نقد فیلم Emancipation | سفری وحشتناک برای آزادی
فیلم «رهایی» ساخته آنتوان فوکوا اثری با نیت خوب و بازی قوی از ویل اسمیت است، اما فیلم در تلاش برای کاوش در موضوعات مختلف ناتوان است و گاهی به چاه کلیشههای رایج این دست ...
فیلم «رهایی» ساخته آنتوان فوکوا اثری با نیت خوب و بازی قوی از ویل اسمیت است، اما فیلم در تلاش برای کاوش در موضوعات مختلف ناتوان است و گاهی به چاه کلیشههای رایج این دست فیلمها فرو میرود. البته این اثر لزوماً فیلم بدی نیست، اما در نهایت فیلمی است که به چیزی واقعاً منحصر به فرد و جسورانه در ساخت داستانش نیاز دارد. در ادامه با نقد فیلم Emancipation همراه ویجیاتو باشید.
فیلم جدید آنتوان فوکوا با بازی ویل اسمیت نشان دهنده بازگشت این ستاره پس از بردن جایزه اسکار و همچنین به معنای بازگشت او به رینگ پس از سیلی به صورت کریس راک در آن مراسم اهدای جوایز سال پیش است. چیزی که البته به وجهه این بازیگر لطمه جدی زده و باید دید آیا او در ادامه کارش با چه چالشهایی روبرو خواهد شد. این فیلم آزادی محور شامل داستانی الهام گرفته از حوادث واقعی است که منعکس کننده آخرین برخوردهای مرگبار برده داری در ایالات متحده است و متأسفانه، امروزه هنوز این بردهداری در شکلی نوین کاملاً ادامه دارد.
مخصوص زمانی که ما خود شاهد کشوری مانند آمریکا هستیم که هنوز توسط رگههایی از نژادپرستی تقسیم شده است. اما فوکوا میخواهد که از کلیدهای سینمای ژانری، با فیلمی پر از اکشن و ماجراجویی که در ژانر بقا قرار دارد، درباره این موضوعات صحبت کند.
فیلم «رهایی» داستان پیروزمندانه مردی رنگینپوست به نام پیتر (اسمیت) را روایت میکند؛ مردی که در جستجوی آزادی با تکیه بر عقل، ایمان تزلزل ناپذیر و عشق عمیق خود به خانوادهاش از بردگی شکارچیان خونسرد و باتلاقهای نابخشودنی لوئیزیانا میگریزد. این فیلم الهام گرفته از عکسهای «پیتر کتک خورده» در سال 1863 میلادی است که در طول معاینه پزشکی ارتش اتحادیه آمریکا گرفته شده و برای اولین بار در هفتهنامه «هارپر» منتشر شده است. تصویری که به «کمر شلاق خورده» معروف است؛ این تصویر کمر برهنه پیتر را که در اثر شلاق زدن مثله شده نشان میدهد، و در نهایت همین عکس به افزایش مخالفت عمومی با موضوع برده داری کمک کرد.
به تصویر کشیدن هر فصل تاریک از تاریخ جهان، کاری است که هرگز نباید آن را ساده گرفت. هر گونه نمایش وقایع ناراحت کننده میتواند تمرینی حیاتی برای افشای حقایق واقعی باشد که اغلب ممکن است برای مدت طولانی ناگفته بماند. موضوع برده داری که با وجود ایالاتمتحده پیوند خورده است، موضوع زشتی است که اثرات آن تا به امروز به طور کامل از بین نرفته است. دامنه موفقیت داستانسرایانی که تلاش کردهاند درک عمیقتری از چنین قساوتهایی به دست آورند، کم نیست. اکنون فیلم «رهایی» نیز یکی از همین آثار است که میتوان به خاطر تلاشش برای به تصویر کشیدن سفری دلخراش، جدیت را در آن احساس کرد.
اما فیلمشناسی آنتوان فوکوا مملو از تلاشهای محکمی است که بیشتر از هر چیز هدف اصلی آن سرگرمی است. اما جاهطلبی که در اینجا نمایش داده میشود تقریباً در هر کاری که او قبلاً انجام داده بیهمتاست، و سخت است که در برخی موارد تحت تأثیر قرار نگیرید. سطح مهارت، به ویژه در اولین سکانسهای حادثهای فیلم، استثنایی است. اردوگاهی که پیتر به آن آورده شده، یک قطعه طراحی تولید استثنایی است که به خوبی با صدای فراگیر ساخته شده و محیطهای غمگین و سکانسهای جنگی جذابی را نیز به تصویر میکشد.
اما از لحاظ موضوعی فیلم چیز جدیدی به داستانهای پیرامون بردهداری اضافه نمیکند، ولی چیزی که آن را به یک فیلم موفق تبدیل میکند، ویل اسمیت و بخش فنی آن است، با فیلمبرداری و صداگذاری در بالاترین سطح به حدی که حیف است که افرادی مانند ما نمیتوانیم فیلم را در پرده بزرگ سینما تماشا کنیم. به طور کلی مشکل اصلی این فیلم در فیلمنامه آن است؛ چیزی که به عنوان یک بررسی جذاب از رویدادهای وحشتناک تاریخ آمریکا شروع میشود، ناگهان به یک حماسه بقا تبدیل میشود که بسیار عمومی و کلیشهای است.
هرچند این صحنهها تنشهایی دارند، اما از منظر موضوعی بسیار کمتر از حد معمول جذاب هستند، و بیشتر در دیالوگهای صریح و شخصیتپردازیهای گسترده غرق میشوند.
البته نکته جالب توجه فیلم از منظر فنی، قابها و استفاده از نماهایی است که توسط رابرت ریچاردسون، یکی از بزرگترین فیلمبردارهای کنونی جهان ساخته شده که دارای سه اسکار فیلمبرداری است. ریچاردسون با فیلم رهایی دوباره با نشان دادن تمام استعدادهای خود در خلق تصاویر ماندگار، نشان میدهد که او میداند چگونه از نور و رنگ برای بهتر شدن نماهای خود استفاده کند.
باید توجه داشته باشید «رهایی» یک فیلم سیاه و سفید نیست، حتی اگر در نگاه اول اینطور به نظر برسد. رنگها درون این فیلم آنقدر غیراشباع هستند که تقریباً همه چیز سیاه و سفید به نظر میرسد. بسته به نور، همیشه پاشیدن رنگهای خفیف در تصاویر وجود دارد. اما در جایی که چند لحظه رنگی در فیلمهایی مانند «فهرست شیندلر» یا «شهر گناه» بسیار آگاهانه برای تأکید بر برخی چیزها (مانند کت قرمز دختر یهودی در محله یهودی نشین کراکوف) استفاده شده است، در مقابل طرح رنگ در «رهایی» دارای یک اثر نسبتا تصادفی تا دلخواه است.
داستان فیلم «رهایی» اما در هسته خود بسیار ساده است و یادآور آن وسترنهای کلاسیکی است که در آن مردان بد یک فراری را با کمک ردیابهای اغلب بومی تعقیب میکردند. فقط در اینجا دشتهای وسیع غرب وحشی وجود ندارد، بلکه باتلاقهای ایالتهای جنوبی پوشیده از خزههای لوئیزیانا آمریکا است که خودنمایی میکند و نمایش آنها در اولین نماهای درون فیلم از نظر بصری چشمگیر هستند. همچنین از همان ابتدا مشخص است که آنتوان فوکوا میخواهد یک فیلم اکشن ماجرایی بسازد نه چیزی شبیه به «دوازدهسال بردگی»؛ بنابراین ما شاهد یک سفر پر از خطر و یک فرار وحشتناک هستیم.
در خلال این فرار طاقت فرسای شخصیت ویل اسمیت در طول فیلم، حتی تریلر انتقام جویانه و بقا محور الخاندرو گونزالس اینیاریتو به نام «بازگشته» به ذهن من مخاطب خطور میکند، درست زمانی که ویل اسمیت مانند لئوناردو دی کاپریو که با یک خرس درگیر شد، او نیز باید در یک دوئل مرگ و زندگی با یک کروکودیل روبرو شود. اما بدون شک این فیلم ویل اسمیت را در امر بازیگری همچون ستارهای ماندگار به نمایش میگذارد. واقعیت این است که شما نمیتوانید نسبت به آنچه پیرامون نقش اسمیت نشان داده میشود بی تفاوت بمانید، نه به دلیل صراحت خشونت شدید علیه سیاهان در یک سیستم پوسیده، بلکه به دلیل هر قدمی که با شخصیت پیتر (اسمیت) برمیدارید.
از این نظر، فیلمساز و همچنین شخص ویل اسمیت موفق میشوند شخصیت قهرمان فیلم را با نوری بینظیر در بستر مرگ به رخ مخاطب بکشانند، چیزی که تا حد زیادی مرا به یاد فیلم زندگی زیبای روبرتو بنینی میاندازد، جایی که گویدو پُلی است از مرگ به زندگی در محیطی از گناه خالص. بنابراین، این بازی ویل اسمیت است که قهرمان عذابکشیده فیلم «رهایی» را در موقعیتهای ناامیدی شدید، مانند وضعیت گویدو در اردوگاه کار اجباری نازیها میسازد. ویل اسمیت در اینجا بسیار جالبتر از نقشی است که برای آن اسکار دریافت کرد. از لهجه گرفته تا آن نگاه خسته اما همیشه سرکش، تا ترس، از طریق عزم یا ایمان. شخصیت او همه چیز را برای درخشش بازیگر دارد و او این کار را میکند.
باور کنید اسمیت به عنوان بردهای که آزادی خود را در دهه 1860 میلادی در لوئیزیانا به دست میآورد فوقالعاده است. اگر فیلمی بتواند ما را وادار کند که سیلی بدنام او را ببخشیم، این میتواند همان نقش باشد. البته آنتوان فوکوا نیز به عنوان کارگردان میدرخشد و از عناصری اساسی مانند آب، گل و خون استفاده میکند تا نمادی را که بین میل به زندگی و ناامیدی حرکت میکند، تقویت کرده و شخصیت فیلمش را به سرپناهی احساسی و مناسب برساند.
با موفقیتها و افراطهایش، فیلم آنتوان فوکوا «Emancipation» یک بازگشت عالی برای این کارگردان و بازیگر ستاره و درجه یک آن ویل اسمیت است. آنتوان فوکوا موفق میشود بیننده را با یک فیلم بقا محور به درون داستانی بکشاند که شاید گاهی خیلی کلیشهای است اما بدون شک تماشای آن جذاب است. هسته مرکزی داستان فیلم برده داری است؛ و این محور داستانی یکی از بدترین گناهان مردم سفید ساکن آمریکا بوده است، و فیلم فوکوا شما را در معرض وحشت کسانی قرار میدهد که از آن بردهداری رنج میبرند. هرچند در پایان این یک فیلم نشاط آور است، سرشار از ایمان، قهرمانی و تمایل به اعتماد به اینکه همه چیز تغییر خواهد کرد.
نتیجه گیری نهایی
نکته مثبت: ویل اسمیت یک اجرای قدرتمند ارائه میدهد که ستون فیلم است. تقریباً همه موارد فنی درون این اثر خوب هستند و محیطی دقیق و همه جانبه ایجاد میکنند.
نکته منفی: فیلمنامه نتهای نادرست زیادی را به صدا در میآورد که مانع از برقراری ارتباط با لحن کلی فیلم میشود. این چالش برانگیزترین مانعی است که فیلم باید از آن عبور کند و متأسفانه موفق به انجام این کار نمیشود. در واقع فیلمنامه به شدت فاقد ظرافت یا عمق است و با دیالوگهای صریح و شخصیت پردازیهای گسترده سعی در پوشاندن آن میشود.
چشم انداز اسکار: بهترین بازیگر مرد، بهترین فیلمبرداری، بهترین گریم و آرایش مو و بهترین صداگذاری
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.