یک سوال؛ چند نفرتان خبر داشتید که بازی New Tales from the Borderlands مدتی پیش منتشر شد؟ درباره نسخه دوم Tales from the Borderlands صحبت میکنیم، اسپین آفی از سری بوردرلندز که توسط استودیو تلتیل گیمز ساخته شده بود. از آن بازی همچنان به عنوان یکی از بهترین بازیهای بوردرلندز و تلتیل گیمز یاد میشود و طرفداران سالها بود که برای ساخت دنباله آن عملا التماس میکردند.
با در نظر گرفتن این شرایط، اینکه «قصههای جدید بوردرلندز» چگونه در این حد بی سر و صدا راهی بازار شده است واقعا جای سوال دارد. شاید گیرباکس گیمز، که این بار خودش به جای تلتیل گیمز بازی را توسعه داده، امید داشت که با نام بوردلندز، اعتبار Tales from the Borderlands و کیفیت بالای بازی جدید خود بتواند توجه گیمرها را به خود جلب کند. اما ظاهرا چنین اتفاقی نیفتاده است و بعد از بازی کردن New Tales from the Borderlands، میتوان فهمید چرا.
داستان «قصههای جدید بوردرلندز» یک سال بعد از وقایع Borderlands 3 آغاز میشود. این بار دیگر خبری از شخصیتهای دوست داشتنی نسخه اول Tales نیست و به غیر از نقش مختصر «ریس»، بقیه کارکترهای آن بازی در نسخه جدید حضور ندارند. به جای آنها با سه پروتاگونیست جدید آشنا میشویم: «آنو» دانشمندی باهوش و صلحطلب اما دائما مضطرب، «اکتاویو» برادر ناتنی بلندپرواز آنو که در خیابانها بزرگ شده و همواره هوش خود را دست بالا میگیرد، و «فرَن» صاحب یک ماست بستنی فروشی که در کنترل خشم خود مشکل دارد. در کنار آنها یک روبات آدم کش به نام «لویی» یا در واقع LOU13 حضور دارد که اگرچه قابل کنترل نیست، اما حکم شخصیت چهارم گروه ماجراجویان جدید این داستان را دارد.
ماجرا از جایی شروع میشود دو تکه کریستال باستانی توجه شرکت Tediore را به خود جلب میکنند و مدیرعامل بیرحم این شرکت، یعنی «سوزان کُلدوِل»، تمام قوا و سربازانش را برای پیدا کردن آنها به کار میگیرد. با حمله تیدیور به سیاره Promethea، پای سه پروتاگونیست داستان ما به ماجرای این کریستالها، که قدرتهای اسرارآمیزشان میتوانند دنیا را برای همیشه تغییر دهند، باز میشود.
بازی New Tales from the Borderlands همچون نسخه اصلی یک داستان تعاملی بوده و تقریبا تمام ساختار بر اساس فرمول بازیهای تلتیل گیمز چیده شده است. بازی به پنج قسمت تقسیم شده است که البته هر پنجتایشان با یکدیگر منتشر شدهاند. در هر قسمت، طی مدتی که داستان جلو میرود میتوانید بین دیالوگهای مختلف انتخاب کنید و تصمیماتی بگیرید که ممکن است عواقب کوچک یا بزرگی داشته باشند.
لا به لای این انتخابها و دیالوگها هم فعالیتهای دیگری وجود دارند که کمی تنوع به گیم پلی بازی میبخشند. بخشهایی در بازی وجود دارند که کنترل یکی از شخصیتهای بازی به شما سپرده میشود تا در یک محیط کوچک اکتشاف کنید. البته انتظار گیم پلی عمیقی از این لحظات نداشته باشید. همواره چند جسم وجود دارند که برای پیشروی در داستان باید با آنها تعامل کنید و پازل خاصی هم برایشان وجود ندارد. به غیر از آنها صرفا میتوانید دنبال یک یا دو آیتم قابل جمعآوری (Collectible) بگردید یا به سبک کلاسیک بوردرلندز، جعبههایی را باز کنید که شامل پول میشوند - پولهایی که تنها کاربردشان خرید اسکینهای جدید برای سه شخصیت اصلی بازی است.
از دیگر فعالیتهای قابل توجه بازی میتوان به مینیگیمها و مخصوصا یک مینیگیم فایتینگ اشاره کرد. در واقع آن آیتمهای قابل جمعآوری که بالاتر دربارهشان گفتیم، اکشن فیگورهایی از شخصیتهای دنیای بوردرلندز به نام Vaultlanders هستند. در این مینیگیم فایتینگ، که هم در برخی از لحظات داستان و هم از طریق منوی اصلی بازی میتوان آن را تجربه کرد، شما و طرف مقابلتان از بین چندین فیگوری که دارید یکی را برای خود انتخاب میکنید تا وارد مبارزه شوید. با اینکه هر فیگور آمار و قدرتهای منحصر بفردی دارد، اما حقیقت این است که این مینیگیم به قدری ساده است که شکست خوردن در آن زحمت بیشتری نسبت به پیروزی میطلبد.
از این چاشنیها که بگذریم، با داستان اصلی و چگونگی به تصویر کشیدن این داستان باقی میمانیم. New Tales from the Borderlands شروع قدرتمندی دارد. اول از همه گرافیک و سبک هنری بازی را میبینید که واقعا عالی از آب در آمده و نسبت به بازی اصلی در حد یک نسل پیشرفت کرده است. بازی سپس به سراغ معرفی طرح کلی داستان و شخصیتهای خود میرود که همگی به خوبی صداگذاری شدهاند.
با اینکه آنو، اکتاویو و فرن را به اندازه جمع کارکترهای بازی اول دوست ندارم، اما آنها در کل پروتاگونیستهای خوبی برای این داستان هستند. از بین این سه نفر، اکتاویو شخصیتپردازی ضعیفتری دارد و در انتهای داستان حس نمیکنید که این فرد یک قوس داستانی داشته و رشد کرده است. اما آنو و فرن از این نظر وضعیت بهتری دارند و در نهایت میتوان آنها را شخصیتهایی دوست داشتنی دانست.
رابطه بین این سه نفر، ستون اصلی داستان بازی است. ایرادی که از بسیاری از بازیهای روایت تعاملی میتوان گرفت این است که تصمیماتی که در آنها میگیرید در نهایت تاثیر چندانی روی داستان نمیگذارند. این مسئله در New Tales from the Borderlands هم صدق میکند. در چند نقطه از بازی به نظر میرسد که باید یک تصمیم مهم بگیرید، اما بعد از چند دقیقه یا حتی در همان لحظه میفهمید که تصمیمتان هیچ عواقب بزرگی ندارد و بازی هم سرسری از آن عبور میکند.
سازندگان به جای این که روی تصمیمات داستانی مانور دهند، تصمیم گرفتهاند که محوریت «انتخاب و عواقب» بازی را روی رابطه بین سه پروتاگونیست بازی قرار دهند. در واقع دیالوگهایی که هنگام صحبت کردن با آنو، اکتاویو و فرن انتخاب میکنید تعیین میکنند که رابطه این سه با یکدیگر چگونه پیش میرود، و همین خوبی یا بدی روابط تعیین میکند که هر شخصیت چه سرنوشتی در پایان بازی داشته باشد. البته داستان بازی دغدغههای هر شخصیت را به وضوح برایتان مشخص میکند. در نتیجه، به راحتی میتوانید حدس بزنید کدام دیالوگ بیشتر به مذاق فلان کارکتر خوش میآید و نیاز نیست چندان در مورد انتخابهای خود فکر کنید.
از آنجایی درباره یک بازی بوردرلندز صحبت میکنیم، بله، بازی از بای بسم اللهش تا انتها پر است از شوخیهای مختلف. این نقطهای است که احتمالا بسیاری از گیمرها درباره آن سوال دارند، چرا که کمدی این فرنچایز در نسخههای اخیرش... بگذارید بگوییم به شدت سلیقهای بوده است. اما آیا نویسندگی و کمدی New Tales from the Borderlands نسبت به عنوانی همچون Borderlands 3 پیشرفت داشته است؟
خب، هم بله و هم خیر. گیرباکس برای ساخت New Tales from the Borderlands نه تنها برخی از اعضای سابق تلتیل گیمز، بلکه یکی از نویسندگان اصلی Borderlands 2 یعنی آنتونی برچ را استخدام کرده است. تاثیر آنها را میتوان در روایت بازی مشاهده کرد و شوخیهایی که در این عنوان میبینید به اندازه بوردرلندز 3 سلامت روانتان را به چالش نمیکشند. حتی میتوان گفت که برخی از شخصیتهای بازی، همچون LOU13 یا تفنگ سخنگویی به نام «براک»، بسیار سرگرمکننده نوشته شدهاند و هر صحنهای که در آن حضور داشته باشند را بهتر میکنند.
اما یک چیز واضح است؛ جنس کمدی New Tales from the Borderlands از جنس بوردرلندزهای جدیدتر است و این بدین معنیست که اگر با این نوع کمدی کنار نمیآیید، این عنوان هیچ کمکی به تغییر نظرتان نخواهد کرد. نکتهای که وجود دارد این است که تقریبا هیچ لحظهای در بازی وجود ندارد که شامل حداقل یک شوخی نشود. نکتهای هم که پس از این نکته به وجود میآید این است که حداقل به نظر من، اکثر این شوخیها با سر به زمین میخورند.
داستان اصلی: ۹ ساعت
داستان + جزئیات فرعی: ۱۰ ساعت
۱۰۰ درصد: ۱۲ ساعت
باز هم میگویم، کمدی بازی لحظات خوب خود را دارد. اما اکثر مواقع حس میکنید که بازی بیش از حد برای بامزه بودن زور میزند و در این راستا، فرصتهایش را برای خنداندن شما هدر میدهد. وقتی هم که این عنوان را در کنار نسخه اصلی Tales from the Borderlands قرار میدهید، بازیای که شاید یکی از بهترین و خندهدارترین کمدیهای موجود در بازیهای ویدیویی را داشته باشد، این ضعف بیشتر به چشم میخورد.
طنز و به طور کل روند داستان بازی در بخشهای نهایی آن وارد یک سراشیبی میشوند. چیزی را اسپویل نمیکنم، اما در اپیزود چهارم و اوایل اپیزود پنجم بازی دقایق زیادی صرف پرداختن به دغدغههای شخصی سه کارکتر اصلی میشود، آن هم در نقطهای که داستان در حال رسیدن به اوج خود است. سپس به ادامه اپیزود پنجم میرسیم، لحظهای که قرار است شاهد کشمکش نهایی داستان باشیم. اما بازی در این لحظات، دم به دقیقه با شوخیها و اتفاقات مضحک ریتم این کشمکش را به هم میزند.
اشتباه برداشت نکنید، حرف من این نیست که چرا بازی در لحظات نهایی خود میخواهد بامزه باشد. Tales from the Borderlands هم از ابتدا تا انتها پر از کمدی و لحظات دیوانهوار و ابزورد بود، اما هیچ وقت پیسینگ داستان را با آنها به هم نمیزد و شما را میخکوب به خود نگه میداشت. اما New Tales from the Borderlands با زیادهروی و استفاده نابجا از کمدی خود، لحظههای پایانیاش را به کسلکنندهترین بخش خود تبدیل میکند. کاشکی حداقل برخی از شوخیهای بازی در این لحظات میتوانستند آدم را بخندانند.
بازی New Tales from the Borderlands بر اساس نسخه پیسی که شرکت 2K Games در اختیار ویجیاتو قرار داده بررسی شده است.
خلاصه بگم که ...
New Tales from the Borderlands برای افرادی که به دنیای بوردرلندز علاقهمندند بازی بدی نیست. تجربه آشوب این دنیا از دید کسانی که در خیابانهایش زندگی میکنند نقطه نظر جالبی است. اما کمدی بازی به شدت سلیقهای است و بخشهای نهایی داستان میتوانند کسلکننده شوند. متاسفانه سایه Tales from the Borderlands هم زیادی روی این عنوان سنگینی میکند.
میخرمش
اگر عاشق سری Borderlands هستید، سبک کمدی بازیهایش را دوست دارید و هوس یک داستان تعاملی کردهاید، New Tales from the Borderlands را میتوان پیشنهاد کرد.
نمیخرمش
اگر با دید دنباله یا حتی عنوانی در حد و اندازه Tales from the Borderlands به این بازی نگاه میکنید، این داستان قطعا ناامیدتان خواهد کرد. اگر هم به کمدی بوردرلندزی آلرژی دارید که راهتان را کلا کج کنید!
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
What makes you think yore the good guy in this scenario, huh ?
داستانش بعد از بوردرلندز ۳ ؟؟؟؟ پس تجریش واجب شد ولی به نظرم همین داستانو میشد در قالب یه DLC عرضه کنن چون بازیهای این سبکی همه پسند نیستن و حتی ممکنه خیلی از طرفداری سری هم تجریش نکنم ولی با تمام وجود مطمئنم برای طرفداران سرسخت این فرنچایز ارزش تجربه داره
بلاخره خوبه یا بد؟
کلا بد نیست و اگه با کمدیش حال کنین میتونه بازی خوبی باشه، ولی به حد و اندازههای نسخه اول نمیرسه.
به شخصه با کمدیش مشکلی ندارم
من فقط بوردرلندز pre-sequel رو تجربه کردم که به نظرم خوب بود
ممنون مقاله خوبتون
من خودم به شخصه سری بوردرلندز رو تجربه نکردم ولی مشتاقم حداقل یه عنوان رو تجربه کنم.
می خواستم بدونم که بهترین نسخه بوردرلندز برای شروع کدومه؟
از همون نسخه اول شروع کن چون داستان سه گانش بهم وصله