در تاریخ اساطیری ایران باستان، شاهنامه و اوستا در کنار هم به بررسی بخش دوم سه هزار سال سوم و سه هزار سال پایانی آفرینش میپردازند. هفته گذشته به پارهای از وقایع سه هزار سال سوم آفرینش در خوانش اوستایی آن پرداختیم؛ آنجا که دیوها بر زمین تاختند و آلودگی و تباهی را به خاک زیبا و بینقص اورمزد وارد کردند. اهورامزدا، دروازههای طاق آسمان را بدیشان میبندد. اهریمن و تمام دیوهای لشکر تاریکی، در زمین محبوس میشوند و به دنبال آن، اهریمنان شکست خورده و پیروزی نهایی با کمک انسانها میسر شود.
گفتیم در نیمه دوم سه هزار سال سوم آفرینش، مشی و مشیانه از بقایای نخستین انسان یعنی «گیومرد» آفریده و صاحب فرزندانی میشوند. این نوادگان در سرتار ناحیههایی که به دنبال زمینلرزهی هنگام تازش ارتش تاریکی ایجاد شدهاند، پراکنده میشوند و نژادها و اقوام مختلف را پدید میآورند. (از منظر اوستا؛ هفت اقلیم پدید میآید و فرزندان مشی و مشیانه در این هفت اقلیم (کشور) مستقر میشوند).
باری همانگونه که در گفتار نخستین از مجموعه گفتارهای اساطیر ایران آمد، برای کاوش و شناخت تاریخ حماسی پهلوانان و قهرمانانِ اساطیری ایران، پژوهشی در شاهنامه فردوسی میکنیم:
گیومرث و سیامک
مطابق داستانهای محلی (فولکلور) ایرانی که در مجموعه اشعار شاهنامه، به زیباترین شکل در کنار هم قرار گرفتهاند؛ گیومرث نه تنها نخستین انسانی بود که اهورامزدا آفرید بلکه، نخستین پادشاه (کدخدای) جهان است که قدرتهایی ماورایی دارد. گیومرث میتواند برای مردمی که از نسل خود او خلق شدهاند، خوراک و پوشاک تامین کند و در مدت سی سال حکومتش بر زمین، ایشان را راضی و مطیع گرداند.
گیومرث پسری زیبا و قدرتمند به نام سیامک داشت. سرنوشت سیامک آن بود تا برابر پسرِ بدسرشت و گرگصفتِ اهریمن، که همواره بر پادشاهی و فرمانروایی او و گیومرث بر زمین حسادت میکرد، بایستد.
گویند که روزی سروش (ایزد نابودگر دروغ که از زمان تازش دیوها، در زمین، در برابر دیو «خشم» قرار میگیرد و با گرز خود در ستیز با او است) خبر این کینه و حسادت را به گوش گیومرث میرساند و پادشاه بر آن میشود تا پسر جنگجوی خود را در معیت سپاهی به نبرد با دیو حسد (همان فرزند بدسگال اهریمن) روانه کند.
سیامک شکست میخورد. دیو سیاه چنگ میزند و جگر مغلوب را بیرون میکشد. پادشاه از خبر مرگ پسرش سوگوار میشود اما با یاری هوشنگ (پسر سیامک) به نبرد با دیو سیاه میرود و در نهایت، با پیروزی هوشنگ بر دیو سیاه، پادشاهی سی ساله گیومرث به پایان میرسد.
پیشدادیان
پَرَداته (در اوستا) یا پیشداد (در زبان فارسی پهلوی) به معنای «نخستین کسی است که برای حکومت برگزیده میشود». با پیروزی هوشنگ (هئوشیَنگه – Haoshyanga) بر دیو سیاه، حکومت سی ساله گیومرث به پایان رسیده و سلسله پیشدادیان آغاز میشود. هوشنگ به همراه برادرش وَئیکَرد، فرمانروایی و کشاورزی را آغاز میکنند.
هوشنگ نخستین پادشاه افسانهای شناختهشدهای است که فرمانروای هفت اقلیم (کشور) است و دیوها و جادوگران از شنیدن نام او لرزه بر اندامشان میافتد. هوشنگ فرزند سیامک و نوهی گیومرث است که با پیروزی بر دیو سیاه، پادشاهی را بدست میآورد و در نهایت موفق میشود تمام دیوان مَزَن (مازَن یا مازَندَر) را نابود کند.
پیدایش نخستین جرقههای آتش
یکی از مهمترین داستانهای هوشنگ، داستان کشف آتش است. فردوسی میگوید هوشنگ روزی به کوهستان میرود و از دور، ماری عظیم و سیاهرنگ را میبیند که از دهانش دود خارج میشود. هوشنگ با نیروی تمام، سنگی سوی او پرتاب میکند. سنگ اما به سنگی دیگر اصابت میکند و فروغ آتش، جرقه زده و آتش پیدا میشود. جشن سده ایرانیان، یادبودی از داستان کشف آتش توسط هوشنگ است.
تهمورَث (تخمه اورُپه – Takhma Urupa)
تهمورث فرزند هوشنگ است که لقب دیوبند دارد اما نام او به تنهایی نماد هوشیاری و ذکاوت است. مهمترین ویژگی تهمورث، نبرد او با دیوها به منظور پاکسازی زمین از وجود تباهی و تاریکی است که این دوره پادشاهی و نبرد در شاهنامه، سی سال (مشابه پیشدادیان پیشین) مشخص شده است.
تهمورث در میان دیوها مایه ترس بود و همه از او فرار میکردند، چرا که تهمورث آنها را به بند کشیده و وادار میساخت قدرتهای خود را به او آموزش دهند. پیرامون این ویژگی تهمورث در شاهنامه اشاره شده است که او دیوها زیادی را به بند کشید و آنان را برای حفظ جانشان وادار کرد که «راز نگارش» را به او آموزش دهند. (نگارش یا قدرت نوشتن از قدرتهای افسانهای در اساطیر ایرانیست ^.^)
در دوره سی ساله فرمانروایی تهمورث، فرزندان گیومرث در پی کشف اقلیمهای دیگر روانه میشوند. آنها بر پشت گاوی اساطیری به نام سَرَسوک مینشینند و به سوی اقلیمهای جدید رهسپار میشوند. بر پشت این گاو اساطیری، سه آتشدان بزرگ است تا راه پیش روی مسافران را روشن کند. باری در میانهی سفر، باد بر فراز دریا میوزد و این سه آتشدان را به دریا میاندازد. سه آتشدان نماد سه آتش مهم اساطیری ایرانی هستند: آذرفَرنَبَغ (آتش مخصوص موبدان)، آذرگُشنَسب (آتش مخصوص ارتشیان) و آذربُرزینمهر (آتش کشاورزان) که روشنکننده راه و هدایتکننده نسل بشر است.
تهمورث یکی از پادشاهان اساطیری ایرانی است که توانست در زمان فرمانروایی خود، اهریمن را به بند بکشد و همچون اسبی بر او سوار شود. تهمورث برای این کار از ایزدی به نام وَیو کمک میگیرد که فرمانروای فضای میان زمین و آسمان است. ایزد وَیو، ایزد باد است. او سیال، بزرگ و پرقدرت توصیف شده که دو سویه متضاد و دو نوع رفتار زیانبار و سودرسان دارد.
تهمورث با کمک وَیو توانست اهریمن را به طور موقت به بند کشد و سوار او شود، اما در نهایت پس از سی سال دوره حکومتش، اهریمن همسرش را با عسل (انگبین) و ابریشم فریب میدهد تا نقطه ضعف پادشاه را نزد او بازگو کند. اهریمن در پایان سی سال پادشاهی تهمورث، بر سر گذرگاه البرز، او را بر زمین زده و میبلعد. با مرگ تهمورث سی سال پادشاهی او نیز به پایان میرسد و اهریمن از بند آزاد میگردد.
مطلب پیشنهادی:۹ تایتان بنیادین Attack on Titanبا آفریدههای یمیر آشنا شوید
آتشکده آذرگشنسب که عکسشو گذاشتید چند تا سوال برای من پیش می آورد:
۱.چجور پشت گاوه جا شده؟!
۲ مثلا بگیم گاوه بزرگ بوده ، این اتشدانه اینهمه است اون دو تای دیگه ام اینهمن ، گاوه مگه چقدر بزرگ بوده:/؟!
۳ اگه سه اتشدان توی یه دریا میفتن پس باید جاشون پیش هم باشه ؟(حس میکنم جاشون پیش هم نیست اگه نیست چرا؟!)
خسته نباشید خیلی خوب بود این مقالات ارزشمنده
خب توی کشور ما متاسفانه اصلا به داستان های اساطیری پرداخته نمیشه و عکس ها و منابع بیشتر از کشور های دیگه هستن ???
دیوی که تهمورث کشته شبیه تام(گربه ی تو تام و جری)نیست؟
مقاله خوبی بود
فقط توی عکس کشته شدن سیامک چرا سرش قطع شده درحالی گفتید جگرش رو میبره؟
گیاه هوم حالت ایزد داشته؟
من شنیدم که دو حالت داشته
یکی حالت انسانی یکی حالت ایزدی که تو این حالت دو کار میکرده یکی قدرت دیو ها رو محدود می کرده یکی به استفاده کننده نوشابه هوم قدرت های ذهنی_عرفانی_بدنی+یک فرزند بسیار قدرتمند که سه نمونش جمشید،فریدون و گرشاسب نیای رستم(فرزنده های استفاده کننده هوم) هستن درسته؟
بنظر من مقاله ها کوتاه هستن
مثلا از شباهت های دیو های هندوییسم و دیو های ایین های ایرانی بگید
یا اسورا ها و اهورا ها یا شباهت اسورا ها و دیو های ایرانی و اهورا ها و دیو های هندوییسم
من بشما کتب های استاد فریدون جنیدی رو پیشتهاد میکنم مثل زندگی و مهاجرت اریایی ایشون از شاهنامه پژه های بزرگ هستند
خداکنه گاد آف وار بعدی بیاد ایران مبارزه با اساطیر ایرانی? مرسی از خانوم احمدی بابت مقاله
خیلی خفن بود ممنون .
پ ن : فکر کن یه مار بزرگ رو ببینی که از دهنش آتش میاد بعد بهش سنگ پرت کنی ??
اول از همه که خیلی ممنون که انتقاد کردید اما انتقادتون خیلی کلی هستش اگر میشه بفرمایید در مواردی که تا الان گفتم کدام بخشها به شکل رفع تکلیف نوشته شدن. دوم اینکه حقیقتن خوشحالم که کسی هست که سالهاست درمورد تاریخ و اساطیر ایران میخونه مطلب من رو مطالعه کرده و واقعن خوشحال میشم اگه بتونید بهم برای انتخاب منابع بیشتر راهنمایی کنید و ایراداتم رو برطرف کنید چون من خودم از ابتدا از نوشتن اساطیر ایران ترس داشتم و واقعن از هر کمک و راهنمایی استقبال میکنم. لطف بفرمایید منابعی که مطالعه کردید رو برام بنویسید.
در مورد طولانی بودن نوشتهها هم من با توجه به میانگین زمان مطالعه حجم مطالب رو انتخاب میکنم و اگر مطالب قبلی من در مورد اساطیر نورس رو مطالعه کنید میبینید که من یک نقشه تعریف میکنم برای ارائه مطالب. در ابتدا تم کلی مطرح میشه، بعد داستانها و در نهایت با جزئیات ویژگیهای شخصیتها به شکل مقالات جداگانه ارائه میشه که از گسسته شدن یا از بین رفتن علاقه و تمرکز خوانندهها تا جای ممکن جلوگیری بشه. در مورد اساطیر ایران هم به این ترتیب جلو میرم که ابتدا تم کلی، نبرد خیر و شر، حنگ و دوازده هزار سال خلقت رو میگم بعد داستانهای حماسی با جزئیات مطرح میشن و در نهایت هر یک از ایزدان و امشاسپندان، دیوها و شخصیتها رو به شکل تکتک و مجزا بررسی میکنم
کاشکی لیستی از منابعتون رو هم در اختیارمون قرار بدید تا بتونیم مطالعه بیشتری در این موضوع داشته باشیم.
همونطور که در مقالات پیشین هم نوشته بودم تعدادی از این تصاویر صرفن برداشت خود من از ویژگیهای دیوها، ایزدان و … هستش. چون خب این نوشته و روایت من هستش و قطعن طرز فکر و برداشت من هم در انتخاب تصاویرش دخیل هستند که من بیشتر دوست دارم ضمن استفاده از تصاویر قدیمی، به ویژه نقاشیهای تهیه شده از ابیات شاهنامه، از نقاشیهای جدیدتر هم استفاده کنم که هم سلیقه خودم در نمایش داستانی که روایت میکنم اعمال بشه و هم برای مخاطبانم توی وبسایت ویجیاتو جذابتر باشه.
سلام واقعا ممنون برای این مقالات زیبا
من یه جا خونده بودم که علت نحس بودن جغد تو اساطیر ایران این بود که هنگامی که گیومرث خبر مرگ سیامک رو میشنوه یک جغد از اونجا رد میشه و سوگواری گیومرث رو خراب میکنه
میخواستم ببینم که درسته یا نه؟
یعنی آدم عشق می کنه وقتی اساطیر ایرانی رو می خونه
خداقوت خانم احمدی 🙂
خانم احمدی شما بیش از هر کس دیگری ایرانی اصیل هستید
واقعا تقدیر و تشکر میکنم که اساتیر ما را ازفراموش شدن نجات میدهید
خسته نباشید خانم احمدی
اون عکس شاه طهماسب نیست گذاشتین جای گیومرث؟؟
این قسمت چون شاهنامه رو(البته به نثر روان)خوندم برام تازگی نداشت ولی بازم فکت هایی داشت که داستان رو کامل میکرد(:
عالی بود خسته نباشید?
ببخشید جمشید اپلین پادشاه اساطیری ایران نبود؟
تشکر از خانم احمدی
واقعا اساطیر ایران غنی هستن
خیلی خفنن
لذت میبرم میخونم
از اساطیر سکایی مثل حماسه نرت هم بزارید
لطفاً درباره لوکی در اساطیر نورس از تولد تا مرگش یه ویدیو بسازید یا حداقل یه مقاله ازش بنویسید و ارتباطش با خدایان نورس و انگربودا و متولد شدن سه تا فرزندش هم توش باشه
مگه خزروان دیو سیامکو نکشت؟
باح باح
بگید که بعد از این سلسله قراره بریمم سراغ کیانیان
فکت: تاریخ دانان در واقع افسانه ها و اساطیر رو رویداد های واقعی میدوند که به صورت افسانه و نوشته درامدند
فکت۲: همه اینا جزو فرهنگ اساطیری و فرهنگ توحیدی میگه فرهنگ اساطیری. محصول. انحراف از فرهنگ توحیدیه
در صورتی. که ما الان در اساطیر ایران اهوره مزدا رو داریم که خدایان مییاره تا مردم رو به یکتاپرستی دعوت کنن
اینو یکم برام روشنن تر میکنید؟