۱۰ تا از بهترین فیلم هایی که انیمیشن و لایو اکشن را ترکیب کردند
انیمیشن و لایو اکشن دو مدیوم کاملا متفاوت هستند. آنچه ممکن است در یک سبک جواب بدهد، ممکن است همیشه در سبک دیگر کارایی نداشته باشد. در هر صورت، هر دو اشکال هنری هستند با ...
انیمیشن و لایو اکشن دو مدیوم کاملا متفاوت هستند. آنچه ممکن است در یک سبک جواب بدهد، ممکن است همیشه در سبک دیگر کارایی نداشته باشد. در هر صورت، هر دو اشکال هنری هستند با مزایا و معایب خاص خودشان.
گاهی اوقات، سازندگان تمایل دارند هم انیمیشن و هم لایو اکشن را با هم ترکیب کنند. گاهی اوقات این فیلمها شخصیتهای لایو اکشنی را به تصویر میکشند که با شخصیتهای کارتونی محبوب و معروف تعامل دارند. گاهی اوقات، بازیگران واقعی در یک دنیای انیمیشنی گرفتار میشوند و برخی از فیلمها به تناوب این دو سبک را تغییر میدهند. خلق لایو اکشن و انیمیشن با هم اغلب کار بسیار پیچیدهای است و ژانر چندان گستردهای هم نیست. با این حال، این آثار دارای جذابیتهایی منحصر به فرد هستند که تماشاچیان را به خود جذب میکند.
- 1 ۱۰. فیلم Enachanted تعادلی ایدهآل پدید آورد
- 2 ۹. فانتازیا کودکان و بزرگسالان را مخاطب قرار میدهد
- 3 ۸. ماسک بهترین استفاده را از طرحهای تکس ایوری کرد
- 4 ۷. لونی تونز: بازگشت به مبارزه، ادای احترام جالبی بود
- 5 ۶. مری پاپینز از یک صحنه انیمیشن به بهترین شکل استفاده میکند
- 6 ۵. Space Jam اثری جذاب است که با گذشت زمان هنوز دوست داشتنی باقی مانده
- 7 ۴. سلول قهرمان ایده نو و تازهای داشت
- 8 ۳. تختخواب سحرآمیز هویتی منحصر به فرد برای خود ایجاد کنند
- 9 ۲. فیلم باب اسفنجی شلوار مکعبی ابزورد بودن خود را به آغوش میکشد
- 10 ۱. چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟، هرگز پیش از این ساخته نشده بود و دیگر مثل آن ساخته نخواهد شد
۱۰. فیلم Enachanted تعادلی ایدهآل پدید آورد
Enchanted داستان یک زن روستایی جوان به نام جیزل (ایمی آدامز) را در دنیای افسانهای به نام اندولیزیا دنبال میکند. او با شاهزادهای به نام ادوارد (جیمز مارسدن) نامزد میکند، اما نامادری شیطان صفت او ملکه ناریسا (سوزان ساراندون) او را به شهر نیویورک میفرستد تا تاج و تختش را از دست ندهد. زمانی که جیزل در نیویورک است، یک وکیل طلاق به نام رابرت فیلیپس (پاتریک دمپسی) با او آشنا شده و تصمیم میگیرد به او کمک کند.
در حالی که مخاطبان میتوانند به سرعت بگویند که جیزل و رابرت در نهایت به هم خواهند رسید، اما داستان با پذیرش دلگرم کننده عناصر واقعیت و خیال به اوج خود میرسد. هر دو شخصیت ویژگیهایی کسب میکنند که قبل از دیدار هم فاقد آن بودند و انسانهای بهتری میشوند. این جنبه پارودی و وام گرفتن فیلم از آثار قدیمی دیزنی باعث موفقیت آن به عنوان یک طنز افسانهای است و آن را به اثری منحصر به فرد تبدیل میکند.
۹. فانتازیا کودکان و بزرگسالان را مخاطب قرار میدهد
فانتازیا تجربهای بود که انیمیشن را با موسیقی کلاسیک آمیخت. این فیلم دارای هفت بخش مختلف است. برخی یک روایت ملموس ارائه میکنند، در حالی که برخی دیگر کارهایی خارج از چارچوب انجام میدهند.
فانتازیا هیچ دیالوگی خارج از نقش راوی ندارد، که توسط دیمز تیلور به تصویر کشیده شده است و صحنههای لایو اکشن هر بخش با او شروع میشود. مقدمههای تیلور انقدر با پرستیژ است که احساسات داستان حقیقتاً توسط بیننده درک میشود. بچهها میتوانند از رنگهای روشن فیلم و داستان گیرای آن لذت ببرند. بزرگسالان میتوانند از موسیقی کلاسیک و تصاویر فیلم که ممکن است هنگام شنیدن موسیقی به آن فکر کنند، لذت ببرند، به خصوص در دو بخش اول که بدون روایت است.
۸. ماسک بهترین استفاده را از طرحهای تکس ایوری کرد
The Mask داستان کارمند بانکی به نام استنلی ایپکیس (جیم کری) را روایت میکند. او نقاب خدای نورس، لوکی، را کشف میکند که ظاهر او را دگرگون میکند و به او قدرتهای ماوراء طبیعی میدهد. او پس از سرقت از یک بانک توجه یک خواننده کلوپ شبانه (کامرون دیاز) و یک جنایتکار خطرناک (پیتر گرین) را به خود جلب میکند.
در حالی که فیلم عمدتاً لایو اکشن بود، از انیمیشن برای ایجاد جلوههای ماسک استفاده شد. بخشهایی از انیمیشن به کارتونهای کلاسیک تکس ایوری مانند داستانهای کوتاهش برای Looney Tunes ادای احترام میکنند. انرژی کری با ماهیت خارق العاده و افسار گسیخته ماسک مطابقت دارد و به او و مخاطبان لذت زیادی میدهد.
۷. لونی تونز: بازگشت به مبارزه، ادای احترام جالبی بود
در لونی تونز: بازگشت به مبارزه ، دافی داک با یک نگهبان امنیتی به نام دی.جی. دریک (برندان فریزر) همراه میشود تا پدر دریک (تیموتی دالتون) را نجات دهند. آنها به همراه باگز بانی و زنی به نام کیت (جنا الفمن) با هم متحد میشوند تا از یک شی به نام میمون آبی از دست رئیس شرکت Acme (استیو مارتین) محافظت کنند.
در حالی که طرح داستان کمی ابلهانه است و گاهی اصلاً جالب نیست، لحظات هوشمندانهای از فراطنز در آن دیده میشود. استیو مارتین، به عنوان شخصیت ابرشرور، شخصیت خود را به طرز سرگرم کنندهای بی بند و بارتر از آن چیزی که انتظارش را داریم به تصویر میکشد. علاوه بر این، صحنه تعقیب و گریز باگز بانی و دافی داک با المر فاد از طریق مجموعهای از نقاشیها به تصویر کشیده میشود که به طور منحصر به فردی چندین سبک از انیمیشن را ترکیب میکند.
۶. مری پاپینز از یک صحنه انیمیشن به بهترین شکل استفاده میکند
مری پاپینز در نقش پرستار بچه (جولی اندروز) به خانه بنکس میرود تا به بهبود وضعیت خانواده آنها کمک کند. او فرزندان جین (کارن دوتریس) و مایکل (متیو گاربر) را به همراه دوستش برت (دیک ون دایک) به یک سری ماجراجویی میبرد.
این فیلم فقط یک صحنه انیمیشن دارد و ترکیب بازیگران و پسزمینههای کارتونی میتواند کمی قدیمی به نظر برسد. با این حال، اجراهای پرشور اندروز و ون دایک، صحنه را بسیار سرگرم کننده میکنند. بازیگران و دنیایی که در آن حضور دارند برای تماشاگران تجربهای جادویی به ارمغان میآورند که فیلم را به عنوان یک اثر کلاسیک دیزنی تثبیت میکند.
۵. Space Jam اثری جذاب است که با گذشت زمان هنوز دوست داشتنی باقی مانده
Looney Tunes: Space Jam گروهی از بیگانگان را نشان میدهد که به دنبال استفاده از شخصیتهای لونی تونز به عنوان یک جاذبه جدید برای پارک تفریحی خود هستند. باگز بانی این هیولاها را با یک بازی بسکتبال به چالش میکشد تا سرنوشت لونی تونزها روشن شود، اما وقتی بیگانگان استعدادهای دیگر بازیکنان NBA را میدزدند، لونی تونزها باید برای یادگیری نحوه بازی به مایکل جردن تکیه کنند.
Space Jam چیزی بیشتر از بهانهای برای سرمایهگذاری و پول در آوردن از تبلیغات ایر جردنز در دهه ۹۰ میلادی نبود. به این خاطر هم، فیلم در زمان اکران بهترین استقبال را نداشت. با این حال، بسیاری از مخاطبان آن را به خاطر طنز و این مسئله که این اثر اصلاً خودش را جدی نمیگیرد به خاطر دارند و برایشان خاطره انگیز است. همین موضوع باعث ساخت قسمت دوم این اثر شد، این بار با لبران جیمز.
۴. سلول قهرمان ایده نو و تازهای داشت
داستان سلول قهرمان یک نگهبان باغ وحش به نام فرانک دتوره (بیل موری) را دنبال میکند. او پس از خوردن تخم مرغ آلوده به بزاق شامپانزه بیمار میشود. بنابراین، نجات بدن میزبان بر عهده یک گلبول سفید و یک قرص سرماخوردگی میافتد.
مشخص است که به عوامل انیمیشن این اثر آزادی عمل داده شده بود تا به خوبی از تخیلشان استفاده کنند. اگرچه برخی از شوخیهای این فیلم میتواند کمی نوجوانانه به نظر برسد و فیلم پر از کلیشههایی است که مانع از نمایان شدن تمام پتانسیل آن میشود، اما این اثر به مخاطبان جوان و بزرگسال خود نحوه عملکرد بدن را نشان میدهد. فیلم این عناصر را با صداپیشگی خیره کننده و انیمیشنی هیجان انگیز کامل میکند.
۳. تختخواب سحرآمیز هویتی منحصر به فرد برای خود ایجاد کنند
تختخواب سحرآمیز داستان جادوگری به نام خانم اگلانتین پرایس (آنجلا لنزبری) است. او با کمک سه کودک و مردی به نام املیوس براون (دیوید تومیلسون) به دنبال یک طلسم جادویی است که بتواند از بریتانیا که در میانه جنگ جهانی دوم است دفاع کند.
اگرچه سبک فیلم ممکن است بیش از حد یادآور مری پاپینز به نظر برسد، اما به اندازه کافی توانسته خود را از آن متمایز کند. لنزبری و تومیلسون بازیهای جذابی ارائه میدهند که به شخصیت هایشان اجازه میدهد فیلم را هدایت کنند. علاوه بر این، سکانس انیمیشن زیر آب باورپذیر به نظر میرسد، و صحنه جزیره آنقدر به موقع و خوش ساخت است که آن را شایسته دریافت اسکار بهترین جلوههای بصری میکند.
۲. فیلم باب اسفنجی شلوار مکعبی ابزورد بودن خود را به آغوش میکشد
در فیلم باب اسفنجی، باب اسفنجی و دوستش، پاتریک، به شهر شل میروند تا تاج پادشاه نپتون را پس بگیرند، پس از اینکه رئیس باب اسفنجی، آقای کربس، متهم به دزدیدن تاج میشود. دختر نپتون به آنها یک کیسه باد میدهد تا پس از موفقیت آنها بتوانند به راحتی به خانهشان بازگردند.
با این حال، پاتریک ناخواسته در اوج فیلم کیسه باد را از دست میدهد و راهی برای خانه باقی نمیگذارد. با این حال، ناگهان دیوید هاسلهوف در ساحل ظاهر میشود تا به آنها کمک کند تا به خانه برگردند. معلوم نیست او از کجا آمده است، چگونه خانه باب اسفنجی را میشناسد، یا چرا او آنجاست، اما همین طنز تصادفی است که سریال و این فیلم را به یک اثر کلاسیک تبدیل میکند.
۱. چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟، هرگز پیش از این ساخته نشده بود و دیگر مثل آن ساخته نخواهد شد
چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟ داستان راجر رابیت را دنبال میکند که به قتل متهم شده است. وقتی قاضی بدجنس دووم (کریستوفر لوید) قصد دارد او را دستگیر کند و بکشد، تنها امید او برای اثبات بیگناهیاش کارآگاهی خصوصی به نام ادی والیانت (باب هاسکینز) است که از تونها متنفر است.
معما و رمز و رازها داستانی سرگرم کننده را به وجود میآورند، اما چیزی که واقعاً فیلم را میسازد و آن را خاص میکند، دنیای هیجان انگیزی است که در فیلم خلق میشود. ایده دیدن شخصیتهای افسانهای مانند باگز بانی، میکی ماوس، دونلد داک و دافی داک در یک صحنه یک فانتزی دوران کودکی است که هر دو کمپانی Disney و Warner Bros گرد هم آمدند تا آن را انجام دهند و بعید است که باری دیگر تکرار شود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فقط هرج و مرج فضایی
باب اسفنجی رو در طفولیت ۱۵ بار دیدم