از فرش تا عرش: داستان سقوط و رستگاری EA
فکر نمیکنم کسی نیاز به آشنایی با این موضوع داشته باشد. اگر طی چند سال اخیر از اینترنت استفاده کرده باشید، قطعا در مورد الکترونیک آرتز و مشکلاتش اطلاعاتی دارید. یک سری تصمیمات اشتباه و ...
فکر نمیکنم کسی نیاز به آشنایی با این موضوع داشته باشد. اگر طی چند سال اخیر از اینترنت استفاده کرده باشید، قطعا در مورد الکترونیک آرتز و مشکلاتش اطلاعاتی دارید. یک سری تصمیمات اشتباه و کمی هم بدشانسی باعث شد که تاریخچه شرکت EA در این سالها سیاهرنگ شود. البته خب هر داستانی میتواند فراز و نشیبهای متعددی داشته باشد. اگر یک نفر و یا یک شرکت به زمین بیفتد، دلیلی ندارد که دیگر توانایی بلند شدن را نداشته باشد. به هر حال همه ما عاشق بازگشتهای احساسی هستیم و شاید چند سال دیگر داستان رستگاری EA را خودمان از نزدیک ببینیم.
نفوذ و قدرتی که EA در صنعت بازیهای ویدیویی داشت را نمیتوان نادیده گرفت. این استودیو با خلاقیت و کمی خریدهای انحصاری راهش را به دل بسیاری از گیمرها پیدا کرد. اما خب میدانیم که هر موقع هر چیزی جایگاه بلندتری داشته باشد، محکمتر هم زمین خواهد خورد. برای همین هم است که الکترونیک آرتز تا این اندازه منفور شد.
- 1 سقوطی دردناک
- 1.1 ماجرای Battlefront 2
- 1.2 بدنامی در بازیهای ورزشی
- 1.3 نفرتی فراموشنشدنی
- 2 تصمیماتی درست و بازگشتی دوباره
- 2.1 انتخاب خوبی به نام EA Originals
- 2.2 انتشار یک بازی ناقص به نام Battlefield 2042
- 2.3 بازگشتی دوباره؟
- 2.4 تمرکز روی سبکی فراموش شده
- 2.5 بازیهایی با کیفیت درجه یک
- 3 نتیجه تقریبا یک دهه تلاش
سقوطی دردناک
تا قبل از Star Wars: Battlefront 2 میتوان گفت که همه چیز داشت خوب پیش میرفت. مثل هر استودیو دیگری EA هم منتقدان خودش را داشت. اما در کل میتوان گفت که این استودیو در میان گیمرها شهرت خوبی داشت. بازیهای خوب و یک تاریخ بلند مدت باعث شده بود که الکترونیک آرتز جزو بهترین استودیوهای دنیا باشد. شبیهسازهای ورزشی و مجموعه Sims همگی موفقیتهای خیلی خوبی را به دست آورده بودند و مجموعه بتلفیلد هم که به خوبی در حال رقابت با Call of Duty بود. تا اینکه همه چیز خراب شد. یک سری تصمیم اشتباه و کمی هم بدشانسی باعث شدند که شهرت استودیو EA به سرعت به سمت نابودی کامل برود.
ماجرای Battlefront 2
احتمالا اتفاقات و حاشیههای Battlefront 2 را یادتان است. اگر هم یادتان نباشد قطعا اخبار مربوط به آن را شنیدهاید. حالا در ادامه مروری خواهیم داشت بر روی اتفاقاتی که منجر به تصمیمگیری و تعویض مسیر EA شد و خودتان قضاوت کنید. به هر حال در داستان رستگاری EA این شما هستید که باید ببینید آیا این استودیو گناهانش را جبران کرد و یا هنوز هم خیلی به جامعه طرفدارانش بدهکار است.
زمانی که بازی Battlefront 2 وارد بازار شد، مثل بمب صدا داد. این بازی مخاطبانی از تمامی سنین را به خودش جلب کرد. یکی از بزرگترین گروههای طرفدار این بازی، افراد میانسال و کارمند بودند که در دوران کودکی خود عاشق جنگ ستارگان شدند. متاسفانه این گروه، که بخش بزرگی از جامعه هواداری این بازی بودند، زیاد زمان بازی نداشتند. منطقی هم است، به هر حال در بزرگسالی زمان زیادی برای بازی نمیماند. اما این موضوع باعث شد که به بسیاری از اسکینها و هیروهای مختلف دسترسی نداشته باشند، چون برای رسیدن به آنها باید زمان زیادی را در بازی صرف میکردند و چالشهای مختلفی را پشت سر میگذاشتند.
همین موضوع باعث شد که توسعهدهندههای بازی یک سری Loot Box را برای فروش بگذارند و از طریق آنها XP و بسیاری از جوایز دیگر را به صورت پولی به بازیکنان بفروشند. این تصمیم چنان نفرت عمیقی در میان گیمرها ایجاد کرد که هیچکس انتظارش را نداشت. این موضوع که EA پیشرفت را به فروش گذاشت برای خیلی از افراد غیرقابل تحمل بود. البته الکترونیک آرتز به سرعت این Loot Boxها را جمع کرد، ولی خب دیگر کار از کار گذشته بود و کاسه صبر لبریز شده بود. این ضربه بزرگ به EA منجر به آتشی شد که شعلههایش شهرت این استودیو را به طور کلی نابود کرد.
بدنامی در بازیهای ورزشی
همه ما میدانیم که یکی از بزرگترین بخشهای این استودیو مربوط به بازیهای ورزشیاش است. درست است که این بازیها همیشه کیفیت خوبی داشتند، ولی خب متاسفانه هنوز به بخش خوب داستان رستگاری EA نرسیدیم و همین بازیهای خوب هم برای این استودیو خیلی گران تمام شدند. شاید برایتان سوال باشد که چرا؟ خب به دو علت جدا و مهم. یکی این که انحصار EA روی تقریبا تمامی ورزشهای محبوب باعث شده بود که استودیوهای دیگری توانایی رقابت با این استودیو را نداشته باشند و اگر به دنبال کیفیت بودید حتما باید به سراغ الکترونیک آرتز میرفتید. دومی هم به تکراری بودن بازیها برمیگردد.
اگر از طرفداران مجموعه فیفا و یا مدن (Madden) بپرسید، همگی معتقدند که تمامی نسخههای مختلف این بازیها با هم فرق دارند. اما خب بیشتر بازیکنان EA، حتی آنهایی که بازی ورزشی بازی نمیکردند، میگفتند که این بازیها همگی یک سری کپی تکراریاند و صرفا دزدی در روز روشن محسوب میشوند. افراد خیلی زیادی بودند که اصلا با انتشار دوباره یک بازی تکراری با قیمت کامل به صورت سالیانه مشکل داشتند و این کار EA خونشان را به جوش میآورد. آیا حق داشتند؟ شاید، بستگی به این دارد که از کی بپرسید. ولی آیا این کار EA که در بازیهایش یک سری تغییر خیلی کوچک ایجاد کند و با قیمت ۶۰ دلار آن بازی را بفروشد هم درست بود؟ قطعا نه. شاید گیمرها کمی احساسی فکر میکردند و واکنش زیادی به یک سری اتفاق ساده نشان میدادند، ولی خب با یک سری از حرفهایشان هم نمیشد مخالفت کرد.
نفرتی فراموشنشدنی
اگر بخواهم به طور کامل وارد جزئیات بشوم، شاید بیشتر از دو یا سه مطلب طول میکشد؛ برای همین به صورت خلاصه تنها دو مورد از بزرگترین اشتباهات و یا بدشانسیهای EA را توضیح دادم. موضوعات دیگری هم بودند که در کنار آن در حال مشکلسازی بودند، و تمامی این موارد دستهجمعی کاری کردند که این استودیو به منفورترین استودیو دنیا تبدیل شد. سالهای بین ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ برای EA به شدت سخت بود و تقریبا همه به بازیهایشان با نگرشی منفی نگاه میکردند. شاید بازیهایی که در این سالها منتشر شد خوب بودند، شاید هم واقعا بازیهای ضعیف و ناقص بودند؛ در هر صورت هر بازیکنی که میخواست نظرش را در مورد این بازیها ثبت کند، با این تفکر نظرش را مینوشت که EA یک استودیو شیطانی است و این وظیفه ماست که آن را نابود کنیم.
مهم نیست که این طرز تفکری که شکل گرفت درست بود یا نه. قطعا افرادی که از ته قلبشان از الکترونیک آرتز متنفر بودند، دلیلهای خودشان را داشتند. اما همه ما میدانیم که استودیوهای دیگری، مثل بلیزارد و یا یوبیسافت کارهای مشابهی را انجام میدادند ولی خب این EA بود که گرفتار خشم مردم شد. دیگر این استودیو هر کاری میکرد با نفرت مواجه میشد. تمامی بازیهایشان نظراتی منفی دریافت میکردند و دیگر کسی علاقهای به این استودیو نداشت و انگار که دیگر کار از کار گذشته بود.
تصمیماتی درست و بازگشتی دوباره
در همین دوران ناامیدی بود که با یک سری تغییر مسیر و یک سری تغییر مدیریت، داستان رستگاری EA آغاز شد. سران این استودیو به این نتیجه رسیدند که شاید اگر کمی پول خرج کنند و درآمد کمتری از بازیهایشان داشته باشند، شاید بتوانند دل چند درصد از این گیمرهای عصبانی را به دست آورند. اولین تصمیمی که گرفتند هم مربوط به بازی Battlefield V بود. برای جبران ماجرا بازی Battlefront 2، سران این استودیو تصمیم گرفتند که هیچ بسته الحاقی پولیای را در این بازی نداشته باشند.
کافیست نگاهی به تمامی بازیهای بزرگ و کوچک شوتر امروزی بیندازید. به راحتی میتوانید ببینید که برای کوچکترین نقشه و یا ماموریت جانبی اضافیای باید مبلغ زیادی را پرداخت کنید. حالا نگاهی به BFV بیندازید تا ببینید که استودیو الکترونیک آرتز چگونه به قولی که داد، عمل کرد. شاید خیلی بزرگ نبود. چندان تاثیر زیادی هم نداشت، ولی قدم اول خوبی بود.
شاید در چند سال اولی که EA شروع کرد که مسیر درستی را پیش بگیرد، چندان تاثیری روی نفرتی که مردم در موردش حس میکردند، نداشت. اما خب این استودیو مصمم بود که کار درست را انجام دهد. آیا این تصمیم به خاطر درآمد نهایی خودشان بود؟ احتمالا بله، قطعا برای آنها کیف پول گیمرها برایشان مهمتر از احساساتشان است. اما آیا این مسیر، راهی بود که هم بازیکنان از آن سود میکردند و هم خود EA؟ خودتان در ادامه قضاوت کنید.
انتخاب خوبی به نام EA Originals
پروژه EA Originals یک ایده خیلی عالی بود که سود مالیای برای EA نداشت، ولی محبوبیتش را دوچندان کرد. در این پروژه EA به سراغ توسعهدهندههایی ضعیف و بدون بودجه میرفت و به پیشنهادهای آنها برای ساخت یک بازی گوش میداد. اگر به نظرشان بازی خوبی بود، سرمایه کافی برای ساخت بازی را به آن توسعه دهنده میدادند. چنین کارهایی توسط شرکتهای بزرگ خیلی عادی است. همیشه شرکتهای ناشر تمامی امتیاز بازی را حفظ میکنند و سود بیشتر بازی به جیبشان میرود. تنها چیزی که نصیب توسعهدهندهها میشود هم مبلغی است که در قرارداد با ناشر بازی مشخص کرده بودند.
اما EA این مسیر را پیش نگرفت. به جای آن صرفا یک بودجهای را به توسعهدهندهها میداد تا بازی را بسازند و تمامی تبلیغات مربوط به بازی را هم خودش انجام میداد. بعد از انتشار بازی هم نهتنها تمامی امتیاز قانونی بازی را به خود توسعهدهندهها میداد، بلکه از فروش بازی هم هیچ سودی دریافت نمیکرد و تنها مبلغ سرمایهگذاری اولیه خودش را برمیداشت. در حقیقت در طول این پروژه EA یک سری استودیو کوچک را پیدا میکرد که پتانسیل بالایی داشتند و به آنها کمک میکرد تا به این پتانسیل دست پیدا کنند. این قدم شاید مهمترین قدم داستان رستگاری EA بود که تا حدود خیلی زیادی نظر عموم را نسبت به این استودیو عوض کرد.
انتشار یک بازی ناقص به نام Battlefield 2042
هرگز لحظه دیدن اولین تریلر از بازی Battlefield 2042 از یادم نمیرود. مدتها بود که EA تبلیغ این بازی را میکرد و قول داده بود که به دوران اوجش برگردد. به قدری شور و هیجان برای این بازی زیاد بود که چندین هزار نفر به صورت زنده اولین تریلر این بازی را از خانههایشان تماشا کردند. چیزی که دیدیم از تمامی انتظاراتمان بهتر بود. این بازی قرار بود که یک انقلاب بزرگ ایجاد کند، ولی خب همه پایان این داستان را میدانیم. شاید مشکل از تیم DICE بود. شاید مشکل میزان هیجانی بود که الکترونیک آرتز برای یک بازی ناقص و ناتمام به وجود آورده بود. ممکن هم هست که مشکل از عجله این شرکت برای انتشار بازی بود. در هر صورت Battlefield 2042 وارد بازار شد و همه را ناامید کرد.
بازگشتی دوباره؟
شاید ماجرا EA Originals کمی نظر مردم را نسبت به این استودیو بهتر کرده بود، ولی با انتشار آخرین نسخه از بتلفیلد انگار که EA دوباره به سال ۲۰۱۶ برگشت. نفرت از این شرکت سر به فلک کشید و تمامی فضاهای مجازی پر شد از شوخیها و انتقادهای هوشمندانه به EA. برای این بازی همه چیز باید خوب پیش میرفت ولی همه چیز تنها بدتر شد. پرفورمنس بازی افتضاح بود، تعداد باگها و از ویژگیهای گیمپلی بازی بیشتر بودند، سرورها مشکل داشتند و در کل اصلا بازی لذتبخشی نبود. شاید هر استودیو دیگری بود اینجا تسلیم میشد. ما واکنش بتسدا به بازی Fallout 76 را دیدیم و به خاطر داریم. خیلیها معتقد بودند که فروش این بازی برای 60 دلار خودش جرم است. اما EA تسلیم نشد. نهتنها تسلیم نشد بلکه این بازی را بالاخره به یک عنوان شوتر خوب تبدیل کرد.
استودیو DICE که توسعهدهنده مجموعه بتلفیلد است، نفرت خیلی زیادی را به خاطر این عنوان آخرش دریافت کرد. این استودیو رسما هیچ انگیزهای برای ادامه کار نداشت و بازیشان یکی از بدترین بازیها تاریخ از نظر مردم بود. با این حال برای چندین ماه تلاش کردند و ذره ذره این فاجعه بزرگ را به یک بتلفیلد عالی تبدیل کردند. باگهای بازی برطرف شد و گیمپلی آن هم شدیدا بهتر شد. درست است که هنوز هم انتشار یک بازی ناقص اشتباهی بزرگ برای EA محسوب میشود، ولی حداقل الان این بازی ناقص یکی از بهترین عناوین شوتری است که میتوانید بازی کنید. آیا این بازگشت یک امتیاز مثبت در داستان رستگاری EA محسوب میشود و یا همان اشتباه اولیه DICE و EA باعث میشود که دیگر راه برگشتی وجود نداشته باشد؟ تصمیمش با شما.
تمرکز روی سبکی فراموش شده
میدانید در دنیا بازیهای امروزی جای چه سبکی خالیست؟ در میان این همه رویداد و بتل پسهای مختلف و آپدیتهای رنگارنگ جای بازیهای تک نفره واقعا خالیست. درست است که بازیهایی مثل Baldur's Gate 3 و Elden Ring هستند که داستانی بسیار زیبا در در دنیایی که قابلیت چند نفره دارد تعریف میکنند؛ اما حتی همین بازیها که تجربه شخصی و داستان را به عنوان تمرکز اصلی انتخاب میکنند هم بسیار کمیاباند.
یکی از سخنگوهای خود EA بود که یک بار گفت :«دنیا بازیهای تک نفره تمام شده است. دیگر کسی در بازیها به دنبال یک تجربه تک نفره نیست.» همانطور که انتظار دارید، این شخص با مقدار خیلی زیادی توهین مواجه شد و در نهایت هم از EA اخراج شد. ولی حرفش تقریبا درست بود. اگر استثناها را در نظر نگیریم، دنیا بازیهای تک نفره دیگر زنده نیست. با این حال شرکتها و استودیوهایی هستند که سعی دارند این موضوع را تغییر دهند؛ و یکی از این شرکتها هم الکترونیک آرتز است.
کافیست نگاهی به Dead Space بندازید. این بازی یک تجربه عالی از یک داستان خوب و فضاسازی عالی را به شما هدیه میدهد. از طرف دیگر Titanfall 2 را داریم که شاید یکی از زیباترین و احساسیترین داستانهای تاریخ بازیهای ویدیویی را داشته باشد. این بازی بخش چند نفره دارد، ولی قویترین قسمت این بازی داستانی است که در قسمت تک نفره تجربه میکنید. مجموعه Jedi هم که دیگر نیازی به معرفی ندارد. البته بازیهای دیگری هم هستند ولی خب منظورم این است که همین EA در گذشته جزو شرکتهایی بود که منتظر مرگ بازیهای تک نفره و سود بیشتر نشسته بودند. اما الان اگر نگاه کنید میبینید که این شرکت جزو پرچمداران سبک تک نفره است. اینکه صرفا به خاطر سود شخصی خودش است و یا جدا میخواهد گناهانش را جبران کند را ما نمیدانیم؛ و راستش فرقی هم ندارد. به هر حال به نفع ما تمام میشود.
بازیهایی با کیفیت درجه یک
میخواهم یک سوال از شما بپرسم که اگر خوب به آن فکر کنید شاید حتی نظر شما را هم در مورد EA عوض کند. آیا میتوانید یکی از بازیهای بد این استودیو را که اخیرا منتشر شده است را نام ببرید؟ منظورم از بد هم بازیهای سلیقهای نیست. ممکن است شما به طور کلی از بازیهای شبیهسازی لذت نبرید و با مجموعه Sims مشکل داشته باشید. منظورم از بد این است که یک بازی از نظر داستانی، محتوایی و یا گیمپلی ناقص باشد و بازیکنان سبکش از آن نتوانند لذت ببرند. جواب این سوال میتواند مشخص کند که اگر شما هم از منتقدان بزرگ EA هستید، آیا دلیلی برای این نفرت دارید و یا صرفا شما هم قربانی رسانهها شدهاید.
شاید این مورد یک تلاش مستقیم برای افزایش محبوبیتش و یا جبران گناهانش نبود. به نظر میرسد که EA صرفا قصد داشت که بازیهایی را منتشر کند که واقعا کامل باشند و جای نقصی در آن باقی نگذارد. این بخش از داستان رستگاری EA ممکن است کاملا شانسی باشد و شاید هم یک نقشه خیلی عالی بود. الکترونیک آرتز با انتشار بازیهای خوبی مثل مجموعه Jedi و یا It Takes Two محبوبیت نسبتا خوبی پیدا کرد.
نتیجه تقریبا یک دهه تلاش
از همان اول هم مشخص بود که تغییر نظر مردم کار سادهای نیست. شرکت EA هم به هیچ عنوان بیگناه نبود و اشتباهات خیلی زیادی را مرتکب شد. هنوز هم مشکلات مربوط به بازیهای ورزشیاش و یا بستههای الحاقی بسیار زیاد مجموعه Sims این شرکت سر جایش است. اما خب نمیتوانیم مسیر خوبی که پیش گرفت را هم به طور کامل نادیده بگیریم. شاید از نظر بسیاری از شما، این داستان رستگاری EA هیچ اهمیتی ندارد و صرفا یک سری تصمیم اشتباه دیگر از سوی این شرکت بود. ولی تا حد خیلی زیادی نظر مردم در مورد EA عوض شده و دیگر از این شرکت و استودیوهایی که دارد نفرت ندارند.
شاید الکترونیک آرتز هنوز هم اعتماد کاملی که در اوایل قرن بیست و یکم داشت را به دست نیاورده است. شاید هرگز هم این اعتماد را نتواند بازسازی کند. اما خب تلاشی که کرد و عناوین بسیار خوبی که از این شرکت، طی چند سال گذشته دیدیم قطعا تاثیر خود را داشتهاند. EA برای نزدیک به ده سال تلاش کرد تا بهترین و کاملترین بازیهای ممکن را منتشر کند تا شاید نظر مردم را بتواند بعد از مدتها، در مورد خودش، مثبت کند. اینکه آیا در این مسیر موفق شد و یا هنوز هم از این شرکت به عنوان شیطان صنعت گیم یاد میشود کاملا به خود شما برمیگردد. نظر شما چیست؟
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
تریلر BF 2042 یکی از بهتین تریلر هاییه که دیدم اما خب خود بازی ....
مدال افتخار
افسوس 🥺