چرا فیلم Lightyear در گیشه موفق نبود؟ | اشتباهات پیاپی دیزنی و پیکسار
سال ۲۰۲۲ در مقایسه با ۲۰۲۱ - و همچنین ۲۰۲۰ - سال بینهایت بهتری برای سینماها است. به طور کلی، همه چیز نسبت به سال گذشته بهتر پیش میرود و روند بهبود صنعت سینما پس ...
سال ۲۰۲۲ در مقایسه با ۲۰۲۱ - و همچنین ۲۰۲۰ - سال بینهایت بهتری برای سینماها است. به طور کلی، همه چیز نسبت به سال گذشته بهتر پیش میرود و روند بهبود صنعت سینما پس از همهگیری کرونا فوقالعاده امیدوارکننده است. اما امسال تصمیمات بد کمی هم نداشتیم، و یکی از بزرگترین این تصمیمها تا الان، فیلم Lightyear است.
البته آنچه گفتیم به این معنی نیست که دیزنی تا به حال هرگز چنین شکستهایی را تجربه نکرده است، اصلاً، اما قبل از شیوع بیماری کرونا، آنها قهرمانان بیچون و چرای باکسآفیس بودند. پیکسار یکی از معتبرترین برندهای سینمایی یکی از زیر مجموعههای عظیم دیزنی است. با این حال، شکست اسپینآفی راجعبه داستان اسباببازی برای این استودیوی افسانهای انیمیشن یک اتفاق نادر بود که میتواند در سالهای آینده عواقبی را به همراه داشته باشد.
بنابراین، دقیقاً چه اشتباهی رخ داده؟ چه شد که اولین فیلم پیکسار که دوران پساکرونا در سینماها اکران شد، انتظارات را برآورده نکرد؟ ما در این مقاله به این سوالها پاسخ خواهیم داد.
نگاهی به آمار و ارقام اولیه
فیلم Lightyear هنوز راه زیادی در باکس آفیس دارد، اما تا لحظهی نگارش این مقاله، ۱۵۵ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشته است (با بودجهای ۲۰۰میلیون دلاری). مشکل بزرگ این است که باید با انیمیشن مینیونها: ظهور گرو رقابت کند و به احتمال زیاد این فیلم در باکس آفیس داخلی به راحتی از Lightyear پیشی خواهد گرفت.
فیلم Lightyear با فروشی معادل ۵۰.۵ میلیون دلار اکران شد و در مقابل «دنیای ژوراسیک: قلمرو» (Jurassic World: Dominion) که دومین آخر هفتهی اکرانش را سپری میکرد، شکست خورد. این عملکرد برای یک فیلم از پیکسار بسیار ضعیف است گرچه فیلم لایتیر پس از همهگیری کرونا، پرفروشترین اکران انیمیشن را به نام خود زد اما یادمان باشد همه اینها در تجارت سینما نسبی است. کاهش شدید میزان فروش در هفته دوم نشان داد که اوضاع از بد به بدتر تبدیل خواهد شد.
بودجهی ۲۰۰ میلیون دلاری شامل هزینهی تبلیغات فیلم نمیشود، به این معنی که فیلم احتمالاً بیش از ۳۰۰ میلیون دلار هزینه داشته. با توجه به اینکه استودیوها فقط نیمی از فروش را پس از پایان اکران فیلم در سینماها به دست میآورند، دیزنی در طول نمایش این فیلم سودی نسیبش نخواهد شد. و روشن است که این هدف دیزنی از ساختن انیمیشنی مربوط به داستان اسباببازی نبود.
پس چه اتفاقی افتاده؟ آنگوس مکلین، همان فیلمسازی که به موفقیت یک میلیارد دلاری در جستوجوی دوری کمک کرد، بر صندلی کارگردانی نشست و کریس ایوانز (Chris Evans) نیز به عنوان صداپیشه باز لایتیر انتخاب شد. این عوامل این بار منجر به موفقیت نشدند. اما دقیقاً چرا؟
فیلمی که طرفداران زیاد منتظر آن نبودند
به راحتی میتوان دید که چگونه میشود دیزنی را با ایدهی اسپینآف از «داستان اسباب بازی» با محوریت باز لایتیر راضی کرد، به خصوص با صداگذاری بازیگر نقش کاپیتان آمریکا. این به فیلمسازان اجازه داد تا یک داستان ماجراجویی علمی تخیلی را با شخصیتی آشنا به تصویر بکشند. به نظر میرسد که روی کاغذ این فیلم قطعاً به موفقیت خواهد رسید. با این حال، در عمل، به نظر میرسد که این فقط یک فیلم است که افراد کافی در بازار منتظر تماشایش نیستند. حداقل نه به این اندازه که آنها را وادار کند از خانه بیرون بزنند، خانواده را در ماشین جمع کنند و برای دیدن آن به سالن سینما بروند.
همچنین یک مشکل در بازاریابی وجود داشت، زیرا رسانههای اجتماعی پر شده بود از جوکهایی در مورد اینکه داستان فیلم قرار است کمی چیز در هم ریخته و پیچیده باشد. تهیهکنندهی فیلم، گالین ساسمن حتی مجبور شد درست نزدیک به تاریخ اکران فیلم در سینماها توضیحاتی را راجع به این مسائل ارائه دهد:
مردم در درک داستان مشکل داشتند. در واقع ما میخواستیم یک اسباب بازی در دنیای Toy Story روایت خاص خودش را داشته باشد. تیم آلن صدای باز لایتیر اسباب بازی را در میآورد. کریس ایوانز باز لایتیر اصلی است، شخصیتی در یک فیلم ابرقهرمانی در دنیای Toy Story، که از روی آن برای کودکان اسباب بازی ساختند.
در نهایت، این انیمیشن قرار بود فیلمی باشد که اندی از «داستان اسباببازی» تماشا کرد و الهامبخش اسباببازی Buzz Lightyear بود. اندازهگیری دقیق اینکه تا چه حد بازاریابی عامل شکست فیلم است دشوار است، اما نکته مهم این است که دیزنی انتظار بالایی از این فیلم داشت که برآورده نشد.
مشکلات عدم استفاده از تیم آلن در فیلم Lightyear و دیگر جنجالها
همانطور که در اظهارات ساسمن به آن اشاره شد، یکی از چیزهایی که به نظر میرسید طرفداران این فرنچایز از آن ناراضی باشند، عدم حضور تیم آلن بود که عمیقاً با شخصیت باز لایتیر پیوند خورده. بله، سازندگان فیلم به وضوح گفتهاند که آلن صدای شخصیت اسباببازی است و کریس ایوانز شخصیت فیلم درون این جهان است.
با این حال، جای خالی صدایی که در چهار فیلم «داستان اسباب بازی» حضور داشت، به خوبی حس میشد. این موضوع حتی جنجال به پا کرد زیرا بازیگر آمریکایی، پاتریشیا هیتون در توییتر گفت: «دیزنی/پیکسار اشتباه بزرگی را مرتکب شد که دوست من تیم آلن را انتخاب نکرد. آن هم در نقشی که تیم آلن ابداع کرد، نقشی که مالک آن بود. تیم خود باز است!»
واکنشهایی مانند این، اوضاع را کمی بهم ریخت. موضوع بعدی، بوسهی دو زن همجنسگرا در فیلم Lightyear بود. اگرچه لحظهای بسیار کوتاه از فیلم را به خود اختصاص داده بود، اما در فضای آنلاین به خاطر کسانی که مخالف حضور LGBTQIA+ در فیلمهای خانوادهپسند هستند، سر و صدا کرد. به علاوه، تصمیم دیزنی برای سانسور نکردن بوسه در برخی کشورها منجر به ممنوعیت آن در عربستان سعودی، مالزی و چندی دیگر از کشورها شد. عدم فروش بلیت در این کشورها روی فروش کلی فیلم تاثیر گذاشته و میگذارد.
اگرچه ممکن است این نکات انقدر بزرگ نباشند که در مجموع روی عملکرد این انیمیشن در باکسآفیس تاثیر بگذارند، اما بالاخره تماشاگرانی بودند که از غیبت آلن یا بوسه ناراحت بودند. کسانی که به این دلایل تصمیم گرفتند انیمیشن Lightyear را نبینند، ممکن است یکی از عوامل موثر باشند، اما مطمئناً بزرگترین عامل این شکست نبودند.
بیارزش کردن برند پیکسار
در طول همهگیری کرونا، دیزنی مجبور شد دست به انتخابهای بسیار سختی بزند، زیرا تعطیلی سالنها، اکران فیلمهای بزرگی را به تاخیر انداخت. یک تصمیم کلیدی این بود که هر دو انیمیشن روح و لوکا را بیواسطه و بدون هزینهی اضافی برای دیزنی پلاس منتشر کنیم، درست مانند به پیش (Onward)، که روزهای حضور آن در سینماها به دلیل شیوع بیماری بسیار کوتاه بود. در مقابل این شیوهی پخش فیلم، آثاری مانند بلک ویدو و مولان از طریق Disney+ Premier Access اکران شدند، به این معنی که مشترکین باید ۳۰ دلار اضافی برای تماشای آنها بپردازند.
این به نوبهی خود، ممکن است نحوه ارزشگذاری بینندگان را روی پیکسار به عنوان یک برند تغییر داده باشد، زیرا در ذهنشان قیمت آن رایگان در نظر گرفته شده است. در همین حال، فیلمهای مارول هنوز به اندازهای ارزشمند دیده میشدند که نیاز به هزینه اضافی داشته باشند.
این تصور زمانی شدت گرفت که قرمز شدن (Red Turning)، یک انیمیشن مهم از پیکسار با بودجهی ۱۷۵ میلیون دلاری، در اوایل سال ۲۰۲۲ بدون هیچ هزینه اضافی برای مشترکین، به دیزنی پلاس عرضه شد. مدیران پیکسار با این کار به بینندگان این سیگنال را دادند که محصولات ما چیزی است که اکنون میتوان آن را به صورت رایگان در خانه تماشا کرد.
به همین صورت، انیمیشن Lightyear و دیگر فیلمهای آیندهی پیکسار ممکن است توسط چنین تصور تغییریافتهای آسیب ببینند. عادات مصرفکنندگان به راحتی قابل تغییر است و اکران آثار پیکسار به مدت دو سال در دیزنی پلاس، زمان کافی برای ایجاد چنین تغییری بوده است.
درسی که از این اتفاق میگیریم
با شکست تجاری فیلم لایتیر دیزنی باید تصمیمات سختی بگیرد. این تصمیمات ممکن است بلافاصله گرفته نشوند، اما به احتمال زیاد، آیندهی پیکسار به نحوهی واکنش استودیو به این شکست بستگی خواهد داشت. در این میان، چند درس بزرگ وجود دارد که میتوان از شکست تا حدودی غافلگیرکنندهی این فیلم، فهمید:
اول و مهمتر از همه، هالیوود همچنان بسیار شیفتهی فرنچایزها است. فیلمهای فرانچایز برگ برندهی استودیوها برای رسیدن به موفقیت در دنیایی پر از سرویسهای استریم و شبکهی خانگی است. با این وجود، فقط به این دلیل که چیزی به یک فرنچایز مرتبط است، دلیل نمیشود مردم به طور خودکار بخواهند آن را ببینند. سونی باید این درس مهم را از اتفاقی که برای موربیوس (Morbius) افتاد یاد میگرفت. چنین کاری میتواند قدمی در مسیر موفقیت باشد، اما همانطور که مشاهده میکنید تضمینی در آن نیست. شاید اسپینآف «داستان اسباب بازی» به نوعی میتوانست موفقیتآمیز باشد، اما این فرمول برنده نبود.
پیکسار یکی از معتبرترین برندها در کل سینما است: مجموعهای از موفقیتها که نزدیک به سه دهه طول کشیده و سهمی نزدیک به ۱۵ میلیارد دلار در باکس آفیس جهانی را داراست. همه چیز هم با «داستان اسباب بازی» شروع شد. نه تنها این، بلکه پیکسار برندی بود که میتوانست بهطور منظم آثار هیجانانگیز و موفقی را به نمایش بگذارد.
این واقعیت که دیزنی خیلی سریع تصمیم گرفت برخی از فیلمهای پرهزینه و موفقیتهای بالقوه را به آثاری مخصوص شبکههای استریم تبدیل کند، اکنون یک اشتباه بزرگ به نظر میرسد. بله، دیزنی پلاس و استریم بخش بزرگی از آیندهی این شرکت را تشکیل میدهند، اما ممکن است پیکسار در نتیجهی این انتخابها بیارزش شده باشد، و این ممکن است در دراز مدت یک تصمیم پرهزینه باشد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
محال بود خوب باشه
چقدر سر اینکه گفتم خوب در تمیاد کسی منتظرش نیست فحش خوردم
بعد من اون موقع میگفتم این انیمیشن چرت در میاد یه عده میگفتن نه:)
من اصلا به مسائل رنگین کمونیش کار ندارم، ولی از نظر داستان و چیزای دیگه نمره 6 از ده رو میدم
خلاصه
چرا قیمه ها رو میریزین تو ماستا؟
مشکلش هیچ کدوم از اون مسایل حاشیه ای نبود. فقط داستان درست و حسابی نداشت و حوصله سر بر و سطحی بود
"+LGBTQIA" ?
فردا : -÷×+LGBTQIABCDEFG
حالا هرچقدر هم که توی مصاحبه ها بگن که علت شکست بازاریابی غلط بوده ولی نمیتونن روی علت اصلی سرپوش بذارن .
دیزنی و نتفلیکس از lgbt ، فمنیسم و نژاد پرستی به عنوان نردبون لقی استفاده میکنن که حقیقت داغون پشتشونو مخفی کنن . داستان های سطحی، شخصیت پردازی های خراب
شما ها قومی هستین که برای پایان جنگ های خودتون به خودتون جایزه صلح نوبل میدید ، از شدت نداشتن خودشناسی آمار های بزهکاری ، تجاوز ،خودکشی و قتلتون سر به آسمون کشیده . زندگی برای 80 درصدتون پوچ و فاقد معناست ، خوردن ،خوابیدن و اندوختن مال زیاد ...
همین
ناموسا دیگه نیا به آسیایی ها بگو عقب افتاده که همونچیزی که داریدم از تمدن های ما دارید وگرنه الان قرون وسطی تون چند هزار سال بیشتر طول میکشید .
????
تنها چیزی که من تو این انیمیشن دیدم یه میم بود که مقایسه گرافیک داستان اسباب بازی و لایتیر بود. داستانش واقعا خوب نبود، طبق نظر آقا امیر هم پریمی شخصیت مناسبی نداشت. یکی دیگه از چیزایی که باعث فروش کم شد ممنوعیت تو کشورای مسلمون بخاطر همون سکانسش و توهین صداپیشه به مسلمونا بود که باعث شد نه تنها مسلمونا سمت فیلم نیان بلکه دشمن فیلم هم بشن
واقعا این فیلم ضربه سختی رو به پیکسار زد تا یاد بگیره دیگه هر چرت و پرتی رو نیاره توی فیلم هاش
خیلی سخت میگیرید اونقدر هم بد نبود مثلا واقعا چه انتظاری داشتید ؟نه جدی ؟
کسی سخت نگرفته، داستانش بدون کشش بود، شخصیت درستی نداشت، جدا از همه اینا خیلی از نکات داخلشم اسکی از روی آثار شاخص علمی تخیلی بود
از پیکسار آشغال انتظار نداریم وگرنه تگر خود دیزنی ساخته بود مشکلی نبود عادت داریم
خیلی بد بود مسائلی داخلش بود که بدرد بچه ها نمیخورد حتی بزرگترا هم اهمیتی به این مسائل نمیدن درست یا غلطش مهم نیست چرا باید این مسائل رسانه ای بشه اونم تو یه انیمیشن
چقدرهمه بااین کرکترخاطره داشتیم مخصوصا توی استوری..
و الان دارن گندمیزنن به هرچی خاطره خوب وقشنگه...نه تنهااین انیمیشن بلکه دسته ای ازین(فیلم/سریال/انیمیشن)هاکه مثالشم عصریخبندان هرچی جلوترمیریم بدتروبی کیفیت ترمیشه اثارشایداون وسط یکی دوتا باارزش وخاطره سازباشن..
هدف سازنده ها از *ساخت یه اثر خوب* شده *ساخت یه اثر پر سود*
خدایی لایت یر فقط تو داستان اسباب بازی ها با وودی خوبه
فیلم خودش اخه؟ این همه بانمکیش به این بود که خیال میکرد واقعا فضانورده
الان که چیزی ازش نموند
درس عبرت بشه...
نمیشه فقط یکی از دلایل رو انتخاب کرد چون همشون درست بودن
قبلا اسم دیزنی یا پیکسار خودش کافی بود برای دیدن اثر ولی الان...
تیتر واقعا عالی بود?
به سوی شکست و فراتر از آن....تنها جمله ای که میشه در مورد این فاجعه گفت