۱۰ مورد از افسانهها و داستانهای اساطیری که دیزنی میتواند از آنها اقتباس کند
مدتها قبل از داستانهای مکتوب، انسانها برای کمک به درک هرچه بهتر جهان اطراف خود، داستانهایی را برای یکدیگر نقل میکردند. قویترین داستانها و روایتها این شانس را داشتند تا زمانی که شرایط نگارش آنها ...
مدتها قبل از داستانهای مکتوب، انسانها برای کمک به درک هرچه بهتر جهان اطراف خود، داستانهایی را برای یکدیگر نقل میکردند. قویترین داستانها و روایتها این شانس را داشتند تا زمانی که شرایط نگارش آنها فراهم شود، دهان به دهان چرخیده و حفظ شدند. اگرچه به لطف هر نسل از داستاننویسان روایت آنها تغییر کرده و شکل جدیدی به خود گرفتند.
شهرت این داستانها اکثرا بخاطر پیامهای اخلاقی زیبا و تاثیرگذاری بود که به یک فرهنگ یا سرزمینی خاص خلاصه نمیشد و مخاطبان جهانی میتوانستند در هر شهر و دیار آن را پیدا کنند. والت دیزنی فقید، کاریکاتوریست، پویانما و موسس کمپانی والت دیزنی از همان دوران کودکی خود اسیر افسانهها شد و بسیاری از آنها را ابتدا در سمفونیهای احمقانه و سپس در فیلمهایش به کارتون تبدیل کرد.
امروزه افسانهها هنوز به عنوان نشان تجاری و به نوعی امضای اختصاصی دیزنی شناخته میشوند. با این حال هنوز داستانهای افسانهای و اساطیری زیادی از سراسر جهان وجود دارد که هنوز کسی سراغ آنها نرفته و آنها را در قالب فیلم یا انیمیشن به مخاطبان ارائه نکرده است.
در ادامه به همین بهانه قصد داریم به ۱۰ مورد از افسانهها و اساطیری بپردازیم که قابلیت تبدیل شدن به انیمیشن را دارند و دیزنی میتواند در پروژههای آینده خود از آنها استفاده کند.
- 1 ۱۰. داستانهای آنانسی «عنکبوت» چگونه شکل گرفتند؟
- 2 ۹. وقتی آماتراسو در غار پنهان شد
- 3 ۸. قصه هزار و یک شب عربی
- 4 ۷. سیر باختر (Journey to the West)
- 5 ۶. شرق خورشید و غرب ماه (East of the Sun, West of the Moon)
- 6 ۵. Hans My Hedgehog
- 7 ۴. شاهزاده قورباغه (The Frog Princess)
- 8 ۳. هفت کلاغ (The Seven Ravens)
- 9 ۲. برادر و خواهر (برادر و خواهر)
- 10 ۱. Prince Lindworm
۱۰. داستانهای آنانسی «عنکبوت» چگونه شکل گرفتند؟
داستانهای آنانسیِ عنکبوت (Anansi the Spider) از آفریقا میآید و بر این موضوع تمرکز دارد که چگونه یک عنکبوت کوچک میتواند با استفاده از ذهن خود برای غلبه بر موانع مختلف استفاده کند.
از میان ماجراجوییهای فراوان او، معروفترین داستانش زمانی است که نزد خدای آسمان رفته و میخواهد داستانهای جهان را به او بدهند. خدا به یک شرط با این خواسته او موافقت کرد؛ اینکه آنانسی بتواند چهار موجود خطرناک و زیرک را بگیرد و نزد او بیاورد.
داستانهایی درباره یک مرد ضعیف که توانسته بر احتمالات و شانسها غلبه کند، یکی از المانهای اصلی و جداییناپذیر فیلمهای دیزنی است. حضور یک عنکبوت قهرمان مانند انیمیشن Charlottes' Web (تار شارلوت) میتواند به بهبود این روایت کمک کند. مهمتر از همه، این راهی برای کمک به اشتراکگذاری و شناساندن داستانهای کلاسیک اساطیر آفریقا با مخاطبان گستردهتر است.
۹. وقتی آماتراسو در غار پنهان شد
در این افسانه از ژاپن، آماتراسو (Amaterasu) مهمترین ایزد در آیین شینتو است. آماتراسو نخستین فرزند از «سه فرزند برجسته» ایزاناگی و بزرگترین کامی است که به عنوان الهه خورشید شناخته میشود.
وی از شوخی برادرش، خدای طوفان چنان شوکه شد که خود را در داخل غاری به نام «آما-نو-ایواتو» حبس کرد و از بیرون آمدن امتناع ورزید. به همین دلیل، جهان در تاریکی و کسوفی طولانی فرو رفت. پس از آن جهان از روشنایی و زندگانی محروم شد و دیوها بر زمین حکومت کردند. خدایان با هر وسیلهای تلاش کردند تا آماتراسو را فریفته و او را از آن غار بیرون بیاورند؛ ولی هیچیک کامیاب نشدند. سرانجام اوزومه، ایزدبانوی خوشی و شادی، موفق شد.
علی رغم اینکه این افسانه غمانگیز به نظر میرسد، لحظات شاد و مفرحی را هم در خود دارد، به خصوص در پایان و زمانی که خدایان سعی میکنند آماتراسو را با خروسها، آینه و مهمانی از غار بیرون بکشند. داستان الهه خورشید تا حدی گسترده است که میتواند به فیلمسازان این فضا را بدهد تا درگیری میان این خواهر و برادر را قبل از پنهان شدن آماتراسو به تصویر بکشند.
۸. قصه هزار و یک شب عربی
این داستان که تقریبا به گوش اکثرا افراذ خورده، به نقل از پادشاهی، با عنوان شهریار (پادشاه) و روایتگر آن شهرزاد (دختر وزیر) است. اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران باستان میگذرد و داستانهای آن را از ریشه ایرانی و برگردانی از «هزارافسان» دانستهاند. تاکنون داستانهای زیادی تحت عنوان «هزار و یک شب» نوشته شدهاست.
بهگفته علیاصغر حکمت این کتاب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر، به فارسی (احتمالا فارسی باستان) ترجمه شده و در قرن سوم هجری بعد از حمله اعراب به ایران زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شدهاست.
در کل کتاب هزار و یک شب به سه نسخه تقسیم میشود: نسخه هندی که پیش از دوره هخامنشی به زبان سانسکریت نوشته شده، نسخه ایرانی که ترجمهای از نسخه سانسکریت به فارسی باستان میباشد و نسخه عربی که در دوران هارون الرشید از زبان پهلوی به عربی ترجمه شده. میتوان گفت در تمام ترجمهها تعدادی داستان جدید به آن اضافه شدهاست.
دو شاهزاده برادر، به نامهای شهریار و شاه زمان، مورد خیانت زنان خود قرار میگیرند. شاه زمان تَرک پادشاهی کرده و راهی دیار برادر میشود و شهریار هم به انتقام خیانت همسرش هر شب دختری را به نکاح درمیآورد و بامداد دستور قتلش را میداد. این ماجرا داشت تا حدی ادامه پیدا میکرد که دیگر دختری در شهر نمانده بود.
وزیر شهریار که دو دختر به نامهای شهرزاد و دنیازاد داشت و به شدت نگران این قضیه بود به پیشنهاد شهرزاد وی را به عقد پادشاه درمیآورد. شهرزاد همان شب به شهریار میگوید که خواهری دارد که هر شب با قصههای او به خواب میرود و درخواست میکند که همان شب خواهرش را به قصر بیاورند تا برای بار آخر برایش قصه بگوید. دنیازاد میآید و شهرزاد قصه گویی را آغاز میکند، شهریار هم که مسحور این قصه شده بود مهلت میدهد که فردا شب ادامه قصه را بشنود و بنابراین کشتن شهرزاد را موکول به بعد میکند و این قصه گوییها هرشب ادامه پیدا میکند.
دیزنی میتواند با انجام پارهای از اصلاحات این داستان را برای مخاطبان عام خود روایت کند و در آن صورت انتظار میرود ترکیبی عالی از داستانهای دیو و دلبر و علاءالدین را ببینیم. همچنین این فرصتی است که ثابت میکند شخصیتهای زن برای قوی بودن همیشه نیاز به سلاح ندارند و گاهی اوقات پاسخ یک مشکل را میتوان از طریق کلام و جملات مناسب پیدا کرد.
۷. سیر باختر (Journey to the West)
سیر باختر یا «سی یو جی» موفقترین داستان افسانهای در تاریخ چین بهشمار میآید. این رمان چینی در سده ۱۶ میلادی در طول سلسله مینگ منتشر شده و منسوب به «وو چنگین» یا «وو جِنگ تِن» است.
این کتاب سرگذشت ماجراجویانه «سیان جوان» یا همان «سوان زانگ» که شخصیت تاریخی معادل با «تانگ سِنگ» در این افسانه است، راهب «تان» و استاد بوداگرایی در سده هفتم میلادی برای دستیابی به کتابهای مقدس بودایی به هند است. سی یو جی به معنی سفر به غرب، است که در دوره حکومت دودمان مینگ به تاثیر از داستانها و افسانههای عامیانه چینی و همینطور با توجه به واقعیت سفر سوان زنگ به هند پرداخت شدهاست.
سی یو جی گزارشی است از سفر به بهشت غربی، که به دستور خاقانی از دودمان تانگ به نام «دای زونگ» و در جستجوی نسخههای اصلی آثار بودایی انجام میگیرد و گویای گسترش آئین بودا در چین است. در این داستان تانگ سنگ (که همان سوان زنگ یا ژوان زنگ تاریخی است)، برای یافتن کتابهای تعالیم بودا به زادگاه او یعنی هند سفر میکند.
در این سفر پرماجرا، میمونی جادویی، یک خوک پلید به نام «جوبا جایه»، که نماد خشنترین ویژگیهای روح انسان است و یک اژدها که به اسب تبدیل شده به آنها ملحق میشود و همه به دنبال رستگاری هستند. با این حال، راه آسان نخواهد بود، زیرا بسیاری از شیاطین و دیگر موجودات شیطانی می خواهند راهب را بکشند.
در طول سالها اقتباسهای زیادی از این ادبیات کلاسیک چینی صورت گرفته و الهامبخش داستانهای بسیار از جمله دراگون بال (Dragon Ball) بوده است. دیزنی در صورت تبدیل این داستان به یک سریال به جای فیلم، شانس بیشتری برای موفقیت دارد، زیرا این داستان خیلی غنیتر از چیزی است که بتوان آن را در دو ساعت گنجاند.
۶. شرق خورشید و غرب ماه (East of the Sun, West of the Moon)
در این داستان، یک دختر جوان دهقان موافقت میکند که با یک خرس سفید ازدواج کند و در قصر باشکوه نقره و طلا زندگی کند. با این حال، او برخلاف توصیه این خرس عمل کرده و شبانه از او جاسوسی میکند. بر همین اساس مشخص میشود او یک شاهزاده مسحور شده است که مورد نفرین قرار گرفته. چون دختر او را به شکل انسان دید، مجبور میشود او را ترک کند مگر اینکه بتواند او را در شرق خورشید و غرب ماه پیدا کند.
این افسانه همه چیزهایی را که در یک داستان حماسی میخواهید، دارد. از جمله یک جستجوی غیرممکن، سوار شدن بر باد شمال، و نقطه عطف آن که شامل پادشاهی غولها (جنها) میشود. حتی یکی از رقبای دیزنی در سالهای قبل، دان بلوث، پتانسیل این داستان را درک کرده بود، اگرچه خودش هرگز نتوانست آن را اقتباس کند.
۵. Hans My Hedgehog
Hans My Hedgehog یک افسانه آلمانی است توسط برادران گرمن جمعآوری شده و توسط Andrew Lang با عنوان Jack My Hedgehog ترجمه و در کتاب پری سبز منتشر شد. این افسانه درباره کشاورز بدون فرزندی است که اعلام کرده بود باید حتما پسر داشته باشد، حتی اگر یک جوجه تیغی باشد! وی انتظار نداشت که این حرف او به واقعیت بپویندد و همسرش چنین پسری به نام هانس دنیا بیاورد.
هانس که سنش بیشتر شد تصمیم میگیرد به تنهایی زندگی کند. او که سوار بر یک خروس غول پیکر بود، یک روز با یک پادشاه گم شده در جنگل روبهرو میشود. هانس با او معاملهای میکند: اگر پادشاه قول دهد اولین چیزی که هانس در راه بازگشت به قلعه طلب میکند به او بدهد، کمکش خواهد کرد. با این حال، شاه فکر میکند هانس بی سواد است و تصمیم میگیرد با نوشتن یک دستور که هانس نباید چیزی دریافت کند، او را فریب دهد.
دیزنی با آثاری مانند دیو و دلبر و گیسوکمند نشان داده که میتواند از دل داستانهای کوتاه، ماجراهای احساسی و زیبایی را خلق کند. این داستان حتی با معیارهای افسانهای کمی بدبینانه به نظر میرسد، اما دیزنی هیچ مشکلی برای تغییر آن به یک فیلم نخواهد داشت. نمونه های مدرن این داستان را می توان در داستانهای جیم هنسن ( کارگردان، تهیهکننده و عروسکگردان آمریکایی) و ویچر یافت.
۴. شاهزاده قورباغه (The Frog Princess)
روزی یک تزار روسی به سه پسرش دستور داد که کمان خود را به هوا پرتاب کنند و هر جا که فرود آمد به دنبال زن بگردند. شاهزادههای بزرگ همسران مناسبی پیدا کردند، اما کوچکترین آنها متوجه میشود که قورباغهای سخنگو تیرش را گرفته است. هنگامی که تزار به عروسهای آینده خود دستور تا وظایف مختلفی را انجام دهند، قورباغه از دیگران بهتر عمل کرده و منجر به افشای تاریخچه او شد.
این داستان علیرغم اینکه شبیه به شاهزاده قورباغه است، در مسیری کاملا متفاوت پیش میرود. دیزنی باید شخصیتها را تجاریسازی کند و آهنگهایی بسازد، زیرا پایه و اساس این داستان به خودی خود بسیار قوی است.
۳. هفت کلاغ (The Seven Ravens)
در این افسانه آلمانی که باز هم توسط برادران گریم گردآوری شده، دهقانی با ۷ فرزند پسر، سرانجام صاحب دختری شد که گویا بیمار به دنیا آمد.
پدر پسرانش را میفرستد تا برای او آب بیاورند، اما آنها با عجله کوزه را در چاه میاندازند. وقتی بر نمیگردند، پدرشان فکر میکند آنها برای بازی رفتهاند، بنابراین او پسرانش را نفرین میکند و به این ترتیب آنها تبدیل به کلاغ میشوند.
وقتی خواهر بزرگ شد، به دنبال برادرانش میرود و سعی میکند از خورشید و ماه و ستاره برای برگرداندن آنها کمک بگیرد. ستاره با دادن استخوان مرغ (در نسخه آلمانی) یا پای خفاش (در یونانی) به او کمک میکند و به او میگوید که برای نجات برادرانش به آن نیاز دارد.
مفهوم یک دختر جوان در تلاش برای برگرداندن برادرانش با ترکیب قهرمانان زن دیزنی مطابقت دارد که در برابر فرصتهای غیرممکن پیروز میشوند. سفر برای یافتن این برادران، مکانهای خارقالعادهای مانند قصری شیشهای و محل زندگی خورشید، ماه و ستارگان را نیز ارائه میکند. با به تصویر کشیدن اجرام آسمانی که در حال آواز خواندن و پرواز در اطراف قهرمان داستان هستند، دیزنی میتواند یک اثر موزیکال به یاد ماندنی را خلق کند.
۲. برادر و خواهر (برادر و خواهر)
این افسانه اروپایی در روسیه بیشتر با عنوان «خواهر آلیونوشکا و برادر ایوانوشکا» شناخته میشود، که توسط الکساندر آفاناسیف در کتاب افسانههای روسی گردآوری شده است. در این داستان یک برادر و خواهر از دست جادوگری (نامادریشان) که آنها را به بردگی گرفته فرار میکنند.
گویا جادوگر تمام منابع آب مجاور را جادو و آن را نفرین کرده است. هنگامی که این دو میخواهند از چشمهها آب بنوشند، صدایی به آنها میگوید که چشمه نفرین شده و هرکس از آن بنوشد، شیر یا گرگ خواهد شد. سرانجام به چشمه سوم میرسند و برادر بدون توجه به توصیه خواهرش از آن نوشیده و به آهو تبدیل میشود.
این دو تصمیم میگیرند برای همیشه در جنگل زندگی کنند. دختر از برادرش مراقبت میکند و زنجیر طلای خود را به گردن او میبندد. آنها در خانهای کوچک در اعماق جنگل زندگی میکنند تا اینکه یک روز درگیر یک مهمانی شکار به همراه پادشاه میشوند. پادشاه با دیدن دختر زیبا بلافاصله از او تقاضای ازدواج میکند و دختر پذیرفته و ملکه میشود. اما نامادری آنها از نقشههای شوم خود دست نکشیده و فکرهایی تازهای برای آنها دارد.
نقطه قوت این داستان و تم اصلی آن عشق خانوادگی آن است. این مفهوم جدیدی برای دیزنی نیست، اما آنها معمولا آن را از طریق والدین و فرزند یا خواهر و برادرهای مشابه، مانند Frozen و انکانتو نشان میدهند.
۱. Prince Lindworm
یک ملکه پس از خوردن گل رز جادویی، پسران دوقلو به دنیا میآورد که فرزند بزرگتر مانند اژدهایی است که lindworm نام دارد. وقتی این دو به سن بلوغ میرسند، برادری که انسان است قصد ازدواج دارد اما برادرش اجازه نمیدهد و میخواهد اول خودش ازدواج کند.
باید دید که انیماتورهای دیزنی چگونه میخواهند این داستان را اقتباس کنند، زیرا چنین مفهومی بسیار کمیاب است و در کمتر جایی دیده شده است. تبدیل این افسانه به انیمیشن فرصت خوبی برای گسترش شخصیتهای کمتر دیده شده در نسخه اصلی مانند شاهزاده جوانتر و رابطهاش با برادر هیولایی خود است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
بهتره به انیمه سازای ژاپنی چنین پیشنهادی میدادین
اگه بسازه به احتمال زیاد قراره اودین رو به عنوان یه پدربزرگ مهربون گوگولی ببینیم که دوتا چشم داره ، نیزه نداره و اصلا ولهالا رو نساخته .
فعلا که داره سریال های تینیجری میسازه ?