ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اسطوره‌شناسی

خورشیدهای ده‌گانه اساطیر چین

با مرگ چی‌یو (Chi You)، امپراطور زرد با چالش‌های خطرناک دیگری نیز روبه‌رو می‌شود؛ غولی با هدف رسیدن به جایگاه هوآن‌دی (Huang Di یا همان امپراطور زرد) و حکومت بر زمین و آسمان به او ...

پردیس احمدی
نوشته شده توسط پردیس احمدی | ۱۵ تیر ۱۴۰۲ | ۲۲:۰۰

با مرگ چی‌یو (Chi You)، امپراطور زرد با چالش‌های خطرناک دیگری نیز روبه‌رو می‌شود؛ غولی با هدف رسیدن به جایگاه هوآن‌دی (Huang Di یا همان امپراطور زرد) و حکومت بر زمین و آسمان به او حمله می‌کند، اما هوآن‌دی موفق می‌شود از بدن عظیم او بالا رفته و سر غول را قطع کرده و آن را در دل غاری پنهان کند.

چالش دیگری که دامن‌گیر حکومت صلح‌جویانه هوآن‌دی شد، شورش امپراطورهایی بود که به چهار نقطه سرزمین چین رفته بودند تا از مرزهای امپراطوری حفاظت کنند. در مقاله قبل گفتیم که بردار هوآن‌دی، امپراطور آتش پس از شکست در نبرد با هوآن‌دی به جنوب فرستاده شد، اما او هرگز دست از دشمنی با برادر خود برنداشت و امپراطورهای شمال، شرق و غرب را علیه برادرش می‌شوراند.

هوآن‌دی چالش‌های مختلفی را پشت سر می‌گذارد

به این ترتیب سرزمین امپراطور زرد باری دیگر درگیر نبرد شده و این بار این خطرات از شمال، جنوب، شرق و غرب آن را احاطه کرده‌اند. این بار نیز هوآن‌دی با فراخواندن تمام ارتش خود موفق می‌شود این شورش را نیز ساکت کند و بالاخره صلح و آرامش سراسر سرزمین پهناور چین را فرا می‌گیرد.

در این دوران که عصر صلح و شکوفایی نامیده می‌شود، هوآن‌دی به انسان‌ها هدایای مختلفی عطا می‌کند؛ به آنها کشاورزی و سفال‌گری می‌آموزد و مفاهیمی هم‌چون قانون و برابری را به آنها نشان می‌دهد. در این دوران هوآن‌دی زمین را به قسمت‌های مختلفی تقسیم می‌کند، آب را در میان خشکی جاری می‌سازد و به انسان‌ها ساخت و استفاده از قایق و کشتی را یاد می‌دهد.

هوآن‌دی کشاورزی و آشپزی را به انسان‌ها می‌آموزد

این عصر شکوفایی در نهایت پس از صد سال به پایان می‌رسد و هوآن‌دی به یک‌بار سوار بر اژدهایی طلایی به سمت آسمان به پرواز در‌می‌آید و در بهشت به سایر خدایان ملحق می‌شود. تمام خانواده و نزدیکان هوآن‌دی نیز در این سفر با او همراه می‌شوند، به جز "با" (Ba) دختر پیر و زشت هوآن‌دی، که با استفاده از قدرت جادویی خود حرارت را فرامی‌خواند و به دلیل کهولت سن قادر به همراهی پدرش نبود بر زمین باقی می‌ماند. در اساطیر چین باستان اعتقاد داشتند که رسیدن بادهای داغ تابستانی در حقیقت حضور نامرئی "با" است که به شکل بادهایی گرم به مناطق مختلف زمین سر می‌‎زند.

به جز "با" اژدهای مقدس یین (Ying) نیز بر زمین باقی می‌ماند و به سمت جنوب پرواز کرده و در میان قله‌های کوهستان‌های جنوبی لانه می‌سازد. مردمان چین باستان اعتقاد دارند که باران‌های جنوبی (جنوب سرزمین چین) از نفس یین ساخته می‌شوند.

یین، اژدهای مقدس در زمین می‌ماند

10 خورشید سوزان

در ورای دریای شرقی، جزیره‌ای وجود داشت که بر روی آن تنها یک درخت عظیم توت وجود داشت که ریشه‌هایش در زمین اما نوک شاخه‌هایش تا به بهشت می‌رسید و پهنای تنه آن تمامی جزیره را پوشانیده بود.

درخت توت اساطیر چین، خانه 10 خورشید

بر روی شاخه‌های این درخت توت، ده خورشید زندگی می‌کردند که فرزندان خدای آسمان‌های شرقی، یعنی دی‌جون (Di Jun ^.^) بودند. هر روز صبح مادر این خورشید‌ها که سی‌هِه (Xi He) نام داشت با ارابه‌ای طلایی که توسط شش اژدها (یا اسب بزرگ) کشیده می‌شد، به این جزیره آمده و یکی از پسرانش را سوار می‌کرد و به شرقی‌ترین نقطه دنیا می‌برد و از آنجا آرام آرام به سمت غرب می‌رسد و به این ترتیب خورشید آسمان را روشن کند تا زمانی که در انتهای سفر به خواب رفته و خاموش شود.

امپراطور یائو به درگاه دی‌جون دعا می‌کند

به مدت هزاران سال سی‌هِه به این روند ادامه می‌دهد اما پسرانش که دیگر از این یکنواختی به تنگ آمده بودند، تصمیم می‌گیرند که همگی با هم سوار ارابه شده و به آسمان بروند و بازی کنند. یک روز پیش از رسیدن ارابه مادرشان، همگی از شاخه‌های درخت توت به سمت آسمان پرواز می‌کنند و با آواز و رقص در میان ابرها می‌دوند و به صدای مادرشان که به آنها هشدار می‌داد توجهی نکرده و قسم می‌خورند که دیگر اجازه ندهند چیزی آنها را از هم جدا سازد.

مجسمه ارابه سی‌هِه

در همین حین که خورشیدها مشغول خوش‌گذرانی و بازی بودند، انسان‌ها بر روی زمین شاهد کابوسی بی‌مانند می‌شوند؛ خورشیدها یکی‌یکی از شرق بیرون می‌آیند و هوا داغ و داغ‌تر می‌شود، رودخانه‌ها خشک شده، گیاهان می‌سوزند و دام‌ها از گرما هلاک می‌شوند، سنگ‌ها آب شده و حیوانات وحشی از گرما و تشنگی به مردم هجوم می‌آورند و زن، مرد و بچه را یک‌باره می‌بلعند.

با وحشت فراوان مردم به نزد امپراطور یائو (Yao) می‌شتابند تا راهی پیدا کند که خورشیدها غروب کنند. امپراطور هم به درگاه دی‌جون (^,^) دعا کرده و از اون می‌خواهد به انسان‌ها رحم کند. دی‌جون (^v^) به پسران خود دستور بازگشت به درخت توت را می‌دهد اما آنها به حرف پدر هم گوش نمی‌دهند.

سی‌هه، الهه خورشید

یی؛ کمان‌دار خدایان

دی‌جون (^...^) در نهایت کمان‌دار خدایان یعنی یی (Yi, the Divine Archer) را احضار کرده، به او کمانی جادویی و قرمزرنگ به همراه تیرهایی سفید و براق می‌دهد تا به زمین رفته و پسرانش را بترساند و آنها را وادار کند که به درخت بازگردند.

یی با سرعت برق به زمین می‌رسد و آن را خشک و رو به نابودی می‌یابد که در آن حیوانات و انسان‌ها در شرف انقراض از حرارت و خشک‌سالی هستند. با دیدن این اوضاع خون یی به جوش آمده و با خشمی بی‌نهایت تصمیم می‌گیرد که هر یک از تیرهای دی‌جون (^د^) را به قلب این خورشیدهای یاغی فرو کند.

یی موظف می‌شود خورشیدها را بازگرداند

یی 10 تیر در کمان خود قرار داده و با وردی جادویی آنها را یکی‌یکی پرتاب می‌کند. تیرها به قلب خورشیدها خورده و آنها را به شکل توپ‌هایی آتشین به زمین می‌اندازد. خشم و سرعت یی به قدری زیاد بود که امپراطور یائو نگران بود که یی تمام خورشیدها را به قتل رسانده و دنیا را تاریکی مطلق دربرگیرد.

یی 9 خورشید را نابود می‌کند

امپراطور به سربازش دستور می‌دهد تا به طوری که دیده نشود، یکی از تیرهای یی را بدزدد و زمانی که یی نهمین تیرش را پرتاب کرده و کره‌ای آتشین را روانه زمین می‌کند، متوجه کم شدن یکی از تیرهایش می‌شود. در اینجا یی به خود آمده و می‌بیند که مردم با شادی و پایکوبی رفتن 9 خورشید از آسمانشان را جشن گرفته‌اند چرا که دوباره هوا خنک شده و گیاهان شروع به رشد می‌کنند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • کاپیتان قیمت
    کاپیتان قیمت | ۲۲ تیر ۱۴۰۲

    امیدوارم بعد از اساطیر چین بریم سراغ اساطیر ژاپن، چون واقعا جذاب هستن

مطالب پیشنهادی