نقد سریال Black Knight | مَد مکس کرهای
در روزهای گذشته یک مینی سریال جدید پسا آخرالزمانی به نام «شوالیه سیاهپوش» در پلتفرم نتفلیکس ظاهر شد. این اثر کرهای شش قسمت است و بر اساس وب کمیک «شوالیه تحویل یا همان Delivery Knight» ...
در روزهای گذشته یک مینی سریال جدید پسا آخرالزمانی به نام «شوالیه سیاهپوش» در پلتفرم نتفلیکس ظاهر شد. این اثر کرهای شش قسمت است و بر اساس وب کمیک «شوالیه تحویل یا همان Delivery Knight» نوشته لی یون کیونگ ساخته شده است. در بررسی زیر به شما میگوییم که آیا باید وقت خود را برای تماشای این سریال از کره جنوبی آزاد کنید یا خیر؛ پس در ادامه با نقد سریال Black Knight همراه ویجیاتو باشید.
- «شوالیه سیاهپوش» / Black Knight
- ژانر: علمی تخیلی، هیجان انگیز پسا آخرالزمانی
- بازیگران: کیم وو بین، سونگ سئونگ هون، ایسوم، کانگ یو سوک
- اولین نمایش: نتفلیکس
- سال انتشار 2023
- وب سایت IMDb
- خلاصه داستان: در آیندهای دیستوپیایی که توسط آلودگی هوا ویران شده است، بقای بشریت به شوالیههای سیاه بستگی دارد.
پایان جهان یا همان آخرالزمان همیشه به عنوان یک مفهوم بسیار مهم در داستانهای متفاوت پیش میآید و از دید ژانرهای مختلف مورد واکاوی قرار میگیرد. تمام مذاهب این مفهوم را به یکی از ستونهای مهم در زندگی و آینده خود تبدیل کردهاند و برای صدها سال، مؤمنان، خوانندگان و بینندگان مجذوب این کلیدواژه آخرالزمان بودهاند. به نظر میرسد در برخی ادیان پایان جهان برای انسانها بالاترین خطر ممکن است، بنابراین بسیاری از نویسندگان هنگام روایت داستانهای خود به این سمت میروند. داستانهای پسا آخرالزمانی توانستهاند ماجراهای شگفت انگیزی ارائه دهند و نتفلیکس در حال تلاش برای اضافه کردن یک داستان دیگر با سریال جدید خود، شوالیه سیاهپوش است.
سریال Black Knight یک اثر اکشن درام است که در دنیایی پسا آخرالزمانی اتفاق میافتد. نتفلیکس سریال را توسعه داده است و چو اوی سئوک نویسندگی و کارگردانی آن را بر عهده دارد. این سریال داستان آیندهای نزدیک را روایت میکند که در آن یک شهاب سنگ (کلیشه تمام نشدنی) به سیاره زمین برخورد میکند و تمدن بشری را همانطور که میشناسیم نابود میکند. در این دنیای جدید تنها یک درصد از جمعیت جهان زنده ماندهاند و اکنون این بازماندگان بر اساس طبقات و آنهایی که هیچ چیز ندارند تقسیم میشوند. این سریال مبارزه شخصیتها برای بقا در این دنیای خصمانه را به تصویر میکشد.
البته عروسک گردانان قدرتمندی نیز وجود دارند که زندگی انسان برای آنها هیچ معنایی ندارد. اما جالب ترین شخصیتها به اصطلاح شوالیههای تحویل هستند. این افراد سربازان جهانی واقعی هستند که اکسیژن، غذا و مواد مورد نیاز را به مردم تحویل میدهند. این پیکها باید با جوخههای غارتگران دشمن مقابله کنند، بنابراین این کار اگرچه معتبر است، اما بسیار خطرناک است. و بنابراین ما یک داستان استاندارد و طولانی دیگر در مورد مستضعفان و کسانی که بر جهان حکومت میکنند داریم.
تمرکز این سریال بر روی یک شوالیه افسانهای است؛ یک روز او با یک پناهنده جوان آشنا میشود که او نیز آرزو دارد یک تحویل دهنده باحال شود. بنابراین، در بین بررسی جنایات وحشتناک، این شوالیه موافقت میکند که جوان را برای آینده آماده کند.
اما شما به عنوان مخاطب از همان دقایق ابتدایی شروع سریال، با توجه به نکات بصری و سبک قصهگویی و جهانسازی احساس خواهید کرد که Black Knight به نظر یک محصول بسیار قوی است. شاید کسی بگوید برای یک سریال آخرالزمانی طراحی تولید آن ممکن است جذاب نباشد، اما لازم نیست که باشد. ما در حال ورود به دنیایی هستیم که در آن زیبایی لازم نیست، بلکه خلق یک دنیای بیرحمانه و کارآمد هدف است و طراحی بصری سریال به خوبی این اصل را به تصویر میکشد. اما سوال اینجاست که خلق یک جهان خراب و وحشتناک بدون مواد داستانی مناسب چه فایدهای دارد؟!
به نظر من مشکل این است که شوالیه سیاهپوش تلاش زیادی میکند تا «مَد مکس» کرهای باشد. در واقع، این همان چیزی است که وبتون مرجع این سریال لایو اکشن نتفلیکس بر اساس آن ساخته شده است، و علاوه بر آن به خوبی آن را انجام داده. اما افسوس، به نظر میرسد که کارگردان/نویسنده این سریال یک غرور خاص داشته و تصور میکند که میتواند بهتر از خالق فرنچایز مد مکس یا همان وبتون مورد اقتباسش کار کند. در مجموع، به نظر میرسد که او مفهوم جالبی را برداشته و اساساً آن را به راحتی خراب کرده است.
باید قبول کرد که این سریال کرهای در روایت قصه خود یک داستان به شدت ناتوان است. چرا که بیشتر زمان سریال شامل یک قصه یکنواخت با دیالوگهای سطحی است. اما چرا؟ چون ما به دنیایی پرتاب شدهایم که در آن بقا هدف نهایی است و رسیدن به آن هدف به این معناست که اکثر شخصیتها، اگر نگوییم همه، بخشی از انسانیت خود را دور انداختهاند. این برداشت موجود در سریال هم سطحی پرداخت میشود و هم به شدت به کلیشههای نخنما شده چسبیده است.
البته این سریال نکات مثبتی هم دارد. اما بدبختانه نکات منفی بر آن چربش دارند. اما باید قبول کرد از نظر بصری و شکل نمایش Black Knight اثری موفق است. برای مثال جلوههای ویژه گروه Studio Westworld (که برترین تیم جلوههای بصری کره است) با خلق فضای پسا آخرالزمانی و محیطهای بیابانی کار فوق العادهای با وجود محدودیت بودجه انجام داده است. در واقع با تماشای این سریال احساس میکنید پس از پایان جهان در یک دنیای بیابانی حقیقی هستید. از سوی دیگر برخی از صحنههای اکشن در سریال سرگرمکننده هستند. به طور کلی، این چند صحنه اکشن خوب فقط باعث میشود که شما خسته نشوید.
بازهم تکرار میکنم افسوس که مشکلات زیادی در مورد سریال وجود دارد. مشکلاتی که از داستان سرچشمه میگیرد و به شخصیتها ختم میشود. این یعنی ما حتی با یک قهرمان خواستنی با رویکرد ژانر اکشن مواجه نیستیم. چرا که قهرمان سریال شخصیت دوست داشتنی خاصی نیست. او خیلی تلاش میکند تا در اوج کاریزما شوخ و احمق باشد. این شخصیت به خاطر داستان به جای اینکه طنز و شیرین زبانیاش بخشی از شخصیت او در موقعیتهای مناسب باشد، طوری رفتار میکند که در ظاهر احمق است. بدتر از آن، به نظر میرسد که شخصیتهای اطراف او شامل دوستانش فقط برای اینکه او را باهوش جلوه دهند وجود دارند.
این شخصیتهای به ظاهر مکمل نامی ندارند و عمداً مانند احمقهای تمام عیار در اطراف شخصیت جوان و قهرمان قصه حرکت میکنند تا قهرمان در مقایسه با آنها بسیار باهوش به نظر برسد. مثل این است که دوستان او مصداق شخصیتهای پوچ اما پر حرفی هستند که فقط برای توصیف شخصیت این قهرمان وجود دارند. من هرگز چنین چیزی را به عنوان پرداخت شخصیت دوست ندارم و آرزو میکنم دیگر هرگز مانند آن را نبینم.
البته بگویم به جز پرداخت بد این جوان جویای نام، معرفی و شخصیت پردازی مربی او که یک شوالیه به ظاهر معروف است نیز به همان اندازه بد است. چو اوی سئوک به عنوان کارگردان سعی میکند این شوالیه را زیبا و باحال جلوه دهد. اما این زیبایی در خشک و جدی بودن این شخصیت خلاصه میشود. با این حال، بزرگترین مشکل لحن است. در ابتدا، سریال خود را به عنوان یک داستان بسیار جدی نشان میدهد، اما با معرفی شخصیتهای جدید، لحنی به ما ارائه میشود که گاهی اوقات بیش از حد کارتونی به نظر میرسد.
همیشه در هر داستانی، حتی تاریک ترین داستان، جایی برای لودگی و کمدی وجود دارد. با این حال، اغلب پیش میآید که لحن یک صحنه با لحن صحنه بعدی در تضاد است و این اثر ضربه قدرتمندی از این خطای خود میخورد و داستان را شبیه به یک شوخی میکند. از سوی دیگر به جز یک تعقیب و گریز و چند زد و خورد، صحنههای اکشن نیز در بیشتر قسمتها احساس آرام و کسلکننده بودن را به مخاطب تزریق میکنند.
آنها در اکثر اوقات خارج از چند لحظه نادر احساس سرگرمی ایجاد نمیکنند و به طرز عجیبی از صحنهای به صحنه دیگر متفاوت هستند. گاهی اوقات صحنههای مبارزه خیلی کوتاه یا فاقد حس یک مبارزه واقعی هستند. مواقع دیگر، صحنههای درگیری بیش از حد شلوغ و بیش از اندازه کلیشهای به نظر میرسند. این یعنی که سکانسهای مبارزه چندان با داستان تطابق ندارند.
به طور خلاصه: این سریال ارزش از دست رفتن وقت شما را ندارد؛ هرچند برخی محیطهای پسا آخرالزمانی خوب و انیمیشن دیدنی در وسط فصل خودنمایی میکند. اما بسیاری از دیالوگهای غیر احساسی یکنواخت، که بر پویایی روایت و قابل پیش بینی بودن طرح منجر میشود، بر روی کل این اثر تأثیر منفی میگذارد. پس اگر عاشق داستانهای پسا آخرالزمانی هستید یا از طرفداران فرنچایز Mad Max سریال کرهای Black Knight ممکن است چیزی ناچیز برای شما داشته باشد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.