در فصل اول از سریال Mindhunter (شکارچی ذهن) شخصیت هولدن فورد (با بازی جاناتان گروف)، مامور ویژه در واحد علوم رفتاری سازمان FBI، بدون تردید کلیدی‌ترین و مهم‌ترین نقش را ایفا کرد. در این فصل، تمرکز بسیاری روی فورد و زندگی شخصی‌اش وجود داشت و از فزار و نشیب‌های رابطه وی با دِبی (هانا گراس) چیزهای زیادی فهمیدیم. در مقابل، فصل دوم سریال Mindhunter بیشتر به سمت شخصیت‌های دیگری چون دکتر وندی کار (آنا تورو) و بیل تنچ (هولت مک‌کالانی) می‌رود.
داستان و روایت شخصیِ بیل تنچ حول محور پسرش برایان (زکری اسکات راس) و حوادثی که برایش رخ می‌دهد جریان دارد. این اتفاقات به گونه‌ای پیش می‌رود که خانواده تنچ را تا مرز فروپاشی می‌کشاند. در اوایل فصل ۲ می‌بینیم که همسر بیل یعنی نانسی (استیسی رکا) در یک آژانس معاملات ملکی کار می‌کند. درست در یکی از خانه‌هایی که وی قصد فروشش را دارد، جنازه یک نوزاد پیدا می‌شود. پلیس محلی پس از انجام یک سری تحقیقات متوجه می‌شود که این نوزاد به صورت تصادفی، به دست چند پسر نوجوان به قتل رسیده است؛ حال اینکه برایان هم در محل وقوع جرم حضور داشته.
برایان به خاطر اینکه سن پایینی دارد و هیچ نقشی در قتل نوزاد نداشته، نه به زندان می‌رود و نه مجرم شناخته می‌شود. اما خانواده تنچ موظفند هر هفته به یک مددکار اجتماعی مراجعه کنند. بیل در طول فصل مدام می‌ترسد که نکند پسر او هم روزی شبیه به یکی از همان قاتلینی شود که خودش با آنان مبارزه می‌کند. این وقایع بیشتر قسمت‌های فصل دو را شکل داده و جنبه‌های متفاوت و جالبی را از کاراکتر بیل تنچ به تصویر کشیده است. اما سوال اصلی اینجاست که آیا وقایع فصل دوم همگی بر اساس واقعیت هستند؟
یکی از نکات جالب‌توجه و جذاب سریال Mindhunter، اقتباس آن از وقایع حقیقی است. با این حال شخصیت‌های هولدن، وندی و بیل دچار تغییرات زیادی شده اند و یک نسخه متفاوت از آن‌ها را – نسبت به واقعیت – مشاهده می‌کنیم. بیل تنچ برگرفته از شخصی به نام رابرت رسلر است و آن‌طور که می‌دانیم وی ۳ فرزند داشته – دو دختر و یک پسر. حال بیل در «شکارچی ذهن» تنها یک فرزند دارد. از سوی دیگر، طبق تایید منابع موثق، پسر رابرت رسلر هیچگاه شاهد قتل یک نوزاد نبوده است. پس ریشه این روایت داستانی در فصل دوم، از کجا نشأت می‌گیرد؟
برای پی بردن به این مسئله باید کمی صفحات تاریخ در سان فرانسیسکو را ورق بزنیم. در سال ۱۹۷۱، دو برادر نوجوان که یکی ۷ و دیگر ۱۰ ساله بود، نوزادی ۲۰ ماهه را به طرز عجیبی از بین می‌برند. این دو از گریه‌ها و صداهای آزارهنده «نوح» خسته شده بودند و برای همین شروع به کتک زدن وی می‌کنند. این نوزاد بیچاره آنجایی به قتل می‌رسد که یکی از دو بردار با آجر به سر او می‌کوبد. این دو، زمانی که متوجه می‌شوند نوح جان خود را از دست داده، به‌شدت می‌ترسند اما تصمیم می‌گیرند وی را به جایی آویزان کنند تا شاید او هم به نوعی شبیه به مسیح (!) رجعت داشته باشد.
بنابراین می‌دانیم که این داستان متعلق به خود Mindhunter نبوده و صرفا از دنیای خارج از سریال اقتباس شده است. چنین تغییراتی نه تنها به سریال ضربه‌ای وارد نیاورده، بلکه به آن عمق و غنای بیشتری بخشیده؛ در واقع روایت داستان بیل تنچ به این صورت توانسته درهای جدیدی رو به سریال باز کند و دنیای Mindhunter را به بهترین شکل ممکن بسط دهد. شخصیت بیل هم با این اوصاف محبوبیت بیشتری نسبت به فصل اول دارد و مخاطبان برای دنبال کردن ماجراهای او و همکارانش مشتاق هستند.