوها برم.
پایان شوکه کنندهای رو شاهد هستیم و یکی از بهترین سکانسهای بعد از تیتراژ پایانی که تابهحال در دنیای سینمایی مارول دیدم. اما باید درباره جی کی سیمونز بپرسم، واقعاً انتظار دیدنشو نداشتم.
جان واتس: وقتی درباره روزنامه Daily Bugle شروع به صحبت کردیم و برگردوندن ج. جونا جیمسون بهعنوان کسی که بالاخره هویت مرد عنکبوتی رو فاش می کنه اصلاً حرفی درباره اینکه کسی جز ج کی سیمونز باشه زده نشد. درست نبود اگر اون این کار رو نمیکرد. این اجرا انقدر عالی هست که اگر اون نبود....
خیلی دوست داشتم این انتخابو، اما متفاوت بودنش و اینکه ج. جونا جیمسون متفاوت هست رو پسندیدم. در انتها این شخصیت به تو تعلق داره.
جان واتس: چیزی که جالبه اینه که اجراش انقدرها هم از اجرای اصلی دور نیست. ظاهرش کمی معمولتر از فیلمهای ریمیه اما عجیبه که اون اجرای اغراقشده و چشمگیر الان نمونههای جهانی واقعی قابل قیاس با خودش رو داره. جهان انقدر پیرامون اجرای اون تغییر کرده که معنایی کاملاً متفاوت به خودش گرفته و به نظرم این واقعاً شگفت انگیزه. (پایان خطر اسپویل فیلم)
سکانسهای میستریو که با قدرتش وهم ایجاد میکرد برای من بهعنوان یک هوادار دقیقاً انگار از کمیک بوک ها بیرون اومده بود.
جان واتس: آره فریمهایی داشتیم که دقیقاً از کمیکهای میستریو برداشتشده بودند.
فکر کنم اولین بار بود که اونجا نشستم و حس کردم که دارم تو کمیک بوکی که خوندم زندگی میکنم.
جان واتس: به همین دلیله که میستریو شخصیت شرور داستانه. یه بهانه خوب که بتونی یه سکانس دیوانهوار بصری داشته باشی.
تو در رو برای بسیاری از اشرار دنیای سینمایی مارول باز کردی، خصوصاً در مرد عنکبوتی، با مایک موندو در نقش شوکر و کرکس. آیا برنامهای برای شش شرور داری؟
جان واتس: همونطور که قبل از این گفتم همیشه سعی میکنم روی یک فیلم تمرکز کنم. اما برای من همیشه اولویت غافلگیر کردن مردم و نشون دادن چیزهایی هست که تا حالا ندیدند. و مرد عنکبوتی گالری اشرار غنی داره. من راههایی برای آوردن هیدرو من، مولتن من، سایکلون و حتی سندمن به این فیلم پیدا کردم. همیشه راه برای انجام اینطور کارها بازه.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
یکی از بیسواد ترین و بی هنر ترین کارگردانان تاریخ هالیوود همینه...
اگ میخاین به عمق فاجعه پی ببرین کافیه مرد عنکبوتی های مارک وب و ریمی رو ببینین تا بفهمین چه ضربه ای به کاراکتر مرد عنکبوتی زده
مرد عنکبوتی های جدید جایگاه خودشون رو بین طرفدارا دارن و به نظرم یک حالت تین ایجرتری پیدا کردند و نسل جدید بیشتر باهاش ارتباط برقرار می کنند.