نقد سریال House of the Dragon | قسمت چهارم
اپیزود چهارم «خاندان اژدها» با عنوان «King of the Narrow Sea»، ما را از میان برداشتها و تحولات سیاسی در حال تغییر به سفری درون خانوادگی میبرد که پتانسیل تأثیرگذاری فراوانی بر آینده خاندان تارگرین ...
اپیزود چهارم «خاندان اژدها» با عنوان «King of the Narrow Sea»، ما را از میان برداشتها و تحولات سیاسی در حال تغییر به سفری درون خانوادگی میبرد که پتانسیل تأثیرگذاری فراوانی بر آینده خاندان تارگرین دارد. شاید این قسمت شامل تلخترین و همچنین صادقانهترین نگاههایی باشد که در یک بازی تاج و تخت دیدهایم. در ادامه با نقد سریال House of the Dragon همراه ویجیاتو باشید.
این کاملاً چشمگیر است که تنها با چهار قسمت، سریال House of the Dragon توانسته کاری را انجام دهد که غیرممکن به نظر میرسید. در قسمت این هفته، سریال پیامدهای پیروزی دیمون در استپ استونز و شورش او را دنبال میکند. ما همچنین در این اپیزود شاهد هستیم که سازندگان بیشتر روی رینیرا و جستجوی او برای یافتن یک هویت تمرکز میکنند. شاهزاده خانم جوان تمام عمر خود را در محافظت کاخ پادشاهی زندگی کرده، اما در این قسمت کمی مزه زندگی واقعی به او چشانده میشود. در واقع حضور شبانه خارج از کاخ به او نشان میدهد که چقدر موقعیتش به عنوان جانشین پادشاه ضعیف است و البته همچنین درک خودش از چنین موقعیتی چقدر ناچیز است.
این قسمت توسط کلر کیلنر هدایت میشود، کارگردانی که اساساً دوران حرفهای خود را با ساخت فیلم و آثار تلویزیونی که بر شخصیتها و روابط آنها متمرکز است، ساخته است. بنابراین، در این قسمت هیچ چیز به اندازه حوادث اپیزودهای قبلی پر زرق و برق نیست. در عوض، ما شاهد بسیاری از گفتگوها و شخصیتها هستیم که به همان اندازه خطرناک هستند و در محاصره دشمنان خود به نبرد سیاسی میپردازند. بدون شک تصمیمات گرفته شده در این قسمت امواجی را ایجاد میکند که بسیار فراتر از محدوده این سریال و اپیزود خواهد بود.
ما به عنوان مخاطب از همان ابتدا میدانستیم که برخلاف «بازی تاج و تخت»، سریال «خاندان اژدها» قرار است یک ماجرای خانوادگی متمرکزتر پیرامون تارگرینها باشد. و حالا، بعد از اینکه قسمت چهارم یک رمان عاشقانه را بین یک عموی تارگرین متاهل و برادرزاده تارگرینش روی پرده آورد، میدانیم که این موضوع به تمام معنا درست است. بنابراین، بقیه قلمرو پادشاهی را فراموش کنید؛ چرا که همه چیز قسمت چهارم از پیش درآمد «بازی تاج و تخت»، درباره درام پُر هیاهوی درون خاندان تارگرین است.
با این تفسیر، نکتهای که با دیدن قسمت چهارم سریال به ذهن من آمد و پیش از این نسبت به آن ناآگاه بودم، این است که اقتباس از کتاب «آتش و خون» از دیدگاه افرادی نوشته شده است که به شدت به منبع کار وفادار هستند. این یعنی شخص جورج آر آر مارتین عمداً شخصیتهایی مانند دیمون و رینیرا را گهگاهی به همان اندازه که آنها را دوستداشتنی میسازد، همزمان غیرقابل اعتماد میکند که این خود نکتهای بسیار عالی است؛ زیرا راهی برای مارتین است که به ما اطلاع دهد نباید به آنچه در روی صفحه است اعتماد کنیم.
اگر فیلمنامه قسمت قبل بیشتر بر روی موضوع مسئولیت قدرت و اجرای آن سنگینی میکرد، در این قسمت همان فیلمنامه بر سطحی از روابط جنسی و عاطفی بین شخصیتها تأثیر میگذارد که در دوگانگی بین میل و وظیفه زندگی میکنند. برای مثال در این اپیزود مت اسمیت در نقش دیمون تارگرین، بیشتر در نقش سخنران اغواگر فرو میرود، و با این حال رمز و راز شخصیت او کماکان نکتهای درگیر کننده است. تاکنون بازی اسمیت کاملاً مؤثر بوده، چرا که او تا اپیزود چهارم فقط از دستها و چشمان خود برای انتقال احترام مطلق و خشم در بالاترین سطح استفاده میکند. شخصیت دیمون عمدتاً به این دلیل جالب است که او خواستههای خود را به اندازه سایرین که به دنبال تاج و تخت آهنین هستند روشن نمیکند.
با این تفاسیر، شخص دیمون در این قسمت برای رسیدن به هدف خود حرکتی جسورانه انجام میدهد. این یک حرکت پیچیده و خطرناک است و او جان افراد زیادی را به خطر میاندازد، اما اکنون آرزوهای او روشن شده است. در نتیجه حالا که همه میدانیم او چه میخواهد، باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا مخاطبان او را دوست خواهند داشت یا خیر.
از سوی دیگر، در این اپیزود رینیرا با موقعیت متفاوتی روبرو میشود. موقعیتی که به همان اندازه خطرناک است و نقش او را به عنوان وارث تاج و تخت از همه افراد در قلمرو شناخته شدهتر میکند. با این حال، به نظر میرسد که رینیرا چیزهای زیادی از آنچه پدرش در قسمت قبلی به او گفت، یاد نگرفته است. در واقع او علاقهای به طولانی کردن خط خاندان تارگرین یا یافتن متحدانی برای تقویت ادعای خود ندارد. بنابراین، اگر مقدر شده است که رینیرا خود را نابود کند، پس او کار شگفت انگیزی در این راستا انجام میدهد.
اما اجرای پدی کانسیداین در نقش ویسریس همچنان نقطه برجسته سریال است. این بازیگر واقعاً توانسته یکی از پیچیدهترین شخصیتهای تلویزیونی را خلق کند. از اساس شخصیت او یعنی شاه ویسیریس اول چهره غمگینی است. او ممکن است فوقالعاده باهوش یا مردی کاریزماتیک و جنگی نباشد، اما به اندازه کافی آگاه است که بداند در اطرافش چه میگذرد و بر اساس آن تصمیم بگیرد. در واقع ویسیریس رویاپردازی است که کمکم زیر بار واقعیت تلخ تاج و تخت خود لِه میشود.
از سوی دیگر آلیسنت به عنوان همسر او نیز در این اپیزود خود را زندانی تاج و تخت میبیند. شخصیتی که قربانی سیاست بازیهای پدری قدرت طلب شده است. یکی از جنبههای مورد علاقه من در قسمت چهارم، و در کل سریال، نحوه رفتار رینیرا در خط داستانی به موازات شخصیت آلیسنت است. از یک طرف، ما شاهزاده خانمی را داریم که به شدت میخواهد بر زندگی، بدن و ذهن خود کنترل داشته باشد. و در مقابل، ما آلیسنت را داریم که در ازدواجی گیر کرده است که به طور کامل به آن میلی نداشته و نتیجه سیاست بازیهای پدر اوست.
به طور کلی، اپیزود چهارم با نمایش سایه روشنهای چهار شخصیت مرکزی خود، قدمی مهم برای شکلگیری دو سوی نبرد در آینده سریال برداشت. این یعنی ما در مسیر برخورد با قسمت ششم هستیم که بر اساس یکی از محبوبترین رمانهای نوشته شده در دنیای وستروس توسط نویسنده آن جورج آر آر مارتین است. این تغییر و تحول نه تنها در سطح روایی بلکه در سطح تولید نیز رخ خواهد داد، زیرا برخی از بازیگران بعد از این اپیزود و قسمت پنجم دیگر هرگز دیده نخواهند شد. بنابراین، آماده خداحافظی خود با شخصیتهایی باشید که در همین چهار قسمت به اشخاص مورد علاقه طرفداران تبدیل شدهاند.
این پیشرفت در روایت، یک تغییر بزرگ برای سریال خواهد بود. چرا که آثار زیادی موفق به انجام این کار با پیروزی نشدهاند، بنابراین اگر House of the Dragon موفق به انجام آن شود، واقعاً شگفتانگیز خواهد بود. سرعت این سریال در چهار اپیزود خود کاملا دیوانهکننده است. فکر نمیکنم اثری در خاطره اخیر من وجود داشته باشد که حاضر باشد چنین جهشهای زمانی عظیمی را انجام دهد تا فقط مهمترین لحظات زندگی شخصیتها را بگوید. بنابراین سریال «خاندان اژدها» را واقعا باید به خاطر شجاعتش تحسین کرد.
همچنین باید گفت جنبهای از سریال خاندان اژدها که در بازی تاج و تخت نیز وجود داشت، مطمئناً باعث میشود سریال احساس پستتری داشته باشد. منظور همان رویکرد سریال به برهنگی، صحنههای جنسی و نحوه استثمار زنان است. بنابراین، اکثر حوادث درون اپیزود چهارم ممکن است برای همه تماشایی نباشد، اما بار دیگر، هر مکالمه و تصمیمی که گرفته میشود، عواقب زیادی در آینده خواهد داشت. در نتیجه چیزی که واقعا خیرهکننده به نظر میرسد این است که حوادث واقعا جالب و دیوانهکننده هنوز در راه است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فقط میخوام بدونم چطور تونستی قسمت چهارو نقد کنی ادمین :) ؟
خیلی ساده؛ منم مثل شما یه مخاطبم ?