نقد فیلم Cocaine Bear | جنون خرسی
نام فیلم «خرس کوکائینی» است؛ اکنون شما سه حدس دارید که فیلمی به نام خرس کوکائینی درباره چیست؟! بله فیلم در مورد خرسی است که کوکائین مصرف میکند. اما این دو کلمه، ساده و چشم ...
نام فیلم «خرس کوکائینی» است؛ اکنون شما سه حدس دارید که فیلمی به نام خرس کوکائینی درباره چیست؟! بله فیلم در مورد خرسی است که کوکائین مصرف میکند. اما این دو کلمه، ساده و چشم نواز هستند و هرگز انتظار ندارید که در کنار هم قرار بگیرند. با این حال، یونیورسال پیکچرز بازیگر و کارگردان «الیزابت بنکس» را استخدام کرد تا این اقتباس آزاد از داستان واقعی خرسی که در سال ۱۹۸۵ کوکائین خورده بود را برای شما تعریف کند. اما سوال اینجاست که آیا چنین عنوانی میتواند پتانسیل کامل موجود در ایده خودش را به سرانجام برساند؟! برای یافتن پاسخ در ادامه با نقد فیلم Cocaine Bear همره ویجیاتو باشید.
خلاصه داستان: یونیورسال پیکچرز با الهام از یک داستان واقعی که در سال ۱۹۸۵ اتفاق افتاد، این کمدی سیاه را برای ما به ارمغان میآورد. مردی بستههای کوکائین را از هواپیما به بیرون پرتاب میکند که در نهایت به پنجههای خرسی میرسد که با عصبانیت در پارکی شبیه به یلوستون زندگی میکند. اما او با یوگی کاملاً متفاوت است. در واقع پس از اینکه یک خرس سیاه ۲۰۰ کیلویی مقدار قابل توجهی کوکائین مصرف میکند و وارد یک غوغای مواد مخدر میشود، یک گردهمایی عجیب و خشن از پلیس، جنایتکاران، گردشگران و نوجوانان در جنگلی در جورجیا آمریکا شکل میگیرد.
فیلمی که با یک سکانس کمیک شروع میشود و ویکیپدیا را به عنوان منبع ذکر میکند، نمیتواند بد باشد؟! اگر آن را جدی بگیرید: این یک فیلم «درجه B» است که داستان کمی دارد و مجموعهای از جوکها و صحنههای خشن را روانه شما میکند؛ اما اگر آن را جدی نگیرید: این یک احیای عالی از آثار کالت دهه هشتاد میلادی است که بسیار سرگرمکننده است. این اثر شامل یک سری بازیهای خندهدار است، با شخصیتهایی که عمق ندارند، و داستانی که به جایی نمیرسد… بله، همه اینها درست است، اما این هم درست است که میتوانید یک ساعت و نیم سرگرمکننده و دیوانهکننده را با این خرس خوب سپری کنید و ماجراهای شیطانی و خونین او را تماشا کنید.
فیلم «خرس کوکائینی» دقیقاً میداند که میخواهد چه چیزی باشد، و در نهایت موفق است، زیرا پوچ و پاپکورنی بودن خود را بدون زیادهروی در آغوش میگیرد. این فیلمی است که میداند چقدر مضحک است، اما در مضحک بودنش زیاده روی نمیکند. بنابراین، به همان اندازه که خرس کوکائینی یک کمدی است، به طور یکپارچه عناصر هیجانانگیز و ترسناک را نیز در خودش بافته و میداند چگونه به طور موثر تنش ایجاد کند و چگونه آن را به گونهای رها کند که با لحن کلی فیلم سازگار باشد.
اگرچه ما الیزابت بنکس را در درجه اول با بازیگری مرتبط میدانیم، اما سالهاست که این هنرمند تلاش میکند جایگاهی برای خود در دنیای کارگردانی و تولید فیلم بسازد. حساب کارگردانی او شامل تولیداتی مانند Pitch Perfect II یا ریبوت فرشتگان چارلی است. بنکس در مدت کوتاهی ثابت کرد که در درجه اول به ساخت سینمای ژانر سرگرمی علاقه دارد. با این تفاسیر فیلم جدید او نه تنها از اکشن، بلکه از ترسناک و کمدی نیز به خوبی استفاده میکند. خرس کوکائینی قرار است موجودی خنده دار و ترسناک باشد که به شدت از قراردادها و کلیشههای ژانرش خوب بهره میبرد.
شما به عنوان مخاطب از همان ده دقیقه اول با مجموعهای از شخصیتها آشنا میشوید: چند کوهنورد خارجی، یک جنگلبان، سه جوان لات، چند کودک فراری و مادر نگرانشان. وقتی کمی با همه آشنا میشوید، یک رئیس مافیا، پسرش، یک همدست و یک کارآگاه نیز به آن میپیوندند. بیشتر این شخصیتها به عنوان طعمه و علوفه برای خرس کوکائینی عمل میکنند. این روند منجر به صحنههای دیدنی و وحشتناکی میشود که یکی از آنها صحنه جذاب تعقیب و گریز با آمبولانس است.
بنابراین ما با یک سرگرمی بی تکلف روبرو هستیم؛ فیلم Cocaine Bear پیشینه پیچیدهای ندارد. این یعنی واقعا فیلم در مورد یک خرس و یک کیسه کوکائین است و فیلمنامه از اساس نکته قوی ماجرا نیست و شخصیتها نیز به خوبی توسعه نیافتهاند. با این وجود، این یک فیلم اکشن سرگرم کننده است که خود را جدی نمیگیرد و در نتیجه سرگرمی دلپذیر و بیتکلفی است. البته اگرچه فیلمنامه اساس محکمی برای شخصیتها ایجاد نمیکند، اما بنکس به عنوان کارگردان و واردن به عنوان فیلمنامهنویس با هم ریتم مناسبی را در بخش میانی خرس کوکائینی پیدا میکنند، که اساساً از یک سکانس دیوانهوار به صحنهای دیگر میپرد.
خرس کوکائینی چه شامل یک تعقیب و گریز مرگبار و خنده دار با آمبولانس باشد یا چه یک درگیری طولانی مدت بین یک باند و کارآگاه پلیس خوش نیت، کماکان یک اثر درگیرکننده است. در واقع بنکس در سومین فیلم بلند خود در مقام کارگردان به اندازه کافی لحظات بصری به یاد ماندنی و سکانسهای موجه هیجان انگیزی را خلق میکند که ارزش تماشا و وقت شما را دارد.
این فیلم یک جنون خرسی است و با سر در هرج و مرج خالص و دستکاری نشده فرو میرود. در طول ۹۰ دقیقه پخش موجز و با طراوت خود، فیلم هرگز حتی یک بار هم خودش را جدی نمیگیرد. این یک کمدی ترسناک با اعتماد به نفس و لذت بخش است که از آزمایش اینکه چقدر میتواند خشونت و طنز خاص خود را پیش ببرد، ترسی ندارد. ممکن است برای برخی، انرژی برافروخته و کمی آشفته آن بیشتر جذاب باشد تا سرگرم کننده، اما برای برخی دیگر دقیقاً همان چیزی است که به دنبال آن هستند. در هر صورت، Cocaine Bear چیزی را ارائه میدهد که فراموش کردن آن سخت است.
به نظر من ایده فیلم ورای واقعی بودن یا نبودن آن، یک مفهوم سرگرمکننده است که میتوان روی هر جانوری امتحان کرد. در واقع این مفهوم «آروارهها» اسپیلبرگ با رویکرد یک B-movie با چاشنی خشونت سینمای تارانتینو است و میتوانید شرط ببندید که از این فیلم خون، اسلحه و پوچی زیادی خواهید گرفت. از این مورد نیز نباید ساده گذشت که انصافا این فیلم از عنوانی بسیار موجز و کارآمد بهره میبرد. «یک خرس کوکائین میخورد» خوب یا بد، این تمام چیزی است که مخاطب برای ورود به Cocaine Bear باید بداند. بنابراین در ظاهر فیلم این گونه به نظر میرسد که تیم تولید «به عمد قصد ساختن یک فیلم کالت را داشتهاند».
در فرم، خرس کوکائینی یک فیلم ماجراجویی کودکانه است. این اثر چیزی شبیه به یک پسر عموی خشمگین و خونینتر از نسخههای ماجرایی کمدی اخیر مانند سریال Stranger Things یا فیلم The Adam Project است، بازگشتی محبت آمیز به فرهنگ عام کودک محور در دورانی که در آن چیزی شبیه به این آثار در بدنه اصلی سینمای هالیوود جریان داشت. در نتیجه در اثر پوچ همانند این فیلم نیز کودکی و فرزندپروری به طور شگفت انگیزی دغدغههای موضوعی جدی برای این فیلم هستند.
برای مثال: دو شخصیت ساری (کری راسل) و ادی (آلدن ارنرایک) با انعکاس اضطرابهای موجود در چنین فضایی، والدین مجردی هستند که هم برای گذراندن زندگی و هم برای محافظت از فرزندانشان در برابر دنیایی به ظاهر خصمانه تلاش میکنند. این موضوع والدین در سراسر خرس کوکائینی نفوذ میکند. بازهم برای مثال باید به دو کوهنورد اسکاندیناویایی اشاره کرد که قبل از حمله خرس در مورد نامهای احتمالی نوزاد خود بحث میکنند. حتی اوج فیلم نشان میدهد که خرس کوکائینی نیز خود یک مادر است. در نتیجه دیدن یک چنین فضایی در دل یک اثر خونین خود یک نکته مثبت و پیامی عالی است.
اما در جمعبندی نقد فیلم باید به این نکات اشاره کرد: به سادگی نمیتوان انکار کرد که «خرس کوکائینی» یکی از بهترین فیلمهای با موضوع حیوانات قاتل است. بدون اینکه در واقع به یک فیلم عالی تبدیل شود، موفق میشود لحن مناسبی را برای ساخت این فیلم ایجاد کند. البته خیلی نباید تعجب کنیم که این فیلم خوب کار میکند. این فیلمی است که عمدتاً بر اساس مفهوم خود ساخته شده است، که در نوع خود به اندازه کافی پوچ و سرگرم کننده است تا شما را علاقهمند کند.
اما قطعاً این اثر فیلمی است که توسط تیم جلوههای بصری و بازیگرانش به سطح بالاتری رسیده است. زیرا بیایید صادق باشیم: آیا تماشای این فیلم بدون حضور یک خرس باورپذیر و بازیگرانی مانند آلدن ارنرایک، اوشی جکسون جونیور، کری راسل و ری لیوتا به همان اندازه جذاب بود؟ هرچه نباشد هم تیم جلوههای بصری با کاری دیدنی و هم بازیگران با هنر خود حداقل به فیلم وزن بیشتری میدهند. وزنی که آن هم لازم بود تا بتوانیم فیلم را حداقل کمی جدی بگیریم.
الیزابت بنکس در میان هرج و مرج بیماری همهگیر کرونا فیلمی ساخت که هدف اصلی آن هرج و مرج است. کارگردان ثابت کرده است که میتواند صحنههای اکشن پیچیدهای را به نمایش بگذارد و از مهارتهای خود استفاده کند. اما داستانهای او هنوز فاقد آن چیزی هستند که من به آن «قلب تپنده» میگویم. قلابی که ما را وادار میکند با کمال میل به این داستانها بازگردیم، مانند خرس کوکائینی فیلم.
به طور کلی Cocaine Bear میتواند تعادل خوبی بین سرگرمی، اکشن و داستان خود پیدا کند، اگرچه همیشه اینطور نیست. اما تماشای خرس کوکائینی به سادگی یک تجربه لذت بخش است، به خصوص اگر بخواهید آن را با گروهی از افراد دیگر تماشا کنید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
برعکس نقدای بازیتون
نقدای فیلمتون واقعا افتضاحه
یکی از خنده دار ترینو بدترین نقدایی که دیدم برای یه فیلم نوشتن همین بوده
وقتی کارگردان که ساعت ها برای نام گزاری فیلم فکر کرده میاد کامنت های مقاله رو میخونه:
سگ سیگاری?
گوربه تریاکی?
یادش بخیر ی پست اومده بود توش فیلمایی ک در سال ۲۰۲۲ میان بود این خرس کوکائینی هم توش بود??