نقد فیلم The Gray Man | بلاکباستر تابستانی
داستان این فیلم کلیشهای است و شخصیتهای آن کارتونی و فراموششدنی، اما برادران روسو فیلمی پر از صحنههای اکشن، بازیگران کاریزماتیک و لوکیشنهای زیبا ارائه کردهاند که مصداق بارز یک بلاکباستر تابستانی است. مرد خاکستری ...
داستان این فیلم کلیشهای است و شخصیتهای آن کارتونی و فراموششدنی، اما برادران روسو فیلمی پر از صحنههای اکشن، بازیگران کاریزماتیک و لوکیشنهای زیبا ارائه کردهاند که مصداق بارز یک بلاکباستر تابستانی است. مرد خاکستری از نظر فنی بسیار کارآمد و از نظر فرمی بیعیب و نقص به نظر میآید؛ ولی همین اثر خوش رنگ و لعاب چنان سکانسهای اکشن زیادی دارد که به سختی جایی برای طرح یک داستان مناسب باقی گذاشته است. در ادامه با نقد فیلم The Gray Man همراه ویجیاتو باشید.
نویسندگان کریستوفر مارکوس و استفن مکفیلی و کارگردانان آنتونی و جو روسو سابقهای طولانی از همکاری با هم دارند. این تیم چهار نفره در دنیای سینمایی مارول آثاری مانند «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان»، «انتقامجویان: جنگ بینهایت» و «انتقامجویان: پایان بازی» را نوشته و تولید کردهاند. حالا این جمع پس از موفقیت چشمگیر خود در مارول، دوباره با هم متحد شدهاند تا مرد خاکستری را بسازند، یک فیلم اکشن ۲۰۰ میلیون دلاری بر اساس اقتباس از رمان مارک گرینی با همین عنوان.
- در کنار نقد فیلم The Gray Man بخوانید: برادران روسو میخواهند یک فیلم موزیکال با The Weeknd بسازند
جالب است بدانید که نتفلیکس تعدادی از جذابترین چهرههای هالیوودی را برای این فیلم اکشن با هیجان بالا جمعآوری کرده است که در بخش داستان و شخصیتها هیچ حرفی برای گفتن ندارد. اما در مقابل این فیلم شامل ۹ سکانس اکشن تاثیرگذار است که به بهترین شکل ممکن طراحی و اجرا شدهاند. داستان فیلم مرد خاکستری درباره یکی از نیروهای ویژه سازمان جاسوسی CIA، یعنی کورت جنتری با نام مستعار سیرا سیکس (رایان گاسلینگ) است. یک روز به طور تصادفی و در دل یک ماموریت، شخصی که هدف سیرا سیکس است، اسرار تاریک این آژانس اطلاعاتی را فاش میکند. از این لحظه به بعد، مامور سیرا سیکس با بازی گاسلینگ به هدف اصلی گروههای مختلف تبدیل میشود و توسط یک مامور روانی سازمان سیا به نام لوید هانسن (با بازی کریس ایوانز) و قاتلان بینالمللی در سراسر جهان مورد تعقیب قرار میگیرد.
- در کنار نقد فیلم The Gray Man ببینید: اولین تریلر از فیلم «مرد خاکستری»
هر مخاطبی با کمی دقت متوجه خواهد شد که این یک فیلم برادران روسو است و تشخیص آن سخت نیست. اگر MCU چیزی به ما نشان داد، این بود که جو و آنتونی روسو میدانند چگونه صحنههای مبارزه، تعقیب و گریز و تیراندازی را به خوبی مدیریت کنند. اما دو چیز باعث میشود مخاطبان این فیلم را تماشا کنند. اولی اکشن است که همه سکانسهای دارای هیجانِ کار، خیلی خوب فیلمبرداری شدهاند. روسوها میدانند چه زمانی باید از نماهای باز و کلوزآپ برای خلق اکشنهای خیرهکننده و هیجانانگیز استفاده کنند، در نتیجه لحظات اکشن و بدلکاریهایی که به نمایش گذاشته میشود مانند فیلمهای اکشن مارولی جذاب است.
البته لازم به ذکر است که بخشهایی از اکشن این فیلم یادآور هیجانات درون کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان روسوها است، در حالی که بخشهای دیگر این احساس را تداعی میکنند که مرد خاکستری در تلاش است تا از پالت رنگی نئون موجود در فرنچایز جان ویک تقلید کند. این فیلم دارای رنگهای پر جنب و جوش با دود و آتشبازیهای رنگارنگ است، اما استفادهی زیاد از این شیوه گاهی اشباع نشده و از نظر بصری ناهموار، برخی سکانسهای اکشن را از شفافیت دور کرده است. (برای مثال سکانس ابتدایی بانکوک، و سکانس پایانی در قلعه کرواسی)
بنابراین، باید گفت حتی فیلمهای اکشن کم هزینهتر نتفلیکس، مانند «Gunpowder Milkshake» و «Kate» در سال گذشته، زیباییشناسی سینمایی جذابتری نسبت به این فیلم داشتند. مرد خاکستری فیلمی است که میخواهد عالی به نظر برسد اما هرگز به آن سطح نمیرسد. با این اوصاف اکشن بیوقفه و سرعت سرسامآور آن گویای این است که فیلم به دنبال سرگرمی است و این کار را عالی انجام میدهد.
اما دومین دلیلی که مخاطب دوست دارد فیلم مرد خاکستری را تماشا کند این است که سه ستارهی جذاب سینما در راس آن حضور دارند. رایان گاسلینگ در نقش شش، قهرمان فیلم است؛ او در چهار سال اخیر و پس از بازی در «First Man» اولین بار است که بر پرده سینما ظاهر میشود. اما تطبیقپذیری با هر نقش یک نکته کلیدی در بازی این بازیگر تواناست، چرا که او کاملاً خود را بهعنوان یک قهرمان اکشن باورپذیر به مخاطب تحمیل میکند. اگرچه این فیلم هرگز توانایی بازیگری او را که دو بار نامزد اسکار شده به چالش نمیکشد، ولی باز هم گاسلینگ در نقش ارتش یک نفره جذاب است.
از سوی دیگر، کریس ایوانز که این سالها میخواهد در چارچوب نقشهایی متفاوت از کاپیتان آمریکا به چشم مخاطب بیاید، دوباره با برادران روسو همکاری کرده است (سری هم به دیگر فیلم های کریس ایوانز بزنید). شخصیت لوید هنسن با بازی ایوانز که به یک سبیل ویژه مجهز شده، یک مامور روانی سازمان CIA است که در هر لحظه آمادگی شکار هر انسانی چه کوچک و چه بزرگ را دارد. ایوانز بدون هیچ زحمتی جذاب است، اما باید پذیرفت این شخصیت یک نمای کارتونی دارد که به شدت کاریکاتوری و مضحک است. در مجموع گاسلینگ و ایوانز دو چهره زیبا هستند که به عنوان قهرمان و آنتاگونیست با هم جادو میکنند.
آنا دِ آرماس هم در این فیلم نقش دنی میراندا را دارد که او نیز یک مامور عملیاتی سازمان CIA به حساب میآید. او این بار به عنوان بازیگر مکمل به کمک همبازیهایش در بلید رانر ۲۰۴۹ و Knives Out آمده است. در حالی که دِ آرماس یک بازیگر عالی است، اما او مانند گاسلینگ هرگز فرصت درخشش در این فیلم را پیدا نمیکند. در واقع این بازیگر در بیشتر قسمتهای فیلم تکبعدی است و تیم کارگردانی هرگز به او اجازه نمیدهد تا کاریزمایی را که در اندک زمانش در زمانی برای مردن نیست به نمایش گذاشت، اینجا تکرار کند.
نقش او در این فیلم بیشتر یادآور شخصیت گال گادوت در دیگر فیلم بلاکباستری نتفلیکس یعنی «Red Notice» در سال گذشته است، یعنی بیشتر بار جنسی و تبلیغاتی دارد. هر دو فیلم مرد خاکستری و اعلان قرمز ۲۰۰ میلیون بودجه و سه بازیگر ستاره دارند، اما هر دو نیز در بخش فیلمنامه با عدم نبوغ کافی به سمت بی راهه رفتهاند. بنابراین با چنین رویکردی مردم به دلیل فقدان نبوغ در فیلمنامه این آثار، به زودی پس از پخش تیتراژ پایانی و خوردن خوراکیهای خود، خیلی زود فیلم را فراموش میکنند.
در نهایت باید گفت: فیلم «The Gray Man» قدرت بازیگران ستاره، بودجه و تیم تولید به نسبت خوب را دارد تا یکی از هیجانانگیزترین تجربههای پاپ کورنی تابستان امسال باشد. با این حال، عدم وجود یک طرح داستانی شیک و فیلمنامهی مناسب و صد البته فقدان چند شخصیت چکشکاریشدهی خواستنی، آن را به یک فیلم اکشن هیجانانگیز یکبار مصرف فراموششدنی بدل کرده است. مرد خاکستری چند سکانس اکشن خوب از جمله سکانس قطار شهری در پراگ را دارد که الهامبخش است، اما داستان فیلم بهانهای یکبار مصرف برای شروع همین سکانسهای اکشن است و کارگردانی روسوها هر زمان که قصد خودنمایی نداشته باشند عالی است. با این حال، نماهای پرزرق و برقتر آنها که به کمک پهپاد گرفته شده به راحتی میتواند حواستان را از فیلم منحرف کند، و این چیز جالبی نیست.
در مجموع، این اثر فیلمی است که برای بیان داستان و صحنههای واقعگرایانه مخاطبی را مال خود نمیکند، اما هر چه منطق و فیزیک را در اکشنها زیر سوال ببرد، آنجاست که مخاطب مشت بزرگتری پاپ کورن از داخل کاسه برمیدارد و فیلم را تشویق میکند. با این تفاسیر اگر یک اکشن با چنین شمایلی دوست دارید، بدانید مرد خاکستری شما را سرگرم میکند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
متاسفانه اکثر فیلم های اکشن این مشکل رو دارند . اکشن به شدت بالا و داستان کلیشه ای و فراموش شدنی . چرا نمیان از پیچش داستانی استفاده کنند و ذهن مخاطب رو با داستان درگیر کنند . اگر فیلمنامه ها ساده نبود میشد این فیلم ها رو به نوعی جزو بهترین ژانر دونست .