نقد فیلم M3GAN | خون به پا خواهد شد
کسب بیش از صدها میلیون بازدید برای رقص شیطانی یک عروسک قاتل در «تیکتاک»، و البته درآمد بیش از 125 میلیون دلار در باکس آفیس جهانی در کمتر از یک ماه، برای یک فیلم ترسناک ...
کسب بیش از صدها میلیون بازدید برای رقص شیطانی یک عروسک قاتل در «تیکتاک»، و البته درآمد بیش از 125 میلیون دلار در باکس آفیس جهانی در کمتر از یک ماه، برای یک فیلم ترسناک علمیتخیلی که هزینه ساخت آن از 12 میلیون دلار فراتر نرفت؛ راز موفقیت فیلم مگان (M3GAN) چیست؟! برای یافتن پاسخ و آشنایی بیشتر با این اثر در ادامه با نقد فیلم مگان همراه ویجیاتو باشید.
خلاصه داستان فیلم: دختری که به تازگی والدین خود را از دست داده، یک عروسک اندرویدی دریافت میکند که با هوش مصنوعی ساخته شده است. در ظاهر این عروسک اندرویدی به عنوان یک همراه چیزی جز جذابیت و دوستی برای صاحب خود ندارد؛ اما پشت این سکوت و مهربانی یک قاتل مخوف پنهان شده است که با کوچکترین مشکل برای میزبان اصلی خود، به کوچک و بزرگ رحم نمیکند.
فناوری یک رابطه پیچیده و مشکل ساز و همیشه مملو از خطر
مسلم است که فناوری برای انسان مدرن مانند طیف گستردهای شده که در تمامیت آن غوطهور است و در عین حال پیامدهای آن برای اکثر مردم جهان نادرست درک شده؛ ما هر روز از آن استفاده میکنیم و جایگزینی برای آن نمیشناسیم. اما انزجار خاصی علاوه بر سوالات مربوط به فراتر رفتن از حد ایمن استفاده و وابستگی به آن در زندگی روزانه، در ما نیز رخنه میکند. ترس از فناوری (به ویژه رباتها و هوش مصنوعی) چیز جدیدی در سینما نیست. از فیلم «متروپلیس» فریتز لانگ تا «نابودگر» جیمز کامرون، فیلمسازان بیشماری ترس ما از خلق چیزی که بعداً از کنترل خودمان خارج میشود را به ما منتقل کردهاند. سالها و سالها روایتهای علمی تخیلی به ما آموختهاند که زیاد به رباتها یا هوش مصنوعی اعتماد نکنیم.
اما چرا؟ جواب چیز پیچیدهای نیست؛ آیا ما به همان اندازه که فناوری در مورد ما میداند، در مورد فناوری اطلاعات داریم؟ اکنون فیلم مگان با همین موضوع هشدار دهنده بازی میکند. به این پرسش فکر کنید: در زمانی که والدین به طور فزایندهای فرزندان خود را در مقابل نمایشگرها یا بازیهای ویدیویی رها میکنند تا حواس آنها را پرت کنند و خود را مشغول روزمرگی شخصی کنند، چه اتفاقی برای کودک رخ میدهد؟! کارگردان جرارد جانستون با فیلم «مگان» هشداری آزاردهنده درباره خطرات ناشی از این نوع زیادهخواهی ارائه میدهد.
آشنایی با ساختار پایه فیلم M3GAN
فیلم M3GAN یک اثر علمی تخیلی ترسناک به کارگردانی جرارد جانستون با بازی آلیسون ویلیامز، ویولت مکگراو، رونی چینگ و برایان جردن آلوارز است. فیلمنامه بر اساس طرحی از جیمز وان، توسط آکلا کوپر نوشته شده است. همچنین این فیلم توسط جیمز وان (The Conjuring) تهیه شده که این خود به این معنی است که یک چیز درون فیلم مگان قطعی است: این یک فیلم تجاری است. مگان یک فیلم پر از کلیشهها و چیزهای رایج موجود در این ژانر است و در عین حال یک فیلم علمی تخیلی با رویکرد ترسناک و کنایه آمیز است که میداند چگونه شمایل نگاری ژانر را به طرز درخشانی در فیلمنامهای که حتی اگر هوشمندانه باشد، بازهم گاهی سطحی به نظر میرسد، به خوبی باهم ترکیب کند.
نمیدانم آیا «هوش مصنوعی» اثر استیون اسپیلبرگ را دیدهاید یا نه؟ این همان فیلمی است که استنلی کوبریک سعی در ساخت آن داشت و در نهایت توسط کارگردان بزرگ ایندیانا جونز ساخته شد. خب، اکنون فیلم M3GAN مانند جنبهی ورود به دایره موضوعی هوش مصنوعی در قالب یک عروسک است؛ البته با ملاحظات فلسفی کمتر یا به طور خلاصه، هر نوع بازتاب فکری دیگری که برآمده از فلسفه باشد. در واقعیت مگان فیلمی است که ما را با سبک اسلشری چون عروسک «چاکی» با توانایی ترمیناتور سرگرم خواهد کرد. بنابراین، این فیلم بیشتر سرگرمکننده است تا ترسناک، و همزمان بیشتر کنایه آمیز و هوشمندانه است تا تفکرساز؛ فیلمی که در آن آقای جیمز وان تهیه کننده، به هر قیمتی به دنبال دنیای خودارجاعی است که سعی دارد با نسخه روباتیک خود از آنابل بسازد.
این فیلم از نظر فنی خوب ساخته شده است و آرزوی چیزی را ندارد که نمیتواند به آن برسد؛ این یعنی کارگردان و تیم تولید میداند که مگان فیلمی با بودجه متوسط است و با جلوههای ویژهاش سعی در شگفتی ما ندارد و هدف خود را بر اساس همدستی با تماشاگر به لطف سادگی فیلم استوار میکند. فیلم هوشمندانهای که به خوبی کنار هم چیده شده و میداند چه میخواهد و چگونه به آن برسد، با داستانی خوب که تنها برگ برندهاش را همین این داستان میداند، تا تماشاگر را تنها با کنایه و هویتی تماشایی به خود جلب کند. و این کار را به خوبی میکند. این فیلم سرگرمکننده است و بیش از همه، آن لمس «فیلم خفن» را دارد که بسیار ضروری است و ما در فیلمهای تجاری امروزی آن را بسیار نادیده میگیریم.
البته فیلم مگان با درجهبندی «PG-13» در نمایش لحظات خشن یا همان کشتارهای خونین شخصیت قاتل خودش، دچار اشکال است و این برآمده از همان درجهبندی سنی است. هرچند فیلم سعی میکند پیشفرض خود را با داستانی قانعکننده درباره غلبه بر غم و اندوه پایهگذاری کند، و تا میتواند شکلی از درام را به خود بگیرد، اما با این حال، تعادل بین درام، ترسناک و لحظات کمدی تاریک آنطور که میتوانست کار نمیکند. همچنین لازم به ذکر است که اوج فیلم نیز برای هیچ کس چندان غافلگیر کننده نخواهد بود، با این حال، پس از صرف زمان زیادی برای ساخت تا آن لحظه، این سکانس ناگهان میآید و میرود.
در نهایت، بزرگترین شگفتی فیلم M3GAN خود شخصیت عروسک است. ترکیبی از جلوههای عملی و دیجیتالی که به خوبی انجام شده است. او از صمیم قلب شبیه یک شخصیت واقعی در داستان است که بر همه انسانها برتری دارد. مگان شخصیتی است که از نوعی حضور فراتر از یک صحنه رقص نمادین برخوردار است که مدتها پس از پخش تیتراژ فراموش کردن آن سخت خواهد بود. اما علیرغم مشکلات مربوط به توسعه شخصیت، فیلم درهای بیشتری را باز میگذارد تا شاید این پیشرفتها بعداً و در دنبالهای که کلید سبز گرفته است به وجود بیایند.
راز موفقیت فیلم M3GAN چیست؟!
سینمای وحشت، در تنوع گونهها و زیرژانرهای فراوانش، یکی از معدود ژانرهای فیلمی است که به دور از سلطه معمول فیلمهای ابرقهرمانی و انیمیشن، در فهرست پردرآمدترین آثار هر سال جای میگیرد. بودجه نسبتا کم برای تولید آنها، حضور تماشاگران وفادار، توانایی بازیافت و ارائه فیلم با جیغ و ترس در سالهای سینما… همه عوامل و متغیرهایی هستند که پدیدهای را توضیح میدهند که مگان میخواهد بخشی از آن باشد. محصول جدید شرکت «بلومهاوس» که جیمز وان کهنه کار را به عنوان تهیه کننده و نویسنده داستان اصلی به نمایش میگذارد، آنچه را که برای موفقیت لازم است، حداقل از نظر تجاری، دارد.
مدتی پیش کمپانی سازنده فیلم مگان کمپین تبلیغاتی گستردهای را برای فیلم خود راه اندازی کرد که بر روی شبکههای اجتماعی به ویژه «تیک تاک» متمرکز بود. از این رو، انحراف آگاهانه فیلم از سینمای بزرگسالان و مضامین همیشگی آن تقریباً تمام ردپای خشونت صریح آشنا در چنین آثاری را از بین برد. بنابراین هوشیاری یک اصطلاح کلیدی در مگان است، زیرا بهعنوان بهروزرسانی جوانانه در داستان کلاسیک ماشینهایی که علیه سازندگانشان شورش میکنند، جا خوش کرده است. در نتیجه همان درجهبندی سنی که نبودش برای مخاطب بزرگسال مشکل ساز است برای کسب موفقیت تجاری فیلم مورد نیاز بوده است.
به طور کلی فیلم M3GAN برآمده از یک سنت ادبی و سینمایی در هالیوود است که به اصطلاح از «فرانکنشتاین» تا «بلید رانر» امتداد داشته است. اما اینجا، هیچ تحقیق یا تفکر فلسفی در مورد وضعیت انسان وجود ندارد، فقط یک عروسک شیطانی با سیمای یک نوجوان دبیرستانی است که میخواهد همه را بکشد. بقیه کار مسیر معمولی برای فیلمی با جاهطلبی ساخت دنبالهای از فیلمها حول همان ایده است.
فیلم M3GAN در هسته خود شامل چه پیامی است؟!
فیلم M3GAN به روشنی یک تفسیر مهم در مورد فرزندپروری از طریق فناوری است. همچنین این اثر به عواقب از دست دادن والدین در کودکی میپردازد، به ویژه پاسخ ضربه روحی به یک کودک تأثیرپذیر. از سوی دیگر فیلمنامه M3GAN منعکسکننده تلاش ناموفق والدین برای انحراف از درد و تروما و رسیدگی مستقیم به آن است. فیلم در لحظاتی به پیامدهای منفی دوری کودک از اجتماع و البته خطرات ناشی از این عمل میپردازد. فراتر از این نکات، یکی از مهمترین پیامهای فیلم M3GAN ماهیت ارتباطات است، چه بین انسان با انسان یا انسان و هوش مصنوعی. در عصر حاضر، مردم دائماً بین روابط رو در رو و روابطی که از طریق رسانههای اجتماعی، برنامههای دوستیابی یا عمدتاً از طریق پیامهای متنی برقرار میشوند، حضور دارند و این فیلم کنایهای جالب به این موج منفی است.
اما فیلم مگان در پس این پیامهای مثبت در دل فیلمنامهاش، جای یک پرسشگری را برای من مخاطب باز میگذارد. پرسشی که برآمده از یک پیام خطرناک و به شدت منفی است. اما پرسش چیست؟! سوال ساده است؛ چرا باید در این فیلم یک شرکت اسباببازی فروشی عروسکی با شمایل یک دختر بچه تولید کند که نشانهای ظاهری او به شدت جاذبه جنسی و خصوصیات یک چهره تبلیغاتی و از اساس ضد کودک را داشته باشد. پس بگذارید بگویم این رویکرد باعث شکلگیری این فکر در مخاطب میشود که این فیلم در پس حرفهای رنگارنگ خود به دنبال هویت بخشیدن به یک بیماری همچون «پدوفیلی» است. امیدوارم این برداشت اشتباه باشد، اما رسیدن به این تفکر نیز برای یک فیلم امروزی جرم بزرگی است.
کلام پایانی نقد فیلم m3gan:
آیا من مخاطب از دستاورد فیلم مگان شگفت زده شدهام؟ راستش نه؛ اما من انتظار نداشتم که یک فیلم با موضوع یک عروسک قاتل که کمی دیر به مهمانی رسیده (با توجه به اینکه فیلمهای زیادی قبلاً در مورد آن ساخته شده است) هنوز هم بتواند آنقدر جذاب و سرگرمکننده به نظر برسد. فیلم M3GAN دقیقا همان چیزی است که باید باشد: هوشمند، سرگرمکننده و منحرف کننده از هیاهو زندگی. در واقع، M3GAN دقیقاً میداند که چه نوع فیلمی است و چگونه از آن لذت ببرد. اگر فیلم خودش را جدی گرفته بود، نتیجه یک فاجعه ناخواسته خندهدار میشد که به هیچ وجه کار نمیکرد.
باید قبول کرد کارگردان جرارد جانستون به طرز شگفت انگیزی این فیلمنامه را زنده میکند. در حالی که شخصیتپردازی و عناصر دراماتیک میتوانست قویتر باشد، و داستان از فرمولی آشنا پیروی میکند؛ اما فیلم مگان میتواند در سالهای آینده حکم یک اثر کالت سینمایی را داشته باشد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اقای پریمی شما داخل نقدتون به چاکی هم اشاره کردین لطفا یه مقاله یا راهنمایی درباره ترتیب دیدن سری سریال یا فیلم چاکی رو میفرمایین؟بنده خودم یه فیلم سینمایی ازش دیدم و بشخصه نفهمیدم دقیقا چیشد که اونطوری شد.?
فیلمها قسمت اول (Child’s Play) محصول 1988 بهترین به حساب میاد؛ این فیلم دوتا دنباله مستقیم توی سال 1990 و بعدش 1991 داشت که به شدت به سمت ضعیفشدن رفتن! بعد از چند سال دوباره رفتن سراغ چاکی و از اون یک کمدی سیاه توی سبک اسلشر ساختن به نام (Bride of Chucky) که اینم در ادامه داستان اون سه فیلم اول سال 1998 منتشر شد. این آثار همه بعد از قسمت اول مشکلات ریز و درشت کم نداشتن تا دوباره سال 2004 فیلم به شدت بد (Seed of Chucky) اومد! سال 2013 با فیلم (Curse of Chucky) به نوعی این فرنچایز احیا شد؛ بعد از این فیلم (Cult of Chucky) سال 2017 اومد! اینجا پرونده این فرنچایز از پایه بسته شد، ولی باز خبر اومد از نوع بازسازی میشه! در واقع تا اینجا همه به هم وصل بودن زنجیر وار؛ اما سال 2019 فیلم (Child’s Play) از اساس یک ریبوت مدرن شده از قسمت اول بود. باز این سریال هم یه جور مسیر جدید و باز همون ریبوت هستش که داستان متفاوتی رو شروع کرده!
ممنونم ازتون خسته نباشید.?
حتماً از این فیلماس که تهش باز می مونه برای ده ها شماره بعدی
نه
نه پایان این فیلم باز نیست
چرا هست
اسپویل
.
.
.
آخرش می فهمیم مگان مغز خودشو به اون دستیار خونگی انتقال داده
این پایان باز نمیشه - این یه پل برای دنبالهسازی به حساب میاد