ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اخبار و مقالات

نگاهی به نماد‌های بازی Little Nightmares

سری بازی‌های لیتل‌ نایتمرز همواره یکی از جذاب‌ترین عناوین ترسناک و مستقل به شمار رفته و تئوری‌های بسیار توسط طرفداران پیرامون باس‌فایت‌ها، جهان، دشمنان و کاراکترهای بازی شکل گرفته است. از آن جا که بسیاری ...

محمدرضا نوروزی
نوشته شده توسط محمدرضا نوروزی | ۷ شهریور ۱۴۰۲ | ۲۲:۱۰

سری بازی‌های لیتل‌ نایتمرز همواره یکی از جذاب‌ترین عناوین ترسناک و مستقل به شمار رفته و تئوری‌های بسیار توسط طرفداران پیرامون باس‌فایت‌ها، جهان، دشمنان و کاراکترهای بازی شکل گرفته است.

از آن جا که بسیاری از این تئوری‌ها صرفا زاده ذهن بازیکنان بوده و به صورت رسمی تایید نشده‌اند، اما بازی پتانسیل بسیاری برای ساخت تئوری‌های جدید دارد و در این مقاله، قصد داریم تا ایده‌ی پشت هر یک از این باس‌ها و انمی‌ها را بررسی کنیم.

اگر به لیتل‌نایتمرز، بازی‌های ترسناک و مستقل علاقه‌مندید، تا انتهای این مقاله همراه ویجیاتو باشید و البته حواستان باشید که اسپویل نشوید!

معلم و قلدرهای مدرسه

اگر به بازی دقت کنید، هر یک از کاراکترها ناهنجاری عجیب و غریبی دارند و خانم معلم هم گردن بسیار درازی دارد. کافیست تا کمی سر و صدا کنید و با آن گردن دراز شما را دنبال کند. معلم، برای اولین بار در قسمت دوم لیتل‌لیتل نایتمرز به عنوان یکی از باس‌فایت‌ها در برابر مونو قرار گرفت.

شاید راحت‌ترین باس‌فایت برای تحلیل کاراکترهای بازی، معلم و البته قلدرهای مدرسه باشد. اگر کمی به شاگردهای معلم دقت کنید، اکثرا سرهایی سفالی و شکسته شده دارند که در کمال نا‌امیدی سر کلاس معلم حاضر شده و به درس‌های او گوش می‌کنند.

کافیست تا از گوش دادن به حرف‌های معلم خودداری کنید تا خیلی راحت یه لقمه‌ی چپ شده و در نظام آموزشی خرابی که در بسیاری از کشورها قالب است غرق شوید! بازی، خیلی راحت دارد نظام آموزشی را نقد می‌کند، مدارسی که به زور مطالبی که به کار بسیاری از دانش‌آموزان نمی‌آید را به خورد بچه‌ها می‌‌دهد و اگر کسی نتواند پا به پای بقیه بیاید، در این سیستم غرق و بلعیده می‌شود.

معلمی که به شکلی ترسناک لا به لای دانش‌آموزان سرک کشیده و آن‌ها را می‌ترساند و دانش‌آموزانی که با مغزهای سفالی و تخریب‌شده‌ی خود دیگر دانش‌آموزان را شکار کرده و جلوی پیشرفت آن‌ها را می‌گیرند.

سرایدار

گفتم که به احتمال خیلی زیاد، هر یک از نقض‌ عضوها و یا اعضای نامتناسب باس‌فایت‌ها بیانگر موضوعی اجتماعی و اخلاقی بوده است. سرایدار کوری به علت افتادن پوست سر روی صورتش نابینا شده و برخلاف پاهای بسیار کوچکش دست‌های بسیار بلندی دارد.

سرایداری که چشمش را به دنیای اطرافش بسته و آنقدر پاهایش کوتاه است که خود نمی‌تواند در مسیر زندگی‌اش قدم بگذارد و مجبور است تا با آن دست‌های بسیار بلندش نسبت به دیگران دست درازی کند.

زندگی‌اش بسیار پوچ است و تا بوی جدیدی به مشامش می‌رسد، قصد نابود کردنش را دارد. البته که برای اولین بار به هنگام مواجهه با این باس‌فایت با تلویزیون آشنا می‌شویم. تلویزیونی که به محض روشن شدن باس‌فایت‌ها و آدم بزرگ‌ها را به خود جذب می‌کند به نوعی که گویی هیپنوتیزم شده‌اند.

اما آیا واقعا بازی با مفهوم تلویزیون مشکل دارد یا بحث در رابطه با افرادیست که در پشت رسانه‌های دروغین جهان در جریان بوده و مردم را به خود جذب می‌کند تا از دنیای کثیف اطرافشان اطلاعی پیدا نکنند؟

مهمان‌های گرسنه و آشپزها

انتهای لیتل‌نایتمرز و قبل از مواجهه با لیدی به یک مهمانی عجیب و غریب می‌رویم و انسان‌هایی که به مانند انیمیشن وال‌-ای، در ابعادی غول‌آسا و با ولع مشغول خوردن غذا هستند و آشپزهایی که مدام مشغول طبخ غذا هستند.

هنگامی که آشپزها شما را می‌بینند، حاضرند تا به عنوان غذا تبختان کنند و اگر از کنار مهمان‌ها عبور کنید، آن‌ همه غذای روی میز را ول می‌کنند و به مانند‌ خوک‌هایی گرسنه به جان شما می‌افتند و مهمانی را به هم میریزند.

انقدر این افراد غرق در کثافات جامعه شدند و آنقدر خورده‌اند که حاضرند تا طعم یک کودک مظلوم را برای تنوع امتحان کنند. چه آشپزی که می‌خواهد سیکس را بپزد و چه مهمان‌هایی که مشتاقانه‌ حاضرند تا شما را بچشند.

واضح است که این پروسه از مدت‌ها قبل آغاز شده و انسان‌ها تا جایی پیش‌ رفته‌اند که حاضرند بی‌گناه‌ترین موجود کره زمین را ببلعند و این زنگ خطری است برای جوامعی که به این سمت و سو در حرکتند.

سیکس - لیدی

تئوری‌های بسیاری وجود دارد که تایید می‌کند سیکس همان لیدی است، یا به نوعی، ششمین کودکی که طی پروسه‌ای مشابه تبدیل به لیدی شده. دختربچه‌ای مظلوم که برای اولین بار مونو او را تک و تنها پیدا می‌کند و در نهایت در طول مسیر تبدیل به شیطان می‌شود.

گرسنگی به او فشار می‌آورد و از خوردن یک تکه نان به خوردن موش و موجودات بی‌گناه می‌رسد و در نهایت لیدی را با دندانش پاره کرده و قدرت‌هایش را به دست می‌آورد. درست به مانند مهمان‌‌هایی که دیگر برایشان مهم نیست چه چیزی را می‌خورند و صرفا گرسنگی سیری ناپذیری دارند، جهان پیرامون سیکس باعث می‌شود تا آنقدر شعله‌ی انتقام در چشمانش شعله‌ور شود که حاضر است خون هر موجودی را به بی‌رحمی تمام بریزد.

جالب است بدانید که در نهایت بازیکن نیز، از این اتفاق احساس خرسندی دارد و ته وجودش، حس می‌کند که حقشان است. همه‌شان بابت کاری که با سیکس کرده‌اند باید تکه تکه شوند و بازی هم هدف مشابهی دارد.

از مرحله اول که نظام آموزشی سمی جامعه باعث می‌شود تا قلدرها به وجود آمده و دیگر دانش‌آموزان را از داخل مدرسه نابود کنند گرفته، تا وقتی که به مانند سرایدار شغل پیدا کرده و وارد جامعه‌ می‌شوند و در نهایت به موجودات گرسنه‌ای تبدیل می‌شوند که هیچ‌چیز برایشان اهمیت ندارد.

در آخر هم همین سیاست‌های نادرست حاکم بر جهان منجر به تبدیل کودک مظلومی چون سیکس به هیولایی بی‌رحم چون لیدی می‌شود.

مونو

امکان ندارد که تمام افراد یک جامعه، افرادی کثیف باشند و کودک‌های معصوم و بی‌گناه و خوش‌قلبی چون مونو پیدا می‌شوند که در نهایت راه درست را پیش‌ گرفته و سعی می‌کنند تا به مظلومینی چون سیکس کمک کنند.

اما در نهایت باز هم جو جامعه باعث می‌شود توسط همین افرادی که برایشان دلسوزی می‌کنند کشته شده و بهشان خیانت شود و توسط سیکس، لیدی، یا شیطان کوچک خودمان در چاهی از تنهایی و انزوا پرتاب شود. مونو، کودک شجاع بازی می‌تواند هر کسی باشد، حتی شما. اما این بار باید به هشدار لیتل‌نایتمرز توجه کنید. به هرکسی، نباید اعتماد کرد، خصوصا دختربچه‌ای مرموز که یک بارانی زرد می‌پوشد!


با وجود آن که نماد‌های موجود در لیتل‌نایتمرز و در کل فضاسازی آن بسیار دارک و تاریک بوده، اما می‌توان مفاهیم زیبایی در آن پیدا کرد و در کل یک تجربه‌ی بسیار شیرین را برایتان به تصویر خواهد کشید.

اما این که آیا لزوما این نوع نگرش درست است یا خیر بسته به خود شما دارد. نظر شما در رابطه با بازی و مقالاتی با چنین موضوعاتی چیست؟ خوشحال می‌شم که نظرتان را با ما به اشتراک بگذارید.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (2 مورد)
  • Wind
    Wind | ۸ شهریور ۱۴۰۲

    **خطر اسپویل**
    نتیجه اخلاقی بازی: هیچ وقت به به هیچ دختری اعتماد نکنید. هر چقدر هم بی گناه و پاک که به چشم بیان:)

  • Two-crowned
    Two-crowned | ۷ شهریور ۱۴۰۲

    پایان بازی دوم بی نظیر بود.

مطالب پیشنهادی