نگاهی به بهترین لحظات مجموعه God of War

مجموعه God of War پر از لحظات ناب و خارق‌العاده‌ای است که بعد از اتمام هر قسمت و برگشت دوباره به آن‌ها، همچنان تداعی‌گر احساساتی هستند که در مواجه اولیه با آن‌ها تجربه می‌کردیم. به همین خاطر در این مطلب سعی شده تا با گردآوری این صحنه‌ها، نگاهی به بهترین لحظات مجموعه God of War داشته باشیم. با ویجیاتو همراه باشید.

زمانی که صحبت از تاثیرگذارترین و بی‌نظیرترین فرنچایزهای پلی استیشن می‌شود، امکان ندارد صحبتی از مجموعه گاد آو وار به میان نیاید. این سری که برای اولین در سال ۲۰۰۵ برای کنسول PS2 منتشر شد روایت‌گر داستان جنگجوی بی‌رحمی بود که در نهایت به یک خدا تبدیل می‌شد. ماجراجویی‌هایی که با الهام از اساطیر یونانی پا به دنیای بازی‌های ویدیویی گذاشت و کمی بعد به مصر و اسکاندیناوی هم سفر کرد.

از طرفی بازی گاد آو وار: رگناروک که آخرین قسمت از ماجراجویی‌های کریتوس و آترئوس در دنیای نورس به شمار می‌رود ۱۸ آبان سال جاری برای کنسول‌های PS4 و PS5 منتشر خواهد شد و برای تجربه آن باید بیش از ۱۰۰ روز را در انتظار سپری کنیم. بیایید اما بیش از این به خود سخت نگیریم و با یادآوری بهترین لحظات این مجموعه، یک بار دیگر خود را برای تجربه دوباره این فرنچایز آماده کنیم.

اینا رو هم بخون:

• نگاهی به بهترین لحظات مجموعه Call of Duty
• نگاهی به بهترین لحظات مجموعه Assassin's Creed

سرنوشت خانواده کریتوس

---

زندگی کریتوس سراسر پر از درد، عذاب و رنج بوده است. از اقبال بدش به عنوان یک اسپارتان تا تعهدی که بر سر جانش با اریس (Ares) می‌بندد. با این حال مرگ همسر و فرزندش نیز به جمع لحظات سخت زندگی‌اش می‌پیوندد و از این صحنه به عنوان مهم‌ترین اتفاق تاثیرگزار در قوس شخصیتی او یاد می‌شود.

پس از اینکه اریس، کریتوس را در نبرد پیش‌رو نجات می‌دهد او تبدیل به برده مبارز خدای جنگ می‌شود و تا جایی که در توان دارد خون و آتش به پا می‌کند. هر آن‌چه اریس آرزوی نابودی‌اش را در سر بپروراند اسپارتان آن را ویران می‌کند تا اینکه در یک روز سرنوشت‌ساز، خدای جنگ از کریتوس می‌خواهد تا به روستایی که خانواده‌اش در آن اقامت دارند یورش ببرد. نتیجه هم چیزی نیست جز اینکه کریتوس نا‌آگاه همسر و فرزندش را به قتل می‌رساند و خیلی زود متوجه می‌شود چه کسانی را قربانی کرده است.

کریتوس علیه کلوسوس

---

افتتاحیه God of War 2 بعد از گذشت سال‌ها همچنان شوکه‌کننده، عظیم و هیجان‌انگیز است. زئوس در یک چشم به‌هم‌زدن کریتوس عظیم‌الجثه را در فرم انسانی زندانی می‌کند و او را راهی مبارزه با مجسمه‌ای (کلوسوس) می‌کند که چندین بار جلوی راهتان سبز می‌شود. زئوس فریب‌کار هم تیغه المپیوس را به کریتوس می‌دهد و به او می‌گوید تنها زمانی که قدرت‌های اسطوره‌ای خود را در آن حبس کند می‌تواند کلوسوس را شکست دهد.

ادامه این نبرد را هم احتمالا به یاد می‌آورید. ورود به بدن عمارت‌مانند کلوسوس و مبارزه با خادمانی که سعی دارند او را سر پا نگه دارند. به شدت فراموش‌نشدنی و پر از هیجان.

کریتوس علیه پوسایدن

---

سومین قسمت گاد آو وار که در آن به سلاخی خدایان یونان می‌پردازیم، پر از نبرد‌های سرنوشت‌ساز و بزرگی بود که طرفداران به دلیل توسعه‌اش برای نسل بعدی و کنسول پلی استیشن ۳ انتظارات بسیاری از آن در سر داشتند. با این حال یکی از بهترین بخش‌های این بازی به مبارزه با ایزد دریاها یعنی پوسایدن اختصاص داشت. از حملات سرسام‌آور و متعدد پوسایدن که مدام بازیکن را مجبور می‌کرد سبک مبارزه متفاوتی را در پیش بگیرد تا آن مشت و لگدهای دیوانه‌وار کریتوس و مرگ خدای دریا به فجیع‌ترین شکل ممکن. گاد آو وار ۳ در همان لحظات ابتدایی ثابت می‌کند بی‌نهایت بی‌رحم است.

ملاقات دوباره کریتوس با دخترش

---

همان‌گونه که پیش‌تر گفتیم داستان کریتوس پر شده از اندوه، فقدان و ناراحتی است. به همین سبب گرچه خدای جنگ به هیچ عنوان فرد مهربان و دل‌رحمی به‌نظر نمی‌رسد اما همه می‌دانیم روح آسیب دیده‌اش آرزو دارد باری دیگر بتواند با خانواده‌اش باشد. در آخرین لحظات بازی God of War: Chains of Olympus کریتوس با ملکه دنیای زیرین روبه‌رو می‌شود و او به اسپارتان معامله‌ای پیشنهاد می‌کند.

او می‌تواند از مبارزه‌ای که با ملکه آندرورلد دارد دست بکشد و شانس دوباره‌ای برای دیدن دخترش داشته باشد که در نهایت به قیمت رنج و عذاب بشریت تمام می‌شود، و یا هم ماموریتش که مبارزه با ملکه دنیای زیرین است را نیمه‌کاره رها نکند. سرانجام کریتوس که پی می‌برد ماموریتش از هر چیز دیگری مهم‌تر است درپوشی بر خواسته‌هایش می‌گذارد و قید یک زندگی جدید با دخترش را می‌زند.

همکاری برادرانه

---

گاد آو وار: گوست آو اسپارتا روایت‌گر ماجراجویی‌های کریتوس در راه رسیدن به برادر مرده‌اش است. او که تا پیش از این فکر می‌کرد برادرش دیموس مرده و حال که متوجه می‌شود جایی در جهان زیرین زندانی شده سفر خود برای آزادی دیموس را آغاز می‌کند.

داستان از این قرار است که سال‌ها پیش خدایان المپ یک پیش‌گویی مبنی بر نابودی‌شان توسط یک جنگجو، به گوش‌شان می‌رسد و با برداشت اشتباهی که از این مساله دارند تصمیم می‌گیرند دیموس که در تفکرات‌شان همان اسپارتان آورنده هرج و مرج است را زندانی کنند و با نحوی از این طریق خود را از شر او در امان بدارند. دیموس نیز در این سال‌ها با نفرت و غضب زندگی خود را سپری می‌کند تا اینکه در نهایت و طی اتفاقاتی این دو برادر در مقابل تاناتوس؛ خدای مرگ قرار می‌گیرند. آن‌ها با همکاری و اتحادی که در مبارزه با تاناتوس به خرج می‌دهند در نهایت پیروز می‌شوند. اما این پیروزی چندان هم مسرت‌آور نیست. می‌پرسید چرا؟ در لحظات آخر، دیموس از این نبرد جان سالم به در نمی‌برد و نتیجه هم چیزی جز ثبت شدن یک حادثه تلخ دیگر در زندگی شوم کریتوس نیست.

من دیگه هیولای تو نیستم

---

مدتی پس از پایان ماجراجویی‌های کریتوس در یونان، این مجموعه با ریبوت سال ۲۰۱۸ دوباره پا به میدان گذاشت. ماجراجویی‌های کریتوس و آترئوس بسیار مورد ستایش قرار گرفت و با اینکه رقیب سرسختی همچون RDR2 در بخش بهترین بازی سال سد معبرش شده بود در نهایت توانست در این مسابقه پیروز شود و عنوان «بهترین بازی سال» را کسب کند. در حالی که این بازی لحظات حماسی کم ندارد اما تصمیم گرفتیم تنها یکی از تاثیرگذارترین آن‌ها که برای همه طرفداران بسیار هیجان‌انگیز است را وارد این فهرست کنیم؛ لحظه برخورد کریتوس با آتنا.

زمانی که زندگی آترئوس به خطر می‌افتد کریتوس چاره‌ای جز رویارویی دوباره با زندگی تاریک گذشته‌اش ندارد و لحظه‌ای که Blades of Chaos را به دست می‌گیرد سر و کله آتنا پیدا می‌شود. او به خیال خود با خطاب کردن کریتوس به عنوان هیولا، ذات حقیقی خدای جنگ را به نمایش گذاشته و او را تحقیر کرده است. کریتوس اما پس از شنیدن صحبت‌های آتنا در جواب می‌گوید: «می‌دونم اما من دیگه هیولای تو نیستم». صحنه‌ای که تداعی‌گر رستگاری و در عین حال خداحافظی با اتفاقات گذشته تاریکی بود که جز درد و عذاب چیز دیگری به همراه نداشت.