ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم
فیلم سینمایی

نقد فیلم Freelance؛ ببینید و فراموشش کنید!

گاهی به هر دلیلی تلاش ما برای انجام کاری، خوب از آب درنمی‌آید و در آن هیچ خبری از شگفتی، شور و شوق، غافلگیری و نتیجتاً احساس لذت، نیست. خیلی از اجزا با هم هماهنگی ...

حمزه سروری
نوشته شده توسط حمزه سروری | ۲۱ آذر ۱۴۰۲ | ۲۰:۳۳

گاهی به هر دلیلی تلاش ما برای انجام کاری، خوب از آب درنمی‌آید و در آن هیچ خبری از شگفتی، شور و شوق، غافلگیری و نتیجتاً احساس لذت، نیست. خیلی از اجزا با هم هماهنگی ندارند، ایده اولیه خوب پرداخته نمی‌شود، شاید حتی ایده‌ از همان ابتدا ناقص بوده باشد. در کار ما، همه چیز خبر از عدم نظم و عدم برنامه صحیح می‌دهد. چنین فعالیتی را بهتر است هر چه زودتر از ذهن خود پاک کنیم و رو به جلو حرکت کنیم تا دیگر اثری از آن باقی نماند. فیلم Freelance، به کارگردانی پیر مورل (Pierre Morel)، چنین احساسی به بیننده منتقل می‌کند و دقیقاً مثل هر کار آشفته و فکر نشده‌ای، بهتر است هر چه زودتر از آن گذر کنیم.

فیلم فری‌لنس توسط کمپانی Relativity Media، تهیه شده است و بودجه‌ای 40 میلیونی برای به نمایش درآوردن آن بر روی پرده سینما در اختیار داشت. فیلم‌نامه توسط یاکوب لنتز (Jacob Lentz) کم‌تجربه نوشته شده، که در واقع اولین تلاش او در هالیوود محسوب می‌شود.

با این حال، زمانی که نگاهی کوتاه به اطلاعات فیلم می‌اندازیم، مسلماً مهم‌ترین نکته‌ای که به نظر می‌رسد، حضور بازیگرانی همچون جان سینا (John Cena) و الیسون بری (Alison Brie) در این فیلم است. یک سوال هم به ذهنمان خواهد رسید: آیا جان سینا دوباره در انتخاب فیلم، خوب عمل نکرده است؟

وکیل، محافظ، منجی آمریکایی!

نقد فیلم

داستان فری‌لنس، درباره شخصی به نام میسن پتیت (Mason Petits) با بازی جان سینا است که پس از خروج از نیروهای ویژه، به وکالت روی آورده و زندگی زناشویی تقریباً ناموفقی را با همسر خود پشت سر می‌گذارد؛ او احساس می‌کند این شغل و این سبک زندگی مناسبش نیست و در نتیجه به سوی یک بحران درونی سوق داده می‌شود. در همین حین، دوستی قدیمی، به میسن پیشنهاد کار حفاظت از خبرنگاری بین‌المللی می‌دهد و میسن نیز که فکر می‌کند زندگی آرام و شغل وکالت مناسب او نیست پس از مدتی تأمل این کار را قبول می‌کند.

این شغل کارمزدی (= فری‌لنسینگ)، ما را به دل جریانات سیاسی کشوری خیالی به نام پالدونیا می‌برد؛ جایی که کلیر ولینگتون (با بازی الیسون بری) می‌بایست مصاحبه‌ای مهم با رهبر این کشور انجام دهد و صدای آن‌ها را به گوش دنیا برساند. رهبر دیکتاتور پالدونیا، یعنی خوان ونگاس (با بازی خوان پابلو رابا) همزمان باید با اغتشاشات درونی کشورش و کودتای انقلابی‌های مسلح نیز دست و پنجه نرم کند. میسن پتیت که در ابتدا تنها محافظ کلیر است، اما به مرور ناجی کشور پالدونیا می‌شود و آن را از دست سرمایه‌گذاران خارجی و کسانی که استخدامش کرده‌اند، نجات می‌دهد.

بخشی از داستان به روابط بین شخصیت‌ها می‌پردازد و بخش دیگر آن ما را سرگرم اتفاقات سیاسی پالدونیا می‌کند؛ هر دوی این خطوط داستانی مشکلاتی واضح دارند و با کمی تعمق می‌توان حفره‌های داستانی متعددی پیدا کرد که نشان می‌دهد فیلم‌نامه آنقدرها چفت و بست محکمی ندارد.

داستانی پر از حفره!

نقد فیلم

خیلی جاها احساس می‌کنیم که داستان شالوده‌ی فکر شده‌ای ندارد؛ مثلاً می‌توان به رابطه‌ی میسن و همسرش اشاره کرد؛ آن‌ها می‌خواهند از هم جدا شوند، اما فیلم دلیل محکمی به ما نمی‌دهد. همسر او هنگام جدایی میسن برای انجام مأموریت، دو دل می‌شود و خیلی زود عقیده خود را نسبت به میسن تغییر می‌دهد که باز کمی سطحی به‌نظر می‌رسد. حتی، احساس نزدیکی آن‌ها پس از بازگشت میسن نیز خوب پرداخته نمی‌شود.

 همچنین، در ابتدا به‌نظر می‌رسد که رابطه زناشویی ناموفق میسن، منجر به پی‌ریزی رابطه میسن و کلیر می‌شود، اما آن هم به سرانجام نمی‌رسد. شاید نویسنده درون‌مایه‌ی وفاداری را مد نظر داشته است، یا شاید هم رده‌بندی سنی PG دست و پا گیر شده، با این حال دوگانگی و میانمایگی مشخصی در روابط دیده می‌شود.

در ارائه کودتای پالدونیا، فیلم کمی بهتر به‌نظر می‌رسد، اما هنوز از مشکلات عمیقی رنج می‌برد. خاک کشور پالدونیا دارای مقادیر بسیار زیادی از فلزات باارزش است و به همین دلیل در رأس توجه کمپانی‌های چند-ملیتی قرار گرفته. در واقع با درون‌مایه‌ی استعمار و استقلال کشورهای جهان سومی روبرو هستیم. با این حال نمی‌توان انکار کرد که داستان فیلم، همان کلیشه‌ی همیشگی فیلم‌های هالیوودی را ارائه می‌کند؛ یعنی کلیشه‌ی قهرمان نجات‌دهنده‌ی آمریکایی که برای ایجاد ثبات در کشوری دیگر، الزامی‌ به‌نظر می‌رسد! میسن پتیت، در نقش قهرمان پالدونیا ظاهر می‌شود و چندین بار خوان ونگاس را از مهلکه نجات می‌دهد.

تناقضات و سوالاتی درباره‌ی دیدگاه نهایی فیلم هم وجود دارد، که با پایان‌بندی آن تشدید می‌شوند! مثلاً، دیدگاه نهایی فیلم درباره میهن‌پرستی چیست؟ بالاخره ونگاس یک دیکتاتور شرور است یا یک منجی؟ جایگاه کمپانی‌های بین‌المللی در این میان چیست؟ آیا این فیلم رویکردی انتقادی نسبت به مسئله‌ی استعمار دارد؟ افشاگری کلیر ولینگتون، در تناقص با دیدگاه‌های آنارشیستی او نیست؟

از منظری انتقادی، فیلم برای اشخاص آشنا به چنین مسائلی، ابداً راه‌حل‌های مناسبی ارائه نمی‌دهد؛ اصلاً از همان ابتدا گیج و بدونِ دیدگاه مشخصی به‌نظر می‌آید. گاه حتی ممکن است فکر کنیم که سازندگان چنین مسائلی را نشان داده‌اند تا فیلم از نظر سواد، کمی بهتر بنظر برسد. اما نمی‌توان انکار کرد که تنها با نمایش یکجور نما روبرو هستیم و هیچ عمقی برای این نما در نظر گرفته نشده.

یکی دیگر از درون‌مایه‌های فیلم فری‌لنس، خبرنگاری و اهمیت نقش خبرنگار می‌باشد. شاید اگر فیلم تا این حد از نظر ژانر گیج به‌نظر نمی‌رسید و می‌توانست با جدیت بیشتری روی این موضوع مانور بدهد، شاهد پیامی مشخص و انسان‌دوستانه می‌بودیم. اما عدم جدیت باعث می‌شود این درون‌مایه‌ی مهم به حاشیه رانده شود و تنها در لحظاتی کوتاه توان ابراز خودش را داشته باشد.

عکاسی با آیفون در حین مبارزه!

نقد فیلم

با توجه به رده‌بندی سنی PG و سبک فیلم، می‌توان در رابطه با محتوای داستانی و مشکلات فیلم‌نامه کمی آسان گرفت. ولی زمانی که از نظر ژانر هم به فیلم نگاه می‌کنیم، فری‌لنس راضی کننده نیست.  

شوخی‌های خوان ونگاس درباره میسن پتیت (که به فرانسوی می‌شود «سازه‌ی کوچک»)، بی‌مزه به‌نظر می‌رسند؛ در واقع کارکتر کاکی‌فانی ونگاس، با دیدگاه‌های ایدئالیستی او درباره وطنش پالدونیا تناقض دارد و نشان می‌دهد نویسندگان نتوانسته‌اند شخصیتی یک‌پارچه از او بسازند.

شاید عکاسی‌های کلیر ولینگتون با آیفون، در صحنه‌های مبارزه و صحنه سقوط مبارزه کمی جالب و حتی نمادین باشد، اما آنقدر خوب پیاده نشده که تبدیل به امضای فیلم بشود.

صحنه‌های اکشن فیلم راضی‌کننده نیستند و گاهی برنامه‌ریزی برای رسیدن به آن‌ها باعث ایجاد پلات هول می‌شود! مثلاً سکانسی وجود دارد که کلیر، بدون داشتن مهارت کافی در اسب‌سواری باید از دست سربازان شورشی فرار کند و نهایتاً به دلیل سوارکاری بلد نبودن، اسیر می‌شود؛ در این سکانس واقعاً دلیلی وجود نداشت که کلیر و میسن با اتومبیل از مهلکه نگریزند! سازندگان خواسته‌اند، صحنه‌ای جالب و در عین حال مهیج بسازند ولی به قوی بودن پس زمینه داستانی توجهی نکرده‌اند. این موضوع برای اکثر صحنه‌های اکشن فیلم، صدق می‌کند و همواره به نظر می‌آید داستان وسیله‌ای است تا سکانس‌های نه چندان مهیج اکشن را مشاهده کنیم.

همچنین باید اشاره کرد که رده‌بندی سنی PG، باعث شده صحنه‌های اکشن فیلم فری‌لنس از خشونت کافی برخوردار نباشند، با وجود کشتارهای زیاد در صحنه‌های نهایی، خون کمی وجود دارد.

جان سینا، در نقش میسن پتیت از معدود نقاط قوت فیلم می‌باشد؛ تصور گزینه‌ای مناسب‌تر از او برای بازی کردن در نقش یک مأمور ویژه و محافظ تنومند که از شوخ طبعی بی‌بهره نباشد، واقعاً سخت است. به بازی الیسون بری و خوان پابلو رابا نیز نمی‌توان خرده‌ گرفت و اگر هم مشکلی یا تناقضی وجود داشته باشد در نویسندگی شخصیت آن‌هاست.

فیلمی برای فراموش کردن

نقد فیلم

با وجود تمام خرده‌گیری‌های انجام شده نسبت به داستان، مشکلات متعدد فیلم در ارائه‌ی مضامین خود و کارگردانی نه چندان خوب صحنه‌های اکشن، نمی‌توان انکار کرد که Freelance قادر است بیننده را پای خود نگه دارد. مشخصاً زمانی که چنین فیلمی را برای تماشا انتخاب می‌کنیم انتظارات چندانی از آن نداریم و برای تفریحی کوتاه دنبالش می‌کنیم. بیننده اگر کمی سخاوت‌مند باشد و خرده‌گیری نکند احتمالاً تا انتها این فیلم را دنبال خواهد کرد و سرگرم خواهد شد. مسلماً بعدها از آن به عنوان اثری خاطره‌انگیز یاد نخواهد کرد و خیلی زود فراموش می‌شود.

به‌طور کلی Freelance فیلمی می‌باشد که از مشکلات متعددی در زمینه‌های متفاوت رنج می‌برد؛ از حفره‌های داستانی متعدد گرفته تا عدم یکپارچگی در ارائه پیام خود و تا صحنه‌های اکشن نه چندان مهیج. به دلایل بسیاری نمی‌توان آن را «با کیفیت» قلمداد کرد. شاید حضور بازیگری مثل جان سینا، محرک مناسبی برای تماشای فری‌لنس باشد، اما مسلماً کافی نیست. در نهایت، نویسنده‌ی این مطلب پیشنهاد می‌کند وقت خودتان را صرف تماشای فیلمی بهتر کنید!

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی