ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

نگاهی به شخصیت‌های منفی شرقی در هالیوود

با وجود اینکه سال‌هاست نهادها و سازمان‌های مختلف در سرتاسر جهان تلاش می‌کنند تا نژاد پرستی را به کمترین میزان خود برسانند، این موضوع همچنان یکی از بزرگترین چالش‌های جامعه‌ بشری در قرن بیست‌ و ...

تیم ویجیاتو
نوشته شده توسط تیم ویجیاتو | ۴ اسفند ۱۴۰۱ | ۱۴:۰۶

با وجود اینکه سال‌هاست نهادها و سازمان‌های مختلف در سرتاسر جهان تلاش می‌کنند تا نژاد پرستی را به کمترین میزان خود برسانند، این موضوع همچنان یکی از بزرگترین چالش‌های جامعه‌ بشری در قرن بیست‌ و یک میلادی باقی مانده است. چرا راه دور برویم؟ در کشور خودمان نیز افرادی هستند که قومیت خاصی را برتر می‌دانند. برای مثال، می‌توان به پان‌ترکیسم و پان‌عربیسم اشاره کرد که به ترتیب در استان‌های آذربایجان و خوزستان کم و بیش فعالیت دارند.

یکی از کشورهایی که امروزه بیشترین مشکلات را با گروه‌های نژاد پرست دارد، آمریکا است؛ کشوری که تحقیر و تبعیض نژادی با تاریخ آن گره عجیب و ناگسستنی خورده است. در دوره‌ای که آمریکا یکی از مستعمرات کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، هلند، اسپانیا و فرانسه بود، شاهد تبعیض نژادی علیه سیاهپوستان و صد البته سرخپوستان بودیم. در دوره‌های تاریخی پس از آن نیز نژاد پرستی تاثیر غیر قابل انکاری روی سطح زندگی افراد لاتین تبار، آسیایی و مکزیکی داشته است. در این میان، ایتالیایی‌هایی که در بین سال‌های 1880 تا 1914 به آمریکا مهاجرت کردند نیز از نژاد پرستی موجود در مردم این کشور در امان نماندند و به تحمل شرایط بسیار سختی مجبور شدند. این موضوع تا حدودی در بازی Mafia II پرداخته شد که احتمالاً همه‌ی شما آن را تجربه‌ کرده‌اید.

پس از جنگ داخلی آمریکا، 3 قانون جدید به قانون اساسی این کشور اضافه شد که از این اتفاق می‌توان به عنوان نقطه عطفی در تاریخ نژاد پرستی آمریکا یاد کرد. قانون اول هر گونه برده داری را ممنوع کرد؛ قانون دوم به آمریکایی‌های آفریقایی تبار حق شهروندی اعطا می‌کرد و قانون سوم نیز نیز به مردان آمریکایی آفریقایی تبار حق رای می‌داد. پس از این تاریخ، اتفاقات مختلفی در راستای بهبود شرایط رخ داد اما همچنان تبعیض نژادی در کشور آمریکا بیداد می‌کرد. در نیمه‌ اول قرن بیستم، سیاهپوستان نمی‌توانستند به پارک‌های مخصوص سفید پوستان بروند، باید از آبخوری‌های جداگانه استفاده می‌کردند و مجبور به تحصیل در مدارس جداگانه‌ای بودند. حتی در هنگام سوار شدن به اتوبوس اجازه‌ی ورود از درب جلو را نداشتند و در شرایط خاص نیز باید جای خود را به افراد سفید پوست می‌دانند.

در طول تاریخ چند صد ساله‌ آمریکا افراد بسیاری تلاش کردند تا با هدف تغییر قوانین، به مبارزه با نژاد پرستی در این کشور بپردازند و یکی از این افراد که اتفاقاً از تاثیرگذار ترین آن‌ها نیز هست، رزا پارکس نام دارد. پارکس در تاریخ یک دسامبر 1955 در حالی که داخل اتوبوس نشسته بود، از دادن صندلی خود به یک مرد سیاهپوست خودداری کرد و بازداشت شدن و پرداخت جریمه را به جان خرید. انتشار اخبار مربوط به این اتفاق، موج نارضایتی شدیدی را در میان افراد سیاهپوست به وجود آورد. ادامه یافتن موج اعتراضات در نهایت به ایجاد جنبشی تحت عنوان جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا توسط مارتین لوتر کینگ و تحریم سیستم ترابری همگانی توسط سیاهپوستان منجر شد. لوتر کینگ در جریان راهپیمایی به سوی واشنگتن یک سخنرانی 17 دقیقه‌ای با نام «رویایی دارم» انجام داد که به عنوان یکی از مشهور ترین سخنرانی‌های تاریخ آمریکا شناخته می‌شود.

تلاش‌های لوتر کینگ در نهایت به تغییر بخش‌هایی از قانون اساسی آمریکا منجر شد که هر گونه تبعیض براساس نژاد، رنگ پوست، مذهب یا ملیت را ممنوع می‌کرد. البته نتیجه‌ تلاش‌های لوتر کینگ به همین یک مورد ختم نمی‌شود و او باعث شد تا قانون خدمات مهاجرتی و تابعیت در سال 1965 تغییر کند؛ اتفاقی که باعث شد تا نرخ مهاجرت اروپایی‌ها به آمریکا به طرز چشم گیری افزایش یابد.

در طول سال‌های اخیر سازمان‌های بسیاری از جمله انجمن ملی پیشرفت رنگین پوستان، کمیته هماهنگی علیه خشونت دانشجویان و سازمان حقوق سیاهپوستان سعی کردند تا اقدامات بسیاری را علیه ریشه کن کردن نژادپرستی یا حداقل کاستن شدت آن در مردم آمریکا انجام دهند. با وجود این، همچنان شاهد اتفاقات ناگوار بسیاری هستیم که نشان می‌دهد این سازمان‌ها و البته طرفداران برابری نژادی فاصله‌ی بسیاری با دستیابی به اهداف خود دارند. جدا از گروه‌های نژادپرست آمریکایی که کار را سخت کرده‌اند، در سال 2016 اتفاقی رخ داد که همه را شوکه کرد؛ دونالد ترامپ، کاندید حزب جمهوری خواه که با وعده‌های انتخاباتی بحت برانگیز خود، نگرانی بسیاری از طرفداران برابری را برانگیخته بود، توانست با شکست هیلاری کلینتون ریاست جمهوری ایالات متحده‌ را به مدت 4 سال بدست آورد.

مهم نیست که کلمه‌ «احمق» (Idiot) را در گوگل سرچ کنید تصاویر دونالد ترامپ به نمایش گذاشته می‌شود یا اینکه دیگر سیاستمداران چه فکری راجع به او دارند، مهم این است که ترامپ برخلاف برخی روسای جمهور تمام تلاش‌ خود را به کار گرفته است که به وعده‌های انتخاباتی بدون در نظر گرفتن واکنش‌ گروه‌ها و احزاب مخالف عمل کند. بماند برخی روسای جمهور هم هستند که پس از وعده دادن نه تنها به آن عمل نمی‌کنند، بلکه عکس آن وعده رخ می‌دهد و شرایط هم بدتر می‌شود!

دونالد ترامپ در کارزار انتخاباتی وعده‌های زیادی داد که یکی از آن‌ها مقابله با ورود مهاجران که تحت عنوان سند «حفاظت از ملت در برابر ورود تروریست‌های خارجی به آمریکا» به تحقق پیوست. طبق این سند، ورود مهاجر از 7 کشور یمن، عراق، سوریه، لیبی، سومالی، ایران و سودان به مدت 3 ماه و ورود مهاجر از سوریه برای مدت نامحدودی ممنوع اعلام شد. البته اجرای این سند با حواشی بسیاری از روبرو شد و تعدادی از قاضی‌های آمریکایی از اجرای آن سر باز زدند. در نهایت و پس از کش و قوس‌های فراوان، دیوان عالی آمریکا حکم اجرای کامل آن را تا پیش از برگزاری دادگاه تجدید نظر اعلام کرد. جدای از این موضوع، دولت آمریکا سیاست‌های سخت گیرانه‌ تری را در موضوع پذیرش مهاجر از کشورهای مختلف اتخاذ کرده که باعث شده‌ است تعداد مهاجران پذیرفته شده در سه ماهه نخست سال 2018 میلادی نسبت به مدت مشابه پارسال 20 درصد کاهش داشته باشد.

در شرایطی که فعالیت‌های نژاد پرستان در آمریکا افزایش پیدا کرده و دولت این کشور نیز اقدامات زیادی در راستای جلوگیری از ورود مهاجران انجام داده است، سینمای هالیوود گام در مسیری نهاده است که می‌تواند در بلند مدت تاثیر منفی روی نگاه مخاطبان خود، به خصوص کودکان و نوجوانان، نسبت به مهاجران داشته باشد. در اینجا قصد نداریم همانند برخی مستندهای داخلی که نام نمی‌برم، با دروغ بافتن و تغییر واقعیت‌ها بحث تئوری‌ توطئه را به ماجرا باز کنم و بگویم آمریکا یا دست‌های پشت پرده قصد انجام کارهای شومی را دارد. در این مقاله تنها می‌خواهم بگویم سینما خواسته یا ناخواسته می‌تواند شرایط نژاد پرستی در آمریکا را از چیزی که هست بدتر کند.

صنعت سینما در سال‌های اخیر روند رو به رشدی داشته و برای اثبات این موضوع نیز کافی است نگاهی به میزان در آمد آن در سال 2017 بیندازیم؛ عددی که با 5 درصد رشد نسبت به سال قبل، به میزان 40.6 میلیارد دلار رسید. این رقم نشان می‌دهد که صنعت سینما چه مقبولیت در میان مردم جهان دارد. این صنعت در نگاه اول شاید برای سرگرمی بنا شده باشد اما امروزه چیزی فراتر از سرگرمی است و می‌تواند تاثیرات بزرگی روی فرهنگ و نگاه مردم نسبت به مفاهیم و اتفاقات پیرامون شان داشته باشد. برای مثال، پس از اکران فیلم Dangal، بسیاری از خانواده‌های هندی ترغیب شدند تا دخترهای نوجوانشان یک ورزش را به صورت حرفه‌ای دنبال کند. از این دست اتفاقات در کشور خودمان نیز رخ داد. در هنگام پخش سریال «برره» که در آن زمان از محبوبیت بسیار بالایی در میان مردم برخوردار بود، می‌شد اصطلاحات خاص شخصیت‌ها و المان‌های این سریال را در جامعه دید.

به طور معمول با بالا رفتن سن احتمال تغییر در افراد کاهش می‌یابد و افراد بزرگسال کمتر از محیط اطراف خود و دیگران تاثیر می‌پذیرند. با وجود این، 2 مثالی که در پاراگراف پیشین به آن‌ها اشاره شد، توانستند بر نگاه مخاطبان خود و زبان روزه‌ مره‌ شان تاثیر بگذارند. این تاثیر پذیری در کودکان و نوجوانان به خاطر سن شان نه تنها سریع تر رخ می‌دهد، بلکه میزان آن نیز بیشتر است.

تحقیقات نشان می‌دهد کودکان بدون اینکه بدانند چه عواقبی انتظار آن‌ها را می‌کشد در اکثر مواقع رفتارهای خود را از کارتون‌ها الگو برداری می‌کنند. برای مثال، کودکان کشورهای اروپایی در هنگام تماشای سریال لاکپشت‌های نینجا (Teenage Mutant Ninja Turtles)، قهرمان مورد علاقه‌اش را می‌دیدند که دشمن اصلی‌اش را با مشت و لگد می‌زدند و این شخصیت‌ها نیز در قسمت بعدی بدون هیچ اثری از ضربات ظاهر می‌شدند. هر چند سازندگان هدفشان نشان ندادن خشونت بود اما باعث می‌شد کودک فکر کند ضرب و شتم در دنیای واقعی همانند دنیای کارتون مورد علاقه‌اش هیچ تاثیری روی فرد مقابل ندارد. این تاثیر در نوجوانان به گونه‌ای دیگر رخ داده و بیشتر طرز تفکر و نگاه آن‌ها نسبت به پیرامون شان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

در شرایطی که کافی است یک مجرم، مهاجر باشد یا کوچک ترین ارتباطی با دین اسلام و کشورهای خاورمیانه داشته باشد تا رسانه‌ها جنجال به پا کنند، شرکت‌های فیلم سازی هالیوود در مسیری گام نهاده‌اند که می‌تواند شرایط را برای این دسته از شهروندان آمریکایی بدتر کند. متاسفانه در چند سال اخیر گرایش سازندگان فیلم‌های سینمایی برای استفاده از بازیگران غیر آمریکایی و رنگین پوست برای نشان دادن شخصیت‌های منفی آثار خود افزایش یافته است. برای اولین مثال، به سال 2012 بازگردید؛ زمانی که نخستین قسمت از سری فیلم‌های The Amazing Spider Man اکران شد. در این فیلم، عرفان خان نقش آفرینی کاراکتر راجیت راتا، مدیر شرکت آزکورپ، را بر عهده داشته که به نوعی آغازگر و مسئول اتفاقات اصلی فیلم است.

در فیلم The Amazing Spider Man اطلاعات چندانی از شخصیت راجیت راتا در اختیار مخاطب قرار نمی‌گیرد اما چیزی که واضح و مشخص است، این است که راتا به عنوان یک مهاجر به آمریکا آمده است تا به رویاهاش دست یابد؛ رویاهایی که مطمئناً نمی‌توانست آن‌ها را در کشور شرقی خودش دنبال کند. با توجه به دیالوگ‌های فیلم، راتا نقش یک مزدور را برای نورمن آزبورن دارد و تنها خواسته‌های او را دنبال می‌کند تا بدین ترتیب به اهدافش برسد؛ مهم نیست خواسته‌های آزبورن اخلاقی یا غیر اخلاقی هستند، در هر صورت برای احقاق آن‌ها تلاش می‌کند.

در شرایطی که پادزهر هنوز آماده نیست و طبق گفته‌های دکتر کانرز همچنان باید روی حیوانات آزمایش شود، راتا اصرار می‌کند که وقت کافی برای قدم‌های کوچیک نیست و آزمایش اصلی باید هر چه زودتر آغاز شود. برای این کار نیز توصیه می‌کند تا پادزهر را در بیماران بیمارستان نظامی و روی سربازان امتحان کنند!

مثال دیگر این قضیه، فیلم Venom با نقش آفرینی تام هاردی و ریز احمد است که چندی پیش اکران شد و بازخوردهای بسیار خوبی نیز از تماشاگران دریافت کرد. این فیلم که از قضا همانند The Amazing Spider Man توسط سونی ساخته شده بود، از بازیگر شرقی (ریز احمد) برای به تصویر کشیدن شخصیت منفی خود استفاده کرد. شباهت ویلن‌های این دو فیلم تنها به رنگین پوست بودن بازیگر ختم نمی‌شود و حتی در شخصیت‌ پردازی‌ نیز شباهت‌هایر غیر قابل انکاری وجود دارد. شخصیت کارلتون دریک فرد آرمانگرایی است و برای رسیدن به هدفش از انجام هیچ کاری عبایی ندارد. اون فکر می‌کند کاری که در حال انجام آن است، به سود بشریت بوده و در نتیجه خود را محق انجام‌ کارهای غیرانسانی می‌داند. همانند شخصیت راتا، دریک نیز دکتر اصلی خود را تهدید کرده و از او می‌خواهد تا آزمایش را روی داوطلب‌های انسانی آغاز کند.

فیلم دیگری که در آن یک بازیگر شرقی وظیفه‌ به تصویر کشیدن شخصیت منفی را بر عهده داشته، فیلم کمتر شناخته‌ شده A.X.L بوده است. دامینیک رینز که اصالتاً ایرانی است و چهره‌ کاملاً شرقی نیز دارد، به عنوان بازیگر نقش ایندریک انتخاب شد. شخصیت او نیز همانند دو آنتاگونیستی که پیش از این به آن‌ها اشاره کردم، تنها به هدفش فکر می‌کند و به طبعات تصمیماتش هیچ اهمیتی نمی‌دهد. در یکی از سکانس‌های فیلم، همکار ایندریک به او هشدار می‌دهد که اکسل ممکن بود سم را کشته و در نتیجه خون افراد بیگناه بر گردن آن‌ها بیافتد. ایندریک اما در پاسخ می‌گوید: «برخی اوقات باید از کلمه اجتناب ناپذیر استفاده کرد».

در این میان، فیلم‌هایی که مسلمانان را به طور کلی تهدیدهایی برای جامعه به تصویر می‌کشند، کم نیستند. ساخت فیلم‌هایی با این مضمون پس از اتفاق ناگوار 11 سپتامبر شدت بیشتری به خود گرفت و همچنان پس از گذشت 17 سال از شدت آن کاسته نشده است. نکته‌ی جالب توجه اینجاست که تعدادی از این فیلم‌ها از جمله The Delta Force و The Siege پیش از رخ دادن حادثه 11 سپتامبر از افراد مسلمان به عنوان شخصیت‌های منفی استفاده کرده‌ بودند.

متاسفانه هنوز هستند افرادی که نگاه منفی نسبت به مهاجرت دارند. این دسته از افراد فکر می‌کنند مهاجران منابع کشورشان را به تاراج برده و با دریافت حقوق پایین شغل آن‌ها را نیز می‌گیرند. افرادی نیز مانند دونالد ترامپ عقیده‌ بسیار منفی تری نسبت به مهاجران دارند و آن‌ها را عامل افزایش آمار جرم و جنایت و مصرف مواد مخدر می‌دانند. این در حالی است که با نگاهی گذرا به تاریخ می‌توان فهمید که مهاجرت چه مفهوم مهمی در شکل دهی دنیای کنونی ما و صد البته آمریکا بوده است. برای اثبات این ادعا، تنها به ذکر یک مثال بسنده می‌کنم؛ سرگِی برین، یکی از مدیران عامل گوگل، در سن 6 سالگی به همراه خانواده‌اش از اتحاد جماهیر شوروی به آمریکا مهاجرت کرد. اگر این اتفاق رخ نمی‌داد، شاید دنیای اینترنت به شکلی که امروز می‌دیدیم نبود. برین، تنها یکی از چند دَه مثالی است که می‌توان برای اثبات جنبه‌های مثبت مهاجرت به آن اشاره کرد.

شاید در پاسخ به ادعاهایی که مطرح شد بگویید تعداد فیلم‌هایی که از بازیگران شرقی برای به تصویر کشیدن آنتاگونیست استفاده می‌کنند با مجموع فیلم‌هایی که در هالیوود ساخته می‌شود، قابل مقایسه نیست. درست است، تعداد اندکی از فیلم‌ها از بازیگران شرقی استفاده می‌کنند اما فراموش نکنید که سینما تنها نیست و عامل دیگری نیز در ایجاد حسرت نفرت نسبت به مهاجران دخیل است. جدا از تعداد قابل توجهی از شهروندان آمریکایی که علناً نژاد پرست هستند و در راستای اهدافشان راهپیمایی نیز می‌کنند، رئیس جمهور آمریکا نیز هر از چند گاهی علیه مهاجران و مسلمانان سخنرانی می‌کند و آن‌ها را «متجاوز» می‌خواند. در نهایت یک سوال از شما می‌پرسم: آیا رسانه (در اینجا آثار سینمایی و تلویزیونی) و جامعه برای تغییر نگرش کودکان و نوجوانان نسبت به مهاجران کافی نیست؟

 

https://homegrown.co.in/article/803270/isnt-it-time-we-gave-up-the-muslim-terrorist-trope-in-film-television

https://www.theguardian.com/film/filmblog/2007/jan/26/muslimsinmovies

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (2 مورد)
  • pals
    pals | ۴ اسفند ۱۴۰۱

    تجربه نشون داده هرگونه دخالت سیاسی در سینما و صنعت سرگرمی نتیجه بدی خواهد داشت و توجیه دفاع از حقوق اقلیتها یا ایجاد تنوع نژادی، جنسیتی و ... هم هیچ تاثیری در این نتیجه نداره. در هر صورت تعریف یک چارچوب برای هنرمندان و اجبار آن‌ها به ارائه یک اثر Politically Correct راه درستی نیست. اگر همه هنرمندان با دیدگاه‌های گوناگون بدون اینکه تحت فشار جناح سیاسی‌ای باشند بتونند حرف خودشون رو بزنند قطعا هم سطح آثار تولیدی افزایش چشمگیری خواهد داشت و هم افراد جامعه دیدگاه‌های مختلفی رو تجربه می‌کنند و ذهنشون با یک دیدگاه سیاسی خاص شستشو داده نمیشه.

  • alpha
    alpha | ۴ اسفند ۱۴۰۱

    فقط اونجا که میخاستین مثال بزنین فیلم چه تاثیری بر مردم میزاره ?? هندیا دخترشونو فرستادن رشته ورزشی ازونور ایرانیا کارای برره رو تقلید کردن در حد یه فیلمم نتونستیم فرهنگسازی کنیم فیلمامونم همش سیاه نمایی خالصه

مطالب پیشنهادی