ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اخبار و مقالات

۱۰ بازی کمتر دیده‌شده نسل هفتم که امروزه جریان‌ساز شده‌اند

مایکروسافت شاید یک غول تکنولوژی باشد، اما هیچکس نمی‌توانست پیش بینی کند با ورود این شرکت میلیارد دلاری به صنعت گیم، اوضاع چگونه پیش خواهد رفت. در نهایت اما همه چیز خوب پیش رفت، چرا ...

عرفان بیگی
نوشته شده توسط عرفان بیگی | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ | ۱۶:۰۰

مایکروسافت شاید یک غول تکنولوژی باشد، اما هیچکس نمی‌توانست پیش بینی کند با ورود این شرکت میلیارد دلاری به صنعت گیم، اوضاع چگونه پیش خواهد رفت. در نهایت اما همه چیز خوب پیش رفت، چرا که اولین کنسول آنها یعنی ایکس باکس، عملکرد موفقی داشت.

موفقیت مایکروسافت تصادفی نبود، ایکس باکس ثابت کرد که یکی از بهترین سخت‌افزارهای گیمینگ را ارائه می‌دهد و ایکس باکس 360 نه تنها بیش از ۸۰ میلیون دستگاه فروخت، بلکه برخی از تاثیرگذارترین عناوین نسل هفت از جمله Saints Row، فورزا، فیبل 2، دنباله‌های فرنچایز Halo، لفت فور دد، Gears Of War، Dead Rising و مس افکت را عرضه کرد که برخی از آنها در ابتدا انحصاری زمانی ایکس باکس بودند اما بعد از مدتی برای کنسول‌های دیگر نیز عرضه شدند.

اگرچه از برخی عناوین ایکس باکس 360 به عنوان بازی‌های کلاسیک و جذاب یاد می‌شود، اما در زمان عرضه آنها همه چیز متفاوت بود. برخی از بازی‌ها تبلیغات کافی برای جلب توجه ما را نداشتند، برخی دیگر با انتشار نسخه کرکی نابود شدند و برخی دیگر صرفا جواهراتی بودند که در جلوی چشم ما، از دیدمان مخفی ماندند، زیرا در زمان نامناسبی عرضه شدند.

The Saboteur

پاندمیک گیمز پشت بسیاری از بازی‌های بزرگ بوده، از جمله Destroy All Humans!، استاروارز بتلفرانت و Mercenaries بوده است. اما پس از مشاهده موفقیت بازی‌های اکشن و جهان‌باز یوبی‌سافت، پاندمیک تصمیم گرفت تا شانس خودش را با ساخت بازی The saboteur امتحان کند. این بازی داستان یک جاسوس ایرلندی است که در طول جنگ جهانی دوم، وظیفه سرکوب کردن رژیم نازی هیتلر در پاریس را دارد.
The saboteur بهترین المان های جی تی ای و اساسینز کرید را در خود جا داده است، مخفی کاری، پارکور، رانندگی و تیراندازی که با اثر بخشی شگفت انگیزی با یکدیگر مخلوط شده‌اند. اما اگر بخشی از بازی برجسته باشد، طراحی هنری بازی است. در سراسر بازی مناطق تحت کنترل آلمان را می‌بینید که با رنگ‌های سیاه، سفید و قرمز نمایان شده‌اند، در حالی که مناطق آزاد شده با رنگ‌های روشن و پرانرژی مشاهده می‌شوند. این
زیبایی شناسی مبتکرانه دائماً به بازیکن یادآوری می‌کند که کدام مناطق هنوز آزاد نشده‌اند، و به شما انگیزه بیشتری برای کاوش و مبارزه با دیگر نازی‌ها می‌دهد.
وقتی یک بازی کامل و خوب مثل این به موفقیت دست پیدا نمی‌کند، معمولا دلایل دیگری از جمله کمبود تبلیغات یا زمان عرضه نامناسب وجود دارد.
متاسفانه، هیچ دلیل قطعی وجود ندارد که چرا The saboteur موفق نشد، به جز اینکه گیمرها علاقه‌ای برای بازی کردن آن نداشتند، که مایه تأسف است.
پاندمیک گیمز کمی بعد از این شکست به طور کلی فروشگاه بازی خودش را تعطیل کرد که این موضوع آهنگ شکستشان را بیش از پیش غمگین می‌کند.

Alice: Madness Returns

آمریکن مک‌گی، پشتیبان و طراح فنی بسیاری از بازی‌های مهم است، مثل ولفنشتاین، دووم و Quake. علی‌رغم موفقیت‌هایش، مک‌گی امیدوار بود روزی برسد که او بتواند روی پروژه بازی خودش کار کند.

او سالها بعد زمانی که بازی آلیس را کارگردانی کرد به آرزوی خود رسید، یک بازسازی تاریک از ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب به قلم لوییس کارول. از آنجایی که آلیس از نظر نمرات و درآمدزایی خوب عمل کرد، مک‌گی تصمیم گرفت روی نسخه بعدی بازی کار کند، Alice: madness returns .
شاید سیکوئل آلیس کمتر از انتظارات ظاهر شده باشد، اما چیزهای زیادی برای ارائه دارد. تعداد عناصر و المان‌های پیچیده بازی بیشتر شده و ساده‌ترین مولفه‌های بازی نفس‌گیر طراحی شده‌اند، چه محیط‌های بدیع و چه فیزیک موهای قهرمان ما.

علی‌رغم این نکات مثبت، Madness Returns به اندازه کافی مشکلاتی داشت که طرفداران آن را به طور کامل نادیده بگیرند، هرچند که این بازی در سال‌های اخیر محبوبیت زیادی پیدا کرده، اما مایه شرمساری است که این دنباله انتشار اولیه موفقی را تجربه نکرد. مک‌گی ایده‌های بسیاری برای این آی‌پی در نظر داشت، از جمله دو دنباله، یک سری فیلم کوتاه و یک فیلم بلند.

اما بعد از اینکه نسخه دوم بازی آلیس به موفقیت دست پیدا نکرد، این کارگردان با استعداد صنعت گیم تصمیم گرفت تا برای همیشه از این صنعت بازنشسته شود.

Brutal Legend

وقتی تبلیغات یک بازی تاثیری روی مخاطبین نمی‌گذارد، معمولا به این دلیل است که تبلیغات باعث نشده که آن محصول، جذاب به نظر برسد.

با این حال، یک تبلیغ خوب می‌تواند بسیار مضرتر باشد اگر محصول را اشتباه معرفی کند. دد آیلند تیزر فوق‌العاده‌ای داشت، اما اصلا شباهتی به بازی نهایی نداشت. تریلرهایی که برای کینکت منتشر شد تصوراتی درباره کارایی این دستگاه جانبی به وجود می‌آورد که درست نبود.

یکی از بازی‌هایی که دچار این مشکل در تبلیغات شد، Brutal Legend بود. تمامی تبلیغات درباره بازی اذعان داشت که با یک "گاد آف وار ولی با گیتار" مواجه هستیم. در واقعیت اما گیم‌پلی بازی ترکیبی از اکشن-ماجراجویی و استراتژی ریل تایم بود. وقتی همه گیمرها متوجه شدند که تبلیغات بازی چقدر گمراه کننده است، آمار فروش به شدت پایین آمد.

اگرچه طرفداران سبک موسیقی هیوی متال در ابتدا بسیار ناامید شدند، اما بروتال لجند اگر به جای آنچه که به دروغ وعده داده شده بود، با معیارهای حقیقی خودش مقایسه شود، شگفت انگیز است. صداپیشگان فوق‌‎العاده از جمله جک بلک، تیم کاری، لمی کیلمیستر، لیتا فورد و آزی آزبورن در بازی حضور دارند، صدها موسیقی که برای جلب رضایت هر طرفدار موسیقی کافی است، دیالوگ‌های شدیدا خنده‌دار، گیم‌پلی خلاقانه و مبارزات روی استیج که با سبک موسیقی راک همخوانی دارد.

حتی اگر طرفدار سرسخت این سبک موسیقی نیستید، بروتال لجند می‌تواند برایتان سرگرم‌کننده باشد.

Alan Wake

وقتی اعداد را بررسی کنید، هیچ شکی وجود ندارد که آلن ویک، یک بازی موفق بوده، چرا که این تریلر کارآگاهی تنها روی ایکس باکس 360 نزدیک به دو میلیون نسخه فروخته است.

با این وجود، پس چرا این بازی را در لیست قرار داده‌ایم؟ اگرچه موفقیت آلن ویک غیرقابل انکار است، اما این بازی سزاوار توجه خیلی بیشتری بود.

سازنده بازی یعنی استودیو رمدی، در زمان عرضه آلن ویک بدشانسی بزرگی را تجربه کرد، این بازی درست قبل از عرضه Red dead redemption عرضه شد. رد دد یک و نیم میلیون نسخه تنها در مدت زمان دو هفته فروخت. در همین مدت زمان و در رقابت بین این دو، آلن ویک حتی یک دهم این میزان هم فروش نداشت.

اما اوضاع خیلی هم بد پیش نرفت، اسم بازی آلن ویک دهان به دهان گشت و سر زبان‌ها افتاد، و از این طریق توجه بسیاری به خود جلب کرد که باعث شد طی ماه‌های آینده، آمار فروشش افزایش پیدا کند.

متاسفانه، این موضوع هم مشکل جدیدی پدید آورد، بازی انقدر خواستنی شده بود که طرفداران شدیدا اشتیاق داشتند تا آن را تجربه کنند، این موضوع منجر به محبوب شدن نسخه غیرقانونی و کرکی بازی شد و در اصل در کنار کال آف دیوتی بلک آپس، آلن ویک از نظر آماری بیشترین تعداد نسخه غیرقانونی روی ایکس باکس 360 را داشت.

بخاطر این موضوع، سازندگان باور دارند که آنها نزدیک به یک میلیون نسخه که باید فروش می‌رفت را از دست دادند، آلن ویک فروش بسیار خوبی داشت، اما لیاقتش چند برابر این میزان سود بود، اگر که در زمان مناسب‌تری عرضه می‌شد و نسخه غیرقانونی‌اش پخش نمی‌شد.

Shadows Of The Damned

در Shadows Of The Damned، یک شکارچی جذاب و قدرتمند شیاطین به اسم گارسیا و همراه بذله‌گویش با نام جانسون (که همزمان نقش موتور سیکلت و تفنگش را نیز ایفا می‌کند!) به اعماق جهنم سفر می‌کنند تا معشوقه گارسیا را نجات بدهند.

بر اساس معرفی و تبلیغات بازی، Shadows Of The Damned خیلی تلاش می‌کند تا پر از خشم و عصبانیت باشد، حتی دانته از دویل می کرای ممکن است گاهی به گارسیا تذکر بدهد که کنترل خودش را حفظ کند!

اما Shadows Of The Damned واقعا بازی خوبی است، آنها توانسته‌اند به شیوه موفقیت آمیزی بخش‌های جالب و مورد نیاز اویل دد و رزیدنت ایول را با یکدیگر ترکیب کنند و بازی جدیدی از آن به وجود بیاورند، اما با این وجود بازی شخصی خودشان را ساخته‌اند و صرفا تقلید نکرده‌اند. با توجه به گیم‌پلی نوآورانه، طراحی صدای شگفت‌انگیز و باس‌فایت‌های فوق‌العاده، به نظر می‌رسید Shadows Of The Damned شروعی از یک فرنچایز موفق و محبوب خواهد بود.

هرچند آی‌پی‌های جدید همیشه یک مبارزه برای صعود به نوک قله دارند، پروژه باید طرفداران مشتاق زیادی را قبل از عرضه به وجود بیاورد، آن هم فقط با استفاده از استعداد و خلاقیت به کار رفته در خود بازی. این بازی توسط گرس‌هوپر پروداکشنز بلافاصله بعد از موفقیت No More Heros 2 ساخته شد. بزرگانی مثل آکیرا یامائوکا، آهنگساز سایلنت هیل و یا شینجی میکامی، کارگردان رزیدنت ایول 4 در پروسه ساخت Shadows Of The Damned نقش کلیدی داشتند. با این تیم رویایی، یک بازی چگونه می‌تواند موفق نشود؟

متاسفانه، پیش‌بینی‌ها اشتباه از آب در آمد. Shadows Of The Damned در ماه اول عرضه تنها ۲۴ هزار نسخه در آمریکا فروخت (این آمار شامل نسخه‌های فروخته شده روی PS3 نیز هست). در حال حاضر، کسی ادعا نمی‌کند که Shadows Of The Damned بازی کاملی بود، اما این عنوان با ماجراجویی شیطان‌‎کشی جذابش چیزهای با کیفیتی برای ارائه دارد و باید عملکرد بسیار بهتری در صنعت ویدئوگیم از خود نشان می‌داد.



Spec Ops: The Line

فرنچایز اسپک آپس تقریبا از سال 1998 تا به امروز فعال بوده، اما هیچوقت آن طور که باید تبدیل به فرنچایز پول‌سازی نشده است. با این وجود Yager Studios پتانسیل‌های موجود در این شوتر تکنیکال را تشخیص داده بود و تصمیم گرفت همه چیز را وسط بگذارد تا دهمین بازی این فرنچایز را به بهترین شکل ممکن عرضه کند: Spec Ops: The Line

بازی برای روایت داستانی، طراحی هنری و تمرکز روی شخصیت‌پردازی ستایش شد. بخش‌های حماسی بسیاری داشت که گیمرها انتظارش را داشتند. اما بیشتر روی درگیری روانشناختی که سربازان تحمل می‌کنند، مخصوصا وقتی که با معضلات اخلاقی روبرو می‌شوند تمرکز داشت.

متاسفانه، این بازی نتوانست با رقبای بزرگ سبک شوتر مثل بتلفیلد یا کال آف دیوتی رقابت کند (مخصوصا که با کال آف دیوتی بلک آپس 2 در سال مشابه عرضه شد). اسپک آپس هرچیزی بود به جز تقلیدی از کال آف دیوتی، اما این نوآوری باعث نشد بازی در رقابت با دیگر عناوین بزرگ و محبوب شوتر، دوام بیاورد.

از آنجایی که فرنچایز اسپک آپس ده سال بود که در خاموشی فرو رفته بود، استودیو Yager امیدوار بود که با Spec Ops: The Line این آی‌پی را احیا کند، اما در عوض این بازی میخی بر تابوت کل فرنچایز شد. اسپک آپس در هفته اول فروش حتی در رقابت با لگو بتمن 2 هم شکست خورد که واقعا مایه شرمساری است. اگرچه این نسخه از فرنچایز اکنون به عنوان یک کالت کلاسیک مورد استقبال همه قرار گرفته، اما مستقیما مسئول نابودی کل سری شد.

NieR

بازی NieR یک اسپین‌آف از فرنچایز Drakengard است و حول محور پنجمین پایان بازی اصلی جریان دارد.

نحوه عرضه بازی و اسم آن بر اساس موقعیت جغرافیایی و کنسولی که بازی قرار بود روی آن اجرا شود متفاوت بود. نسخه PS3 در ژاپن NieR Replicant نام داشت درحالی که نام پورت ایکس باکس 360 بازی، NieR Gestalt بود. این وضعیت گیج کننده در عرضه اصلا به وضعیت بازی کمکی نکرد.

اما NieR به قدری موفق شد که ساخت دنباله خودش را تضمین کند، و طرفداران این سبک بازی واقعا باید از این بابت خوشحال باشند چرا که NieR Automata یک شاهکار بی‌نظیر است که نه تنها به دی‌ال‌سی‌ها و کراس‌اورهای بعدی منجر شد، بلکه طرفداران را تشویق کرد تا نسخه اول بازی را نیز تجربه کنند.

به این ترتیب این آی‌پی تبدیل به یک فرنچایز جدید و قابل احترام در صنعت گیم شد و داستان، شخصیت‌پردازی و موسیقی نسخه اصلی مورد ستایش همه قرار گرفت. NieR بعد از چنین احیایی، یک ریمستر برای نسخه اول منتشر کرد که البته بر اساس نسخه PS3 توسعه داده شده بود نه نسخه ایکس باکس 360.

به طور معمول وقتی یک بازی آنطور که باید مورد استقبال و تحسین قرار نگیرد، عاقبت خوبی برای قسمت‌های بعدی و فرنچایز آن نیز در انتظار نخواهد بود، اما خوشبختانه برای NieR همه چیز در دراز مدت درست شد.

Lost Odyssey

بر روی کاغذ، Lost Odyssey مانند یک موفقیت تضمین‌شده به نظر می‌رسید. این آی‌پی با سبک مبارزه نوبتی که توسط خالق فاینال فانتزی، یعنی هیرونوبو ساکاگوچی نوشته شده و آهنگساز افسانه‌ای نوبو اوماتسو را در تیم سازنده خود دارد. چطور ممکن است یک طرفدار بازی‌های JRPG با همین توضیحات کوتاه، هرچقدر پول که لازم باشد را برای تجربه کردن آن خرج نکند؟

جدا از لودینگ‌های طولانی و اعصاب خردکن؛ تقریبا همه بخش‌های Lost Odyssey مورد ستایش قرار گرفت، به ویژه سیستم مهارت‌ها، مبارزات و سکانس‌های فلاش‌بک که در قالب ویژوال ناول روایت می‌شدند. از آنجایی که Lost Odyssey پر حجم‌ترین بازی عرضه شده روی ایکس باکس 360 بود (این بازی روی چهار دیسک ارائه شد)، به بازیکنان به نوعی تضمین داده می‌شد که ارزش پول خرج شده‌شان را در بازی دریافت می‌کنند.

و با این وجود، Lost Odyssey به یک دلیل ساده یعنی شناخت برند، شکست خورد. ممکن است راس آن سازنده فاینال فانتزی باشد، اما اسم و رسم بازی در میزان فروش آن تاثیر قابل توجهی دارد، مثلا فاینال فانتزی 13 در زمان عرضه توسط منتقدان به شدت کوبیده شد اما با این حال نزدیک به ۱۱ میلیون نسخه فروخت، حدودا بیش از ۲۰ برابر فروش Lost Odyssey.

شکست Lost Odyssey اکنون از گذشته بیشتر به چشم می‌آید، چرا که با گذر زمان ویژگی‌های خوب بازی بیشتر به چشم می‌آید و مخصوصا که دائما با برخی قسمت‌های جدیدتر فاینال فانتزی مقایسه می‌شود. Lost Odyssey دارای پیچیدگی‌های داستانی غیرمعقول و یا مکانیک‌های زیادی پیچیده گیم‌پلی نیست، هرگز عناصر اساسی سبک خودش را فراموش نمی‌کند و به بازیکن اجازه می‌دهد از ابتدا تا انتها از تجربه‌ی بازی لذت ببرد.

Darksiders II

بازی دارک‌سایدرز2 مستقیما وقایع نسخه قبلی را دنبال می‌کند. با سواره‌ی آخرالزمان، مرگ، که سعی می‌کند نام برادرش، جنگ که متهم به پایان دادن بشریت است را پاک کند.

دارک‌سایدرز2 در یک نگاه سطحی شبیه به نسخه قبلی به نظر می‌رسد، اما گیم‌پلی و مکانیک‌های بازی به خوبی بهبود یافته و تنظیم شده‌اند. اگرچه خزیدن در سیاه‌چاله‌ها کمی سخت است، اما آرنا‌ها در بازی بسیار خواب طراحی شده‌اند و پیمایش در آنها هیچوقت خسته‌کننده نمی‌شود. مهم نیست چندبار دشمنان را سلاخی کنید، هربار مثل دفعه اول از آن لذت می‌برید.

بنابراین طبق این توضیحات، دارک‌سایدرز2 باید خوب عمل می‌کرد و البته که در یک نگاه کلی، این بازی فروش بسیار خوبی را تجربه کرده است، دارک‌سایدرز2 یک و نیم میلیون نسخه فروخت و پرفروش‌ترین بازی در ماه عرضه خودش شد.

اما متاسفانه دارک‌سایدرز2 به کسب سود نزدیک هم نشد، زیرا بودجه آن 59 میلیون دلار بود که آن را به یکی از پرهزینه‌ترین بازی‌های تاریخ ویدیوگیم تبدیل می‌کند. لارس وینگفورز، که درحال حاضر صاحب آی‌پی است، اعتراف کرد که هزینه بازی به قدری زیاد بود که بازگشت آن مضحک به نظر می‌رسید و اظهار کرد: "ما می‌توانیم محصولی با همان کیفیت اما با هزینه کمتر تولید کنیم." این واقعیت که ناشر بازی یعنی THQ مدتی بعد از انتشار این بازی منحل شد، دارک‌سایدرز2 را بیش از پیش به عنوان یک شکست تمام‌عیار تثبیت می‌کند.

Enslaved: Odyssey To The West

چه اتفاقی می‌افتد وقتی استودیوی تیم‌نینجا، یک عنوان اکشن ماجراجویی را بر اساس مهم‌ترین و تاثیرگذارترین افسانه چینی، با داستانی نوشته شده توسط الکس گارلند نویسنده نامزد اسکار، و اندی سرکیس به عنوان بازیگر نقش اصلی، تولید کند؟

جواب ساده است، شما Enslaved: Odyssey To The West را دریافت می‌کنید، یکی از بهترین بازی‌های ایکس باکس 360.

به دلیل صداگذاری عالی، گیم‌پلی بی‌نقص، کات‌سین‌های چشم‌نواز، موسیقی متن غرق‌کننده و یک داستان حماسی با شکوه، Enslaved واقعا برای تبدیل شدن به یک فرنچایز شگفت‌انگیز و محبوب آماده به نظر می‌رسید.

به گفته Namco Bandai، ایده اولیه این بود که اگر Enslaved بیش از یک میلیون نسخه بفروشد، تبدیل به یکی از مهم‌ترین آی‌پی‌های کل استودیو خواهد شد.

اما پس از یک ماه، این بازی تنها ۸۰۰ هزار نسخه فروخت. اگر به نظرتان ناامید کننده می‌آید، باید بدانید که Namco سه ماه بعد متوجه شد که داده‌های آماری آنها نادرست است و بازی در مجموع کمتر از نیم میلیون نسخه فروش کرده است. پس از گذشت یک‌سال Enslaved تنها ۷۳۰ هزار نسخه فروش داشت و استودیو را متقاعد کرد که برنامه‌های تبدیل شدن آن به یک فرنچایز چند نسخه‌ای را کنار بگذارد.

همانند Lost Odyssey، بازی Enslaved نیز به دلیل برندسازی غلطش آسیب دید. الهام بخش اصلی بازی سفر به غرب، بخش مهمی از فرهنگ چینی در پنج قرن گذشته بوده است، اما متاسفانه حماسه‌ای که به این زیبایی روایت شده، هرگز در دنیای غرب جا نیفتاده است.

Enslaved: Odyssey To The West حقیقتا مثل یک گنج است، اما عدم شناخت آن و برندسازی نامناسب از همان ابتدا آن را محکوم به شکست کرد.

همچنین اگر به دنبال بهترین بازی برای کسب درآمد هستید، از طریق این لینک مطلب مورد نظر را مطالعه کنید.

بیشتر بخوانید:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (15 مورد)
  • Amirhossein13
    Amirhossein13 | ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲

    Brutal legend رو یادمه رو ps3 یکی از اشنا هامون بازی می کردم، واقعا بازی باحالی بود و بک ریمستر ازش واقعا میتونه خوب باشه

  • Death Lake
    Death Lake | ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲

    واقعا spec ops لیاقتش خیلی بیشتر بود .با خیلی از بازی های زمان خودش و حتی بازی های الان رقابت میکنه

  • Amin1216
    Amin1216 | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

    The Saboteur
    و the line
    خیلی عالی بودن

  • KOUWNENTZ
    KOUWNENTZ | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

    رزیدنت ایول ۵
    Warhammer40000:Space Marine (🤣🗿)
    تاریکی ۲

  • ThomasAngelo
    ThomasAngelo | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

    L.a noir
    Bully
    Red dead revolder
    Mafia definiteve edition
    Mafia 2
    Resident evil 7

    • KOUWNENTZ
      KOUWNENTZ | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

      رزیدنت ایول ۷ تو نسل هفت عرضه شده

      • ThomasAngelo
        ThomasAngelo | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

        کاری به نسلشون نداشتم کلی گفتم

  • Mohammad-Nikhalat-Jahromi
    Mohammad-Nikhalat-Jahromi | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

    RAGE از بتسدا در نسل ۷ (و شاید نسخه دومش در نسل ۸ )
    WET از بتسدا در نسل ۷

  • Matin-Artorias
    Matin-Artorias | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

    Metal gear rising
    یه شاهکار نسل هفت که موقع انتشار خیلی هیت شد و هیچکی هم نمیرفت سراغش،تا وقتی یه یوتیوبر به اسم max0r شروع کرد به میم ساختن ازش،و توی زمان خیلی کمی به یه محبوبیت باورنکردنی دست یافت و عملا با میم هاش اینترنت رو تسخیر کرد یه مدت

    • keyvan
      keyvan | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

      از عکس پروفایلت معلومه خیلی طرفدارشی

    • the Mamad
      the Mamad | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

      دقیقا وقتی رو تایتل مقاله کلیک کردم منتظرش بودم
      عجیبه که بهش اشاره نشد، داستان مهبوب شدنش از همه جذاب تر بود

    • .vergil.
      .vergil. | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

      اتفاقا امروز به پیشنهاد یکی از رفیقام پلیش دادم گیم خوبی بود فقط یکم باگ داشت

      • Matin-Artorias
        Matin-Artorias | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

        دقیقا چه جور باگی داشت؟

        • .vergil.
          .vergil. | ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲

          مثلا تو مرحله اول اونجا که اون يارو رئیس جمهوره رو گرفته بود داشت فرار می‌کرد طرف گیر کرده بود همونجا وایساده بود یکی دیگه هم اونجایی بود گه باس فایته وقتی برای بار دوم ظاهر شد بود دوربین اصن یه جای دیگه رو نشون میداد

  • vahidgamer1000
    vahidgamer1000 | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

    Shadows Of The Damned
    من خعیلی با این گیم حال کردم واقعاً خوب بود دو سه بارم کلا تمومش کردم
    مبارزات هیجانی و نفسگیری با موجودات عجیب غریب و ترسناک داشت صحنه های زیبا و ترسناکی داشت
    در قسمت پایانی گیم صحنه های سه بعدی در یک کات دیگه ای نمایش داده میشد انگار توی فضا داری را میری با تصاویر جذاب س.ک...
    حیف ک دنبالش نیومد

مطالب پیشنهادی