چرا مرد آهنی همچنان بهترین فیلم ابر قهرمانی MCU است؟
فیلم The Dark Knight کریستوفر نولان اغلب به عنوان بهترین فیلم ابرقهرمانی تمام دوران شناخته میشود. The Dark Knight به کیفیت این ژانر افزود و در کل اثر سینمایی محبوب و ارزشمندی است. با این ...
فیلم The Dark Knight کریستوفر نولان اغلب به عنوان بهترین فیلم ابرقهرمانی تمام دوران شناخته میشود. The Dark Knight به کیفیت این ژانر افزود و در کل اثر سینمایی محبوب و ارزشمندی است. با این حال، یک فیلم ابرقهرمانی دیگر وجود دارد که اگر نه بیشتر، به همان اندازه، سزاوار تشویق و تحسین است. اگر جان فاورو (Jon Favreau) تقریباً ۱۵ سال پیش تصمیم نمیگرفت برای ساختن اولین فیلم دنیای سینمایی مارول (MCU)، مرد آهنی، ریسک بزرگی کند، دنیای سینمایی مارول به آن چیزی که امروز است تبدیل نمیشد. فاورو، در کنار رابرت داونی جونیور، مسئول جان بخشیدن به یکی از مهمترین فیلمهای کمیک تمام دوران است. این فیلم به تنهایی یک جهان سینمایی تازه و بزرگترین فرنچایز فیلم در جهان را ایجاد کرد.
بسیاری از استودیوها و کارگردانان فیلمهای خاصی را انتخاب میکنند تا آنها را تبدیل به آثار بزرگ تجاری کنند و فیلمها و اسپینآفهای متعددی از آنها بسازند. این اشخاص اساساً سعی میکنند از مدل موفقی که استودیو مارول و کوین فایگی (Kevin Feige) تهیه کردهاند، تقلید کنند که در طول سالها برای آنها کارآمد بوده است. به جز فرنچایزهای مبتنی بر کتابهایی مانند هری پاتر یا فرنچایزهای اکشن سرگرم کننده احمقانه مانند سریع و آتشین، بسیاری از این تلاشها برای راه اندازی یک جهان سینمایی، با شکست مواجه میشوند. نکته جالب در مورد تلاش استودیوها برای ایجاد این جهانهای منسجم این است که این رویکرد در زمان ساخت مرد آهنی وجود نداشت. فاورو این پروژه را با انتظار تشکیل یک دنیای سینمایی شروع نکرد. او با این ایده که قرار است تک فیلمی درست و حسابی بسازد وارد این پروژه شد.
حتی اگر استودیو مارول بعد از مرد آهنی فیلمسازی را متوقف میکرد، این فیلم همچنان اثری خوش ساخت و شروعی هیجانانگیزی به ژانر ابرقهرمانی که ارزش تماشا کردن را دارد، باقی میماند. مرد آهنی یک داستان پیدایش (Origin Story) کاملاً پخته است و بیننده را وادار میکند که به این شخصیتها توجه کند. حالا چه از کمیک بوک خوششان بیاید یا نه. این فیلم در دادن اطلاعات راجع به تونی استارک هوشمندانه عمل میکند. میلیاردری تنها که پشت شوخیهایش پنهان میشود. اما آنقدر گذشتهاش را نشان میدهد که شما بتوانید با او همدلی هم داشته باشید. مارول آثار تک قهرمانی زیادی ساخته است، اما هیچکدام از آنها به آنچه که اولین فیلم استودیو مارول به دست آورد، نمیرسند. بیایید به بررسی این موضوع بپردازیم که چرا مرد آهنی بهترین فیلم تک قهرمان در MCU است.
قوس شخصیت تونی از هر کاراکتر دیگری بهتر است
در ابتدای فیلم، تونی استارک میلیاردری مغرور و بدون هیچ مسئولیت معناداری است. او شرکت اسلحه سازی بسیار سودآور پدرش، صنایع استارک را به ارث میبرد و با فروش این تسلیحات پیشرفته پول پارو میکند، بدون اینکه بداند این سلاحها واقعا به کجا میروند و چه خرابیهایی به بار میآورند. این چیزها مستقیماً روی او تأثیر نمیگذارند، بنابراین مشکل او نیست. او با ماشینهای گرانقیمتش در شهر میچرخد و اساساً هر زمان که بخواهد هر کاری که بخواهد انجام میدهد. نگرش او در ابتدای این فیلم با فیلمهای بعدی بسیار متفاوت است.
زمانی که اوبادیا، مربی و کسی که حکم پدرش را دارد، او را میرباید و برای اعدام آماده میکند، تونی متوجه میشود که چقدر رویکرد اشتباهی داشته است. تنها با تکههایی از مواد موجود در غاری که در آن اسیر بود و هوش بینظیر خود، او اولین لباس مرد آهنی خود را ایجاد میکند تا از اسارت رها شود و به ایالات متحده برگردد. از آن لحظه به بعد، تونی با این واقعیت کنار میآید که شرکتش کار نفرت انگیز و هولناکی انجام میدهد و او باید این اعمال را متوقف کند. همانطور هم که میدانید، تونی بقیه عمرش را وقف نجات دیگران میکند. صنایع استارک برای همیشه به سمت بهتر کردن دنیا، تغییر جهت میدهد و تونی تغییری اساسی به زندگیاش میدهد. این واقعاً تنها بار در MCU است که میبینیم یکی از قهرمانان ما به عنوان فردی خودخواه معرفی میشد و سپس، با شخصیت پردازی درست، تغییر مییابد و تمام تلاش و توان خود را برای محافظت از دیگران به خرج میدهد.
اوبادیا استین یکی از بهترین ابرشرورهای دنیای سینمایی مارول است
قبل از بیگانگان، خدایان و رباتهایی با هوش شگفت انگیز، مارول ما را با اوبادیا استین، یک ابرشرور انسان اما ماهر، با بازی درخشان جف بریجز (Jeff Bridges)، معرفی کرد. پس از مرگ پدر تونی، اوبادیا نقش پدرش را بر عهده گرفت و فردی شد که تونی کاملاً به او اعتماد داشت و از او الگو میگرفت. او در شرکت، خانه و مهمتر از همه زندگی شخصیاش به اوبادیا اعتماد کامل داشت. بنابراین هنگامی که اوبادیا به او خیانت کرد، این یک شوک شدید به قلب تونی بود.
اینکه شرور اصلی فیلم شخصی نزدیک به تونی باشد، به خوبی بخش رستگاری قوس شخصیت تونی را هموار میکند. این افشاگری که اوبادیا میخواست شرکت تونی را بدزدد و حاضر بود تروریستهایی را برای کشتن او استخدام کند، همه چیز را بسیار شخصی میکند. سایر شرورهای MCU نیات شومتری داشتهاند، اما اوبادیا در سطح احساسی از اکثر آنها پیشی میگیرد.
تفسیر مسائل دنیای واقعی
بیشتر داستانها در MCU و به طور کلی در کمیکهای مارول معمولاً تمثیلی بر افراد و مشکلات واقعی هستند. به عنوان مثال، مردان ایکس همیشه تمثیلی بر زندگی افرادی بوده است که خود را در حاشیه جامعه میبینند و با آنها بدرفتاری میشود. با این حال، فیلمهای MCU هیچگاه بهطوری که مرد آهنی به این مقوله پرداخت، به موضوع خاص عدالت سیاسی یا اجتماعی نپرداختهاند.
صنایع استارک سالها سلاحهای بسیار پیشرفته را به ارتش و تروریستها میفروخت و مدیر عامل شرکت حتی از برخی از گروههایی که برای آنها سلاح میساختند اطلاعی نداشت. آنها هم به ارتش و هم به تندروهایی که میخواستند جنگ را تداوم بخشند، سلاحهای کشتار جمعی میفروختند. این فیلم به عنوان وسیلهای عالی برای اظهار نظر در مورد جنگ علیه تروریسم و مجتمع نظامی-صنعتی که ایالات متحده را گرفتار کرده است، عمل میکند.
دنیای سینمایی مارول نمی توانست به شکل دیگری شروع شود
در زمانی که اولین فیلم مرد آهنی اکران شد، مخاطبان قبلاً با شخصیتهای بسیار محبوبی مانند مرد عنکبوتی، چهار شگفت انگیز، دردویل و مردان ایکس آشنا شده بودند. در حالی که همه این آثار به خوبی مورد استقبال قرار نگرفتند، شخصیتها برای طرفداران کتابهای کمیک و طرفداران فیلم شناخته شده بودند. چیزی که این فیلمها را از اولین فیلم MCU متمایز میکند این است که مارول استودیو در تولید آنها نقشی نداشت. مرد آهنی این نعمت را داشت که توسط مارول استودیوز تولید میشد و فقط پارامونت را به عنوان توزیع کننده داشت. این به فاورو و بقیه اعضای تیم اجازه داد تا کنترل خلاقانه فیلم را در دست داشته باشند تا داستان را به هر سمتی که میخواهند ببرند. تونی استارک یا همان مرد آهنی یکی از معدود شخصیت های اصلی کتابهای مصور بود که هنوز فیلم خود را نداشت و داستان او بهترین راه برای راه اندازی دنیای سینمایی مارول بود.
استفاده از شخصیت مرد آهنی برای شروع این دنیای سینمایی همچنین امکان پیشرفت تدریجی و پایهای را به MCU داد و این دنیای سینمایی موفق شد در جایگاهی که امروز هست، قرار بگیرد. تونی استارک یک انسانی ساده بدون هیچ توانایی فوق بشری است. او فقط یک فرد فوق العاده باهوش است که توانست راهی علمی برای ایجاد یک لباس با قدرتی فوق العاده بیابد. به جای پرتاب شدن ناگهانی درون جهانی که در آن جادو، سفر در زمان و موجوداتی که از نظر ژنتیکی بهبود یافتهاند وجود دارند، با شخصیتی آشنا میشویم که برای افراد معمولی قابل درکتر است. این یک راه سادهتر و اساسیتر برای معرفی دنیایی پر از ابرقهرمانان گوناگون است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مردی که با استفاده از گیره ی کاغذ و قوطی نوشابه توانست به پیشرفته ترین تکنولوژی زمان خودش دست یابد
نکته مثبت مرد آهنی این بود که فرصت داد به کاراکتر تا قشنگ بیننده باهاش آشنا شه هی الکی با اتفاقات شانسی و مسخره نیومد یه شخصیت کول و طنز و قوی ازش بسازه
فیلم های مارول معمولا موفق میشن ولی مثل دیسی خا.ک.بر.سری نیستن مثل جوکر باردار?
البته کمیکه ولی درکل
باع :/
اول که اون خاک برسری رو نفهمیدم دوم که جوکر باردار تو یه کمیک فرعی یه اپیزود بود فقط
در حالیکه مردآهنی مطمئنا بهترین فیلم مارول هست (من سرباز زمستان و نبرد انفینیتی رو هم خیلی دوست داشتم)، اما مطمئنا مرد مورچه ای ۳ در کنار دکتر استرنج ۲، بدترین فیلمهای مارول هستن. نقطه قوت مرد مورچه ای نسبت به دکتر استرنج اینه که حداقل از لون کوتاهتره، و نقطه ضعفش اینه که دکتر استرنج حداقل تمام شد، اما انت من حتی پایان هم نداره. فکرکنم بشه مقام بدنرین فیلم رو به دوتاشون داد، مخصوصا که هر دو وقتی تمام می شن این سئوال رو باقی می گذارن که اون تریلر ها چه جوری ساخته شده بودن که فیلم کلا یک چیز دیگه بود.
انت من 3 رو از کجا دیدی؟
لوگان که جزو mcu حساب نمیشه نه ؟؟ولی
اگه میشه لوگان بهتره