۹ نکتهای که احتمالاً درباره ملوان زبل (Popeye) نمیدانستید
وقتی به لیست انیمیشنهای قدیمی شبکههای صدا و سیما نگاه میکنیم، به شخصیتهای محبوب بسیاری برمیخوریم که امروزه در میان کودکان نسل جدید چندان مورد توجه قرار نمیگیرند. یکی از این شخصیتها، ملوان زبل (به ...
وقتی به لیست انیمیشنهای قدیمی شبکههای صدا و سیما نگاه میکنیم، به شخصیتهای محبوب بسیاری برمیخوریم که امروزه در میان کودکان نسل جدید چندان مورد توجه قرار نمیگیرند. یکی از این شخصیتها، ملوان زبل (به انگلیسی Popeye) است که برای نخستین بار در تاریخ 17 ژانویه سال 1927 در یکی از داستانهای مصور Thimble Theatre ظاهر شد. پس از این تاریخ، ملوان زبل هر روز محبوب تر از دیروز میشد، به طوری که امروزه در لیست بزرگ ترین شخصیتهای داستانهای مصور قرار دارد. البته الزی کریسلر سِگار، خالق این شخصیت و شرکت Thimble Theatre، ناشر داستانهای مصور، انتظار چنین موفقیتی را نداشتند.
محبوبیت ملوان زبل با آن ساعدهای بزرگ و البته پیپِ چوب ذرت به حدی رسید که نه تنها داستانهای مصور زیادی با محوریت او نوشته شد، بلکه انیمیشن سریالی و یک فیلم سینمایی نیز بر اساس او ساخته شد که انیمیشن سریالی محبوبیت بسیاری در میان کودکان نسلهای گذشته داشته است. در این مقاله قصد داریم تا در آستانه نود سالگی ملوان زبل، به نکاتی درباره این شخصیت اشاره کنیم که احتمالاً تاکنون از آنها خبر نداشتهاید.
برای طراحی ملوان زبل و آلیو، از شخصیتهای واقعی الهام گرفته شده بود
سگار برای خلق ملوان زبل از یک شخصیت واقعی در شهر چستر ایلینوی (محل تولدش) الهام گرفت؛ نام واقعی این ملوان فرانک راکی فیگال بود، علاقه بسیاری به جنگیدن، بوکس و سیگار کشیدن داشت و یکی از چشمانش را نیز طی سانحهای از دست داده بود. با توجه به اطلاعاتی که از آن زمان بدست آمده، فیگال واکنش مثبتی نسبت به طراحی یک شخصیت بر اساس خودش داشته است، به طوری که پس از مرگ روی سنگ قبرش نوشتند: الهام بخش شخصیت پاپ آی. آلیو نیز که معشوقه ملوان زبل در داستانهای مصور است، بر اساس یکی از همسایههای سگار طراحی شده است. این زن که قد بلند و لاغر بوده و موهایش را نیز معمولاً دُم اسبی میبسته، دورا پاسکل نام داشته است.
ملوان زبل گرایش کودکان آمریکایی به خوردن اسفناج را افزایش داد
هر زمان که ملوان زبل به قدرت بیشتری نیاز داشت، مقداری اسفناج میخورد و مدت کوتاهی بعد، ساعدهایش به شکل عجیبی رشد میکردند. در مدت زمانی که رکود بزرگ بر اقتصاد تمامی کشورهای جهان سایه افکنده بود، محبوبیت ملوان زبل و علاقه شدیدش به اسفناج باعث شد تا مصرف این ماده غذایی در میان کودکان آمریکایی 33 درصد افزایش داشته باشد. تاثیرات ملوان زبل روی کودکان به همین مورد ختم نمیشود. پس از اینکه ملوان زبل به شخصیتی محبوب تبدیل شد، اسفناج در رتبه سوم محبوب ترین غذاهای کودکان آمریکایی پس از بوقلمون و بستی قرار گرفت. نکته جالب ماجرا اینجاست که ادعای داستانهای مبنی بر افزایش رشد عضلات با مصرف اسفناج از یک باور غلط علمی میآید که امروزه رد شده است. به خاطر نقطه اعشار اشتباه در یک مجله پزشکی که سال 1870 منتشر شد، بسیاری از مردمِ آن زمان عقیده داشتند که اسفناج 10 برابر بیشتر از مقداری که امروزه میدانیم آهن در خود جای داده است.
ملوان زبل، اولین شخصیت کارتونی است که مجسمه آن ساخته شده است
به لطف محبوبیتی که انیمیشن سریالی ملوان زبل داشت و گرایش کودکان آمریکایی به مصرف اسفناج را افزایش داد، مجسمهای تمام رنگی بر اساس این شخصیت ساخته شد و سال 1937 در کریستال سیتی تگزاس قرار گرفت. همچنین در اوایل همین سال، استیو وین که یکی از میلیاردرهای آن زمان محسوب میشد و ثروتش را از طریق کازینوها بدست آورده بود، به یک هنرمند مجسمه ساز با نام جف کونز 28 میلیون دلار پرداخت تا مجسمهای بر اساس ملوان زبل بسازد. همچنین در حال حاضر پروژهای در حال انجام است که هدف آن ساخت چندین مجسمه بر اساس شخصیتهای مختلف داستانهای مصور ملوان زبل است. طبق برنامه ریزیهای صورت گرفته، هر سال یک مجسمه ساخته میشود و در نقطهای از پیش تعیین شده در شهر چستر ایلینوی قرار خواهد گرفت. انتظار میرود مجسمه سگار در سال 2020 رونمایی شود.
ملوان زبل همیشه از اسفناج برای افزایش قدرت استفاده نمیکرده است
شاید فکر کنید ملوان زبل همیشه از اسفناج برای افزایش قدرت استفاده میکرده است اما واقعیت اینطور نیست. در اولین نسخههایی که از داستانهای مصور Thimble Theater در روزنامه منتشر شد، ملوان زبل قدرت فرا انسانیاش را از طریق نوازش یک موجود جادویی با نام بِرنیس بدست میآورد که در واقع یک مرغ بود. در داستانهای مصور، هر فردی که این موجود را لمس میکرد، به فردی خوش شانس تبدیل میشد؛ برای مثال، در یکی از قسمتها، ملوان زبل در جریان درگیری در یک کازینو زخمی میشود که پس از نوازش برنیس، سلامتی کامل خود را بدست میآورد.
ملوان زبل در ابتدا یک شخصیت فرعی بود
در نخستین قسمتهایی که ملوان زبل در داستانهای مصور Thimble Theater ظاهر شد، یک شخصیت فرعی به حساب میآمد. داستانهای مصور Thimble Theater در ابتدا درباره شخصیت آلیو، خانواده پر جمعیت او ( به خصوص پدر و یکی از برادرهایش با نام کاستور) و دوست پسرش با نام هارولد بودند. اما پس از معرفی ملوان زبل و محبوبیت زیادی که در میان خوانندگان روزنامه پیدا کرد، مدیران سگار را مجبور کردند تا باقی ماجراها را با محوریت این شخصیت بنویسد.
ساختمان امپایر استیت به یاد ملوان زبل به رنگ سبز در آمد
33 سال پس از افتتاح امپایر استیت، مدیران این آسمان خراش تصمیم گرفتند تا ویژگی نور پردازی را برای مناسبتهای مختلف از جمله سنت پاتریک، کریسمس، روز استقلال و روز باستیل به آن اضافه کنند. در سال 2004 و به مناسب 75 سالگی ملوان زبل، این ساختمان به مدت 2 روز با لامپهای سبز نور پردازی شد تا بدین ترتیب یاد و خاطره این شخصیت دوست داشتنی گرامی داشته شود.
صدا پیشه ملوان زبل با صدا پیشه آلیو ازدواج کرد
نخستین حضور ملوان زبل در یک انیمیشن سریالی کوتاه، به سال 1933 بر میگردد که این اتفاق با پخش انیمیشن Betty Boop همزمان بود. در این سری انیمیشنها، ملوان زبل با صدا پیشگی ویلیام بیلی کاستِلو همیشه با بلوتو (شخصیت منفی ماجراها) رقابت داشت تا بتواند آلیو را تحت تاثیر خود قرار دهد. از سال 1935 به مدت 40 سال، وظیفه صدا پیشگی ملوان زبل بر عهده جک مِرسِر قرار گرفت. مرسر در سال 1938 با مارجی هاینز، صدا پیشه شخصیت آلیو ازدواج کرد که متاسفانه پیوند زناشوییشان چندان دوامی نداشت و 4 سال بعد به جدایی ختم شد.
ملوان زبل یک پارک تفریحی مخصوص به خود دارد
در سال 1980، نخستین و تنها فیلم سینمایی لایو اکشن بر اساس شخصیت ملوان زبل به کارگردانی رابرت آلتمن اکران شد که واکنشهای بسیار منفی از سوی منتقدان و طرفداران سینما دریافت کرد. رابرت ویلیامز که در آن زمان بازیگر چندان شناخته شدهای نبود، نقش آفرینی به عنوان ملوان زبل را بر عهده داشت که نخستین تجربهاش به عنوان بازیگر نقش اصلی محسوب میشد. پس از اینکه مراحل تولید و فیلم برداری در جزیره مالت به پایان رسید، محل فیلم برداری به یک پارک تفریحی تبدیل شد که امروزه تحت عنوان Popeye Village شناخته میشود. بازدید کنندگان میتوانند در این پارک به دیدن موزه ملوان زبل بروند، قایق سواری و نمایشهای مختلف را تماشا کنند.
تم موسیقی ملوان زبل بر اساس یکی از آثار مشترک گیلبرت و سالیوان ساخته شده است
تم اصلی موسیقی ملوان زبل که در نسخه انیمیشن سریالی آن نیز استفاده شد، توسط سمی لرنر نوشته شده است. نکته جالب ماجرا اینجاست که نوشتن این موسیقی تنها 2 ساعت زمان برد، زیرا لرنر برای نوشتن آن از یکی از آثار مشترک گیلبرت و سالیوان الهام گرفت. منبع الهام گیری، آهنگ I am a Pirate King نام دارد و نخستین بار در اپرای سال 1880 به اجرا گذاشته شد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ولی کارتون های قبلا واقعا صفا داشتند نه مث الان که l...t ها سرویس کردند کل دنیای فیلم . سریال و حتی انیمیشین های بچگانه
آیا میدانستید فردی از ملوان زبل بدش می آید که من بودم:)
هعب
کودکستانیای الان دیگه این چیزا رو نمی بینن
ملوان زبل . زبل خان . پت و مت و ...
ملوان زبلی که اسفناج نمیخورد خخ
بابا بخدا رو قوطی اسفناجش نوشته بود Spinach. اصن تو کارتون بچه ها حق ندارن از این چیزا بزارن. توروخدا چرتوپرتهای این پیجای تئوری رو ننویسید اینجا.
معنی همین که نوشتی یعنی چی؟
یعنی اسفناج.
یعنی اسفناج دیگه
داش تئوری نیست واقعا اسفناج نبود به قول دوست پایینی کمپوت اسفناج بود:|
شاید ندونید ولی اون اسفناج نیست اون(ک.م.پ.و.ت) اسفناج هست ?
دیگه داشت خز میشد گفتم متفاوت بگم،تا یک حق خز شکن دیگه بدرود ?.
شاید باورتون نشه ولی ملوان زبل در اصل مار.ی.جوا.نا میخورد اسفناج نمیخورد
اسم نبر شاید کسی ببینه بره سرچ کنه و عواقب خوبی برایش نداشته باشه
و نکته دهم: اون اسفناج نبوده بلکه ....
عجب مقاله توپی بود مثل همیشه عالی ?
همچنین نکته ای که احتمالا خیلیاتون نمیدونستید،یه تیوری هست که میگه اون قدرت با اسفناج خالی ممکن نیست و گفته میشه مقداری مو*اد مخ*در همراه اسفناج بوده
از این *تئوری های مزخرف همه جا هست داداش جدی نگیر
بدتر از همه اون تبلیغات کانالی تلگرامیه با تئوری های باب اسفنجی
خودکشی اختاپوس
?
و اون ماجرای توپولو ها که همه خاطرات بچه گیمو...
چی
من باهاش کلی خاطره داشتم
چرا دارکش کردن
جاروبرقیه؟
فقط جارو برقی نبود
پس دیگه چی بود
تئوریای چرت و پرت خیلی زیاده میگن توپولوها در واقع بچه هایی هستن که دستکاری ژنتیکی شدن و اون لوله هه (?) اینا رو کنترل میکرده و اینا در کل داشتن آزمایش میشدن و نمیتونستن کاری جز کار اون صداهه انجام بدن داستان هم کلا توی اینده س. یعنی از این داستانی اخر الزمانی
پ.ن: اگه تونستید اسم اون چهار تا رو بگید؟???
انصافا تو نت سرچ نکنید
تینکی وینکی، دیپسی، لالا، پو
لعنتی با همون لحن دوبله ش خوندم
???????
من خودم خیلی وقت پیش فقط یک قسمتش رو دیم و اونم تا جایی که یادم میاد قشنگ بود اما کارتون مورد علاقه مادرم , طوری که همیشه وقتی من کارتون نگاه میکردم می گفت کارتون های زمان ما خیلی بهتر بودن و همیشه هم ملوان زبل رو مثال میزد
برای سریال و انیمیشن های جدید از این مقاله ها بنویسید این انیمیشن ها دیگه قدیمی شده
تو بهش میگی قدیمی من میگم نوستالژی
شما مثل هم نیستید???
نگفتم که نوستالژی نیست گفتم دیگه قدیمی شده الان باید از سریال و انیمیشن های جدید از این دست مقاله ها بنویسن به صرفه تره سایت باید بروز باشه
نه هیچ ارتباطی نداره
چه بسیار آثار قدیمی که سگشون به برخی از آثار جدید می ارزه
این حرفت دقیقا مثل حرف کسانی می مونه که میگن: " بازی فقط بازی های جدید و دارای گرافیک خفن"
در صورتی که مشخصا این حرف چرت محضه. جدید بودن و گرافیک گیم، کمترین ارزش رو بین عناصر مختلف یک گیم دارن
علیرضا جان شما چرا همیشه حق میگی؟
انیمیشن های جدید نکاتشون رو هنوز خیلیاش کشف نشده
در ضمن اثار جدید هیچ چیز تازه ای ندارند و کپی همون قدیمیان
قدیمی ها هنوز خیلی سر ترند
نکنه انکانتو خوبه که یه مشت سیاه پوست ریختن توش که بهش اسکار بدن
(با لحن آروم بخونید)
ربطی نداره. داخل soul هم شخصیت ها سیاه پوست بودند اما انیمیشن خوبی بود. خواهشا الکی مسائل رو نژادی نکنید تا بحثی بین کاربرها بوجود نیاد.
چه ربطی داره
اتفاقا به نظرم اگر کارکترا سفید پوست بودن داستان انقد جذاب نمیشد. اصن اون محیط و اون رنگ و لعاب رو ادمای بومیش قشنگ تر کردن.
این چه کامنتی بود -_-
مطلب تنز
الان پراید خیلی قدیمیه ولی هنو مردم استفاده میکنن??
این از روی اجباری وگرنه آخه کی از این ارابه مرگ خوشش میاد
اون بخاطر تدابیر سایپامطمئن هست نه میل مردم
ادامه نده دادا رکورد دیس رو زدی تو سایت
اقا به این انقدر دیس ندید شاید سنش کمه بچه بوده ندیده خو ولی منم بهت ۱ دیس دادم