۱۵ کاری که فقط گیمرهای تازهکار انجام میدهند!
هر کسی برای هر کاری بالاخره باید روزی شروع کند و ما گیمرها هم زمانی تازهکار بودهایم. خیلی از اوقات اصطلاح «نوب» به شکلی غیر منصفانه و تحقیرآمیز استفاده میشود، اما مواردی که ما در ...
هر کسی برای هر کاری بالاخره باید روزی شروع کند و ما گیمرها هم زمانی تازهکار بودهایم. خیلی از اوقات اصطلاح «نوب» به شکلی غیر منصفانه و تحقیرآمیز استفاده میشود، اما مواردی که ما در لیست آوردهایم همگی تجربیات منفی نیستند و قصدی بر مسخره کردن تازهکاران ندارند.
- 1 درجا کشته شدن
- 2 رفتن به دل خطر
- 3 نقطه ضعف تیم بودن
- 4 رفتن به سراغ حالت آسان
- 5 هیجان اولین امتیاز
- 6 خشابگذاری (ریلود) در همه حال
- 7 تقلا کردن
- 8 گم شدن در محیط
- 9 اشتباه گرفتن کنترلهای بین بازیهای مشابه
- 10 پیدا کردن بازی سرگرم کننده
- 11 سردرگم شدن در مرحله آموزشی
- 12 مصرف بیرویه منابع
- 13 غریبه بودن با مفهوم مخفیکاری
- 14 تاثیر تصمیمات بر روند بازی
- 15 اشتباه فشار دادن دکمهها در موقعیت حساس (QTE)
درجا کشته شدن
همه ما این موضوع را تجربه کردهایم؛ کلاس شخصیت خود را انتخاب میکنید، منابع لازم را جمع کردهاید، سلاحها کاملا آمادهاند و برای لحظهای سر خود را از پشت سنگر بیرون میآورید و بنگ!... هدشات شدید. دشمن در صدم ثانیه شما را دیده و به دیار دیگر راهی کرد. تازهکاران بازیهای بتل رویال بیشتر این حالت را تجربه کردهاند، چرا که آنها نسبت به مبارزه زمان بیشتری را صرف جمع کردن وسایل میکنند. حداقل در بازیهای جدیدتر مشکلاتی را که در بازیهایی هم چون Unreal Tournament شاهد بودیم، ندارند. در این بازیها، بازیکن کشته شده مستقیما در تیررس دشمنانش ظاهر میشد و با شدتی که مبارزه در جریان بود، سرپا شدن و ماندن در میدان به نظر غیر ممکن میرسید.
رفتن به دل خطر
تازهکارها اغلب تمام تمرکز خود را بر روی یک هدف قرار میدهند، مثلا به دست آوردن پرچم (Capture the flag)، خنثی سازی بمب، نجات گروگانها و ... . در این بین احتمال کمین دشمن را کاملا فراموش میکنند. دیدن صندوق مهمات و هجوم به سمت آن و فراموش کردن تمام خطرات محیط یک جریان کاملا عادی برای تازهکاران است. هر چه تجربه بالاتر برود، صبر و تحمل بازیکن بیشتر میشود.
نقطه ضعف تیم بودن
در ادامه موضوع قبلی، وقتی بازیکن تازهکار در یک تیم سوتی میدهد، احساس گناه پاشنه آشیل شدن تیم به سراغش میآید. بازیکن بیخاصیت بودن در تیم یک مسئله است و انداختن اشتباهی یک نارنجک وسط همتیمیها مسئلهای است کاملا متفاوت. شاید برخی با خنده از این مسئله گذر کنند، اما بهتر است دعا کنید که همتیمیهایتان خشمشان را سرتان خالی نکنند.
رفتن به سراغ حالت آسان
این موضوع یک مشکل تازهکارها نیست، اتفاقا یک توصیه مفید است. با رفتن به حالت آسان میتوانید با مکانیکها و کنترلهای بازی آشنا شوید. در این موضوع تازهکارها نسبت به بازیکنان باتجربه یک قدم جلوتر هستند و میتوانند بازی را بعد از تجربه حالت آسان کنار بگذارند. خصوصا اگر هدف اصلی بازیکن صرفا داستان بازی باشد.
هیجان اولین امتیاز
بعد از آن که همه مهارتهای جدید را یاد گرفتید، اتفاقی خاص رخ میدهد؛ اولین کیل خود را میگیرید، پرچم را به دست میآورید، گل میزنید و یا امتیازی کسب میکنید... . تقریبا تمام بازیکنان تازهکار از هر موفقیت به اندازه بردن بازی هیجانزده میشوند و خب چرا نشوند؟ مبارزه علیه حریفی با تجربه خصوصا در بازیهای آنلاین میتواند بسیار استرسآور باشد؛ پس از هر موفقیتتان، هر چند کوچک، لذت ببرید.
خشابگذاری (ریلود) در همه حال
از آن دست عادتهایی که ترک آن بسیار سخت است، مقاومت در برابر ریلود کردن اسلحه بعد از شلیک چند گلوله محدود است. این قضیه در مبارزات تک به تک چندان مشکلی ایجاد نمیکند، اما در برابر چند حریف این کار میتواند به پاشنه آشیل شما تبدیل شود.
تقلا کردن
منظور از تقلا کردن، تلاش برای شناخت و یادگیری شخصیت جدید است. خیلی از اوقات، خصوصا در بازیهای مبارزهای، یک شخصیت اصلی را انتخاب میکنید و در کنار آن با چند شخصیت تا حد قابل قبولی آشنایی دارید. اما در بازیهایی مثل Overwatch برای این که بتوانید یک عضو خوب در تیم باشید، ممکن است شخصیت اصلی شما مورد نیاز نباشد و مجبور شوید تا شخصیتها و آیتمهای جدیدی را یاد بگیرید. در همین نقطه است که تقلا شروع میشود. شناخت یک شخصیت و ترک محیطی آشنا کار آسانی نیست. بازی کردن قرار است تا سرگرم کننده باشد و با این کار شما عامدانه آرامش ناشی از شناخت و شانس بالای بردن خود را با احتمال باخت عوض میکنید و سرگرمی را کنار میگذارید. اما این مسیری است که در ادامه بازی کردن وجود دارد و باید آن را قبول کرد.
گم شدن در محیط
یکی از اتفاقات معمول برای تازهکارها، حس سردرگمیای است که موقع یاد گرفتن نقشه بازی دارند. یاد گرفتن زیر و بم نقشهها زمان میبرد، اما در بازیها، خصوصا شوترهای اول شخص، زمان بسیار محدود است. در روزهای اول و بین مرگهای زود به زود، زمان زیادی برای یاد گرفتن جزئیات نقشه باقی نمیماند. دوام آوردن در محیط تنها راه ممکن است و یاد گرفتن محل اسلحهها و مهمات یکی از مهمترین قدمها برای بهتر شدن در بازی است.
اشتباه گرفتن کنترلهای بین بازیهای مشابه
اشتباه فشردن دکمهها برای انجام عملی خاص در بین بازیهای مشابه از مشکلاتی است که میتواند هر دو دسته تازهکارها و با تجربهها را دچار مشکل کند. در واقع شاید بازیکنان قدیمیتر بیشتر دچار این قضیه شوند. سالها حافظه عضلانی (Muscle Memory) را نمیتوان یک شبه کنار گذاشت. فرض کنید چندین سال است که FIFA بازی میکنید و به تازگی سراغ Pro Evolution Soccer رفتهاید و دائما در حال فشار دادن دایره به جای مربع هستید. البته در بازیهای ورزشی به راحتی میتوان عملکرد دکمهها را جابهجا کرد. اما در برخی بازیها هم این کار ممکن نیتس؛ مثل OlliOlli World که حرکت اسکیت با شوک سمت چپ انجام میشود، در حالی که در Tony Hawk's Pro Skater این کار وظیفه دکمه X است. عادت کردن به این تغییرات به این راحتیها هم نیست.
پیدا کردن بازی سرگرم کننده
به عنوان یک تازهکار در دنیای بازیهای ویدیویی، پیدا کردن یک بازی که مناسب ذائقه شما باشد کار سختی است. جستوجو کردن در انجمنهای مختلف یکی از راههای معمول برای حل آن است، اما اگر تا به حال اصلا سراغ بازیها نرفته باشید، کار برای دادن پیشنهاد سخت میشود. مثلا ممکن است اعلام کنید به دنبال یک بازی آرامشبخش هستید و به شما Stardew Valley پیشنهاد شود. این بازی با ظاهر کلاسیک و داستان آرامش ممکن است مطابق خواسته شما باشد، اما عمیقتر شدن مکانیکها و ماجرای بازی ممکن است دیگران را به اضطراب بیاندازد. به عنوان یک تازهکار که دنبال یک بازی مناسب میگردد، سعی و خطا در پیدا کردن مطلوبتان غیر قابل اجتناب است.
سردرگم شدن در مرحله آموزشی
ساختن مراحل آموزشی مناسب یکی از چالشهای توسعهدهندگان است. آنها در تلاشاند تا با ارائه کمترین چالشها در ابتدای بازی، بازیکن را با تکنیکها، کنترلها و ساختار بازی آشنا کنند. البته تازهکارها ممکن است در همین مراحل هم سردرگم شده و یا به کل ساختار آموزشی این مراحل را در نظر نگیرند.
مصرف بیرویه منابع
این که به عنوان تازهکار تصادفا مهمات و منابع خود را تمام کنید، یک اتفاق کاملا عادی است. خصوصا در بازیهای سبک وحشت-بقا مثل Resident Evil که فقط وقتی متوجه اهمیت آن علفهای سبز میشوید که دیگر خیلی دیر شده. در واقع شما تمام آنها را در اولین آسیبی که دیدهاید، مصرف کرده و استفاده از ماشین تایپ را به طور کل فراموش کردهاید.
غریبه بودن با مفهوم مخفیکاری
مخفیکاری و سنگرگیری مهارتهای خاصی هستند. هر کسی نمیتواند با زمانبندی دقیق و حرکات حسابشده از سایهها استفاده کند. این مهارتهایی هست که هنوز تازهکارها آن را به دست نیاوردهاند. بیشتر اوقات مخفیکاری یک سبک پیچیدهتر از شوتر اول شخص است و اگر در دنیای بازیها تازهکار هستید، شاید بهتر باشد اول به سراغ دیگر سبکها بروید.
تاثیر تصمیمات بر روند بازی
در بازیهای ویدیویی، درست مثل واقعیت، اعمال شما تاثیرات خود را دارند. این قضیه اگرچه برای بازیکنان با تجربه عادی است، اما بازیکنان تازهکار ممکن است تا زمان مواجهه با این اثر از آن بیخبر باشند. از تاثیر برنامهریزی برای سرقت در GTA V تا تصمیمگیریها در Mass Effect 2 همه در ادامه ماجرا تاثیرات خود را دارند و ممکن است خیلی دیر متوجه آنها شوید.
اشتباه فشار دادن دکمهها در موقعیت حساس (QTE)
شاید بتوان گفت که مکانیکهای زمانی (فشردن دکمه در زمانی کوتاه) در بازیها نقطه مقابل مخفیکاری است. این نوع از مکانیکها نیازمند سرعت عمل بالای بازیکن است. ظاهر شدن یک باره یک علامت X چشمکزن روی صفحه میتواند برای تازهکاران گیج کننده باشد. تا بازیکن جواب سوال «این چیه؟» یا «باید این دکمه رو فشار بدم؟» را متوجه شود، ماجرا تمام شده و شخصیت بازیکن از دست رفته. شاید در سالهای اخیر به دلیل تکرار زیاد این ماجرا و از بین رفتن پتانسیل هیجانی، این حالت دیگر پر طرفدار نباشد، اما هم چنان اولین مواجه یک بازیکن تازهکار با این سبک مکانیکها میتواند جذابیت خاص خود را داشته باشد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.