نقد فیلم در جستجوی فریده – در جستجوی اصل خویش
قبل از این که طی یک تصمیم جنجالی مستند «در جستجوی فریده» به عنوان نماینده ایران در مراسم اسکار ۲۰۲۰ معرفی شود، کمتر کسی میدانست که اصلا چنین فیلمی به صورت محدود در سینماهای هنر ...
قبل از این که طی یک تصمیم جنجالی مستند «در جستجوی فریده» به عنوان نماینده ایران در مراسم اسکار ۲۰۲۰ معرفی شود، کمتر کسی میدانست که اصلا چنین فیلمی به صورت محدود در سینماهای هنر و تجربه اکران شده و اصلا فردی به نام فریده از هلند برای پیدا کردن خانواده اصلی خود پس از ۴۰ سال به ایران بازگشته است. مهمترین نکته در مورد فیلم هم همین است و به نوعی در جستجوی فریده پرچمدار سینمای مستند ایران و افرادی شده که در جستجوی خانواده اصلی خود هستند.
اولین نکته که فریده را از بقیه افرادی که دنبال خانواده خود هستند متمایز میکند به بزرگ شدن و زندگی او در کشور هلند برمیگردد. داستان از این قرار است که فریده در نوزادی توسط خانواده خود در حرم امام رضا رها شده و خانوادهای هلندی او را به فرزندخواندگی میگیرند و فریده را با خود به کشور هلند میبرند. فریده که حالا با رسیدن به ۴۰ سالگی وارد دوره میانسالی شده، دیگر نبود خانواده اصلی خود را طاقت نمیآورد و برای پیدا کردن آنها سفری را به ایران آغاز میکند.
یک سوم از این مستند به طور هوشمندانهای به زندگی فریده در هلند و جایگاه او به عنوان یک فرد مقیم در این کشور میپردازد. کارگردانهای فیلم با به تصویر کشیدن ویدیوهای فریده در کنار خانواده هلندی او، به خوبی این حس که فریده در اعماق خود متعلق به چنین خانوادهای نیست و با آنها تفاوتهای مشخصی دارد اشاره میکنند. با این کار ما به خوبی دلیلی که فریده برای پیدا کردن خانواده اصلی خود پیدا میکند را متوجه میشویم.
بخش دوم فیلم به آمدن فریده به ایران برمیگردد و او حال با ۳ خانوادهای روبرو است که هر سه آنها چهل سال پیش کودک خود را در حرم امام رضا رها کردند و فکر میکنند که فریده متعلق به آنها است. فریده مدتی را با هر کدام از این خانوادهها میگذارند و همین موضوع است که به برگ برنده این فیلم تبدیل میشود.
هر کدام از این سه خانواده فرهنگ مختص به خودشان را دارند و با وجود آن که همه آنها فریده را با آغوش باز پذیرا هستند، برخود متفاوتی با او دارند. فریده حس متفاوتی از حضور در کنار هر سه این خانوادهها پیدا میکند و جدا از آن که با داستان آنها آشنا میشود، ایران را هم به عنوان زادگاه مادری خودش بهتر میشناسد و به نوعی به عنوان یک ایرانی هم هویت پیدا میکند.
البته سفری که فریده آغاز کرده تنها محدود به پیدا کردن خانواده اصلی او نمیشود. یعنی کل فیلم روی این موضوع متمرکز نیست که سرنوشت آزمایش DNA چه میشود. در واقع بیشتر از هر موضوع دیگری، ما تحول شخصیتی فریدهای را شاهد هستیم که با خانوادههایی روبرو شده که فکر میکنند او دختر واقعی آنها است. این خانوادهها که چهل سال در جستجوی عزیز گمشده ناراحت بودهاند، حال دلیلی برای شادمانی پیدا کردهاند و فریده میداند که در نهایت تعدادی از آنها را ناامید خواهد کرد.
فریده در مدت کوتاهی با سه داستان غمگینی روبرو می شود که مربوط به رها کردن بچهای در حرم امام رضا هستند و در شرایطی که هنوز آزمایش DNA مشخص نشده، او با سه داستان، سه شهر و سه خانوادهای طرف هست که میتوانند بخش مهمی از زندگی گذشته این فرد و صد البته آینده او را تشکیل دهند. همین موضوع روی رفتار فریده با این خانوادهها اثر میگذارد و همین موضوع هست که در جستجوی فریده را به یک مستند موفق تبدیل میکند.
همه اعضای این سه خانواده واکنشی بسیار واقعی به اضافه شدن او به جمعشان دارند. والدینی که فکر میکنند فریده دختر آنها است، هر یک کاراکتر جالب مخصوص به خودشان را دارند و همین قضیه هم باعث میشود که سرنوشت آنها در انتهای فیلم برای شما اهمیت پیدا میکند.
از این موضوع که بگذریم، بزرگترین نقطه ضعف این مستند در انتهای آن نمایان میشود. وقتی که سرانجام بعد چندین روز آزمایش DNA به سرانجام میرسد. خالقان فیلم در بیمارستان هر سه خانواده را جمع میکنند و آنها را نوبت به نوبت به اتاق پزشک میبرند تا به آنها بگویند که فریده فرزند آنها هست یا خیر.
این قضیه آن حس و حال واقعی داستان که آزاده موسوی و کوروش عطائی پیش از این به خوبی آن را حفظ کرده بودند لطمه میزند و ناگهان فیلم بیشتر حالت شو تلویزیونی پیدا میکند. احتمالا کارگردانان در جستجوی فریده برای افزایش تعلیق داستان دست به چنین کاری زدهاند اما نتیجه چندان خوب در نیامده و به روایت مستندگونه فیلم ضربه میزند.
مهمتر از این نقطه ضعف بزرگ، در جستجوی فریده بازگو کننده احساساتی هست که تعداد بسیاری زیادی از ایرانیان مهاجر (بهخصوص نسلهای دوم به بعد) با آن روبرو هستند. حس بزرگ شدن در جایی که میدانند وطن اصلی آنها نبوده و احساس غربیه بودن و ناآشنایی با خانه مادری که ظاهرا آنجا هم جایی برای آنها نیست.
این فیلم مستند هم به خوبی همین گمشدگی و حس دست و پا زدن فریده بین جامعه هلند و تلاش برای پیدا کردن راهی برای ارتباط برقرار کردن با فرهنگ ایران را نشان میدهد. البته فیلم لحظههای درخشانی دارد که به قول خود فریده نشان میدهند که او توانسته با زادگاه مادریش ارتباط برقرار کند و به نوعی بخشی از وجودش که تا الان گم شده بوده را در ایران پیدا کند.
فریده قصه جالبی را روایت میکند اما سطح کیفی فیلم در سایر بخشها در اندازهای نیست که بتوانیم شانس زیادی برای حضور این فیلم در لیست نامزدهای نهایی اسکار ۲۰۲۰ قائل شویم. به هر روی، این فیلم یک قصه جهانی از زندگی مهاجران را روایت میکند که قطعا معرفی آن به عنوان نماینده ایران در اسکار باعث میشود که افرادی زیادی از سرتاسر جهان با آن ارتباط برقرار کنند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اینکه آدم به دنبال خانواده ای بگرده که در حساس ترین شرایط زندگی اش رهایش کردند کار احمقانه و بیهوده ای
فیلم بیشتر از اون که راجع به خانواده باشه به این میپردازه که فریده به عنوان یه آدم دور مونده از جایی که تو اون به دنیا اومده به دنبال پیدا کردن ریشههاش هست.
این مستند رو فک کنم قبل از عید تو سینما دیدم فک نمیکردم تا الانم تو سینما اکران بشه. خیلی مستند قشنگیه به نظرم هر کسی حداقل یکبار این مستند رو باید ببینه. خیلی قشنگ درسته شده و صحنه های طنز جالبی هم داره.
فیلم مجددا به خاطر معرفی شدن به آکادمی اسکار اکران محدود گرفته و البته چندین اکران اینترنتی نیز براش در نظر گرفته شده.
بسیار فیلم زیبایی باید باشه
حتما باید دیدش
بازم ممنون پیجیاتو از معرفی این فیلم
خسته نباشید
ممنون که نقد رو خوندی
کار بسیار درستی کردند که از مستند ایرانی حمایت کردند
کاری که پیش از این نشده بود
این فیلم برود و جایزه نگیرد ارزشمندتر از این است که فیلم های میرکریمی و روستایی میرفتند و جایزه میگرفتند
مهم پیشنهاد هنر سینماست نه جمع کرد کلکسیون جایزه
البته بعید میدونم که اون فیلمهای ذکر شده هم در حد حضور تو بخش نهایی اسکار باشند.