ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

بروس استریلی
مقالات

از یاد رفتگان؛ بروس استریلی کجاست و شاهکار بعدی او کی از راه می‌رسد؟

کنسول‌های سونی در نسل هفتم، هشتم و نهم یا بهتر بگویم پلی استیشن را در این سه نسل با چه عناوینی می‌شناسید؟ مسلما در بین تمامی توسعه‌دهندگان سونی، ناتی‌داگ جایگاه ویژه‌ای دارد. از سوی دیگر ...

حسین چوبین
نوشته شده توسط حسین چوبین | ۲۰ آبان ۱۴۰۱ | ۱۴:۰۰

کنسول‌های سونی در نسل هفتم، هشتم و نهم یا بهتر بگویم پلی استیشن را در این سه نسل با چه عناوینی می‌شناسید؟ مسلما در بین تمامی توسعه‌دهندگان سونی، ناتی‌داگ جایگاه ویژه‌ای دارد. از سوی دیگر اگر قرار باشد لیستی از بازی‌های برتر پلی استیشن تهیه کنیم بدون شک درمیان ۱۰ بازی اول لیستمان می‌توانیم نام بازی‌هایی چون The Last of Us و Uncharted را ببینیم. درجدیدترین قسمت از سری از یاد رفتگان به سراغ بروس استریلی خالق مجموعه‌ای از آثار ماندگار و درخشان پلی استیشن رفتیم. مردی که با خلاقیتش توانسته موفقیت کنسول سونی را طی چند نسل تضمین کند. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید.

برای رسیدن به جایگاه درست سفرها باید کرد، تلاش‌ها باید کرد


بروس استریلی

تقریبا ۴۴ سال پیش در سال ۱۹۷۸ بروس استریلی در شهر نیویورک متولد شد. هر چند که او قرار نبود او تا همیشه در این شهر زندگی کند و ادامه مسیر زندگی سبب شد تا بروس در فلوریدا بزرگ شود. بروس استریلی برادر و خواهری دارد که هردو آن‌ها از مدرسه اخراج شده بودند. به همین دلیل هم مادر استریلی مدام او را تحت فشار می‌گذاشت تا در مدرسه به تحصیلش ادامه دهد. در دوران مدرسه بروس استریلی متوجه مهارت یا بهتر بگوییم استعداد خاصی در خودش شده بود. نقاشی این استعداد بخصوص بود که متاسفانه یا خوشبختانه بروس آن را تنها استعدادش می‌دانست. به همین دلیل هم برای آنکه بتواند برداشت درستی از آن داشته باشد به یک موسسه هنری رفت و مدرک طراحی تبلیغاتی را دریافت نمود. در همین حال که او مشغول تحصیل بود، با شخصی آشنا شد. آن آشنا که به مرور به دوست او تبدیل شد، اطلاعات جالبی را از کالیفرنیا برای بروس بازگو کرد و همین دلیلی شد تا استریلی تصمیم بگیرد به لس‌آنجلس برود. در ادامه او به دنبال شغلی در زمینه مدرک تحصیلی‌ش یعنی تبلیغات می‌گشت. پیدا کردن شغلی مناسب چالشی بزرگ بود اما به هرحال و با هر سختی و مشکلی او توانست تا در جایگاه طراح هنری شرکتی به نام Western Technologies مشغول به کار شود.

هنوز یک روزی از زمان کار بروس استرالی در این شرکت نمی‌گذشت که یک برنامه‌نویس ویدئویی از سونیک را به او نشان داد و از او پرسید آیا می‌تواند چنین چیزی خلق کند یا نه. از آنایی که بروس هم توانایی هنری بالایی داشت جوابی مثبت به او داد و همین مسئله سبب شد تا در پایان روز دوم کاری استریلی پیشنهاد کاری جدیدی دریافت کند. نتیجه این قرارداد همکاری روی پروژه‌ای به نام Robosaurus شد که البته عمر زیادی نداشت و کمی بعدتر فرآیند ساخت آن لغو شد. با اینکه پروژه قبلی بروس لغو شده بود اما هنوز همکاریش با وسترن تکنولوژیز قطع نشده بود. به همین دلیل هم او در ادامه این حوادث روی دو بازی Menacer six-game cartridge در سال ۱۹۹۲ و X-Men در سال ۱۹۹۳ با این مجموعه همکاری کرد. پس از تکمیل شدن این دو پروژه استریلی با همکاری تعدادی از کارمندان قدیمی وسترن تکنولوژیز کمپانی جدیدی با نام پسفیک سافت‌اسکیپ (Pacific Softscape) را شکل داد. در این شرکت جدید بروس استریلی به عنوان طراح در فرآیند ساخت عنوانی جدید به نام Generations Lost مشغول به کار شد. پس از اتمام این پروژه چالش‌های جدیدی شکل گرفتند. بروس برای برطرف کردن چالش‌ها و به‌طور کلی اداره یک شرکت کم تجربه بود. به همین دلیل هم عمر پسفیک سافت‌اسکیپ خیلی به درازا نکشید و در سال ۱۹۹۵ به صورت رسمی منحل شد.

تجربه بروس از انحلال شرکت تازه تاسیسش فشار سنگینی بر او شد. به همین دلیل هم پس از این اتفاقات استریلی تصمیم گرفت تا مدتی از دنیا ویدئوگیم جدا شود. در این مدت او به ماجراجویی و سفر پرداخت. ابتدا کمی در اروپا سفر کرد و در سال ۱۹۹۶ پیش از سفرش به سانفرانسیسکو استریلی دوباره به دنیا ویدئوگیم بازگشت. او به وسیله یکی از دوستانش به کریستال داینامیک پیوست. تجربه کاری بروس در کریستال داینامیک منجر به آشنایی او با تعدادی از کلیدی‌ترین افراد استودیو ناتی داگ شد. از معروف‌ترین کسانی که بروس استریلی با آن‌هم همکاری کرد می‌توانیم به امی هنینیگ ، که بعدتر در جایگاه کارگردان خلاق سری Uncharted قرار گرفت، ایوان ولز دستیار رئیس ناتی داگ، و دنی چان، که بعدتر به عنوان لیدر تیم برنامه‌نویسی Crash Team Racing مشغول به کار شد، اشاره داشته باشیم. استریلی همچنان در جایگاه طراح و در کنار دوستان جدیدش مشغول به ساخت عنوان جدیدی به نام Gex: Enter the Gecko در سال ۱۹۹۸ شد. یک سال بعد، یعنی در سال ۱۹۹۹، او این امکان را پیدا کرد تا در جایگاه کارگردانی بازی Gex 3: Deep Cover Gecko قرار بگیرد. درهمین زمان‌‎ها بود که تعدادی از دوستان و همکاران بروس که شامل ایوان ولز و دنی چان هم در میان آن‌ها بودند به ناتی داگ در سانتامونیکا رفتند. بروس استریلی نمی‌توانست از دوستانش جدا باشد. جدایی آن‌ها و همچنین بار سنگین توسعه Gex 3: Deep Cover Gecko باعث ناراحتی او شده بود و به همین دلیل هم بروس به دنبال آن‌ها رفت. استریلی ملاقاتی با جیسون رابین یکی از بنیان گذاران ناتی داگ داشت و درنهایت به عنوان 15امین شخص در سال ۱۹۹۹ در ناتی داگ استخدام شد. ناگفته نماند که زمانی که بروس استریلی کریستال داینامیک را ترک می‌نمود هنوز فرآیند توسعه Gex 3 تکمیل نشده بود. او صرفا طرح‌هایی اولیه آماده کرد و پس از جدایی هم صرفا نامش در جایگاه "additional art" قرار گرفت. به عبارت بهتر او فرصت کارگردانی Gex 3 را از دست داد.

کار بروس استریلی در ناتی داگ با Crash Team Racing در همان سال یعنی ۱۹۹۹ آغاز شد. استریلی در جایگاه هنرمند طراحی تکسچر استخدام شد اما به دلیل کوچک بودن تیم توسعه و به‌طور کلی محدودیت در نیروهای این استودیو او کارهای دیگری را هم انجام می‌داد. به عنوان مثال مدل سازی، مدل سازی زمینه و طراحی و یپاده سازی انیمیشن از مجموعه کارهای دیگری که او انجام می‌داد بود. به مرور و با بزرگ‌تر شدن استودیو کارها نیز تخصصی‌تر شدند و به عبارتی از مجموعه کارهای اضافی بروس هم کاسته شد. کار او در ناتی داگ نقطه عطف دیگری را برای او رقم زد.

بروس استریلی

پس از Crash Team Racing او مشغول پروژه دیگری به نام Jak and Daxter شد. کار بروس استریلی با این فرانچایز از Jak and Daxter: The Precursor Legacy در سال ۲۰۰۱ و به عنوان هنرمند آغاز گردید و در نسخه‌های بعدی این خانواده، Jak2 و Jak 3، هم در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ ادامه پیدا کرد. یکی از اقدامات اساسی بروس در زمان توسعه فرانچایز Jak and Daxter استفاده از تکنولوژی‌های مختلف برای درک متقابل دو بخش اصلی طراحی بازی بود. به عبارت بهتر او موفق شد تا بتواند هم فکری و صحبت را بین بخش بصری‌سازی یا بهتر بگوییم هنری و بخش فنی برقرار کند. این عمل سبب شد تا برقراری ارتباط بین این دو بخش دانشی جدید شکل بگیرید که بعدتر در فرآیند توسعه Uncharted: Drake's Fortune نقش مهمی ایفا کند. زمانی که فرآیند توسعه Drake's Fortune آغاز شد ناتی داگ بروس استریلی را در کنار بابک رافعی به عنوان دستیار کارگردان هنری قرار داد. در آن زمان یکی از مواردی که بروس و تیم توسعه Uncharted درگیر آن بودند، بحث بروزرسانی بازی‌ها از پلی استیشن 2 به پلی استیشن 3 بود. با درخشش عنوان Drake's Fortune و همین‌طور سابقه خوب بروس استریلی در ناتی داگ، این استودیو او را در جایگاه کارگردانی بازی بعدی این سری یعنی Uncharted 2: Among Thieves قرارداد.

در ادامه مسیر توسعه سری Ucharted و پس از انتشار Uncharted 2 در سال ۲۰۰۹ ناتی داگ تیم توسعه‌دهندگانش را به دو تیم تقسیم کرد تا دو پروژه را به صورت موازی پیش ببرد. یکی از تیم‌ها قرار بود روی عنوان بعدی سری یاد شده، یعنی Uncharted 3: Drake's Deception، کار کنند و تیم دیر اما قرار بود دنباله‌ای برای سری Jak and Daxter بسازند. با اینکه قرار بود استریلی در کنار نیل دراکمن در توسعه Uncharted مشغول شود اما تجربه و علاقه او به Jak and Daxter سبب شد تا به سراغ توسعه نسخه بعدی این عنوان برود. این اتفاقات دقیقا زمانی رخ دادند که ناتی‌داگ تصمیم گرفت تا براساس بازخورد مخاطبان و هواداران عنوان جدیدی به نام The Last of Us را خلق کند که برپایه فرانچایز قبلی این کمپانی باشد. این تغییر هرچند مسیری مشخص داشت اما به تمرکز زیادی برای رسیدن به بلوغ نیاز داشت. به همین دلیل قرار شد بروس به فرآیند توسعه بازی جدیدی به نام The Last Of Us اضافه شود. نیل دراکمن و بروس استریلی پیش‌تر هم با هم همکاری داشتند. به همین دلیل تیم توسعه نیاز به زمانی برای هماهنگ شدن این دو شخص نداشت.

رابطه بین بروس و دراکمن و شوخی‌های بین آن‌ها سبب می‌شد تا ایده‌های فوق‌العاده شکل بگیرند و بیشتر آن‌ها هم بدون چالش به بازی اضافه شوند. تمرکز اصلی استریلی که در جایگاه کارگردانی لست آو آس بود، در تقریبا ۹۰ درصد فرآیند توسعه برای طراحی گیم‌پلی بازی و ادغام آن با داستانی بود که با نیل دراکمن طراحی کرده بودند. اما در چند مرحله پایانی توسعه او به کارهای دیگری هم در تیم دست زد. کارهایی که اعضا تیم سازنده آن می‌گویند انجام آن توسط کسی که کارگردان بازی است کاملا غیر معمول بوده و حسابی از این بابت تعجب کردند. درنهایت در E3 2012 شاهد معرفی بازی جدید ناتی داگ که بروس استریلی هم نقش موثری در ساخت آن داشت بودیم. پس از این نمایش واکنش‌های بسیاری نسبت به بروس و عنوانش شکل گرفت. کمی بعدتر هم دراکمن و استریلی توسط The Daily Telegraph نامزد بهترین کارگردانی شدند. پس از لست آو آس کار او روی این فرانچایز تمام نشد و به کارگردانی و تولید اکسپنشن‌های دیگر بازی مانند The Last of Us: Left Behind پرداخت.

بعد از پشت سر گذاشتن فرآیند توسعه اکسپنشن‌ها و محتواهای اینچنینی، بروس استریلی به تیم سازنده Uncharted 4: A Thief’s End برای جایگاه کارگردانی پیوست. حضوری پررنگ، درخشان و پرافتخار که به نوعی آخرین حضور او در موقعیتی کلیدی برای توسعه یک بازی بود. استریلی موفق به کسب سه جایزه مختلف شد. این سه جایزه به ترتیب زمانی نامزدی او در کنار نیل دراکمن به عنوان بهترین کارگردان در سال ۲۰۱۳، برنده خلق بهترین جلوه‌های بصری در یک پروژه ریل تایم درکنار ایبن کوک و آیکی ایکرام در سال ۲۰۱۷ و جایزه ونگارد در سال ۲۰۱۹ هستند.

داستان را از یاد نبرید، داستان‌ها به ما هویت می‌دهند


بروس استریلی

تقریبا هیچ بازی‌ای نیست که بروس استریلی در فرآیند آن دخیل بوده باشد و داستانی جذاب و البته نسبتا تراژدیک نداشته باشد. همواره جست‌وجو به دنبال گم شده‌ها را می‌توانیم محوریت کلی داستان‌هایی که او می‌سازد بدانیم. البته با این تفاوت که گاهی در پوشش احساسات، گاهی در قالب هیجانات و حتی گاهی در قالب خشم این روایات را می‌بینیم. حضور شخصیت‌هایی با داستان‌های خاص و هویت‌هایی براساس صفات انسانی، علی‌رغم اینکه الزاما انسانی نیستند، دیگر ویژگی آثاری است که از او دیدیم. این شخصیت‌ها همواره با اینکه از درد و مشکلات فاصله گرفتند اما همیشه یاد آن را با خود دارند. از سوی دیگر گیم‌پلی بازی‌هایی که بروس تیم را به توسعه آن تشویق کرده بسیار نزدیک به سینما اکشن هستند. بنابراین می‌توانیم بگوییم تقریبا بیشتر عناوین ساخته شده توسط بروس استریلی شبیه به فیلم‌ها هستند اما با این تفاوت که کنترل کارکتر اصلی داستان دست مخاطب است.

به شخصه هیچگاه داستان‌هایی را که بروس استریلی روایت کرده را فراموش نخواهم کرد. شاید نگاه تخصصی به سبک بازی‌سازی او کاری نباشد که بتوانیم به اختصار و صرفا بخشی از این مقاله به آن بپردازیم. بنابراین به مواردی که بالاتر اشاره کردیم اکتفا می‌کنیم.

۲۶ سال، ۲۱ اثر


بروس استریلی از دسته کارگردانان و بازی‌سازانی است که صرفا فعالیتش را به دنیا ویدئوگیم محدود نکرده. بروس حضور بسیار پررنگی در دنیا ویدئوگیم و ساخت بازی‌ها داشته است. کارنامه‌ای پرکار که هرکدام از آن‌ها را می‌توان به یک شاهکار به حساب آورد. تنها آثاری که او در ناتی‌داگ در کنار همکارانش خلق کرده می‌تواند تاییدی براین امر باشد. به‌طور کلی ۱۷ بازی، ۲ اثر ادبی و ۲ مرتبه حضور در دنیا فیلم و تلویزیون خلاصه کوتاهی از کارنامه اوست. در زیر می‌توانید آثار بروس استریلی را مطالعه کنید.

بازی‌های ویدئویی

Menacer six-game cartridge - ۱۹۹۲ - هنرمند
X-Men - ۱۹۹۳ - طراح و هنرمند
Generations Lost - ۱۹۹۴ - طراح
Mr. Bones - ۱۹۹۶ - ادیشنال انیمیشن
Gex: Enter the Gecko - ۱۹۹۸ - طراح
Gex 3: Deep Cover Gecko - ۱۹۹۹ - ادیشنال آرتز
Crash Team Racing - ۱۹۹۹ - هنرمند
Jak and Daxter: The Precursor Legacy - ۲۰۰۱ - هنرمند
Jak II - ۲۰۰۳ - هنرمند
Jak 3 - ۲۰۰۴ - هنرمند
Uncharted: Drake's Fortune - ۲۰۰۷ - دستیار کارگردان
Uncharted 2: Among Thieves - ۲۰۰۹ - کارگردان
The Last of Us - ۲۰۱۳ - کارگردان
The Last of Us: Left Behind - ۲۰۱۴ - کارگردان
Uncharted 4: A Thief's End - ۲۰۱۶ - کارگردان
Gorogoa - ۲۰۱۷ - تشکر ویژه
Chained: A Victorian Nightmare - ۲۰۱۸ - مشاور داستانی

کتاب

The Art of The Last of Us - ۲۰۱۳ - نویسنده بخش معرفی
The Art of Naughty Dog - ۲۰۱۴ - نویسنده بخشی از کتاب

فیلم و تلویزیون

Grounded: Making The Last of Us - ۲۰۱۳ - مستند
Conversations with Creators - ۲۰۱۵ - حضور در قسمت دوم

کابوس ویکتوریایی


بروس استریلی

آخرین باری که بروس استریلی به عنوان یک عضو فعال دنیا ویدئوگیم دیده شد سال ۲۰۱۹ و زمان دریافت جایزه ونگارد بود. اما آخرین پروژه او در سال ۲۰۱۸ و در فرآیند توسعه Chained: A Victorian Nightmare بود. او در این بازی در جایگاه مشاور داستانی حاضر بود. آخرین باری که بروس به عنوان کارگردان یک بازی ویدئویی حاضر شد به همان بازی Uncharted 4: A Thief's End و سال ۲۰۱۶ باز می‌گردد. پس از Chained: A Victorian Nightmare دیگر خبری از او در دنیا کاری نشد. چه در زمینه ویدئوگیم و چه سایر مواردی و زمینه‌هایی که پیش‌تر دیدیم او در آن‌ها حضوری هرچند کوتاه داشته است.

با انفجاری مهیب یا با عطر گل برمی‌گردم


بروس استریلی

بنابه آخرین اخبار رسمی منتشر شده و حضور بروس استریلی در ویدئویی کوتاه، او اکنون استودیویی جدید به نام وایلد فلاور (WildFlower) را پایه‌گذاری کرده است. براساس آنچه بروس می‌گوید این استودیو جدید قرار است ایده‌های جدید او را برای گیمرها به نمایش بگذارد. او در ویدئویی گفت: «در سال ۲۰۱۷ با کمی دودلی از دنیای ویدئوگیم خداحافظی کردم اما پس از کمی فکر کردن به این نتیجه رسیدم که هنوز ایده‌هایی هستند که دوست دارم روی آن‌ها کار کنم و آن‌ها را بسازم و به همه نشان دهم. به همین دلیل هم با وایلد فلاور بازگشتم.» باتوجه به این تفاسیر به نظر می‌رسد که قرار است شاهد بازگشتی شکوهمندانه از بروس استریلی باشیم. اینکه این ایده‌ها و استودیو تازه تاسیس وی چقدر درخشان خواهند بود مسئله‌ای است که نمی‌توانیم فعلا درمورد آن حرفی بزنیم. مسلما این مسئله نگرانی بسیار بزرگی برای بسیاری از گیمرها خواهد بود و قطعا ما از بروس استریلی انتظارات بسیاری داریم. اما به هرترتیب امیدوارم هرچه که هست نتیجه به کسب موفقیت بروس، استودیو تازه تاسیسش و همکارانش ختم شود.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (3 مورد)
  • ipoi
    ipoi | ۲۰ آبان ۱۴۰۱

    روی سنگ گبر لست آف آس بنویسید:
    اگر استریلی نبود لستی هم نبود..
    پ،ن:البته دراکمن هم خیلی خیلی تلاش کردش ولی ترکیب این دوتا خیلی خیلی خفن تره

  • YOUNES8405
    YOUNES8405 | ۲۰ آبان ۱۴۰۱

    مقاله خوبی بود مرسی از آقای چوبین
    پ.ن : راستی در مورد کارتون سفر های علمی که توی مقاله قبلی بحثش شده بود تحقیق کردم
    یه سریال دو فصلی تو سال ۲۰۱۷ ازش منتشر شده

    • حسین چوبین
      حسین چوبین | ۲۴ آبان ۱۴۰۱

      سلام سلام امیدوارم که خوب باشی.
      خیلی ممنونم از اینکه رفتی و بررسی کردی.

مطالب پیشنهادی