ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد سریال House of the Dragon | قسمت هفتم
فیلم و سریال

نقد سریال House of the Dragon | قسمت هفتم

اپیزود هفتم از سریال «خاندان اژدها» با عنوان «Driftmark» همه چیز در خود دارد: درامی سیاسی با محوریت یک تشییع جنازه که آرامش قبل از طوفان است؛ و البته تحولات جذاب با چاشنی خون و خشونت ...

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۱۶ مهر ۱۴۰۱ | ۱۴:۱۹

اپیزود هفتم از سریال «خاندان اژدها» با عنوان «Driftmark» همه چیز در خود دارد: درامی سیاسی با محوریت یک تشییع جنازه که آرامش قبل از طوفان است؛ و البته تحولات جذاب با چاشنی خون و خشونت و همچنین اندکی اژدها سواری با شمایل فیلم «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم». در ادامه با نقد سریال House of the Dragon همراه ویجیاتو باشید.

نقد سریال House of the Dragon | قسمت هفتم

این اپیزود عواقب وقایع قسمت شش سریال در هفته گذشته را دنبال می‌کند. مرگ لِینا در پنتوس یک رویداد شناخته شده است و اکنون همه خانواده‌های صاحب قدرت در دریفتمارک دوباره گرد هم آمده‌اند تا با حضور در تشییع نمادین اژدها‌سوار جوان، با او برای همیشه خداحافظی کنند. اما در سریال خاندان اژدها و همچنین بازی تاج و تخت نشان داده شد که عروسی جشن بسیار خطرناکی است. با این نگاه اگر عروسی که امری خشنود‌کننده است در این سرزمین بدین شکل خطرناک است، پس آیا تشییع جنازه چگونه خواهد بود؟!

تشییع جنازه لِینا بهانه دیگری برای جمع کردن همه شخصیت‌های اصلی در یک مکان واحد است و نتیجه آن یکی از شگفت‌انگیزترین قسمت‌های سریال تا کنون است. البته، این اپیزود نه تنها در مورد موضوعات مرتبط با داستان به ما نکاتی عالی می‌دهد، بلکه لحظات شخصیتی فوق‌العاده‌ای را نیز به ما مخاطب هدیه می‌کند. لحظاتی که هم برای بزرگسالان و هم برای کودکان درون داستان بسیار مهم و حیاتی است. این نکته‌ای بسیار تاثیرگذار است که بچه‌ها در این قسمت چقدر اهمیت دارند؛ به خصوص ایموند پسر دوم آلیسنت و شاه ویسریس.

ایموند از اینجا به بعد به عنوان یکی از مهم‌ترین شخصیت‌ها شناخته می‌شود و می‌توانید احساس کنید که هر آنچه که داستان برای او در نظر گرفته است، بزرگ خواهد بود. این اپیزود همچنین یکی از شدیدترین برخوردها بین شخصیت‌های درگیر را به نمایش می‌گذارد. این یک صحنه به نسبت کوچک است، اما عواقب بزرگی برای آینده داستان خواهد داشت. دیدن این که چگونه عیوب شخصیت‌ها به شکل‌ آرام، بیشتر و بیشتر آشکار می‌شوند، برای هر بیننده‌ای جالب است.

نقد سریال House of the Dragon | قسمت هفتم

این اپیزود به خوبی پیش‌بینی می‌کند که در سه قسمت آخر سریال چه اتفاقی خواهد افتاد. به نظر می‌رسد که بعد از اپیزود بین این قسمت و قسمت هشتم دیگر جهش زمانی وجود نخواهد داشت. این یعنی باید آماده یک درام پُر تنش سیاسی که در نهایت به یک جنگ ختم خواهد شد، باشیم.

اما یکی از مزیت‌های ساختاری House of the Dragon نسبت به Game of Thrones این است که داستان سرایی این سریال پیرامون یک خاندان، ساخت اپیزودهای کامل حول موضوعات و ایده‌های خاص را آسان‌تر می‌کند. ولی چرا؟ چون بازی تاج و تخت با گسترش دامنه و مقیاس خود، مجموعه وسیعی از حوادث و شخصیت‌ها را به نمایش می‌گذاشت که در رشته‌های داستانی متعددی که به صورت موازی در سراسر قاره‌های مختلف اجرا می‌شدند، پراکنده بود.

در مقابل، تمرکز دقیق‌تر و ماهیت محدودتر خاندان اژدها به اپیزود‌های سریال اجازه می‌دهد بیشتر شبیه به قسمت‌های تلویزیونی معمولی باشند. هر کدام از آنها حول وقایع خاصی از این فصل از تاریخ خاندان تارگرین سازماندهی شده‌اند. یکی پیرامون شکار، دیگری با محور قرار دادن یک عروسی و اکنون با تمرکز بر یک تشییع تمام و کمال سیاسی. البته این بدان معنا نیست که این قسمت‌ها مستقل یا جدا از یکدیگر هستند. برای مثال اتفاقات همین اپیزود «دریفتمارک» مستقیماً پس از پایان حوادث قسمت «شاهزاده خانم و ملکه» ادامه پیدا می‌کند.

نقد سریال House of the Dragon | قسمت هفتم

با این حال، ساختار نمایش به هر قسمت از House of Dragon اجازه می‌دهد تا دغدغه‌های موضوعی خود را داشته باشد. برای مثال: در پایان قسمت قبل یا همان «شاهزاده خانم و ملکه»، دو خانواده در اثر شعله آتش نابود می‌شوند، و آتش همان قدرتی است که خاندان تارگرین را کنار هم نگه می‌دارد. در قسمت قبل لینا خود را زنده با آتش اژدها می‌سوزاند و لاریس استرانگ (متیو نیدهام) برادرش هاروین (رایان کور) و پدرش لیونل (گاوین اسپوکس) را زنده در قلعه خانوادگی هارنهال می‌سوزاند تا لطف ملکه آلیسنت (اولیویا کوک) را جلب کند.

هر دو سریال بازی تاج و تخت و خاندان اژدها از داستان حماسی فانتزی نویسنده جورج آر آر مارتین، یعنی نغمه یخ و آتش گرفته شده‌اند. اما در خاندان اژدها برخلاف بازی تاج و تخت، یخ تا حد زیادی وجود ندارد. تا کنون اشاره‌های کمی به «دیوار» شده است، اما خاندان تارگرین به طور طبیعی هم علاقه‌ای به اتفاقاتی که در شمال وستروس در حال رخ دادن است ندارند. با نگاهی به نماد نگاری درون اثر متوجه خواهیم شد، این نماد نگاری سریال تاکنون بیشتر پاییزی بود تا زمستانی و خالقان این اثر به جای بارش برف بر روی ریزش برگ‌ها تمرکز ویژه داشتند.

در دل این نماد‌ گرایی‌های سریال، اپیزود دریفتمارک نشان می‌دهد که مخالف آتشی که خاندان تارگرین را به قدرت می‌رساند، یخ نیست. در عوض، این اپیزود با عنوان دریفتمارک بارها و بارها به تصاویری از آب بازمی‌گردد. کل اپیزود در جزیره‌ای به همین نام اتفاق می‌افتد، در حالی که خاندان ولاریون در سوگ مرگ لینا است. این قسمت با صحنه‌هایی در داخل و اطراف آب شروع و به پایان می‌رسد. این یعنی اپیزود هفتم با جسد لینا که در ابتدا به اعماق خلیج فرستاده می‌شود شروع و با لنور که اکنون تغییرشکل داده و از آن سوی آب فرار می‌کند، بسته می‌شود.

نقد سریال House of the Dragon | قسمت هفتم

بر اساس همین نماد‌ها، کامل روشن است که خاندان تارگرین با آتش بر مردم حکومت می‌کنند. در دنیای سریال، آتش استعاره‌ای از قدرت باورنکردنی موجود در اژدهایان است، به ویژه آن چیزی که (اغلب نابخردانه) توسط انسان‌ها در تعقیب قدرت و سلطه استفاده می‌شود. سریال خاندان اژدها در استفاده از آتش به عنوان استعاره‌ای برای قدرت اتمی، به ویژه در قسمت‌هایی مانند شاهزاده سرکش، لحظاتی را به نمایش گذاشت و سپس دوباره در این اپیزود نیز به آن اشاره کرد.

اما همین اپیزود هفتم یا دریفتمارک بارها به ایده آب به عنوان نیرویی که در مقابل آتش ایستاده است، اشاره می‌کند. این در مکالمه اواخر اپیزود بین رینیرا (اما دارسی) و عمویش دیمون (مت اسمیت) آشکارتر است. او اذعان می کند: آتش قدرت عجیبی دارد. و هر چیزی که خاندان تارگرین در اختیار دارد مدیون آن است. دیمون پاسخ می‌دهد: شاید ولاریون‌ها حقیقت آن را می‌دانستند که در این میان دریا بهترین متحد واقعی است.

از اساس آتش به تارگرین‌های این قدرت را می‌دهد که به معنای واقعی کلمه جهان را به هوس خود تغییر دهند و مخالفان خود را به خاکستر تبدیل کنند. با این حال، محتوای پُر از نماد قسمت هفتم نشان می‌دهد که حتی چنین قدرت شگفت‌انگیزی باید در نهایت تسلیم نیروهای اولیه بیشتری شود. همانطور که مدحی در شروع این قسمت به اشراف جمع شده یادآوری می‌کند، همه از دریا آمدیم و به دریا باز خواهیم گشت. در این لحظه تابوت لینا در خلیج بلک واتر فرو می‌رود و به تابوت‌های قرن‌های گذشته که حاوی اجدادش است می‌پیوندد.

جالب است بدانید مارتین کاملاً و صراحتاً گفته است که در ابتدا «نغمه یخ و آتش» را به عنوان استعاره‌ای از تغییرات آب و هوایی نوشت، داستانی هشداردهنده در مورد راهی که در آن نزاع سیاسی می‌تواند جوامع را از حساب کردن تهدیدات وجودی بیشتر باز دارد. یکی از تهدیدهای بزرگ‌تر ناشی از تغییرات اقلیمی، خطر بالا آمدن سطح آب دریاها و نابودی یخچال‌های طبیعی است، این ایده که ممکن است آب بالا بیاید و دنیایی را که مردم ساخته‌اند باز پس بگیرد، همیشه مخوف است. بدون شک بهترین سیاسیون نیز نمی‌توانند با جزر و مد مذاکره کنند. چرا که آب همه چیز را در چشم به هم زدنی از ما پس می‌گیرد.

 قسمت هفتم

اما همه این نکات را گفتیم تا به این برسیم که بدیهی است آب می‌تواند به راحتی هر چه تمام، آتش را غرق قدرت خود کند؛ و تأکید بر آب در اپیزود «دریفتمارک» نکته‌ای است که لحن تشییع جنازه درون این اپیزود را عمیق‌تر می‌کند. این پس‌زمینه داستانی بر حس تراژدی بزرگی که در خاندان اژدها جاری است تأکید ویژه دارد. چرا که همه می‌دانیم پایان این جنگ چیزی جز نابودی نیست.

در سکانسی از این قسمت که در اطراف ساحل جریان دارد، رینیرا به دیمون می‌گوید: «ولاریون‌ها از دریا هستند. اما من و تو از آتش ساخته شده‌ایم. همیشه قرار بود با هم بسوزیم.» اما یک نکته پیرامون این تفکر وجود دارد که بدون شک همه شعله‌ها به موقع خاموش می‌شوند. در پایان فقط خاکستر و آب باقی می‌ماند. این یعنی این دریاست که خواهد ماند. به نظر می رسد خود رینیرا این را درک می‌کند و به عمویش اعتراف می‌کند که «آتش یک زندان است، و دریا راه فراری را برای آن ارائه می‌دهد».

البته، اپیزود هفتم فقط آب و آتش را در تضاد قرار نمی‌دهد. چرا که آتش تنها نیمی از ادعای قدرت خاندان تارگرین است. به هر حال، این سریال اقتباسی از تاریخ خانواده سلطنتی با عنوان Fire & Blood است. کلیشه‌های قدیمی استدلال می‌کنند که «خون غلیظ‌تر از آب است»، حتی اگر معنای امروزی عبارت دقیقاً برعکس ادعای اورجینال آن باشد که «خون عهد غلیظ‌تر از آب رحم است». این یعنی اپیزود دریفتمارک نشان می‌دهد که حتی پیوندهای خونی نیز می‌تواند رقیق و ضعیف شود.

بخش اعظم درام نیمه دوم اپیزود «دریفتمارک» از تنش بین اصل و نسب واقعی و درک عمومی از این پیوندها ناشی می‌شود. در طول یک سکانس گفت و گو محور دیگر، پرنسس رینیس تارگرین (ایو بست) و همسرش لرد کورلیس ولاریون (استیو توسن) بر سر بهترین راه برای محافظت از خانواده خود بحث می‌کنند. رینیس استدلال می‌کند که باید به دختر دیمون و لینا اجازه دهند تا دریفت‌وود را به ارث ببرد و پسران رینیرا که از خون‌ آن‌ها نیستند را کاملاً دور بزنند. اما کورلیس مخالف است.

 قسمت هفتم

از برخی جهات، این سکانس بسط هوشمندانه‌ای از شیفتگی خاندان اژدها به سیاست جنسیتی ساختارهای قدرت فئودالی است، جایی که زیست شناسی پایه به این معنی است که اصل و نسب همیشه از مادر به فرزند واضح‌تر است. رینیس به شوهرش هشدار می‌دهد: فرزندان رینیرا از خون تو نیستند، اما فرزندان لینا میراث واقعی او هستند. البته، تصدیق واقعیت در چنین وضعیتی، ساختارهای قدرت پدرسالارانه وستروس را به چالش می‌کشد. زیرا به این معنی است که هویت را تنها می‌توان از مادران به جای پدران تضمین کرد. به این ترتیب، جای تعجب نیست که کورلیس به شدت از این ایده عقب نشینی می‌کند. او اصرار دارد: تاریخ خون را به یاد نمی‌آورد، بلکه اسامی را به خاطر می‌سپارد.

اپیزود «دریفتمارک» این ایده را به سمت افراط پوچ سوق می‌دهد، جایی که کورلیس ترجیح می‌دهد اعضای خانواده‌اش را از دایره ارث بیرون ببرد تا اینکه عاملیت جنسی عروسش را تصدیق کند. در این میان توهم قدرت مردسالارانه باید حفظ شود، حتی اگر هزینه آن دروغ، فرسایش کامل هر قدرت واقعی برای محافظت و حفظ آن واحد خانواده باشد.

در پایان باید گفت: اپیزود هفتم با عنوان دریفتمارک به طرز بدبینانه‌ای نشان می‌دهد که با وجود قوانین خاص در این قلمرو، خون در واقع هیچ معنایی در دنیای وستروس ندارد؛ و این گره‌ها را می‌توان رقیق کرد و به راحتی شست. با این تفاسیر قسمت هفته آینده باید یک ماجرای دراماتیک باشد و من تعجب نخواهم کرد اگر در این راه شاهد چند مرگ دیگر باشیم.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی