موجودات افسانهای و مفاهیم اساطیری وایکینگها
در آخرین مقاله سری اساطیر پنجشنبه از تمدن اروپای شمالی و وایکینگها (نورس) به بررسی ایدئولوژی و برخی موجودات و مفاهیم اساطیری در تمدن آنها میپردازیم تا حسنختامی برای دنیای اسطورههای مردمان سرزمینهای یخی باشد. ...
در آخرین مقاله سری اساطیر پنجشنبه از تمدن اروپای شمالی و وایکینگها (نورس) به بررسی ایدئولوژی و برخی موجودات و مفاهیم اساطیری در تمدن آنها میپردازیم تا حسنختامی برای دنیای اسطورههای مردمان سرزمینهای یخی باشد. :_)
اجداد
ستایش و ارتباط با اجداد یکی از سنتهای مهم وایکینگهاست که در تمام دورههای تاریخی، از زمان شکلگیری اولین جوامع مردمان شمالی تا برخی خانوادههایی که هنوز به مذهبهای باستانی در اروپای شمالی معتقد هستند، باقی مانده است. وایکینگها معتقدند اعضای فوت شده خانوادهها هرگز به طور کامل دنیای مادی را ترک نخواهند کرد و تا سالیان سال پس از مرگشان در خانه خود باقی مانده و تبرک و شانس را برای زمینهای کشاورزی و اعضای خانواده خود به همراه میآورند؛ البته این در صورتی است که مطابق مناسک خاصی که توسط بازماندگانشان برگزار میشود، به دنیای مردگان وارد شوند.
بر طبق آثار باقیمانده از فرهنگ نورس، مردگان هدایایی نظیر حاصلخیزی زمین، شانس (که موضوعی بسیار حیاتی در فرهنگ وایکینگها به شمار میرفت)، ثروت و موفقیت را به فرزندان خود در عالم زندگان میدادند. در طی مراسمی مخصوص وایکینگها به دورآتش نشسته و با سوزاندن گیاهانی مخصوص با اجداد خود ارتباط برقرار کرده و با آنها صحبت و مشورت میکردند.
قبرستانهای خانوادگی وایکینگها در نزدیکی مزارعشان (مهمترین دارایی آنها) ساخته میشد تا نشان دهد که پیش از خانوادهی ساکن اجدادشان نیز بر این زمین کشاورزی میکردند. لازم به ذکر است که در سنت وایکینگها مردگان با گیاهانی مخصوص پوشانده شده و در قایقهای مخصوص به دریا فرستاده شده و با تیری آغشته به مواد اشتعالزا در میان آب اقیانوس سوزانده میشدند، قبرستانها صرفاً نمادی از محل یادبود مردگان محسوب میشد و جسمی در زیر خاک دفن نمیشد.
در اساطیر و فرهنگ نورس، مرز میان اجداد انسانها، اِلفها و ارواح زمینی بسیار محو و گنگ است به همین دلیل به بررسی این موجودات نیز میپردازیم:
اِلفها
اِلف یا اَلف یا اَلفر (álfr) موجوداتی خداگونه و جادویی هستند که حضور پررنگی در فرهنگ ژرمنیک و نوردیک داشتند. آنها موجوداتی درخشان، زیباتر از قرص خورشید هستند که تواناییهایی مشابه خدایان وانیر دارند و حتا به نظر میرسد در باورهای ابتداییتر مردمان نورس اِلفها و خدایان وانیر در حقیقت یکی بودند و رفتهرفته با گذشت زمان به مفاهیمی جداگانه تبدیل شدند. برای مثال فری (Freyr) که یکی از خدایان وانیر شناخته شده است، بر سرزمین اِلفها یعنی اَلفهیم (Alfheim) حکومت میکند و با وجود برتری که نسبت به آنها دارد ویژگیهای یکسانی بسیاری با آنها دارد که شاید نشان از این است که او خود نیز یکی از اِلفهاست.
برخلاف چیزی که در دنیای مدرن از اِلفها شناخته شده است، الفهای اساطیر نورس روابط مسالمتآمیزی با انسانها ندارند و عموماً وایکینگها دلیل بروز امراض مختلف را نفرین الفها میدانستند و از این رو برای درمان بیماریهای خود قربانیهای زیادی را در مراسمی خاص به الفها تقدیم میکردند. این موضوع اشاره به همپوشانی مفاهیم اجداد انسانها نیز دارد زیرا در برخی آثار تاریخی اشاره شده است که مردمان نورس اعتقاد داشتند انسانها پس از مرگ به اِلفها تبدیل میشوند و به زندگی خود در دنیای مادی ادامه میدهند.
به دلیل نداشتن هویتی خداگونه، پرستش و تقدیم کردن قربانیان به اِلفها برای درمان بیماریهای مردمان اروپای شمالی تا سالیان پس از ورود مسیحیت به مناطق اسکاندیناوی ادامه یافته و کلیسا برگزاری این مراسم را ممنوع نمیکرد.
ارواح زمینی (LAND SPIRITS)
ارواح زمینی نام گروهی از موجودات افسانهای است که بر بخشهای مختلفی از زمین (دریا، جنگل، کوهستان و ...) حکومت میکردند، از این رو نقش موثر و عمده این موجودات در سلامت زمین و حاصلخیزی آن خلاصه میشود.
این موجودات قادر هستند زمین را نفرین کرده یا آن را پر برکت کنند. آنها نگهبانان طبیعت هستند و کوچکترین بدرفتاری یا اسراف محصولات زمین را به شکلی خشن پاسخ داده و وایکینگها برای خوشحال کردن آنها در هنگام کشاورزی، قبل و بعد از کاشت بذر، رشد محصول و برداشت آن مراسم مختلفی را برگزار میکردند تا آنها را راضی نگه داشته و منجر به خشم آنها نشوند.
موضوع احترام به ارواح زمینی به قدری ارزشمند بود که در ایسلند قانونی وضع شده بود تا کشتیرانان در هنگام نزدیک شدن به ساحل باید تمام تزئینات کشتی که شامل سر مار یا اژدها میشد را از کشتی جدا کنند تا ورود آنها باعث ترساندن ارواح زمینی نشود.
مشابه الفها، پرستش و اعتقاد به اوراح زمینی تا مدتها پس از ورود مسیحیت به سرزمین وایکینگها ادامه مییابد. همچنین در داستانهای اساطیری شاهد هستیم که موجودات افسانهای نورس مانند ارواح زمینی، الفها، خدایان، جاینتها و دورفها ویژگیهای مشابه فراوانی داشته و در برخی داستانها موجوداتی از نژادهای متفاوت نیستند.
دیسیر (DISIR)
ارواحی به نام دیسیر یکی از مجهولترین موجودات افسانهای مردمان نورس بوده و تنها چیزی که به طور قطع در رابطه با آنها مشخص است این است که آنها ارواحی مونث هستند. این ارواح ویژگیهایی مانند نگهبانی و محافظت از افراد یا عناصر را دارند؛ برای مثال نام دیگر والکیریا (Valkyria) دیسیرهای اودین (Odin’s Disir) است که به شکل بانوانی جنگجو در اساطیر نورس حضور یافتهاند همچنین در یکی از اشعار باقی مانده از داستانهای نورس شاهد هستیم که به ارواح زمینی مونث، دیسیر نیز گفته شده است و به همین دلیل نمیتوان به طور قطع مشخص کرد که آیا این ارواح موجوداتی از نژاد دیگری هستند یا از نژاد همان ارواح نگهبان زمین میباشند.
در آثار ابتدایی و قدیمیتر دیسیر و الفها در حقیقت اجداد انسانها هستند اما با گذشت زمان این موجودات ویژگیهای جداگانه یافتند و از هم متمایز شدند. در هر صورت در مناطق مختلف اسکاندیناوی به ویژه فنلاند و ایسلند فستیوالهایی چندروزه برای ستایش و تشکر از دیسیرها با شروع زمستان تدارک داده میشد تا مردم مطمئن شوند که در زمستان پیش رو دیسیرها از خانواده، احشام و محصولاتشان محافظت خواهند کرد.
اَسک (ASK) و اِمبلا (EMBLA)
اسک و امبلا بر اساس اساطیر نورس اولین انسانهای خلق شده هستند که نسل بشر را به وجود میآورند. داستان خلقت آنها پیشتر در سری مقالات اساطیر پنجشنبه به طور خلاصه مطرح شده است اما داستان کامل آنها از این قرار است که:
با مرگ ایمیر (Ymir – اولین حیات هستی) که توسط اودین (Odin) و دو برادرش یعنی ویلی (Vili) و Vi (وه) به قتل میرسد دنیایی که امروز در آن زندگی میکنیم خلق میشود. این سه برادر پس از خلق دنیا تکههایی از چوب در کنار ساحل مییابند که به شکل بدن انسان، اما بیجان و تهی بودند و تصمیم میگیرند که از این تکه چوب موجوداتی خلق کرده و نامش را انسان بگذارند؛ اودین در آنها دمیده و به آنها جان میدهد، ویلی و وه به این جانداران قدرت صحبت کردن، تصمیم گرفتن، شنیدن و دیدن میبخشند و لباسی بر تن آنها کرده و نامشان را اَسک و اِمبلا میگذارند. اَسک و امبلا را خدایان به میدگارد میفرستند تا در آنجا به تشکیل جوامع بشری بپردازند.
معنای نام اجداد بشر نیز از همین داستان برگرفته شده است: اَسک برگرفته از نام درخت زبان گنجشک (ASH) و اِمبلا از نام درخت نارون (ELM) آمده است که هر دوی این درختان مفاهیم عمیقی برای وایکینگها دارند. درخت نارون که جد زنان در نظر گرفته میشود از مستحکمترین و مقاومترین چوبها را دارد که وایکینگها از آن برای ساخت سرپناه استفاده میکردند که اشاره به نقش موثر زن در کانون خانواده دارد؛ از طرفی درخت زبان گنجشک چوبی دارد که میتوان با آن آتش و گرما ایجاد کرد که اشاره به نقش مرد در خانوادههای وایکینگها دارد، همچنین تشابه انسان به درخت که در ادبیات به وفور یافت میشود را برای اولین بار در اساطیر نورس شاهد هستیم؛ انسانی که مانند درخت ریشه (پاهایش) در زمین دارد اما تاجش (سر و رویاهایش) در آسمان است.
برزرکر (Berserker) و عولفهِدنار (Úlfhéðnar)
در فرهنگ وایکینگها قدرتهای ویژه مردم؛ به ویژه سربازان با برقراری ارتباط ذهنی با یک حیوان وحشی (اکثراً گرگ یا خرس) انجام میشد و گردانهای مختلف روح یک حیوان را به خود نسبت میدادند و انتخاب این ارواح توسط جادوگرانی که با ارتش همراه میشدند طی مراسمی مخصوص صورت میگرفت و سالیان بعد گروهی که روح خرس آنان را برمیگزید را برزکر و آنانی را که روح گرگ انتخاب میکرد عولفهدنار مینامند.
این نامگذاریها در پوشش زره و انتخاب سلاح با الهام از روح حیوان انتخابی نشان داده میشد و حتا در نحوه مبارزه و استراتژی گردانها نیز تاثیرگذار بود. این مراسم به طور کلی با این ایده انجام میشد که سربازان انسانیت خود را کنار گذاشته و در میدان نبرد به سان یک حیوان درنده به دشمنان خود بتازند. گردانها مختلف برای خوگرفتن سربازان با این ایدئولوژی دورهای را در طبیعت گذرانده و در شرایطی مشابه با حیوان مدنظر زندگی میکردند تا با شیوههای بقا، شکار، حمله و دفاع آنها بیشتر آشنا شوند. در نهایت با الهام از این هیولاها، قدرت، شجاعت و خشم در سربازان رخنه میکرد و به این دلیل است که سربازان وایکینگ در تاریخ شهرت یافتهاند.
عینهاریار (Einharjar)
مفهوم عینهاریار بارها در داستانهای مختلف و همینطور در مقالات اساطیر پنجشنبههای گذشته بارها تکرار شده است اما به ندرت به نام و ویژگیهای آنها اشارهای میشود. ارتش عینهاریار ارواح سربازانی قدرتمند و سرسخت هستند که پس از مرگ در میدان جنگ توسط دوشیزگان والکیریا انتخاب شده و به تالار زرین اودین یعنی ولهالا (Valhalla) راه یافته و درکنار اودین، ثور، تیِر و سایر خدایان اَزگارد به خوردن، نوشیدن و مچ انداختن میپردازند.
رسیدن به جایگاه عینهاریار بزرگترین آرزوی سربازان وایکینگ بود و آنها هر روز به بهانههای مختلف به نبرد میپرداختند تا در حین مبارزه کشته شده و به ارتش اودین ملحق شوند. در ولهالا آنها به آرزوهای خود میرسند و نه تنها همصحبت خدایان میشوند بلکه تمام روز با یکدیگر مبارزه کرده و شامگاه زخمهایشان به کلی درمان شده و به خوردن گوشت گراز و نوشیدن نوشیدنی مخصوص خدایان (مید - Mead) میپردازند تا درنهایت در روز موعود صدای شاخ هیمدال به صدا درآمده و آنها برای مبارزه با گرگ عظیمی که تنها فکر انتقام از اودین را در سر دارد (فنریر) آماده شوند. سرنوشت نهایی ارتش عینهاریار اما شکست در کنار اودین است، آنها از گرگ عظیم شکست خورده و اودین طعمهی فنریر میگردد.
عینهاریار در زبان نوردیک به "آنانی که به تنهایی مبارزه میکنند" است اما در هیچیک از آثار باقی مانده از اساطیر وایکینگها مدرکی وجود ندارد که اشاره کند این سربازان به تنهایی و یا در مبارزهای تکتک کشته میشوند و عدهای از زبانشناسان اعتقاد دارند که این نام در حقیقت ریشهای باستانی دارد و به معنای "آنانی که به ارتش بزرگ تعلق دارند" است.
این مقاله پایان مقالات مخصوص بررسی اساطیر وایکینگها و سرزمینهای اروپای شمالی بود. در پنجشنبههای آینده منتظر همراه شدن با قصهها و افسانههای تمدن دیگری باشید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چه قایق بزرگی این همه کاربر و با خودش میگیره:)?
مقالات خیلی خوبی بود
به انتظار اساطیر بعدی نشسته ام
واقعا داستان های اساطیر نورس زیبا و لذت بخش بودن. برای ادامه این مقالات اساطیر کشور خودمون، ژاپن، یونان و مصر میتونن جذاب باشن
این دسته از مقالات خیلی دلجسبن و صفا میدن.خیلی ممنون خانم احمدی ایشالا تموم اساطیرو همینطوری بریم بررسی کنیم و صفا کنیم .
اساطیر ایرانی
ژاپنی
رومی
چینی
رومی و یونانی تقربیا یکین رومیا از رو یونانی ها اسکیشون رفتن
دقیقن
(سوار قایق به تمدن بعدی سفر میکنیم ?)
کدامین تمدن؟??
تمدن ایرانشهر
شلوغ نکنید ببینم
مقاله خیلی جالبی بود واقعا لذت بردیم
پ.ن: اولین باره که تو یه مقاله ویجیاتو ایموجی میبینم :)
خسته نباشید خانم احمدی، این سری مقالات اساطیری جزو جذابترین مقالات چند وقت اخیر ویجیاتو بودن .
امیدوارم پایان اساطیر نورس شروعی بر اساطیر ایران باشه
مرسی مرسی... ایشالا