با بهترین بازسازی های فیلمهای اسلشر تاریخ سینما آشنا شوید
دهههای 1970 و 1980 میلادی دوران طلایی فیلمهای اسلشر بودند. در واقع این دو دهه زمانی بود که فیلم های اسلشر به اندازه آثار ابرقهرمانی امروزی محبوب بودند. اما فقط به این دلیل که روزهای ...
دهههای 1970 و 1980 میلادی دوران طلایی فیلمهای اسلشر بودند. در واقع این دو دهه زمانی بود که فیلم های اسلشر به اندازه آثار ابرقهرمانی امروزی محبوب بودند. اما فقط به این دلیل که روزهای مقدماتی افرادی چون صورت چرمی، مایکل مایرز و بسیاری دیگر به خوبی پشت سر گذاشته شده است، به این معنا نیست که ریبوتها یا بازسازیهای ترسناک محبوب ژانر در حال نابودی است. چرا که ما در این سالها شاهد تعداد قابل توجهی از اکرانهای جدید هستیم که با عشق به آثار نمادین مسیرهای جدید خلاقانهای را برای خود ایجاد میکنند. در حالی که اکثر بازسازیهای اسلشر شهرت کمتری دارند، اما هستند آثاری که بتوان آنها را سرگرمکننده خطاب کرد.
با فیلمهای ترسناک مدرن که اغلب مملو از مضامین پر سر و صدا هستند و بیش از دو ساعت زمان پخش دارند، چیز تازهای در این جشنوارههای کشتار بیتظاهر و ساده وجود دارد که شاید در فیلمهای اولیه به این شکل نبودند. موارد زیر مجموعهای از بهترینهای این دسته را شامل میشود، از تخیل مجدد وحشیانه گرفته تا بررسیهای فرا متنی یک منبع قدیمی. در ادامه با 10 تا از بهترین بازسازی های اسلشر تمام دوران همراه ویجیاتو باشید.
- 1 «The Hills Have Eyes» | سال تولید 2006
- 2 «The Town That Dreaded Sundown» | سال تولید 2014
- 3 «House of Wax» | سال تولید 2005
- 4 «Sorority Row» | سال تولید 2009
- 5 «Suspiria» | سال تولید 2018
- 6 «Halloween» | سال تولید 2007
- 7 «The Hitcher» | سال تولید 2007
- 8 «The Invisible Man» | سال تولید 2020
- 9 «The Texas Chainsaw Massacre» | سال تولید 2003
- 10 «Maniac» | سال تولید 2012
- 11 پیشنهاد نویسنده : My Bloody Valentine 3D
«The Hills Have Eyes» | سال تولید 2006
یکی از شیطانیترین و بیرحمانهترین فیلمهای قرن بیست و یکم، «تپهها چشم دارند» ساخته الکساندر آجا است؛ این کارگردان فرانسوی با بازسازی نسخه وس کریون که در سال 1977 تولید شده بود، گامی جذاب را در ژانر وحشت برداشت. آنچه برداشت جدید الکساندر آجا در بازسازی را به درستی نشان میدهد، تمرکز شدید آن بر رئالیسم از نظر خشونت است. اگرچه ممکن است خیلیها این اثر را ندیده باشند، اما بازسازی آجا یک سر و گردن بالاتر از نسخه اصلی است و به همین دلیل باید آن را ستایش کرد.
این اثر یکی از تسلیم ناپذیرترین و درهم شکسته ترین داستانهای بقای ترسناکی است که تا به حال اکران شده است. The Hills Have Eyes با بازیهای خوب تیم بازیگریاش، به ویژه آرون استنفورد و امیلی دی ریون، آزمونی برای استقامت است که خانوادهای دوستداشتنی از شخصیتها را در جهنم غرق در آفتاب قرار میدهد و شما را با خود همراه میکند.
«The Town That Dreaded Sundown» | سال تولید 2014
چندین دهه پس از اینکه قاتل معروف به «قاتل فانتوم» شهر تِکسارکانا را به وحشت انداخت، قاتل دیگری از راه میرسد. غافل از اینکه آیا این وحشت مرموز یک تهدید جدید است یا به نوعی با خود قاتل فانتوم مرتبط است، مردم شهر باید با هم متحد شوند تا او را متوقف کنند. فیلم «شهری که از غروب خورشید وحشت داشت» فیلمی ترسناک محصول سال ۱۹۷۶ بود که که بر اساس اتفاقات واقعی درست پس از جنگ جهانی دوم در اطراف تکسارکانا ساخته شده است، در واقع این اثر ساخته چارلز بی پیرس یکی از اولین فیلمهای ژانر «اسلشر» بود.
اما بازسازی اسلشر کارگردان آلفونسو گومز-ریژون، همانقدر که یک متا دنباله است، همانقدر نیز یک بازسازی است، اثری که با هوشمندی فیلم اصلی را به عنوان یک اثر موجود در دنیای بازگویی خود قاب میکند. این نه تنها فرصتهای فراوانی را برای طنز فرامتنی آماده میکند، بلکه طرح را با تفسیری روشنگر درباره هیجانگرایی ناشی از خشونت ترسیم میکند. این یکی از شگفتیهایی است که این فیلم در کنار بازیگران خارقالعاده و فیلمبرداری خلاقانهاش ارائه میکند که آن را بالاتر از بهترین «بی موویهای مدرن» قرار میدهد.
«House of Wax» | سال تولید 2005
خیلیها میگویند: «بازسازیها همیشه بدتر از نسخه اصلی هستند»؛ اما برای مثال در بازسازی فیلم خانه مومی لحظات پُر تنشی وجود دارد که تمام بدن شما را به ترسیدن و مور مور شدن میاندازد و حتی از نسخه اصلی فراتر میرود. این فیلم برداشتی عجیب از نسخه اولیه خود است که به خاطر خلاقانهترین لحظاتش سزاوار جایگاهی در تالار مشاهیر وحشت اسلشر است.
خانه مومی یا House of Wax بازسازی اثری به همین نام است که اولین بار در سال ۱۹۵۳ تولید شده بود. این فیلم به کارگردانی ژاومه کویت-سرا یک اسلشر خونین است که با الهام از فیلم «Tourist Trap» سعی میکند لحظات پُر التهابی را برای مخاطبش خلق کند. داستان فیلم بدین شرح است که گروهی از دوستان سرگردان به یک جاذبه توریستی پر از مجسمههای مومی برخورد میکنند که در ابتدا بسیار جذاب هستند، اما مشکل اینجا است که آنها مصنوعی نیستند، در واقع این مجسمههای مومی افراد واقعی هستند که کسب و کارشان خون ریزی است. فیلم «House of Wax» مطمئناً زمانی که در مسیر درست حرکت میکند، یک تلاش الهام بخش است. اسلشری مملو از تعقیب و گریز و هرجومرج که جذابیت ژانر خودش را تقویت میکند.
«Sorority Row» | سال تولید 2009
در فیلم «انجمن خواهری» که یک بازسازی مدرن از اثری اسلشر تحت عنوان «The House on Sorority Row» است؛ سه خواهر خانواده زمانی که یک شوخی و اشتباه منجر به مرگ دوست آنها میشود، از هم جدا میشوند. یک سال بعد، آنها شروع به دریافت ویدیوهایی از شب سرنوشت ساز میکنند و توسط یک غریبه مرموز تحت تعقیب قرار میگیرند.
فیلم Sorority Row اثری است که بر اساس پیش فرض مطالب منبع خود در سال 1983 چندان گسترش نمییابد، با این حال هنوز به عنوان 90 دقیقه سرگرمی پاپ کورنی با لذت عمل میکند. البته یکی از مزیتهای این بازسازی نسبت به نسخه اورجینال خود، ارتقاء قابل توجه سلاح قاتل است. یکی از شخصیتها از آن به عنوان یک «آچار چرخ» عجیب یاد میکند، که جای خود را به بسیاری از صحنه های مرگ خلاقانه میدهد که در طول زمان فیلم پخش شدهاند. این گواهی بر ماهیت جاودانه این ژانر است که گاهی اوقات تنها چیزی که نیاز دارید یک ابزار قوی کشتار، یک «دختر قهرمان» قوی، و چند قطعه حیله گر برای ساختن فیلمی است که بهتر از هر حقی بر روی کاغذ باشد.
«Suspiria» | سال تولید 2018
هیچ کس به تماشای Suspiria برای توطئه پیچیدهاش نمینشیند. در واقع، اگر طرحی عمیق در زیر لایه ضخیم و شیک داستان اصلی وجود داشته باشد، احتمالاً برای داریو آرجنتو که کارگردان نسخه کلاسیک است شگفتانگیز است. اولین فیلم Suspiria که کمتر به زیرکی اهمیت میدهد، تماماً به نمایش ویژگیهای غیرقابل انکار کارگردانش میپردازد؛ و به یک معنا، این بازسازی نیز همین طور است. بازسازی یک فیلم از آرجنتو یک دستور العمل تضمین شده برای واکنش منفی از مخاطب است. و شاید به همین دلیل بود که لوکا گوادانینو به عنوان کارگردان نسخه بازسازی شده بیشتر عناصر قابل تشخیص فیلم را کنار گذاشت و آنها را با رویکرد خودش نسبت به مواد مورد نظرش جایگزین کرد.
فیلم Suspiria محصول 1977 ساخته داریو آرجنتو، فیلمساز ایتالیایی، طرفداران زیادی دارد و از امتیازات بسیار بالایی نیز پیش منتقدان برخوردار است. اما فیلم 2018 لوکا گوادانینو بیشتر شبیه به تخیل مجدد آن است، ولی با پیچ و تابهای جدید. آرجنتو بیشتر بر سبک تمرکز داشت تا ماهیت، در حالی که صحنههای کمرنگ جدید در فیلم گوادانینو، فیلمنامه و بازیگری را در خط مقدم قرار میدهد. این نسخه بازسازی شده همان چیزی است که یک بازسازی باید باشد؛ یعنی بازآوری مبتکرانه مجدد مضامین، نه بازآفرینی بردهوار از آنچه قبلا انجام شده است. این رویکرد همیشه بی نقص نیست، اما در کل، فیلم به همان اندازه معمایی و هیپنوتیزم کننده است که ژانر منبع آن را تعریف می کند.
«Halloween» | سال تولید 2007
تقریباً بیست سال پس از کشتن خانوادهاش، مایکل مایرز (تایلر مان) از یک آسایشگاه روانی فرار میکند تا به زادگاهش بازگردد و در شب هالووین دست به یک قتل عام میزند. مایکل که قصد دارد خواهرش، لوری (اسکاوت تیلور-کامپتون) را پیدا کند، برای اطمینان از مرگ خونین او دست از سر هیچ کاری بر نمیدارد.
بازسازی فیلم کلاسیک جان کارپنتر توسط راب زامبی، فیلمی است که به شروع شوق گونه خود یعنی اسلشر کمک کرد؛ این اثر هوشمندانه از اقتباس مستقیم اجتناب میکند و لحن ترسناکتر و پسزمینه عمیقتری را انتخاب میکند. البته در حالی که این انتخاب تا حدودی رمز و راز نماد ترسناک مرکزی آن را خراب میکند، اما چشم انداز فیلم به اندازه کافی مواد تازه را به روی میز میآورد تا آن را جبران کند. برای شروع، مالکوم مک داول در نقش دکتر لومیس که رابطه پیچیده او با مایرز به عنوان هسته عاطفی فیلم عمل میکند، کاملاً عالی است. علاوه بر این، تمرکز علامت تجاری زامبی بر وحشیگری عینی، فیلم را از سکانسهای محافظهکارانهتر فیلم اصلی متمایز میکند.
«The Hitcher» | سال تولید 2007
فیلم «بینراهی» اورجینال نام یک اثر جادهای ترسناک، محصول 1986 آمریکا به کارگردانی رابرت هارمون و فیلمنامهای از اریک رد است. داستان این اثر پیرامون مواجه یک فرد جوان با یک مسافر بین راهی است که از قرار معلوم یک قاتل سریالی خونسرد است. اما نسخه بازسازی این فیلم نیز از داستان مشابهی برخوردار است. چند دوست دانشگاهی راهی جاده میشوند تا یک استراحت بسیار مورد انتظار برای تعطیلات بهاری داشته باشند. تعطیلات آنها به یک بلوک جاده میرسد، با این حال، زمانی که آنها با یک مسافر بین راهی (شان بین) که در باران سرگردان شده ملاقات میکنند، همه چیز دگرگون میشود.
علیرغم استقبال منفی منتقدان، طرفداران از این بازسازی کلاسیک کالت 1986 به دلیل سرعت خوب، اجراهای دوستداشتنی و رد لذتبخش رئالیسم به نفع هیجانهای مایل به اسلشر پاپکورنی، استقبال کرندند. مفهوم ساده یک زوج کاریزماتیک با شیمی قابل لمس در مرکز یک فیلم اسلشر نسبتاً ظریف است و به مخاطب کمک میکند تا در طرح احمقانه دیگری سرمایه گذاری کند. همه چیز درون این طرح را با یک قاتل مخوف بینراهی ترکیب کنید و اینجاست که شما 80 دقیقه نوستالژی باشکوه از آثار اسلشر ابتدای دهه 2000 میلادی را جلوی چشمان خود دارید.
«The Invisible Man» | سال تولید 2020
سیسیلیا (الیزابت ماس) پس از مرگ دوست پسر سابق و بدرفتارش، احساس آرامش میکند که دیگر با حضور او جسم و روحش تسخیر نمیشود. اما متأسفانه، او به زودی توسط چیز دیگری تسخیر میشود، موجودی نامرئی که او را هم از نظر روحی و هم جسمی شکنجه میدهد و باعث میشود مردم تصور کنند که او عقل خود را از دست داده است.
این تفسیر دوباره هوشمندانه از رمان اچ جی ولز با فیلم اصلی 1933 فاصله زیادی دارد، اما جوهر وحشتناک خود را حفظ کرده و داستان را از طریق دیدگاه مدرن سیاست جنسیتی فیلتر میکند. ماس به صف بازیگران زن نادیده گرفته شده در فیلم ترسناک مدرن می پیوندد و به خوبی پارانویای سیسیلیا را به تصویر میکشد که حس ترس را در هسته مرکزی فیلم تقویت میکند. پس از تلاشهای فراوان برای راهاندازی مجدد هیولاهای فیلم یونیورسال، مرد نامرئی در ساختن هیولای خود به شکل یک انسان موفقیت مییابد، و بنابراین، وحشتناکتر میشود.
«The Texas Chainsaw Massacre» | سال تولید 2003
اگر شاخه اسلشر در ژانر وحشت مورد علاقه شماست، پس باید فیلم کلاسیک مربوط به سال 1974، درباره گروهی از دوستانی که توسط یک خانواده دیوانه در میانه ناکجاآباد تگزاس، وحشت زده میشوند را بشناسید. فیلمهای وحشتناک زیادی وجود دارد، و سپس فیلمهایی وجود دارند که شما را در یک کابوس واقعی فرو میبرند. دهه 1970 ژانر وحشت را برای همیشه تغییر داد و قتل عام با اره برقی در تگزاس ساخته توبی هوپر کاتالیزور آن بود. اما نسخه بازسازی آن داستان گروهی از دوستان را روایت میکند که در راه رفتن به کنسرت، با یک فرد سرگردان پریشان روبرو میشوند. اما قبل از اینکه بفهمند چه چیزی او را بسیار ناراحت کرده است، وحشت میکند و به خودش شلیک میکند. آنها به دنبال کمک هستند، اما چیزی که در عوض پیدا میکنند مجموعهای وحشتناک از غریبهها و خانهای پر از اسرار تاریک است.
این به روز رسانی از شاهکار توبی هوپر بیشتر یک بازخوانی ضرب به ضرب فیلم اصلی است، اما با چند چرخش و تحسین آشکار برای نسخه مرجع خود. در واقع این فیلم خود را به عنوان یک ادای احترام عاشقانه به جای یک بازسازی تنبل نشان میدهد. ارتباط آن با فیلم اصلی فراتر از طرح داستان است، مخصوصا با بازگشت دنیل پرل فیلمبردار، بار دیگر شاهد هستیم چشمان تیزبین او چگونه دنیای صورت چرمی مخوف را کاوش میکند.
«Maniac» | سال تولید 2012
مردی مرموز (الیجا وود) شبها در خیابانهای شهر نیویورک به دنبال زنان است. او پس از کشتن قربانیان خود، پوست سر آنها را جمع میکند تا مجموعه مانکنهای خود را تزئین کند.
این اقتباس از فیلم کلاسیک کالت و بحثبرانگیز به همین نام، با قرار دادن بیننده مستقیماً در جایگاه قاتلی به نام وودز، با استفاده از دیدگاه اول شخص در طول قتلهای وحشتناک فیلم، فرمول گونه اسلشر را از پایه دستخوش تغییر میکند. حس عمیقا ناراحت کننده دیدن این قتلهای وحشتناک از چشم مجرم برای همه جذاب نخواهد بود، اما سبک شدید و فضای شیک آن احتمالاً برای سینماگرانی که میتوانند خشونت گرافیکی را درک کنند، نکتهای جذاب خواهد بود.
پیشنهاد نویسنده : My Bloody Valentine 3D
این بازسازی با پیچاندن خط داستانی فیلم اورجینال خود که در سال 1981 به نمایش درآمده بود، از تکرار مو به موی فیلم اصلی جلوگیری میکند و این به خودی خود، My Bloody Valentine 3D را از دیگر بازسازیها متمایز میکند. این اثر با تکیه به فرمول فیلم اورجینال، به سمت روایت داستان سادیستی خود حرکت میکند. داستان از این قرار است که سالها پیش یک حادثه معدن باعث میشود گروهی از مردان در زیر زمین کشته شوند، البته در این میان یکی از معدنچیان با به قتل رساندن بقیه زنده میماند، حالا پس از 11 سال این قاتل ناشناس بازگشته تا در شب ولنتاین قربانی بگیرد.
هرچند فیلم خود را شبیه به آثار جنایی جلوه میدهد و داستان مرکزی را بیشتر به یک راز قتل تبدیل میکند، اما این بازسازی با تِم تعطیلات ولنتاین، تعداد قابل توجهی از ترس و صحنههای مرگبار مبتکرانه را در خود جای داده است. کشتارها بسیار زیاد است، و اگر ژانر اسلشر را دوست دارید باید دیدن این اثر را از دست ندهید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعا بازسازی شده فیلم هالووین فوووووق ضعیف بود و داستان مسخره و استفاده از بازیگران نامناسب برای شخصیت کودکی مایکل مایرز که حتی نمیشد فهمید بازیگر کودکی مایکل پسره یا دختره
و داستان کاملا مسخره و بی محتوا.
واقعا از بازسازی هالووین بدم اومد
پیشنهاد من بر پا کنندگان جهنم