ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اخبار و مقالات

چرا اسکایریم هنوز هم یکی از بهترین سیستم‌های ارتقای شخصیت را دارد؟

از سال ۲۰۱۱ هنوز هم به عنوان یکی از بهترین سال‌های تاریخ صنعت بازی‌های ویدئویی یاد می‌شود. سالی که پر بود از بازی‌های درخشانی که یکی پس از دیگری از راه می‌رسیدند و هر کدام ...

سینا فراهانی
نوشته شده توسط سینا فراهانی | ۵ مهر ۱۴۰۲ | ۲۲:۲۰

از سال ۲۰۱۱ هنوز هم به عنوان یکی از بهترین سال‌های تاریخ صنعت بازی‌های ویدئویی یاد می‌شود. سالی که پر بود از بازی‌های درخشانی که یکی پس از دیگری از راه می‌رسیدند و هر کدام تبدیل به الگویی برای ژانر یا زیرژانر خود می‌شدند.

در سال ۲۰۱۱ قسمت‌های پایانی سه‌گانه‌های مهمی مثل Uncharted، Gears of War و Modern Warfare به بازار آمدند. دنباله‌هایی منتشر شدند که هر کدام تبدیل به بهترین نسخه‌ی مجموعه‌های خود شدند. مثل BATMAN: Arkham City، Dead Space 2 و Portal 2. بازی‌های قدیمی‌تری هم مثل سری Deus Ex و Mortal Kombat ریبوت شدند و به زندگی برگشتند. حتی مهم‌ترین بازی هزاره‌ی سوم، یعنی Dark Souls هم در همین سال به دست بازیکنان رسید.

در کنار تمام این نام‌های بزرگ و البته نام‌هایی که در این متن ذکر نشدند، بازی مهمی منتشر شد که تمام بازی‌های نقش‌آفرینی و جهان‌باز پس از خودش را تحت تاثیر قرار داد و به چنان موفقیتی رسید که هنوز هم در بسیاری موارد، دست نیافتنی به نظر می‌رسد. پنجمین نسخه از سری بازی‌های Elder Scrolls با نام کامل The Elder Scrolls V: Skyrim در یازدهمین روز از یازدهمین ماه سال ۲۰۱۱ میلادی به بازارهای جهانی عرضه شد.

این روزها که شاهد عرضه‌ی بازی جدید سازندگان اسکایریم، یعنی عنوان استارفیلد هستیم باز هم به یاد آن عنوان درخشان سال ۲۰۱۱ افتادم و کمی در ذهنم شروع به مقایسه‌ی برخی المان‌های این دو عنوان کردم و متوجه اندک شباهتی در سیستم ارتقای شخصیت این دو بازی شدم. شباهتی که در تلاش است تا درخت مهارت بازی علمی – تخیلی بتسدا را به شاهکار فانتزی‌اش نزدیک کند.

مهم: پیش از شروع متن اصلی لازم به ذکر است که قصد این مطلب نقد، بررسی، تقدیر یا تحقیر هیچ یک از این دو عنوان نیست و تنها قرار است به شباهت و تفاوت‌های سیستم ارتقای شخصیت این دو عنوان بپردازد. عناوینی که کارگردان و تیم سازنده‌ی یکسانی داشتند و هر دو هم لقب نقش‌آفرینی را یدک می‌کشند.

همانطور که گفته شد، هر دو بازی استارفیلد و اسکایریم، پیش از هر چیزی، به عنوان بازی‌های نقش‌آفرینی شناخته می‌شوند و یکی از مهم‌ترین مولفه‌های یک بازی نقش‌آفرینی، ارتقای شخصیت اصلی به مرور زمان و قوی‌تر شدن آن است.

وجود این سیستم در بازی‌های نقش‌آفرینی مولفه‌ی بسیار مهمی است. همین ارتقای شخصیت است که حس پیشرفت در بازی را به مخاطب منتقل می‌کند و باعث می‌شود که وقتی بازیکن پس از ۵۰ ساعت تجربه‌ی بازی، شخصیتش را با شخصیت ابتدای بازی مقایسه می‌کند متوجه می‌شود که در این مدت چقدر رشد کرده و حالا چه شخصیت قدرتمندی در اختیار دارد. شخصیتی تقریبا یکتا که بازیکنان کمتری موفق شده‌اند تا به آن ترکیب خاص دست پیدا کنند.

The Elder Scrolls 5: Skyrim

نگارنده‌ی این متن معتقد است که سیستم ارتقای شخصیت و در ادامه‌ی آن، درخت مهارت طراحی شده برای بازی اسکایریم، یکی از بهترین نمونه‌های موجود در تاریخ بازی‌های اکشن نقش‌آفرینی است. استارفیلد هم در تلاش است تا به همان عمق در طراحی درخت مهارت و ارتقا شخصیت برسد ولی خیلی در این امر موفق نیست. اجازه بدهید کمی این موضوع را توضیح دهم.

در بازی استارفیلد، مثل هر بازی دیگری که سیستم ارتقای شخصیت دارد، شما با انجام فعالیت‌های مختلف، امتیاز تجربه به دست آورده و با رسیدن به حد نصاب مشخصی، یک امتیاز مهارت (Skill Point) به دست می‌آورید و می‌توانید به کمک آن، یا مهارت جدیدی برای شخصیت خود تهیه کنید و یا اینکه یکی از مهارت‌های از قبل باز شده را ارتقا دهید.

نکته‌ای که من را به یاد سیستم ارتقای شخصیت اسکایریم انداخت، پیش‌نیازی بود که برای ارتقای هرکدام از مهارت‌ها لازم بود. این پیش‌نیازها به این شکل هستند که شما برای ارتقای یکی از مهارت‌های از قبل باز شده به سطح بالاتر، باید چالش مختص آن مهارت را تکمیل نمایید. مثلا برای اینکه بتوانید مهارت مذاکره و گفتگوی خود را ارتقا دهید و به سطح دوم برسانید، باید قبل از خرج کردن امتیاز مهارت، در پنج مذاکره موفق شوید تا حرف خود را به کرسی بنشانید. یا مثلا با استفاده از سلاح‌هایی که از مهمات بالستیک استفاده می‌کنند، لازمه‌ی ارتقای مهارت خاصی است که تاثیر این دست از سلاح‌ها را بیشتر می‌کند. چالش‌های از این دست برای تمام مهارت‌های موجود در بازی که تعدادشان کم هم نیست طراحی شده تا بازیکن مجبور باشد مهارت‌هایی را ارتقا دهد که در راستای ساخت شخصیت منحصر به فرد خود است.

به طور مثال شما نمی‌توانید چندین ساعت از بازی را با سلاح کمری جلو ببرید و مبارزات خود را به کلت انجام دهید و به هنگام ارتقای شخصیت، پِرک‌های مرتبط با شات‌گان را ارتقا دهید.

در این حالت، پس از چند ساعت از تجربه‌ی بازی و رسیدن به سطوح بالاتر از ۱۵ متوجه می‌شوید که بهتر است امتیازهای مهارت خود را به شکلی متمرکزتر و البته هدفمندتر هزینه کنید تا به جای داشتن ده‌ها مهارت دور از هم و حتی شاید متضاد، مهارت‌هایی در تعداد کم‌تر و با قدرت بیشتر و در هم‌پوشانی با یکدیگر را در اختیار داشته باشید.

حالا شاید از خودتان بپرسید که شباهت این ويژگی با اسکایریم چیست؟ سوال خوبی است ولی پیش از پاسخ، اجازه بدهید کمی هم ویژگی خاص ارتقای شخصیت اسکایریم را برایتان شرح دهم.

در بازی اسکایریم، درخت مهارت به چندین شاخه متفاوت تقسیم شده بود. شاخه‌هایی از جمله تیراندازی، مذاکره، سرقت، آهنگری، انواع جادوها و... مهم‌ترین تفاوت اسکایریم، مستقل بودن هرکدام از این شاخه‌ها بود. به این شکل که تک تک این شاخه‌ها سطح یا level مشخص و مستقل خود را داشتند و بسته به اینکه بازیکن بیشتر از کدام یک از این مهارت‌ها استفاده می‌کرد، امتیاز تجربه مختص خود را دریافت می‌کردند. ممکن بود شخصی در استفاده از جادوهای شفادهنده و کار با کمان مهارت بسیار بالایی داشته باشد ولی در استفاده از جادوها ویران‌گر و زره‌های سنگین بسیار ضعیف باشد.

به زبان ساده‌تر، هرچه بیشتر از شمشیر در یک دست استفاده کنید، به شمشیرزن بهتری تبدیل می‌شوید؛ هرچه بیشتر ضربات دشمنان را با موفقیت دفع کنید، دفاع‌های راحت‌تری را تجربه خواهید کرد؛ هرچه زمان بیشتری را با زره‌های سبک یا سنگین سپری کنید، می‌توانید استفاده بهتری از این زره‌ها ببرید؛ هر چه بیشتر محلول‌های متفاوت را بسازید یا در مورد ساخت آن‌ها مطالعه کنید، به کیمیاگر بهتری تبدیل می‌شوید. این عبارات را می‌توان برای تمام شاخه‌های موجود در سیستم ارتقای شخصیت بازی اسکایریم استفاده کرد.

زمانی هم که به اندازه‌ی کافی این شاخه‌های متفاوت ارتقا پیدا می‌کردند، بازیکن یک امتیاز مهارت کلی دریافت می‌کرد که می‌توانست آن را در شاخه‌ی مورد نظر خود خرج و مهارت مورد نیاز خود را دریافت کند. مهارت‌هایی که با توجه به سطح همان شاخه در اخیتار بازیکن قرار می‌گرفتند.

مثلا شخصی که بخش زیادی از بازی را با سلاح‌های بزرگی طی کرده بود که نیاز به حمل با دو دست داشتند، گزینه‌های زیادی در این شاخه در اختیار دارد ولی اگر به سراغ شاخه‌ی دیگری برود که از آن در روند بازی خود بهره نبرده، تنها با یک گزینه محدود روبه‌رو می‌شود.

این سیستم ارتقای شخصیت که در اسکایریم طراحی و به بهترین شکل ممکن اجرا شده بود، باعث می‌شد تا بازیکنان به شکل طبیعی و بدون اینکه کلاس خود را از یک منو انتخاب کنند، به مرور زمان و با تجربه کردن بازی، کلاس خاص خود را بسازند. روندی که در نهایت باعث می‌شد تا تعداد بسیار زیادی از کلاس‌هایی ساخته شود که ترکیبی هستند از مهارت‌های گوناگون و متنوع. کلاس‌هایی گاهاً بی‌همتا که حاصل ساعت‌ها تلاش بازیکنان بودند.

طراحان استارفیلد تلاش کرده‌اند تا با اضافه کردن سیستم چالش‌ها در بخش ارتقای شخصیت، روندی نزدیک به چیزی ایجاد کنند که در اسکایریم به آن رسیده بودند. اینکه بازیکنان را به سمتی سوق دهند که روی مهارت‌های مشخصی متمرکز شوند و شخصیت خود را در مسیر مشخصی ارتقا دهند. امری که نمی‌توانند در حد و اندازه‌ی اسکایریم به آن دست پیداکنند.

علت اصلی این عدم توفیق در رسیدن به آن عمق از سیستم ارتقای شخصیت اختلاف زیاد بین تعداد شاخه‌های موجود در اسکایریم و استارفیلد است. درخت‌های مهارت بازی جدید بتسدا به پنج دسته‌ی متفاوت تقسیم می‌شوند و این در حالی است که اسکایریم ۱۸ شاخه متفاوت دارد که هر کدام از این شاخه‌ها تعداد زیادی گزینه برای ارتقا و پیشرفت در اختیار بازیکن قرار می‌دهد. همین تعداد و تنوع بالا، تضمینی بود بر اینکه به سختی بتوان دو بازیکن را پیدا کرد که پس از ۲۰۰ ساعت گشت و گذار در جهان اسکایریم، به شخصیت‌هایی مشابه رسیده باشند.

اسکایریم با این سیستم ارتقای شخصیت، تاثیر زیادی روی بازی‌های بعد از خود مثل ویچر ۳ گذاشت ولی در ادامه، خود استودیو بتسدا از آن عقب‌نشینی کرد و به سیستم‌های ساده‌تری مثل چیزی که در فال‌اوت ۴ دیدیم بسنده کرد. اتفاقی که اصلا به مزاج طرفداران استودیو خوش نیامد.

در نهایت لازم است تکرار کنم که هدف این متن نه تخریب استارفیلد و سیستم ارتقای شخصیت آن است و نه تکریم بیش از حد اسکایریم. تنها نکته‌ای بود که در زمان تجربه‌ی مخلوق جدید تاد هاوارد و تیمش توجهم را به خود جلب کرد و آن را با شما به اشتراک گذاشتم.

نظر شما چیست؟ شما چه عنصری در بازی استارفیلد را وام‌دار ساخته‌های قبلی این استودیو می‌دانید؟

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • rbm
    rbm | ۹ مهر ۱۴۰۲

    من یک مشکل مسخره با این بازی داشتم، توی شهر اول که با مردم درگیر میشدم، باهام دشمن میشدن و اون شخصیت های اصلی همراه هم دشمن میشدن و توی کات‌سین هم بهم حمله میکردن

مطالب پیشنهادی