ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

کارگردان انیمه میرای از کارنامه هنری خود می‌گوید

از انیماتوری در استودیویی که اکنون به‌عنوان استودیوی سازنده «دراگون بال زد» شناخته می‌شود تا عرصه کارگردانی مستقل. روزهای آغازین حرفه زندگی مامورو هوسودا در کمپانی سازنده فرنچایزهای قدرتمندی چون «دیجیمون» و «وان پیس» سپری‌شده ...

نگار درستکارفر
نوشته شده توسط نگار درستکارفر | ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ | ۱۳:۰۰

از انیماتوری در استودیویی که اکنون به‌عنوان استودیوی سازنده «دراگون بال زد» شناخته می‌شود تا عرصه کارگردانی مستقل. روزهای آغازین حرفه زندگی مامورو هوسودا در کمپانی سازنده فرنچایزهای قدرتمندی چون «دیجیمون» و «وان پیس» سپری‌شده است. توجه بین‌المللی اولین بار پس از کار کردن در مدهاس باعرضه فیلم رمانتیک سفر در زمان به نام «دختری که در زمان پرش می‌کرد» به سراغ هوسودا آمد. دوازده سال بعد هوسودا با فیلم‌هایی چون «جنگ‌های تابستانی»، «فرزندان گرگ» و «پسر و دیو» برنده جوایز متعدد شد و جامعه هواداری جهانی به‌دست آورد اما این انتهای کار نبود او همچنین تشکیل خانواده داد.

این تجربیات بود که الهام‌بخش پنجمین فیلم مستقل او شد. داستان درباره‌ی خانواده‌ای است که از زاویه دید پسر چهارساله خانواده، خود را با فرارسیدن نوزادی جدید تطبیق می‌دهند. «میرای» افتخار اولین فیلم انیمه که در جشنواره فیلم کن اکران شود را از آن خود کرد. من فرصت این را پیدا کردم که با مامورو هوسودا درباره میرای، تأسیس استودیوی شیزو و خانواده گفتگو کنم.

چه چیزی برای شما منبع الهام بود که «خانواده» را مضمون محوری فیلم‌های اخیر خود قرار دهید و آیا رابطه‌ای وجود دارد که دوست داشته باشید در آینده به آن بپردازید؟

بله. مردم فکر می‌کنند که فیلم‌ها خانواده محور است اما در حقیقت من سعی می‌کنم فیلم‌ها را درباره دوران کودکی بسازم. چگونگی بزرگ شدن کودکان، و چگونگی تغییر آن‌ها در این راه. اما واضح است که وقتی داری بر روی یک فیلم درباره کودکان کار می‌کنی، باید خانواده را در آن شامل شوی.

در اینجا، من می‌خواستم فیلمی از دیدگاه یک بچه از دنیا بسازم. از من پرسیده شد « خوب، پس شخصیت‌های اصلی فیلم‌های شما دارند جوان‌تر و جوان‌تر می‌شوند، در فیلم بعدی چقدر جوان‌تر خواهند بود؟» در پاسخ باید بگویم کودک چهارساله جوان‌ترین سنی است که در فیلم‌هایم منظور خواهم کرد.

با تجربیاتتان به‌عنوان یک پدر و سازنده میرای، فکر می‌کنید برای یک هنرمند مهم است که بخشی از شخصیت خودشان را در اثرشان منعکس کنند؟

به نظرم بحث اهمیت نیست، بیشتر شبیه یک مهم است. وقتی جوان‌تر بودم، تمام کسانی که از آنها الهام می‌گرفتم هنرمند بودند، مانند نقاشانی در تاریخ یا فیلم‌سازانی در کشورهای مختلف، مردمانی که دور بودند. به همین دلیل در آن زمان هرچه در اطرافم می‌گذشت برایم حوصله سر بر بود و چمن همیشه سبزتر به نظر می‌رسید. اما این روزها، چیزهایی که منبع الهام هستند همسرم، فرزندانم و زندگی روزمره‌ام است. بعضی وقت‌ها با خودم فکر می‌کنم چرا این مردمانی که انقدر در دوردست بودند را تحسین می‌کردم.

علاوه بر این، ایده‌ای به ذهنم رسید که آنها از زندگی خود چیزی ساخته‌اند پس به نظرم هرچه که در زندگی روزمره‌تان عادی و پیش‌پاافتاده می‌دانید، عادی نیست و آنها چیزهایی هستند که می‌توانید از آنها الهام بگیرید. به همین دلیل فکر می‌کنم بیشتر واجب است که تجربه‌ی من در هنرم منعکس شود.

من واقعاً نحوه به تصویر کشیده شدن والدین کان در فیلم را دوست داشتم، چراکه آن‌ها درگیری‌های خودشان را با سر رسیدن میرای داشتند. منبع الهام دینامیک و تکامل این رابطه در فیلم چه بود؟

ممنون از تیزبینی‌ات. بسیاری از این دیالوگ‌ها از بحث‌هایی که با همسرم داشته‌ام شکل‌گرفته است. در فیلم‌ها، والدین معمولاً خیلی عاقل و درخورند و در حال تربیت کردن کودکان نابالغ هستند. اما در زندگی واقعی این‌طور نیست و به نظرم والدین شما به بلوغ شما نیستند یا آن‌ها این‌طور فکر می‌کنند. خصوصاً وقتی اولین فرزند خود را به دنیا می‌آورید، هیچی درباره بزرگ کردنشان نمی‌دانید. والدین دارند یاد می‌گیرند و من هم به‌عنوان یک پدر در حال یادگیری هستم. پس تو تلاش می‌کنی تا بین زندگی، کار و فرزندانت تعادل برقرار کنی و واقعاً در انجام آن مشقت می‌کشی. فکر می‌کنم این تقریباً واقعیت مطلق والدین شاغل در هرجای جهان است.

والدین نیز حساس هستند؛ آنها کامل نیستند و خودشان این را می‌دانند. من کامل و عالی نیستم و به‌عنوان یک پدر احساس ضعف می‌کنم پس با ما مهربان باشید!

نحوه حرکت کان و میرای واقعاً به حرکت واقعی و طبیعی کودکان شباهت دارد، مثل وقتی‌که کان بدنش را در حین عصبانیت پیچ‌وتاب می‌دهد. چطور این حرکات را به فیلم اضافه کردید؟

ممنون که متوجه این موضوع شدید. من فرزندانم را با حساسیت بسیار تماشا کردم؛ اگر درست انجامش ندهی، ممکن است در عوض شاهد یک فردبزرگسال کوچک در فیلم باشی که درست نیست. من باید حقیقتی را برای این کودکان تصویر کنم که لزوماً برای ما حقیقت نیست.

برای حرکات، من بچه‌هایم را چندین بار به استودیو آوردم. نه تنها انیماتورها طراحی از روی آنان انجام دادند بلکه از آنها خواستم آنها را نگه‌دارند تا ببینند چه حسی دارد. تا متوجه شوند چقدر سبک هستند، تا به گونه‌ها و موهایشان دست بزنند و ببینند چقدر لطیف هستند تا بدانند چه چیزی را باید خلق کنند. فکر کنم کارشان در خلق این تصویر خیلی خوب بود.

بااینکه من خودم در حال حاضر فرزندی ندارم، برادر کوچک‌تری دارم و بعضی از جزئیات واقعاً تحت تأثیر قرارم داد. مثلاً وقتی‌که میرای نشست خانواده‌اش باید سرش را پشتیبانی می‌کردند تا او معلق نشود که دقیقاً همین کاری است که باید با برادرم می‌کردم.

خوشحالم که این را می‌شنوم چون نیازی نیست که یک پدر یا مادر باشی تا این جزئیات را تحسین کنی. اگر اعضای خانواده کوچک‌تری داشته باشی می‌دانی چطور است. علاوه بر این‌همه زمانی چهار سالشان بوده است پس اگر فیلم می‌تواند به شما این را یادآور شود عالی است. من تک‌فرزند هستم به همین دلیل هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم فیلمی درباره یک خواهر و برادر بسازم اما می‌بینید که چطور شد.

پس از اکران جنگ‌های تابستانی چه چیزی شما و سایتو را به تأسیس استودیو شیزو ترغیب کرد؟

ما از طریق مارویاما در مدهاس وقتی داشتیم بر روی دختری که در زمان پرش می‌کرد کار می کردیم با هم ملاقات کردیم، که در ادامه آن جنگ‌های تابستانی را نیز ساختیم. وقتی داشتیم فیلم بعدی را می‌ساختیم مدهاس در معرض خریداری توسط فرد دیگری بود و در آن زمان ازنظر مالی به مشکل خورده بود. با خودم فکر کردم باید جای امنی داشته باشیم که بتوانیم فیلم‌هایمان را بسازیم پس باهم شیزو را تأسیس کردیم. استودیوی کوچکی است انقدر کوچک که یک طوفان می‌تواند دفتر را به‌جای دیگری ببرد اما برای خود ماست.

آیا باید حرف تأثیرگذارتری بزنم؟ شاید جمله‌ای مثل «ما آزادی هنری می‌خواستیم یا یک چیزی شبیه به این» بهتر باشد. الآن می تونی این دو را باهم تعویض کنی.

با جذب طیف وسیع‌تری از مخاطبین که معمولاً برای انیمه در نظر گرفته می‌شود، به نظرت آیا برای فیلم‌ها اهمیت دارد که دموگرافیک های دیگری به‌جز بازار اوتاکوی همیشگی خود را نیز هدف قرار دهند؟

بله من به انعطاف‌پذیری که انیمیشن به‌عنوان یک متد فیلم‌سازی برای ساخت یک اثر هنری درخور در اختیار دارد اعتقاد دارم. به‌عنوان‌مثال، با میرای شما نمی‌توانید لایواکشن بسازید، نمی‌توانید یک بازیگر 4 ساله را طوری هدایت کنید که اجرای باورپذیری ارائه دهد. ممکن نیست. می‌توانید از انیمیشن رایانه‌ای استفاده کنید اما عجیب غریب به نظر خواهد رسید. فکر کنم در انگلستان هنوز به انیمیشن به چشم سرگرمی کودکان یا اوتاکوها نگاه می‌شود. اما همان‌طور که گفتی امیدوارم داستان طیف وسیع‌تری را به خود جذب کند.

امیدوارم که مردم پتانسیل انیمیشن را متوجه شوند و امیدوارم مردم به میرای به‌عنوان یک داستان خوب از دید یک پسر چهارساله نگاه کنند. این فیلم داستانی درباره یک خانواده کوچک است اما دارد درباره زندگی و روابط مردم نیز صحبت می‌کند.

یک مثال از اینکه فیلمتان به این موفقیت دست‌یافته باید بگویم، پدرخوانده من طرز فکر سنتی دارد و به دلایلی از انیمیشن خوشش نمی‌آید اما یادم می‌آید یکصبح کریسمس موفق شدم او و خانواده را ترغیب کنم که باهم فیلم فرزندان گرگ را ببینیم. همه ازجمله او، عاشق فیلم شدند.

خوشحالم که خوششان آمد!

پیش از این کارگردانی فیلم‌های وان پیس و دیجیمون را بر عهده داشتید، آیاعلاقه‌ای به انجام فیلم‌های فرنچایزهای دیگر در آینده دارید یا داستان‌های جدید و ارجینال را ترجیح می‌دهید؟

مشکلی با ساختشان ندارم. من واقعاً به چیزهایی که در حال حاضر در اطرافم در جریان است علاقه‌مندم و به همین دلیل معمولاً روی خانواده تمرکز می‌کنم. امانمی‌خواهم خودم را تنها به این موضوع محدود کنم و نسبت به هر محتوای دیگری باز هستم. حتماً لازم نیست ژاپنی باشد می‌تواند از هرجای دنیا آمده باشد. چیزی که نمی‌خواهم انجام دهم این است که فیلم‌هایی بسازم که تنها برای مخاطبان ژاپنی جذابیت داشته باشد.

قطعاً دوست دارم مردم بیشتری فیلم‌هایم را ببینند و می‌خواهم چیزی بسازم که مخاطبین وسیع‌تری را به خودش جلب کند. با خودم مدام فکر می‌کنم که چه محتویاتی می‌توانند مناسب باشند.

مثل کان که درس‌هایی را از خانواده درگذر زمان یاد می‌گیرد اگر می‌توانستی یکدرس برای نسل‌های آینده به‌جا بگذاری چه چیزی خواهد بود؟

چیزی که می‌خواهم در اینجا بگویم پیغامی وسیع‌تر به جامعه است نه فقط فرزندان آینده.

وقتی به میرای نگاه می‌کنی، من نظراتی دریافت می‌کنم که می‌گویند کودکان باید بیشتر تربیت شوند، آنها نباید به این‌سو و آن‌سو بدوند و فریاد بزنند و مانند اینها. اما من فکر می‌کنم این طرز تفکر سنتی است. به نظرم ما درگذشته، نقش بازی می‌کردیم.

به‌عنوان‌مثال، شما دارید نقش پدرتان را بازی می‌کنید، یک پدر باید این‌طور باشد و به‌عنوان یک کودک، یک کودک باید این‌طور رفتار کند. به همین دلیل من همیشه خیلی ساکت بودم تا پدر و مادرم را خشنود کنم اما فکر می‌کنم نقش‌های اجتماعی که مردم باید بازی کنند خیلی مهم‌تر از خودتان بودن بود.

پس فکر می‌کنم دادن آزادی به کودکان و تفکر مستقل به‌طور کلی به نفع جامعه است.  لزوماً درست نیست که آن‌ها را منضبط کرد یا مجبورشان کرد پیروی والدینشان باشند. این همیشه خوب نیست. وقتی داشتم فیلم را درست می‌کردم به این موضوع فکر می‌کردم.

ممنون. فرصت فوق‌العاده‌ای بود که در اختیار ما قراردادید. سال‌هاست که از طرفداران آثار شما هستم و منتظر کارهای بعدی شما در آینده خواهم بود.

امیدوارم از این فیلم لذت برده باشید همان‌طور که من از این مصاحبه لذت بردم.

ممنونم.

خیلی ممنون از شما.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • فاطمه
    فاطمه | ۲۲ مهر ۱۳۹۸

    هوسودا کارگردان بی نظیری هست. از انتشار مصاحبه متشکرم

مطالب پیشنهادی