۱۰ بازی که شروعی سخت و پایانی آسان دارند
بازیهای ویدیویی به خاطر شاخههای متعددی که دارند، همیشه با چالشهای متنوعشان از بازیکنها پذیرایی میکنند. برخی از محصولات حتی شاکله وجودشان از «چالش» است و در این راه میتوانیم به عناوین سولزلایک محور استودیوی ...
بازیهای ویدیویی به خاطر شاخههای متعددی که دارند، همیشه با چالشهای متنوعشان از بازیکنها پذیرایی میکنند. برخی از محصولات حتی شاکله وجودشان از «چالش» است و در این راه میتوانیم به عناوین سولزلایک محور استودیوی بازیسازی فرامسافتور (fromSoftware) اشاره کنیم. با این حال، ۱۰ بازی متنوع وجود دارد که شروعی سخت و پایانی آسان به همراه دارند که در این مقاله از رسانه ویجیاتو به معرفی آنها میپردازیم.
ایده چالشپذیری برای اکثر بازیهای ویدیویی از لحاظ طراحی یکی است. بازیها باید برای درک شرایطی محیطی به راحتی شروع شوند و در ادامه رفته رفته سختتر میشوند تا هم بازیکن مهارت به اتمام رساندن آن را داشته باشد و هم اینکه از لحاظ محتوا، مخاطب زده نشود. این ساختار حدود ۲ دههای است که به یک استاندارد تبدیل شده و بازیهای اپن ورد یا همان جهان باز به همراه محصولات اکشن سوم شخص (البته نه همه آنها) نمونههای عالی برای این دستهبندی هستند.
به هر حال، بعضی اوقات شرایط به نفع بازیکن نیست و استودیوهای سازنده دوست ندارند که به عبارتی «بازیکنان غریبه» نسبت به تجربه بازی آنها روی بیاورند. هرچند که این جمله از نگاه خیلیها درست نیست، اما چه دلیلی وجود دارد که عناوین آنها سخت شروع میشوند و مخاطبان حتی ترجیح نمیدهند به سمت تجربه آنها بروند؟ در این مقاله از ویجیاتو به معرفی محصولاتی میپردازیم که حتی از شنیدن نامشان تعجب میکنید، اما با این حال بدون هیچ وقفه فهرست خودمان را شروع خواهیم کرد.
XCOM: Enemy Unknown
بازی XCOM: Enemy Unknown در زمینه چالشهای اعصاب خردکن یکی از بدنامترین محصولاتی است که در حوزه بازیهای ویدیویی میتوانیم از آن نام ببریم. تمام مواردی که بازیکنها به آنها دسترسی دارند برای مخاطبان تازهوارد ناکار آمد است و حتی بخش آموزشی به خوبی نمیتواند آنها را تعلیم دهد. با این حال، سربازانی که به عنوان دستههای گردانی خود انتخاب میکنید هم سلامتی بسیار پایینی دارند و در مواجه شدن با دشمنان سطح یک به راحتی از بین میروند.
بدتر از این موضوع، بازیکنان تنها میتوانند سربازان خودشان را به سلاحهای تهاجمی نسبتا قوی مجهز کنند تا کمی بیشتر در میدان نبرد علیه بیگانگان دوام بیاورند. قابلیتهای بازیکنان به سرعت در هر بخش از بازی XCOM: Enemy Unknown بهبود پیدا میکند و با فرض اینکه بازیکنان تازه وارد بتوانند سربازان خودشان را با آمار بهتر و تواناییهای جدیدتر مجهز کنند، باز هم مسیر دشواری در ادامه خواهند داشت. دشمنان چالشبرانگیز زیادی از جمله Sectopods و Etherals وجود دارد و وقتی که به آنها برسید، عذاب اصلی شروع میشود.
Resident Evil 4
بر خلاف سایر نسخههای سری بازیهای رزیدنت اویل، بازی Resident Evil 4 از همان ابتدا با صحنههای اکشن و گیمپلی خشن شروع میشود و سازنده هم از بروز دادند چنین موضوعی اصلا ترسی ندارد. در همان بخشهای اولیه که کنترل لئون کندی (Leon Kennedy) را در دست میگیرید، مجبورید در میان انبوهی از روستاییان مسلح آن هم فقط با یک هفتتیر و چاقوی جنگی مقابله کنید.
طبیعتاً داشتن تفنگ برای شروع درگیری با روستاییانی که ۲ بار میمیرند، گزینه جالبی برای خیلی از بازیکنان نیست و حتی به خاطر فضای «بقاء محوری» که این بازی دارد، حتی نمیتوانیم به تعداد تیرهایی که در اختیار داریم هم اکتفا کنیم. Resident Evil 4 مجموعهای از مبارزههای شرورانه و بیرحمانهای است که با این حال بازیکنان بعد از پیدا کردن «تاجر» در درون گیمپلی، شانس خیلی بزرگی پیدا خواهند که بخواهند داستان را به پایان برسانند.
Sekiro: Shadows Die Twice
بازیهای فرامسافتور همیشه به سخت و طاقتفرسا بودن شهرت دارد و با این حال، بازی Sekiro: Shadows Die Twice اولین محصولی بود که طرفداران سولزلایک را حسابی شرمنده کرد. Sekiro با کمترین وسایل ممکن و تنها با قابلیت Healing Ground از بازیکنان پذیرایی میکند و حتی زمانی که دست مکانیکی Shinobi Prosthetic را باز میکنید، توانایی مقابله کردن با دشمنان بسیار محدود خواهد شد. هر چند چیزی به اسم دشمن در این محصول وجود ندارد و بیشتر با باسفایتها مبارزه خواهید کرد.
با توجه به تواناییهای محدود بازیکنان، Sekiro: Shadow Die Twice همچنان فقط از مینی باسها و باسفایتهای بسیار بزرگ استفاده کرده و به استقبال شما میآید. زمانی میتوانید این موضوع را درک کنید که حتی باس فایتی به اسم Lady Butterfly به پستتان بخورد. با این حال، فقط مسئله قابلیتهای محدود خود محصول نیست، بلکه سیستم مبارزهای بر اساس نبردهای دقیق و سنگین که تمرکز زیادی هم میخواهد، ساخته و تولید شده است.
بازیکنان در مراحل اولیهای که با آنها روبهرو میشوند، به صورت مداوم تنبیه خواهند شد تا بتوانند یاد بگیرند چه کاری باید انجام دهند. باس فایتهای بعدی که در طول مسیر داستانی با آنها روبهرو میشوید، فقط یک معنی دارد؛ آن هم این است که شما به عنوان مخاطب درسهای خودتان را به خوبی یاد گرفتید و میتوانید در برابرشان مقاومت کرده و زنده بمانید.
Stellaris
بازی Stellaris به دلیل محدودیتهای هوش مصنوعی، دشواری خاص خودش را داشته که کمی با سایر بازیهای موجود در این فهرست تفاوت دارد. حتی با پیشرفتهای فراوانی که در بطن گیمپلی میکنید، باز هم هوش مصنوعی این محصول برای تسلط بر اقتصاد پیچیده و فناوریهای موجود که به عنوان مکانیزم حیاتی در شاکله شناخته میشود، چیره میشود و اجازه فعالیتهای راحت به شما نمیدهد. در نتیجه، هوش مصنوعی طرف مقابل یا امپراتوریهای حریف به سرعت به آنها کمک میکند تا مسیر خودشان را بهبود ببخشند و پیشرفت کنند.
این سطح از سرعت و پیشرفت در بازی Stellaris زمانی که بازیکن به شدت منابع نیاز دارد، بسیار مهم خواهد بود. تمدنهای حریف با هوش مصنوعی باورنکردنی که دارند، میتوانند دوبرابر ناوگان شما نیرو تربیت کرده و دستههای بزرگی از لشکر را به سمتتان هدایت کند. وقتی که منابع برای تولید سرباز یا ناوگان یا حتی بهبود افراد زخمی ندارید، چگونه میتوانید با آنها مقابله کنید؟ با این حال، فقط بازیکنان هوشمند و ماهر میتوانند مسیر فعالیتهای حریف را کپی کرده و همه چیز را به نفع خودشان تغییر دهند.
The Legend of Zelda: Tears of the Knigdom
بدون شک میتوان اینطور گفت که بازی The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom به دنبال ارتقاء سطح چالشهای نسخه قبلی خودش یعنی The Legend of Zelda: Breath of the Wild رفته و جایگاه دیگری از فهرست موردنظر ما را تکمیل میکند. دنیای جهان باز و گستردهای که با نام هایرول (Hyrule) میشناسیم، پر از مناطق بکری است که بازیکنان میتوانند آن را کاوش کرده و رازهایی برای حل کردن پیدا کنند. با این حال، همچنین تهدیدات مخفی وجود دارد که برای مخاطبان تازه کار حکم مرگ را خواهد داشت.
بازیکنان The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom با سه جای قلب کامل و استقامت ضعیف مسیر خودشان را شروع خواهند کرد. حملاتی که بتوانید به یکباره حریفتان را از پیش روی خودتان بردارید، کم نیستند؛ اما بدون داشتن شانس، آنها بعد از دفاع کردن از خود به راحتی شما را در هم میکوبند. هنگامی که گیمپلی را به صورت ماهرانه یاد گرفتید، یعنی زرهها، ظرفهای جان بیشتر و حتی شمشیر عالی در اختیار داشتید، میتوانید شانس بیشتری برای زنده ماندن در هایرول داشته باشید.
Fallout: New Vegas
البته سطح چالش در بازی Fallout: New Vegas به نفع درک بهتر مخاطب از داستانی که در پیش دارد، کاسته شده؛ اما با این حال نمیتوانیم آن را محصولی راحت یا حداقل عنوانی که شروع راحت داشته باشد، قلمداد کنیم. این محصول نقشآفرینی جهان باز شرایطی را به وجود آورد که بازیکنان از همان ابتدا میتوانند در هر کجای نقشه قدم برداشته و همه چیز را کاوش کنند، اما چالشهای بسیار سخت منتظر این هستند که در مقابل دیدگان مخاطب شانسی برای ارائه داشته باشند.
به طور کلی، Fallout: New Vegas قصد دارد که بازیکنان را به وگاس استریپ برساند تا در خط اصلی داستانی قدم بردارند. با این حال، بیشتر راهها برای رسیدن به استریب وگاس توسط دشمنان مرگباری چون Deathclaws یا Cazadores مسدود شدهاند. اگر آنها در مسیر به تور بازیکنی تازه وارد یا سطح پایین بیافتند، قطعا چالشهای جدی و اعصاب خردکن به همراه خواهند داشت. فقط این نکته را در نظر داشته باشید که خیلی طول میکشد تا به هر جایی که دوست دارید، سر بزنید و هیچ خطر آنچنانی هم مزاحم کار شما نباشد.
No Man’s Sky
کدام یک از شما فکر میکردید که بازی No Man’s Sky قرار است در فهرست پیش روی ما قرار داشته باشد؟ محصولی که در ابتدا اصلا خوب نبود و انصافا تیم سازنده با حمایتها و پشتیبانیهایی که انجام داد، باعث شد تا این عنوان جان تازهای بگیرد و مخاطبان محیطش را ترک نکنند. اصولا بازیهای بقاء محور اینچنینی، چالشهای یکسان، ولی با طراحیهای متفاوتی دارند. در ابتدا با ضعیفترین تجهیزات به استقبال قهرمان کهکشاننوردی میروید که هیچ شانسی برای زنده ماندن ندارد، با این وجود، محدودیتها همان سطح متمایزی است که در این مقاله پیرامونش بارها صحبت کردیم.
بازیکنان، جهانی کامل از کهکشانها برای جستجو و کاوش در اختیار دارند که البته هر کسی از پس مشکلات درونیاش نمیتواند بر بیاید. شروع داستان در No Man’s Sky بیشتر روی زنده ماندن، پرهیز از روبهرو شدن با خطرات و جمعآوری منابع بسیار محدود خلاصه شده است.
تجهیزاتی که برای کشتی فضایی خودتان جمع و جور میکنید هم حتی نمیتواند دائمی باشد و بالاخره به یک جایی برای فرود آمدن و پیدا کردن منابع مجدد نیاز دارید. اگر میخواهید برای خودتان کاوشگر قهار و همه فن حریفی شوید، باید بدانید که در ابتدا فقط باید بگردید و جستجو کنید تا با جمعآوری آیتمها و لوازمهای بسیار زیاد، حرفی برای گفتن داشته باشید.
Stardew Valley
بازی شبیهساز کشاورزی و زندگی روستایی که روی برداشت محصولات، تشکیل خانواده و از اینجور فلسفهها تمرکز دارد، چه خطری برای بازیکنان دارد و چگونه میتواند سخت شروع شود؟ بله، حتی محصولات شبیهساز مثل Stardew Valley که همه مخاطبان آن را تحسین کردند و به خاطر فضای دنج و آرامی که دارد، روحیه تازهای میگیرند؛ میتواند چالش مربوط به خودش را داشته باشد. در ابتدا به عنوان روستایی، باید با وسایل قدیمی و ضعیف به کشت و درو کردن محصولات بپردازید که انصافا هم زمانبر و هم حوصله سربر است.
انرژی مهمترین ماده محدودکننده در Stardew Valley شناخته میشود و بازیکن با سطح انرژی که کاراکتر آن دارد، باید به سختی زمینهای تحت مالکیتش را شخم و بیل بزند و محصولات را به موقع آبیاری کرده تا در نهایت جسم خسته این کشاورز را برای استراحت به خانه روانه کند. با باز کردن قفل Stardrops میتوانید نه تنها انرژی بیشتر، بلکه تجیزات کارآمدتر و حتی قابلیت انجام وظایف خودکار را به دست آورید و بعد از آن همه چیز به راحتی قابل کنترل میشود.
The Witcher 2: Assassins of Kings
سری بازی The Witcher همیشه یکی از سختترین محصولات نقشآفرینی بوده که به تجربهاش پرداختیم؛ یا حتی بهتر است بگویم شخصا پرداختم! با این حال، The Witcher 2: Assassins of Kings مکانیزمهای پیچیدهای برای مقابله با دشمنان دارد. بازیکنان باید در بسیاری از مواقع، از نشانهگیری گرفته تا استفاده از جادوها، تسلط کافی و کامل داشته باشند و در عین حال با تجهیزات کاملا ضعیفی که دارند، در برابر دشمنان زبده مقابله کرده و آنها را از پیش روی خودشان حذف کنند.
در The Witcher 2: Assassins of Kings این مشکل بدون هیچ راه حلی باقی میماند و حتی وقتی که در سطح گیمپلی پیشرفت کردید و تجهیزات و مهارت تازه آموختید و به قول معروف در استفاده از مکانیزمها برای خودتان استاد شدهاید، هیچ چیزی عوض نمیشود. البته این نکته را فراموش نکنید که نسخه کنونی (به واسطه بهروزرسانیها یا هر آنچیزی که نام میبرید) گیمپلی راحتتری دارد و به سختی سالهای اول انتشارش نمیرسد. بنابراین برای تجربه این محصول روی رایانههای شخصی حداقل نگران نباشید.
The Binding of Isaac
چالش سخت بازی Binding of Isaac از دو جهت واقعا غیر متعارف است. بازیکنان هر دور تجربه را فقط با تجهیزات ابتدایی آغاز و به پایان میرسانند و در ادامه شرایط رویارویی با باسفایتهای عذابآور آن مثل Rag Man بسیار و بسیار سختتر از گذشته میشود. با این حال، تنها فرصتی که برای راحتتر کردن شرایط دارید، این است که از آیتمهای به دست آمده توسط کشته شدن دشمنان و فرستادنشان به Devil Rooms شرایطی را ایجاد کنید که بتوانید به راحتی از سختیها رد شوید.
علاوه بر این، The Binding of Isaac در طول زمان به مفهومی فراتر از رشد شخصیت اصلی که هدایتش میکنید خواهد رسید. هر اجرای موفق کمبوها میتواند آیتمها و شخصیتهای جدیدی برای هدایت در اختیارتان قرار داد که بسیاری از آنها خیلی بهتر از آن قهرمانی است که در ابتدا به دامش افتادهاید. حتی وقتی که به سطوح سختتری مانند The Chest، Sheol و Home برسید، تواناییشان ارتقاء پیدا کرده و تازه گیمپلی معنای متعادل شدن را به مخاطبش نشان میدهد.
نظر شما در خصوص این مقاله چیست؟ آیا شما هم محصولاتی را میشناسید که شروعی سخت ولی پایانی راحت داشته باشند که ما از آنها در این فهرست نام نبردیم؟ نظرات خود را پیرامون این موضوعات با ما به اشتراک گذاشته و سایر اخبار و مقالات مرتبط با حوزه بازیهای ویدیویی را از طریق صفحه اصلی پیگیری و مطالعه کنید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فارکرای ۵ هم باید جزو این لیست میبود.
Sekiro? Huh ...
مطمئنید سکیرو آسون بود آخرش؟
برای من کل بازی سخت بود😂
ماینکرفت
سکیرو پایانش راحته ؟!
اون باس های پایانی سکیرو پاره میکنن...
فرض کن داری با یه پیرمرد مبارزه میکنی و میکشیش ولی زنده میشه و همزمان یه هفتتیر اتوماتیک و یه نیزه از توی شورتش در میاره و حمله میکنه دوباره
+ گوست آو سوشیما
باور کنید سکیرو از اول تا اخرش سخته
که گفته اخرش اسونه
به نام خدا همین ۳ دقیقه پیش برای بار هزارم gaurdian ape سیکرو رو زدم واقعا راحت بود
Guardian Ape فقط بار اول سخته...
الان داره بولی میشه،رگباری چَک میزنم توی صورتش فرار میکنه میخوره توی دیوار میرم میزنمش نمیتونه فرار کنه صدای تولهسگ میده
انتقام ۷۰ بار کشته شدن هام رو ازش گرفتم
دارک سولز به لطف سلاح های قوی و سیستم گیت گادش شروع بازی خیلی از اواسط و باس آخر بازی ساده تره
دارک سولز یک اوایل و اواخرش راحته ولی اواسطش(بلایت تاون و سنز فرترس و شوالیه های نقره ای و اسمو و اورنشتاین آنور لاندو)پاره میشی
منس دقیقا اواخر بازی حساب میشه
ولی با اختلاف بنظرم سخت ترین باس بازی بود
بنظرم اینکه نیمه دوم بازی اسون میشه به خاطر اینه که بد ساخته شده بود
منس تو دی ال سیه
تلاش اول زدمش
با چی زدیش؟
من سومین بار داشتم دارک سولز بازی میکردم رفتم بزنمش
حداقل پنجاه شصت بار مردم :(
من همون اولین بار
با ست giant فول آپگرید+mask of father chaos zweihander5 + grass shield + ring of fap
سیف هم آوردم
اواخر بازی غیر از دی ال سی و سیف و موزیک باس پایانی کلا مدفوع و آشغال محضه
آخر و اواسط بازی سخته ؟!
:/