بهترین پدرها در جهان بازی های ویدیویی که نماد استقامت هستند

مسئله خانواده همیشه در رسانه‌های مختلف هنری و سرگرمی پیچیدگی‌های خاص خود را داشته و اغلب از آن برای اضافه کردن لایه‌های شخصیتی به آثار استفاده می‌شود. اعضای خانواده خیلی وقت‌ها به جهت گسترش و پردازش بهتر یک شخصیت به داستان اضافه می‌شوند و «پدر» از این قاعده مستثنی نیست.

حتی در دنیای بازی‌های ویدیویی، نقش پدر خیلی جدی گرفته می‌شود. با اینکه برخی پدران در این دنیای جذاب و عظیم به اندازه کافی خوب پردازش نشده‌اند و شخصیت جالب توجهی ندارند، اما کم نیستند پدرانی که با هوش، استعداد و تجربه نویسندگان به کاراکترهایی دوست‌داشتنی و فراموش‌نشدنی تبدیل شده‌اند. در ادامه این مقاله باهم به ۱۰ تا از بهترین پدرها در جهان بازی های ویدیویی می‌پردازیم.

(هشدار: این مقاله حاوی اسپویل داستان برخی از بازی‌ها است)

۱۰. گرالت از ریویا (سری The Witcher)

در حالی که امیر (Emhyr)، پدر واقعی سیری در سری ویچر باید از نحوه برخوردش با دختر خود شرمسار باشد، پدر ناتنی او یعنی گرالت از همه جهت توانست جای خالی امیر را در زندگی سیری پر کند. سرنوشت ویچر دوست‌داشتنی و سیری حکم می‌کند که این دو در زندگی یکدیگر حضور و نقشی پررنگ داشته باشند اما گرالت در سری The Witcher از این‌ها هم فراتر می‌رود.

گرالت در ویچر ۳ (The Witcher 3: The Wild Hunt) تمام قاره را می‌پیماید تا دختر خوانده‌اش را پیدا کند و همچنین حاضر است جانش را برای امنیت و سلامت او بدهد. البته این فداکاری و عشق تنها به گرالت ختم نمی‌شود و بقیه اعضای خانواده ناتنی سیری یعنی وزمیر و ینفر نیز بدون شک به‌خاطر این دختر جوان حاضر به انجام هرکاری هستند.

۹. لی اورت (Telltale's The Walking Dead)

بازی تحسین‌شده The Walking Dead از استودیو تل‌تیل مخاطبان را با یکی از برترین روایت‌های «دختر و پدری» قرن بیست و یکم آشنا کرد. ماجرا دقیقا از جایی شروع شد که کلمنتین لی را از دست یک واکر (زامبی) نجات می‌دهد. رابطه این دو به عنوان دو غریبه در یک دنیای پساآخرالزمانی آغاز می‌شود و کم‌کم شاهد ایجاد یک عشق عمیق و قدرتمند میان آن‌ها هستیم. گرچه متاسفانه پایان مسیر این دختر و پدر ناتنی بسیار تراژیک و تاثربرانگیز است.

میراث و خاطره لی حتی پس از مرگ او نیز ادامه دارد و کلمنتین همیشه به نیکی از پدرخوانده‌اش یاد می‌کند. کلمنتین زمانی لی را ملاقات کرد که تنها ۸ سال داشت و نهایتا زمانی که ۱۶ ساله بود، داستان بازی واکینگ دد به پایان رسید. در تمام این مدت کلمنتین لی را از یاد نمی‌برد و همیشه عکس وی را در جیب خود نگه می‌دارد.

حتی در جایی از داستان شخصیت اصلی اشاره می‌کند که در تمام لحظات سخت، لی همیشه کنار کلمنتین بوده و او را راهنمایی می‌کرده است. همه این‌ها نشان می‌دهد لی چقدر خوب نقش یک پدر را برای یک دختر بچه بی‌پناه در دنیایی پر از خون و مرگ ایفا کرده.

۸. جول میلر (The Last of Us)

حالا می‌رسیم به یکی از محبوب‌ترین نمادهای «پدری» در صنعت ویدیو گیم: جول میلر از بازی The Last of Us. جول در واقع دو بار نقش پدری را ایفا می‌کند؛ اولین مورد به ابتدای بازی نخست برمی‌گردد، جایی که دختر تنی او یعنی سارا همچنان زنده است و جول با جان و دل از او دفاع می‌کند. مرگ سارا تاثیرات عمیقی روی این شخصیت می‌گذارد که احتمالا تا آخر عمر با او ماند.

• بیشتر بخوانید: بررسی بازی The Last of Us Part 1

مورد دوم، که بخش اعظم The Last of Us را دربر می‌گیرد، رابطه‌ای است که میان جول و الی ایجاد می‌شود. البته که جول به هیچ وجه پدر کاملی نیست و همین مسئله باعث دوری نسبی آن‌ها در The Last of Us 2 می‌شود. جول طی بازی اول تصمیماتی گرفت که خودش فکر می‌کرد بهترین گزینه هستند، در حالی که شاید الی یا هرکس دیگر فکر متفاوتی داشته باشند. با تمام این اوصاف، مرگ او در بازی دوم و اندوه بی‌نهایت الی و رفتن به سوی انتقام، نشان داد چه محبت نهان و وصف‌ناپذیری میان این دو برقرار بوده است.

۷. راست (Horizon Zero Dawn)

سال‌ها قبل از جریانات اصلی Horizon Zero Dawn، راست (Rost) تصمیم گرفت سرپرستی یک نوزاد تنها و بی‌گناه را برعهده بگیرد. همان‌طور که در بخش ابتدایی بازی به نمایش گذاشته می‌شود، راست حتی حاضر می‌شود از حضور در جامعه و بسیاری از فرصت‌ها عبور کند اما اجازه ندهد ایلوی (Aloy) به سرنوشتی دردناک و غیرمنصفانه دچار شود.

راست طی سالیان هرچیزی که می‌توانست را به ایلوی آموزش داد و او را به حضور در مسابقه Proving ترغیب کرد، حتی اگر پیروزی ایلوی بدان معنا بود که آن‌ها دیگر نمی‌توانستند باهم صحبت کنند.

راست در نهایت جان خود را فدای دخترخوانده خود کرد تا او بتواند با دنبال کردن سرنوشت عجیبش، دنیا و مردم آن را نجات دهد. ایلوی اغلب در طول بازی آرزو می‌کند راست در کنارش بود و برای عبور از مشکلات طاقت‌فرسا به او قوت قلب می‌داد. علی‌رغم حضور کوتاه مدت در بازی، راست قطعا در میان بهترین پدرها در جهان بازی‌های ویدیویی قرار می‌گیرد.

۶. کازوما کیریو (سری یاکوزا)

کیریو زمانی در یاکوزا هاروکا را ملاقات می‌کند که او نه ساله است. این دختر به دنبال مادر خود می‌گردد و پس از مرگش، کیریو لحظه‌ای در تصمیم‌گیری تردید نمی‌کند؛ هاروکا خیلی زود به دخترخوانده کیریو تبدیل می‌شود. او چنان با درک و محبت زیادی دخترخوانده‌اش را بزرگ می‌کند که وقتی مشخص می‌شود کیریو باید برای محافظت از خانواده خود به زندگی مجرمانه و خطرناک بازگردد، حاضر می‌شود برای زندگی به یتیم‌خانه Sunflower برود.

با اینکه کیریو پدر باتجربه‌ای نیست و یک زندگی عادی نداشته، اما دخترخوانده خود را به خوبی بزرگ می‌کند و حتی تا مراقبت از دیگر بچه‌های یتیم‌خانه پیش می‌رود. تقریبا همه بچه‌های یتیم‌خانه او را دوست دارند و فکر می‌کنند کیریو نعمتی برای آن‌هاست.

۵. بارِت والاس (Final Fantasy 7)

در بازی فاینال فانتزی ۷ بارت یک معما و دوراهی مهم پیش‌روی خود می‌بیند: محافظت از سیاره یا بودن در کنار دخترش مارلن. گرچه این باعث نمی‌شود او هرروز برای خوشحال نگه داشتن دختر خود نجنگد. هرچه باشد، نجات دادن سیاره به معنی آن است که مارلن و میلیون‌ها دختر دیگر می‌توانند یک زندگی سالم،‌ طولانی و پر از آرامش را تجربه کنند. همین تفکر به بارت کمک می‌کند سختی‌ها را به جان بخرد و دوری از دخترش را تحمل نماید.

از سوی دیگر، خوشبختانه مارلن به‌خاطر دوری پدرش ناراحت نیست و هر بار با آغوش باز بازگشت پدرش را جشن می‌گیرد. بدون شک مارلن دختری مهربان با قلبی بزرگ است و باید به بارت به‌خاطر تربیت چنین دختری تبریک گفت. همین موارد باعث می‌شود بارت جزو بهترین پدرها در جهان بازی‌های ویدیویی باشد.

۴. کریتوس (God of War)

پس از یک زندگی دشوار و پر از درد و نفرت، نسخه ۲۰۱۸ بازی God of War شکل متفاوتی از کریتوس را به نمایش می‌گذارد. او حالا در قلمرو نورس ساکن شده و صاحب یک پسر است. در ابتدای بازی، رابطه پدر و پسر به‌خاطر مرگ مادر (Faye) در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. این دو برای رها کردن خاکستر مادر به بلندترین قله در نه قلمرو می‌روند.

در طول ماجراجویی، مخاطب به طور واضح می‌تواند تغییرات شخصیتی کریتوس را ببیند؛ خدای جنگ که دورانی پر از خشونت و جنون داشت، اکنون به یک پدر واقعی و قابل اتکا تبدیل شده. البته داینامیک رابطه آترئوس و کریتوس در طول بازی به مرور تغییر می‌کند و در ابتدا اوضاع آنچنان خوب به‌نظر نمی‌رسد. با این حال رفته رفته درک بیشتری میان پدر و پسر برقرار می‌شود و آترئوس اواخر ماجرا به خوبی می‌فهمد کریتوس برای محافظت از او حاضر است دنیا را به آتش بکشد.

۳. سوجیرو ساکورا (Persona 5)

سوجیرو خودش هیچ فرزندی ندارد اما قبل از وقایع پرسونا ۵، دختر یکی از نزدیک‌ترین دوستانش یعنی فوتابا را به فرزندی قبول می‌کند. فوتابا که در اصل فرزند واکابا بود، خیلی زود به سوجیرو نزدیک می‌شود و با اینکه این شخصیت گهگاه در مواجهه با فوتابا بیش از حد محتاط است، اما همیشه مثل یک پدر واقعی به او عشق می‌ورزد.

البته سوجیرو تنها برای فوتابا نقش پدر را ایفا نمی‌کند. شخصیت اصلی داستان نیز از ابتدا از راهنمایی‌های سوجیرو در Leblanc بهره می‌برد و در نهایت او بهترین رازدار کاراکتر اصلی بازی می‌شود. هم او و هم فوتابا حسابی به سوجیرو مدیون هستند؛ کسی که در زمان تنهایی و بی‌کسی، به آن‌ها پناه داد و کمکشان کرد.

۲. کوروو آتانو (Dishonored)

تا پیش از Dishonored 2 تایید نمی‌شود که کوروو پدر امیلی است، اما بدون شک شواهد این قضیه از مدت‌ها پیش قابل مشاهده بود. بازی نخست Dishonored جایی شروع می‌شود که کوروو و امیلی باهم قایم باشک بازی می‌کنند و خیلی زود می‌فهمیم نه تنها این دو رابطه بسیار نزدیکی دارند، بلکه امیلی بدون کمترین تردیدی به کوروو اعتماد دارد.

کوروو در Dishonored 2 به خوبی نشان می‌دهد چقدر می‌تواند پدر خوبی باشد. در صورت انتخاب امیلی به عنوان شخصیت قابل بازی، کوروو آنقدر حضور پررنگی ندارد اما همچنان امیلی مدام درباره او صحبت می‌کند و وی را یک پدر عالی و تاثیرگذار قلمداد می‌کند.

۱. بایک (Assassin's Creed: Origins)

بایک خیلی زود پسرش خمو را در بازی Assassin's Creed: Origins از دست می‌دهد اما همین اتفاق او را در مسیر انتقام و سپس سعادت پیش می‌برد. چیزی که در ابتدا مسیری برای انتقام از مسببان قتل پسرش بود، کم‌کم موجب می‌شود بایک و همسرش آیا (Aya) یک نسخه اولیه از فرقه قاتلین را تشکیل دهند.

زمانی که خمو زنده بود، والدینش را دوست داشت و در آرامش و خوشی زندگی می‌کرد. پس از مرگ وی، بایک تصمیم می‌گیرد معنایی به میراث و خاطره او بدهد تا مرگش بی‌دلیل و پوچ نبوده باشد. با وجود مرگ فرزند، بایک بی‌تردید یکی از بهترین پدرها در جهان بازی‌های ویدیویی محسوب می‌شود.