نقد فیلم John Wick: Chapter 3 Parabellum – بکش تا زنده بمانی
هم در نوشتههای افلاطون و هم در بخشی از کتاب تاریخ شناسی بسیار قدیمی کشور چین یعنی کتاب شیجی، صحبت از عبارت «اگر صلح را میخواهی برای جنگ آماده شو» شده است. برگردان این عبارت ...
هم در نوشتههای افلاطون و هم در بخشی از کتاب تاریخ شناسی بسیار قدیمی کشور چین یعنی کتاب شیجی، صحبت از عبارت «اگر صلح را میخواهی برای جنگ آماده شو» شده است. برگردان این عبارت به لاتین Si vis pacem, para bellum میشود که امروزه تبدیل به یک ضربالمثل معروف لاتینی شده است. قسمت سوم سری جان ویک نیز قسمت دوم این ضربالمثل (برای جنگ آماده شو) را سرلوحه خود قرار داده است.
هیچکس در سال ۲۰۱۴ فکر نمیکرد که فیلم کم هزینه جان ویک با شرکت کیانوریوز بتواند گیشهها را فتح کند و سود بسیار بالایی به جیب استودیو واریز کند. جان ویک یک شبه تبدیل به قهرمان بسیاری از مردم شد و این یکه بزن بهادر هالیوودی توانست در سینمای اکشن هالیوود خوش بدرخشد. کیانو ریوز که بعد از سه گانه ماتریکس، ستاره بخت و اقبالش کمفروغ شده بود بار دیگر به جاده اصلی برگشت و توانست خودش را ثابت کند. ریوز در سینمای درام، وحشت و... خودش را محک زده بود ولی دست آخر به خانه اصلیاش یعنی ژانر سینمای اکشن بازگشت.
جان ویک را میشناسید؟ اگر جواب به این سوال بلی است که هیچ، ولی اگر نمیدانید او کیست کافیست بدانید که جان ویک زمانی یک قاتل قراردادی بسیار ماهر و حاذق بوده که بعد از مرگ همسرش، خود را باز نشست میکند و افسره میشود. روزی از روزها اما یک سری دزد ناشی در حین سرقت اتوموبیل او، سگش را هم میکشند و آتش انتقام را در او شعلهور میسازند. جان ویک گرد و غبار روی اسلحهها را از بین برده با چکاندن ماشهها و پرواز صفیر گلولهها، دوباره به وادی آدمکشی بازمیگردد.
جان ویک در فیلم نخست، انتقام قاتلان سگ بینوای خود را گرفت و در قسمت دوم مجبور شد در دنیای زیرزمینی (تبهکاران) کسی را بکشد که از قضا یکی از کلهگندهترینهای تبهکاران حساب میشد. او با این قتل، کارنامه خود را به یکباره تبدیل به قیری سیاه نمود و مورد شماطت تمام جامعه آدمکشان نیویورک قرار گرفت. جان ویک از جامعه آدمکشان طرد شد و به او یک ساعت فرصت داده شد تا بتواند از محل زندگی خود یعنی هتل کنتینتانتال نیویورک، فرار کند.
حالا قسمت سوم جان ویک درست بعد از ادامه قسمت قبلی آغاز میشود؛ جایی که جان گیج و مبهوت در شهر به دنبال سرپناهی برای خودش میگردد تا از گزند قاتلین تشنه به خون او در امان بماند. سازمان اعلام کرده که او تا یک ساعت زمان دارد که فرار کند و ما در نیم ساعت دوم این مهلت زمان، با جان و زندگی نکبتبار او همراه میشویم.
برای سر جان ویک ۱۴ میلیون دلار جایزه گذاشته شده و کسی نیست که طمع این رقم بالا را نداشته باشد؛ دیگر تقریبا دوست و دشمن بیمعنی شده و حالا جان ویک باید به عنوان یک ارتش تکنفره در برابر تمام قاتلین دنیای رو و زیر نیویورک بایستد. او اما بیشتر از آنکه به دنبال آدمکشی و راهاندازی خون در کوچه پس کوچههای شهر باشد، به دنبال مذاکره با رییس سازمان است. جان نقشهای برای گرفتن کمک از یاران دیرینهاش دارد و عزم خود را جزم کرده تا در کنار تلاشش برای بقا از دست آدمکشان، بتواند با رییس رییسها! مذاکره کند.
اگر برخی از بازیهای ویدئویی را صرفا به خاطر گیمپلی جذاب و دوست داشتنیاش دوست داریم و کاری به گرافیک از رده رفته آنها نداریم و نداشتن داستانی قوی برای بازی را یک نقطه ضعف قلمداد نمیکنیم؛ دقیقا جان ویک را نیز تنها و تنها به یک دلیل خاص دوست داریم: اکشن فیلم. کارگردان در طراحی صحنههای اکشن جان ویک از ابتدای شروع این فرنچایز (پنج سال پیش) تاکنون کم نگذاشته و اوج خلاقیت و مهارت را برای خلق این صحنهها به کار گرفته است. سری جان ویک و سکانسهای پر زد و خورد اکشن این فیلمها خوشبختانه کمترین آلودگی را به جلوههای ویژه دارد و فیلمی با صحنههای اکشن خالص به دست مخاطبین رسیده است.
کیانو ریوز در قالب نقش جان ویک، رسما یک ماشین آدمکشی است که اتفاقا آنچنان هم بیاحساس نیست و به قول خودش میخواهد زنده بماند تا بتواند خاطره و یاد زنی که عاشقش بوده و حالا در زندگیاش نیست را گرامی بدارد. او کمی تا قسمتی شوخ طبع هم است و البته شوخ طبعیاش لحنی آکنده از خشونت دارد. منطق در هیچجایی از سری فیلمهای جان ویک جای نمیگیرد و قسمت سوم در این موضوع در برخی موارد رسما به بیراهه رفته است.
جان ویک ۳ از لحاظ فیلمنامه، مانند هر دو قسمت قبل افتضاح است. از وقتی که فیلمنامه نویس با نوشتن قسمت دوم کار ماجرا را کمی پیچیده کرد و دلش خواست که یک مقدار عناصر داستانی وارد ماجرا کند، فیلم به بیراهه رفت و جان ویک دو به جز داشتن صحنههای اکشن بهتر، هیچ چیز دیگری نداشت. اما پرسش اصلی اینجاست که آيا اساسا جان ویک نیازی به داشتن چیزی بیشتر دارد؟
فیلمنامه قسمت سوم جان ویک اما در بین این سه گانه (شاید بهتر باشد بگوییم فعلا سه گانه چرا که به طور قطع به یقین شاهد فیلم چهارمی نیز خواهیم بود) بدترین است و در قعر چاه خلاقیت خاک میخورد. منطق در اینجا نقش کشک و دوغ را دارد به طوری که میتوانید شاهد کشت و کشتار یک سری آدمکش در شلوغترین ایستگاه مترو شهر نیویورک باشید، بدون آنکه کسی برگردد و به این صحنههای خون و خونریزی لحظهای نگاه کند. از آن بدتر میتوانید شاهد جنازههایی باشید که در همین نقاط شلوغ روی زمین میافتند ولی دیگر خبری از آنها نیست و تو گویی مانند بازیهای نسل هفتم، جنازه آدمها بعد از مدتی از زمین محو میشوند. بیمنطقیهای حاکم در جان ویک فراتر از این یکی دو مثال است و بازگو کردنش در اینجا مساوی است با لو دادن داستان فیلم (البته اگر بتوان نام داستان روی آن نهاد)
اما فارغ از مساله فیلمنامه که همیشه در این سری ضعیف بودنش آشکار بوده و در آن بحثی نیست، باید به مسائل دیگر حول فیلم سوم جان ویک نگاه کرد. بازی بازیگران فیلم مانند دو قسمت قبل، بازی کاملا معمولی بوده که در بین آنها کیانو ریوز میتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. او طوری در نقش جان ویک در این سری فیلمها فرو میرود که انگار روح و روانش با یک قاتل بزن بهادر یکی شده است. شخصیتهای فرعی فیلم نیز با اینکه بیشتر از نسخ قبلی هستند ولی همه آنها کاغذی بوده و صرفا برای پر رنگتر کردن نوار اکشن فیلم وارد کار شدهاند.
هالی بری (که در تبلیغات فیلم نیز بسیار بولد شده) نقش نسبتا کوتاهی در فیلم دارد. او در نقش سوفیا، دوست قدیمی جان فرو رفته و نسخه مونث جان ویک را تشکیل میدهد. ورود سوفیا به داستان به همراه دو سگ وفادار و ماهر و آدمکشش، از معدود لحظات ناب و جدید فیلم نسبت به دو نسخه قبلی است. نبرد سوفیا با تبهکاران به شدت برای گیمرها تداعی کننده بازی موفق اکشن Dead To Rights است و او با سر دادن فرامینی به سگهای خود، با آنها وارد میدان کارزار میشود. سوفیا و سگهای بیرحمش چنان دمار از روزگار دشمنان در میآورند و آنچنان جذابیت دارند که حضور کوتاهشان مانند یک گوهر کوچک درخشان در ذهن بیننده باقی میماند و به نظر میرسد کارگردان و عوامل سازنده فیلم برای این شخصیت در ادامه راه سری فیلمهای جان ویک برنامههای بیشتری در نظر گرفتهاند.
همانطور که پیشتر گفته شد، طراحی صحنههای اکشن جان ویک به همراه موسیقی پس زمینه و فیلمبرداری سریع و پر جنب و جوش و البته حساب شده کارگردان، فاکتورهای اصلی و اساسی موفقیت این سری فیلمها در تمام این سالها بوده است. در نسخه سوم اما این موضوع افول یافته و به نظر میرسد که کفگیر آشپزی خلاقیت کارگردان در بسیاری از موارد به ته دیگ بر میخورد. این ادعا بدان معنا نیست که جان ویک ۳ صحنههای اکشن جالب و تازهای ندارد (کافیست نگاهی کنید به سکانس تعقیب و گریز اسب و موتور در شبهای نیویورک!) ولی فیلم نسبت به دو قسمت قبلی خود پسرفت داشته است.
ظهور جان ویک در پرده سینما و صحنههای اکشن رئال و دقیق آن، کج دهنی نابی به بسیاری از فیلمهای اکشن غیرقابل باور نظیر جیمز باند و ماموریت غیر ممکن بود. جان ویک ۳ نیز با اینکه کماکان روی خط رئال و واقعیت راه میرود و سعی میکند اکشن خود را با تخیل در نیامیزد اما در برخی مواقع به شدت تکراری میشود. برخی صحنههای تیراندازی و کارهای جان ویک دقیقا تداعی کننده فیلمهای قبلی هستند و ناامید کننده به نظر میرسند. باید بگویم در این بین نبردهای تن به تن جان ویک با دشمنان خود در این قسمت از فیلم کماکان جذاب و یک سر و گردن از سایر فیلمهای هم سبک و سیاق بالاتر است.
قسمت سوم از جان ویک همانطور که کوبنده و هیجان انگیز شروع میشود، این روند را حفظ میکند و آن را ادامه میدهد تا بیننده را میخکوب خود سازد. ضرباهنگ و ریتم تند فیلم ستودنی است تا جایی که به نیمه آن میرسد و کارگردان از این فضا فاصله میگیرد و وقتی میخواهد حرفی به جز صحنههای اکشن بزند، به تته پته میافتد. زبان کارگردان و لحن فیلم در نیمه اول آن دگرگون شده و در طی یک مدت زمان نسبتا طولانی، باز به ماهیت اصلی خود برمیگردد. این سکته ناقص در میانه فیلم، کار را خراب کرده و جان ویک را کندتر از همیشه کرده است. مدت زمان طولانی فیلم (بیش از ۱۳۰ دقیقه) نیز در این بین مزید بر علت شده و احتمالا بعد از دیدن این اثر با من هم عقیده خواهید بود که کاهش یک ربع تا بیست دقیقهای مدت زمان فیلم چقدر میتوانست به بهتر بودن آن کمک شایانی کند.
فیلم مانند یک بازی ویدئویی پیش میرود که در آن جان ویک غولها را کشته و گاهی با کمک یارانش در این بین با آدم بدها مبارزه میکند. نبردهای فیلم به نوعی بر اساس موقعیت و لوکیشن تعریف میشوند؛ بگذارید بیشتر توضیح دهم: جان ویک وارد یک کتابخانه میشود و در آنجا باید مبارزه ند، نتیجتا از ابزارهای داخل کتابخانه نظیر میز و کتاب برای قلع و قمع کردن استفاده میکند. دقایقی بعد او وارد اصطبلی میشود و با تبهکاران درمیافتد، طبیعتا نبرد او در کنار اسبها و دیگر عناصر داخل یک طویله ادامه خواهد یافت. جان ویک وارد یک موزه اسلحههای سرد و گرم میشود و با این آثار نسبتا باستانی یکهتازی میکند الی آخر... قهرمان داستان در هر لوکیشنی که قرار بگیرد، عناصری وجود دارند که نبرد او را هدایت کنند. ناگفته نماند این نکته در نبردهای تن به تن پایانی خوشبختانه کمرنگتر میشود.
فیلم جدید فرنچایز جان ویک، به مقدار بسیار کمی به کاراکتر قهرمان و آدمکش خود بها میدهد و به طور خیلی نامحسوس به گذشته تاریک او وارد میشود. این موضوعات اما در هالهای از گرماگرم نبردهای فیلم فرو رفتهاند و چندان به چشم نمیآیند. در جان ویک قصه و کلمات نیستند که حرف اول را میزنند، حتی میتوان گفت بازیها و موسیقی نیز لزوما حرف اول را نمیزنند، بلکه تفنگ، تفنگهای زیاد است که حرف اول و آخر را میزنند.
اشتباه نکنید. فیلم جان ویک یک اکشن پاپ کورنی نیست، فیلم در دسته بندی جدیدی موسوم به اکشن خیلی خیلی پاپکورنی با نمک و فلفل زیاد قرار میگیرد. قسمت سوم این فرنچایز به خوبی دو قسمت قبلی خود نیست و با رفتن به سمت سکانس نهایی، نقطه ضعفهایش نیز بیشتر و بیشتر میشود. پایان بندی فیلم اما راضی کننده است و نوید یک فیلم عظیم را در این سری میدهد؛ فیلمی که باید امیدوار بود تا کارگردان و تیم اجراییاش در خلق صحنههای اکشن آن حوصله بیشتری خرج کنند و ما را مانند پنج سال پیش (زمان اکران قسمت اول) بهت زده کنند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ببخشید معنی فرنچایز در گیم و فیلم چیه ؟ واقیعتش من نمیدونم ؟
سلام
اولا ممنون بابت نقد خوب
ولی نقد شما یه اشکال بشدت بزرگ داشت و اومم توهین به یه فیلمی مثل جیمز باند بود
یعنی چی میاید طی یه جمله بی اساس یه فرانچایز رو خراب میکنید
دیگه تمام دنیا بر این مسئله واقف هستند که جیمز باند واقعی ترین و یکی از پرمغر ترین شخصیت های سینماییه
البته من جیمز باند های گذشته رو نمیگم
منظورم جیمز باند دنیل کریگه
لطفاً به این پیام من پاسخ بدید چون این موضوع خیلی خیلی مهمی بحساب میاد و اگه واقعا حق با منتقد هست باید بیاد با بیان دلایلش مارو قانع کنه
بی صبرانه منتظر john wick چهارم.
جایی کهیه دل سیر خواهم خندید.
یه دقتایی به خودم می گفتم دارن مسخره بازی در میارن!
(دوست دار سابق)
مشتاقانه منتظر john wick چهارم.
جایی که یه دل سیر خواهم خندید.
گاهی وقتا وسط فیلم به خودم می گفتم دارن مسخره بازی درمیارن!
(دوست دار سابق)
امروز در تعطیلات کرنایی هر سه قسط رو با هم دیدم
از نظر فنی اکشن که تمام عیار و شدیدا سرگرم کننده بود که با وجود تماشای پشت سر هم احساس خستگی نکردم
اما فیلم نامه و هدف
بسیار زیرکانه و نچندان پنهان داستان فیلم دنبال پروژه اسلام هراسی است و بعد از ۵ ساعت آدم کشی وحشیانه، و در یکی از مهمترین نقاط عطف فیلم، جان به دنبال رسیدن به نفر اول انجمن هست تا با ادای احترام مجددا عضویتش رو در سازمان آدمکشی ادامه بده
برای رسیدن به نفر اول راهی را نشانش میدهند که عموما در داستان های تشرفات به محضر امام زمان.عج خوانده ایم
وقتی به نفر اول سازمان جنایتکار میرسد با مردی عرب که امامه سبز رنگی به سر دارد مواجه میشود در یک خیمه در وسط بیابان سوزان! و اطرافش را کسانی گرفته بودند بسیار شبیه توصیفات همراهان امام دوازدهم ما شیعیان است
نفر اول جان را فرزندم خطاب میکند! مانند کشیشها!
و برای بخشش از جان میخواهد به دنیای سایه گذشته برگردد و برای نشانه دو چیز مطالبه میکند
اول انگشت و حلقه ازدواجش، درحالی که جان تمام کشتارها را بخاطر هدیه زنش انجام داد، یک سگ!
دوم کشتن یک دوست که با دادن زمان به جان جونش رو نجات داد
یعنی کشتن ارزشهای جان و تبدیل کردنش به یک روح سیاه.
چون نمیشه بیشتر از این نوشت از برخی مطالب صرف نظر میکنم
اما در نهایت این فیلم به مردم جهان که با اسلام بیگانه هستند یک حرف دارد در پشت همه این تاریکیها مسلمانان و منجی شیعیان است و بس
و احتمالا در سری چهارم جان با پادشاه گدایان بعنوان قشر ضعیف جامعه در مقابل انجمن خواهد ایستاد و .... منجی بشریت خواهد بود.
تو بیا فیلم بساز ببینم چند چندی:|
سلام
نقدُ نخواندم ولی چند روز پیش خودم کامل دیدمش و فقط می تونم بگم فیلم مزخرفی بود و خیلی بی منطق بود و اصلا واقع گرایانه نبود
مبارزاتش انگاری تئاتری بودن
یاد فیلم رامبو افتادم که طرف رگبار گرفته بود به سمت رامبو از فاصله نه چندان دور و تیر تموم کرد و حتی تیر کلتش هم تموم شد اما یک تیر هم به رامبو نخورد بعد رامبو با تیر اولش راحت کشتش
توی این زمان ساختن فیلم به این شکل با وجود پیشرفتی که علم سینما داشته و این همه نرم افزار کامپیوتری و این همه تکنولوژی واقعا خجالت آور هست ساختن فیلمایی مثله رامبو یا آرنولد که راحت از جلوی یک ارتش با وجود اون همه گلوله ای که در هر ثانیه به سمتشون میومد اما یک تیر هم نمی خوردن
صحنه مبارزه جان ویک با اون زنه توی قسمتی که طرف سگش زنرو میزنه و جنگ در میگیره جزئ مسخره ترین چیزهایی هست که دیدم
همین امروز دیدمش با وجود اینکه اکشن خوبی داره همیشه اما بشدت تکراری بود فیلم. باس فایت تکراری دیالوگ تکراری هدف تکراری. نکته بعدی منطق فیلم بود یه جاهایی دشمن های جان ویک خیلی راحت میتونستن بکشن جان رو اما به شکل مضحک و هندی طور بهش فرصت مجدد دادن که بزنه سرویسشون کنه اخر فیلم هم که جناب جان ویک با 4 تا گلوله خورده و پرت شدن از ارتفاع برج چند طبقه و تو در دیوار خوردن زنده میمونن و کرک و پر منطق رو میریزه زمین . در کل کاش همینجا تموم بشه و به 4 نرسه چون قطعا اونجا دیگه فاجعه میشه فیلم
با تمام حرف هاتون درباره بد بودن فیلم نامه و بی منطق بودن و پاپ کورنی بودن کاملا موافقم چون همیشه همین رو به دیگران میگفتم و من رو مسخره میکردن
از وقتی فیلم هایی مثل جان ویک و مارول رو دیدم به خودم قول دادم غیر از فیلم های منتقد پسند هیچ فیلمی رو نبینم
.
جان ویک زمانی یک قاتل قراردادی بسیار ماهر و حاذق بوده که بعد از مرگ همسرش، خود را باز نشست میکند
این قسمت از متن اشتباهه.جان ویک بعد از آشنایی با همسرش و ازدواج با اون خودش رو بازنشست کرد.
نه تو خوبی! اصلا نگرفتی داستانش چیه! اصلا دیدی که داری نقد میکنی؟
قسمت سوم این مجموعه به نظرم یک سر و گردن بالاتر از دو قسمت قبلی بوده ، این هم فقط حرف من نیست حتی نظر منتقدان و مردم و نمرات اون ها هم به قسمت سوم بیشتر از دو قسمت قبلی بوده فکر کنم تنها کسی که میگه این قسمت ضعیف تر بود نویسنده این مطلبه که نشون میده درک خاصی از فیلم نداره
واقعیتش اینه که دلیلی نداره من بر اساس نقد دیگران بخواهم یک فیلمی رو موشکافی کنم. ولی صرفا برای اطلاع میگم که امتیازات فیلم اگر توی جایی مثل IMDB فعلا بالاست صرفا به خاطر هایپ طرفدارها است و مانند دو فیلم گذشته به مرور ایام این امتیاز کاسته میشه. ضمن اینکه تعداد آرا هم یک چهارم تا یک هشتم دو فیلم دیگس فعلا.
"جان ویک زمانی یک قاتل قراردادی بسیار ماهر و حاذق بوده که بعد از مرگ همسرش، خود را باز نشست میکند. " این جمله اشتباست و مثل اینکه شما هم درست فیلمهارو ندیدین یا به یاد ندارین جان ویک بعد اینکه ازدواج میکنه به خاطر همسرش آدم کشی رو کنار میزاره نه بعد مرگش چون فاصه مرگ همسرش و کشته شدن سگش زیاد نیست و این باعث نمیشه جان ویک هر جا میره بهش خوش آمد بگن یا ذوق زده شن در ضمن تو قسمت اول و دوم هم این موضوع روشن میشه که با شروع زندگی زناشویی و به خاطر همسرش با دنیای کشت و کشتار خداحافظی کرده
مسئله بعدی اینه که جان ویک به خاطر کشتن کله گنده مافیا طرد نمیشه بلکه به خاطر اینکه توی هتل کانتیننتال که قوانین خاص خودش رو داره قتلی انجام میده یا همون طور که توی دنیای جان ویک میگن "کار میکنه" طرد میشه و برای سرش جایزه میزارن
در ضمن در مورد اینکه همه قتل و کشت و کشتار انجام میشه این از ویژگی های دنیای موجود در فیلمه که این کشت و کشتار به عنوان شغل انجام میشه و همونطور که در قسمت اول پلیس هم باهاش مشکلی نداره و مورد تایید بوده پس نمیشه واکنش جدی نشون ندادن مردم رو زیاد بولد کرد
در کل شما فیلم رو براساس قوانین دنیای خودمون بررسی کردین در حالی که اول باید درک کنید که این فیلم در یک دنیای تخیلی جریان داره که حتی استفاده از تلفن همراه پیشرفته و شبکه های اجتماعی و... هم رواج نداره و رهبران اصلی دنیا رئیس جمهور و رهبر و پادشاه و ... نیستن
حتی پول رایج در فیلم هم با دنیای واقعی فرق داره و هنوز از سکه های طلا برای یه جامعه مخصوص استفاده میشه
به جای سلبریتی ها این قاتلین حرفه ای هستن که مورد احترام همه هستن
وخیلی قوانین دیگه که مخصوص سری جان ویکه و باید به جزئیات هم دقت کنید تا اونو کامل درک کنید
اصولا جان ویک یک سری فنهای به شدت متعصب داره که فیلم رو تبدیل به یک اثر هنری کردن و اون رو از ماهیت اصلی فیلم یعنی یک اکشن پاپ کورنی خوب جدا ساختند. جان ویک یک فیلم اکشن خوش ساخت هست و ادعای بیشتری هم نداره، حتی نمیشه بهش فیلم کالت گفت مثلا. قسمت سوم هم داره کم کم به مرزهای تکرار نزدیک میشه ولی با توجه به شخصیت هایی که وارد این قسمت شدند، بعید نیست که قسمت بعدی شاهد این تکراری شدن نباشیم، مگر اینکه به بیراهه برن سازندگان. پی نوشت: داستان توی دنیای تخیلی هم باید یک روندی داشته باشه که با عقل دنیای دیوانه وار جان ویک هم در بیاد.
من که نگفتم فیلم عالیه یا خوبه و فقط گفتم بعضی از جاها شما هم در اشتباهید همین
من خودم امسال توی فیلم های تخیلی و اکشن فقط با end game و تو سریال هم swamp thing یکم حال کردم و بقیه رو فقط برای وقت پرکردن دیدم و اصلا سال راضی کننده ای نبوده و هیچوقت هم فن یک سری فیلم، شخص یا ژانر نبودم ولی قبل دیدن هر فیلم و سریالی سعی میکنم اطلاعات کاملی در موردش داشته باشم پس خواهشا بدون اینکه در نظر بگیرید من فن متعصب هستم یانه نظرمو بخونید اگر غیر منطقی یا غیر واقعی بود اینجوری گارد بگیرید و ری اکشن جان ویکی داشته باشین
جدا از عدم واکنش مردم، باید به محو شدن جنازه ها هم توجه کرد. طرد شدن جان ویک دلایل زیادی داره که یکیش هم همین هست که شما میگین. در مورد خداحافظی با کشت و کشتار هم اصولا توضیح مفصلی دربارش داده نشده و دلیلی هم نداره بشه چون ربطی به قسمت سوم نداره.