چرا فیلمها این قدر طولانی شدهاند؟
هنگامی که برد پیت برای نخستین بار فیلمنامهی Babylon دیمین شزل را خواند، با ۱۸۰ صفحه رو به رو شد که کم و بیش همتای ۳ ساعت فیلم است. این بازیگر در گفتگویی با W ...
هنگامی که برد پیت برای نخستین بار فیلمنامهی Babylon دیمین شزل را خواند، با ۱۸۰ صفحه رو به رو شد که کم و بیش همتای ۳ ساعت فیلم است. این بازیگر در گفتگویی با W بیان کرد که «من گفتم، "این چیز یه شاهکاره. ولی چی ازش کم میشه؟" چون همون ۱۲۰ صفحه رو انجام دادن واقعاً سخته. و اون گفت "هیچی."».
چه خوب و چه، آن طور که بیشتر بررسیها نشان میدهند بد، شزل به خواستهی خود رسید. هر چیزی که این نویسنده و کارگردان در سر میپروراند به کات پایانی فیلم رسیدند؛ حتی مشکل گوارشی یک فیل! دیمین شزل پیش از این فیلمهای موفق La La Land و Whiplash را ساخته بود پس او یک استعداد قابل اعتماد برای سرمایهگذاری به شمار میآمد.
ولی Babylon نیاز داشت تا تقریباً ۲۵۰ میلیون دلار بفروشد تا سرمایهی ساختش بازگردد در حالی که تنها توانست به طور جهانی ۶۳ میلیون دلار بفروشد. برت پیت و مارگو رابی در بدترین حالتشان جزو نقاط ضعف فیلم به شمار نمیآیند. پس ممکن است بخشهای اضافی فیلم جزوی از مشکل بوده باشند؟
هر چند استریمها، تیکتاک و کم و بیش هر چیز دیگری در فرهنگ امروزه مغز ما را طوری دگرگون کردهاند که به محتواهای کوتاهتر و کوتاهتر روی خوش نشان دهیم ولی مدت زمان اجرای فیلمها برای سالهاست که در حال افزایش است. از آن جایی که ما به ریتمهای تازهی داستانگویی عادت پیدا کردهایم، تماشای پشت سر هم یک سریال کوتاه پنج ساعته لذتبخش است ولی تماشای یک فیلم سه ساعته میتواند عذابآور باشد.
با این وجود، چند بار شده که در سالهای گذشته به تماشای فیلمی کمتر از دو ساعت نشستهاید و آن طور که نیکول کیدمن میگوید «نه تنها سرگرم شدید، بلکه به گونهای دوباره به دنیا اومدید»؟ اگر پاسخی پیدا نمیکنید نگران نباشید. همان طور که فیلمبازها در سالهای گذشته متوجه شدهاند، فیلمها در حال طولانیتر شدن هستند.
در سال ۲۰۰۲، حتی در زمانی که دو فیلم سه ساعتهی فرانچایز The Lord of the Rings سالنهای سینما را در چنگال داشتند، زمان متوسط ۲۰ فیلم برتر باکس آفیس یک ساعت و ۵۹ دقیقهی نه چندان طولانی بود. ۲۰ سال بعد، فیلمبازان باید به طور متوسط ۱۳ دقیقهی بیشتر به تماشای فیلم بنشینند. درست است که شاید در سالهای گذشته یک فیلم ترسناک همچون Smile یا یک فیلم ویژهی کودکان همانند Minions: The Rise of Gru دیده باشید که هر دویشان زیر دو ساعت هستند ولی به دلایل گوناگون در این روزها تماشا کردن یک فیلم ابرقهرمانی یا یک دنباله اساساً به این معناست که باید خود را آمادهی یک ماراتن کنید.
در این سال طولانیتری ساختههای هر دو فرانچایز Indiana Jones و John Wick منتشر شدند. حتی یک بازسازی لایو-اکشن همچون The Little Mermaid به اندازهی حدوداً یک ساعت طولانیتر از انیمیشن اورجینال بود. سالنهای سینما برای به نمایش درآوردن حماسهی سه ساعتهی بمب اتمی کریستوفر نولان، Oppenheimer، در فرمت IMAX باید از پس ۱۱ مایل نوار فیلم برآیند. در ماه اکتبر، حماسهی جنایی تاریخی مارتین اسکورسیزی، Killers of the Flower Moon، با زمان نمایش ۳ ساعت و ۲۶ دقیقه پدیدار میشود.
البته دست کم نولان و اسکورسیزی توانستهاند در طول زمان، توجه تماشاگران را به خود جلب کنند. خود اسکورسیزی در گفتگویی با Deadline در بهار امسال دربارهی Killers of the Flower Moon گفت که «این یه پایبندیه... من به تماشاچیهایی که هستن میگم، اگه تماشاچیای برای چنین چیزی باشه، "پایبند باشید. ممکنه زندگیتون غنی باشه. این یه گونهی متفاوت از فیلمه؛ واقعاً فکر میکنم که همینطوره. خب، من اون رو به شما دادم، پس، هی، پایبند باشید که به سینما برای تماشای این میرید."»
تاریخچهی هالیوود با فیلمهای طولانی ناهمسانی دارد و هر کسی که حتی پیوندی گذرا با صنعت سرگرمی داشته باشد برای سالهاست که به این نکته وسواس پیدا کرده است. در سال ۲۰۰۰، آنتونی مینگلا به عنوان کارگردان The Talented Mr. Ripley نسبت به این موضوع ابراز تنفر کرد که «یه دغدغهی باورنکردنی تو آمریکا نسبت به طول هست، و به شکلی بسیار عجیبه: "ما ۸ دلار پرداخت کردیم، بیش از حد بهمون نده."»
چند سال بعد، New York Times مشاهده کرد که برخی از برجستهترین فیلمهای فصل «به طرزی غیرضروری طولانی» هستند. امروزه کسانی که در هالیوود کار میکنند به این نکته رسیدهاند که فیلمها، دست کم آنهایی که مورد توجهاند، از نظر طول زمان در حال افزایش هستند.
الیزابت فرانک به عنوان رهبر برنامهریزی سینماهای اِیاِمسی در گفتگویی با Vanity Fair میگوید که «ما چند نفری رو گذاشتیم تا حقیقتسنجی کنن که ببینیم یه روند وجود داره». هنگامی که از جیسون بلام به عنوان تهیهکنندهای که به خاطر فیلمهایی همچون M3gan و Paranormal Activity شناخته میشود پرسیده شد که آیا او متوجه این روند شده است، به شکل بیچون و چرایی پاسخ داد که «فکر میکنم یه دردسره. فیلمها خیلی طولانین».
به جای نگران بودن در مورد این که آیا این فیلمهای طولانی در واقع خوب هستند یا نه، هالیوود اضطراب دارد که چگونه این روند رو به رشد در زمان نمایش فیلمها به کف ساختهها اثر میگذارد. پس از دورهی ملالتانگیز پاندمی، صنعت نیاز دارد تا تماشاگران به سالنها سینما بازگردند و خیلی تند این کار را کنند. عاشقان سینما شاید یک فیلم طولانی را به این چشم ببیند که یک کارگردان چیزی برای عرضه دارد. ولی کت و شلوارپوشان شاغل در استودیوها این را به شکل هزینههای ساخت اضافه، چالشهای بازاریابی و سانسهای نمایشی کمتر میبینند.
یکی از مدیران اجرایی ارشد صنعت فیلمسازی در این رابطه میگوید «استودیوها قطعاً مشوق فیلمهای سه ساعته نیستند... این رو میتونم تضمین کنم. به عنوان یه مصرف کننده، از نظر خودم، و به جای خیلی دیگه از آدمهای مثل خودم میگم: بسه دیگه!»
از همان آغاز ساخت فیلمها در هالیوود، طول هر ساخته تبدیل به شریانی برای یک جنگ بین دو نیروی نوآوری و مدیریت هزینه بوده است. یک بازاریاب فیلم باسابقه در این باره میگوید «یه فیلم طولانی تنها یه فیلم طولانی نیست. یه فیلم طولانی پوله». همهی فیلمبرداریهای افزوده، کارهای پس از تولید و موسیقیهای متن ارزان نیستند. این چیزی بود که داریل زانوک در ابتدای دههی ۶۰ میلادی به عنوان رئیس فاکس هنگامی فهمید که Cleopatra به شدت از بودجهی خود بالاتر رفت در حالی که تنها کمی از چهار ساعت کمتر بود.
دههها بعد، پیتر جکسون قول داد تا هزینهی اضافی بازسازی سه ساعتهی King Kong را به یونیورسال پیکچرز بازگرداند. استیسی اسنایدر به عنوان رئیس هیئت مدیرهی آن زمان یونیورسال در گفت و گویی با New York Times پس از پذیرفتن انتشار این فیلم با این زمان پخش گفت «انتظار داشتم که طولانی باشه، ولی نه این قدر طولانی».
گرانت سینگر، کارگردان موزیک ویدیویی که نخستین فیلمش به عنوان یک ساختهی جنایی هیجانانگیز با نام Reptile از نتفلیکس پخش میشود میگوید که فیلمهای طولانی تاریخچهای از برخورد محترمانه دارند. نمونه آشکارش ساختههای آندری تارکوفسکی و استنلی کوبریک هستند. ولی ایدهی این که یک فیلم امروزی بتواند هم طولانی باشد، هم مهم و هم یک بلاکباستر؟ به گفتهی او «همهش با جیمز کامرون آغاز شد. اون اثبات کرد که میتونید فیلمهای سه ساعتهی موفق و احساسبرانگیز جهانی بسازید و مردم رو به باکس آفیس میکشونن».
دلایلی عقلانی وجود دارند تا یک فیلمساز بخواهد فیلمش نفسی بکشد که از بین آنها میتوان به این اشاره کرد که بسیاری از برندگان اسکار فیلمهای طولانیتر هستند. ولی هر فیلم بیش از سه ساعتی تبدیل به The Godfather نمیشود. و شاید تماشاچیان برای Avatar و The Batman استثنا قائل شوند ولی آنها هم محدودیتهای خود را دارند.
برای نمونه، پاییز سال گذشته این طور به نظر میرسید که هالیوود به نقطهی بحرانی فیلمهای طولانی رسیده است. کیت بلانشت در Tár به طور ذاتی درخشید ولی زمان پخش دو ساعت و ۳۸ دقیقهی این فیلم باعث شد تا فروش داخلی آن تنها ۶.۷ میلیون دلار باشد و حتی بیرون از ایالات متحده فقط ۲۲.۳ میلیون دلار فروش داشت؛ جایی که گفته میشود جنبهی هنری بیشتر مورد توجه است.
از طرف دیگر آیا مخاطبان از The Fabelmans دور میجستند چرا که داستان شخصی آن با سلیقهی هواداران استیون اسپیلبرگ نمیخواند یا چون که نسبت به تماشای یک درام خانوادگی ۲ ساعت و ۳۱ دقیقهای هیجان زده نبودند؟ هنگامی که Babylon سه ساعت و ۹ دقیقهای در باکس آفیس کریسمس سال پیش افتضاح به بار آورد، مشخص شدن که فیلمسازان مؤلف هالیوود، آن طور که دیوید تی. فرندلی به عنوان تهیهکننده Little Miss Sunshine در یک آپ-اد کوبنده نوشته بود «میخواهند تلاش کنند تا باعث لبریز شدن کاسهی صبر» هم داوران اسکار و هم تماشاگران باشند.
یک مدیر اجرایی دیگر با مشاهدهی دادهی داخلی میگوید که فیلمبازها به طور فزایندهای هر چقدر که یک فیلم طولانیتر باشد نسبت به آن کمتر علاقه نشان میدهند. این شیب برای والدین حتی شدیدتر هم است؛ چرا که احتمال بیشتری دارد آنها اگر فیلمی بیش از دو ساعت باشد قید تماشای آن را بزنند. این زمان بیشتر یعنی یا باید بیشتر برای نگهداری فرزندی که در خانه مانده خرج کرد یا اگر این بچه همراه آنها میآید، محتوای بیمغز کودکانهی بیشتر را تحمل کنند. این مدیر میگوید «به شوخی میگیم که تفاوت بین یه فیلم دو ساعت و ۵۹ دقیقه و یه فیلم سه ساعته یه ساعته. این واقعاً یه تصمیم برای مردمه».
پس حالا به پرسش بنیادین بازمیگردیم: چرا فیلمهای این قدر طولانی شدهاند؟ برای یک پاسخ ساده، به شیوهی یک ایجنت ارشد پاسخ میدهیم: «چون که تهیهکنندهها خیلی کوچیک شدن». هنگامی که خورشید ابرتهیهکنندگانی همچون هاروی واینستین (با لقب هاروی دستقیچی؛ چرا که با رغبت فیلمهایی که تهیه میکرد را میبرید) هیچکسی پیدا نشد تا جایگاهشان را مال خود کند. این ایجنت میگوید «این توانایی که بتونید با یه کارگردان کلاس جهانی به شکل نزدیک کار کنید تا به یه فیلم شکل بدید، امروز تهیهکنندههای خیلی کمی هستن که این مهارت رو دارن یا دوست دارن انجامش بدن».
برای گسترش این استعاره باید گفت که کارگردانهای بزرگتر و بلندتر میشوند. فیلمسازان اثبات شدهی فراوانی وجود دارند ولی لیست خریداران با وجود نتفلیکس، آمازون، اپل و دیگران که درگیر بازیِ فیلمهای اورجینال هستند نیز همواره در حال گسترش است. در یک سرویس استریم، نیازی نیست تا نگران زمانهای نمایش سالن سینما یا تایم استراحت باشید؛ دکمهی پاز برای همین پدید آمده است.
مدیران اجرایی هنوز هم تلاش دارند تا بهترین فیلمها را بسازند ولی بحث هنگامی که یک فیلمساز به شدت احساس کند که نیاز به ۵ (یا ۳۰ دقیقه) بیشتر برای محتوا دارد متفاوت است. چنین چیزی باعث میشود تا استودیوها زیر فشار چشمانداز کارگردانهای سطح بالا خرد شوند. چه کسی میخواهد تا آن مدیر اجرایی باشد که به مارتین اسکورسیزی نه میگوید تا باعث جدایی او از نتفلیکس شود؟ البته که اگر او هم جدا شود به سراغ یک سرویس دیگر همچون اپل خواهد رفت.
یک صفحه از فیلمنامه به طور معمول برابر است با یک دقیقه فیلم. هنگامی که یک کارگردان قراردادی را امضا میکند، در قرارداد او نوشته میشود که انتظار میرود این ساخته چه زمانی داشته باشد و آیا او فاینال کات (یا همان تأیید نهایی تدوینها) را دارد یا نه. تاد فیلد این امتیاز را برای Tár و الخاندرو اینیاریتو برای Bardo داشت.
کار کردن با یک فیلمساز که امتیاز فاینال کات را دارد الزاماً به این معنی نیست که هر چیزی که او بخواهد عملی میشود. اگر زمان یک فیلم طولانیتر از زمان تعیین شده باشد، تهیهکنندهها بریدنش را تشویق میکنند. نمایشهای آزمایشی نیز میتوانند ابزاری مهم در این بحثها به ویژه برای کارگردانان از خود راضی باشند. یک تهیهکننده سابقهدار گمان میکند که نمایشهای کمتر در دوران پاندمی ممکن است به اشباع فیلمهای بیش از دو ساعت در سالهای گذشته کمک کرده باشد.
به گفتهی این تهیهکننده «هیچ چیزی بهتر از دیدن یه دریا آدم که تو صندلیهاشون دارن جا به جا میشن نمیتونه بهت بگه که فیلمت خیلی طولانیه». شاید برای همین است که پس از شکست Bardo در فستیوال فیلم ونیز، اینیاریتو تصمیم گرفت تا ۲۲ دقیقه از فیلم به شدت شخصیاش را کم کند.
جیسون بلام که بیشتر فیلمهایش با هزینه کم و زیر دو ساعت انجام میشوند و بین فیلمبازها محبوب هم هستند، به همهی کارگردانهایش فاینال کات را میدهد «ولی چنین چیزی به این معنا نیست که من خجالتیم. کسایی که روی فیلمها سرمایهگذاری میکنن نیاز دارن تا گفتگوهای سالمتر، نوآوارنهتر و واقعیتر به جای تنها بله گفتن با فیلمسازهاشون داشته باشن. فکر میکنم فیلمسازها هم همین رو بخوان. اونا شریک میخوان. اونا شاید به دیدگاه گوش نکنن، ولی نمیخوان که هر کاری رو هم بکنن. میخوان تا یه گفتگو با افرادی که بهشون اعتماد دارن داشته باشن، افرادی که درک میکنن اونا میخوان چیکار کنن».
میتوان این بحث را پیش کشید که انگار فیلمها حالا طولانیتر میشوند چرا که استودیوها به دنبال ساختههایی پر محتوا و پر از جنبههای دیدار هستند که در سینماها بهتر عمل میکنند. مایکل شمبرگ به عنوان تهیهکنندهی Erin Brockovich در این باره میگوید «فیلم تماشا کردن معمولی، زمانی که تا پایان هفته رو برای تماشا صبر میکنید، کم و بیش با استریم کردن جایگزین شده. حالا وقتی که خونهتون رو ترک میکنید تا برای تماشای یه فیلم پول پرداخت کنید، میخواید از نظر احساسی نسبت به زمان و تلاشی که پاش میذاریم مطمئن باشید. همچنین یه تجربهی بزرگتر نسبت به استریم کردن یه فیلم تو اتاق نشیمنتون میخواید».
ظاهراً پاندمی نیز به مردم ارزش یک تجربهی زنده و شخصی را یادآوری کرده است. چه دلیل دیگر میتوان آورد که هزاران طرفدار تیلور سوئیفت به کنسرتهای بیش از سه ساعت او میروند در حالی که میتوانند کل آن را به صورت رایگان در تیکتاک استریم کنند؟ البته چنین چیزی به آن معنا نیست که فیلمهای سرویسهای استریم نمیتوانند طولانی باشند؛ در هر حال اپل به صورت اختصاصی پس از یک ارائه سینمایی کوتاه به استریم Killers of the Flower Moon خواهد پرداخت. ولی اینترنت، با همهی بیکرانیاش، فضای بیشتری برای تمام کمدیهای رمانتیک و درامهای بزرگسال متوسطبودجه فراهم میکند تا چنین ساختههای این روزها کمتر در باکس آفیس بدرخشند.
البته یک جنبهی مثبت دیگر یک فیلم بلند نیز این است که باعث میشود صنعت فیلمسازی ثابت کند چیزی سنگینتر و گرانبهاتر از ویدیوهایی که با گوشیهایمان در بینشان اسکرول میکنیم برای ارائه دارد. زمانی که از گرانت سینگر به عنوان یک کارگردان پرسیده شد که نظرش در مورد این ایده چیست، پس از چند ثانیه تأمل میگوید «شاید فیلمها حالا بیشتر یه شی باستانی هستن. منظورم اینه که، هنوز هم یه مدیوم امروزیه، ولی یه مدیومیه که تو گذشته پدید اومده و حالا داریم به شکل یه چیز مقدس تجربهش میکنیم. شاید این حقیقت که فیلمها طولانیتر هستن به این حقیقت مربوط باشه که دارن تلاش میکنن از چیزی که باعث ویژه شدنشون میشه نگهداری کنن».
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اینکه فیلم ها در آینده طولانی و طولانی تر میشن، یه چیزیه که نمیشه جلوشو گرفت. به هر حال، ممکنه یه صحنه کوتاه، اثر گذاریش به اندازه هزاران صحنه بلند باشه. به همین دلیل کارگردان ها نمیخوان اینجور صحنه ها رو از دست بدن. اینجاست که تفاوت بین کارگردان خوب و بد مشخص میشه. سینمای الان هالیوود کارگردانان خوب کمی داره که بتونن اینجور صحنه ها رو تشخیص بدن و به همین دلیل زمان فیلم ها دو برابر شده. این زمان طولانی به اون صحنه های مهم و اثر گذار ضربه میزنه و باعث خستگی مخاطب میشه.
دوستان این فیلم(Logistics) سرچ کنید تا به عمق فاجعه پی ببرید🗿
857 ساعت
بله داش
کاملا منطقیه🗿🚬
البته فیلمهای اکسپریمنتال رو نباید با فیلمهای رایج سینمایی مقایسه کنید، کلاً دوتا جریانن که خیلی به هم پیوندی ندارن.