ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

A Hideo Kojima Game - Snatcher
اخبار و مقالات

نگاهی به بازی‌های Snatcher و Policenauts | آثار فراموش‌شده هیدئو کوجیما

بدون شک ریدلی اسکات نه‌تنها یکی از نام‌های بزرگ سینما، بلکه یکی از تاثیرگذارترین چهره‌ها در دنیای سرگرمی‌ست. از خلق آثاری مثل گلادیاتور و بیگانه (Alien) گرفته تا جدیدترین ساخته او یعنی فیلم ناپلئون، همگی ...

علیرضا طالقانی
نوشته شده توسط علیرضا طالقانی | ۲۷ آذر ۱۴۰۲ | ۲۲:۰۰

بدون شک ریدلی اسکات نه‌تنها یکی از نام‌های بزرگ سینما، بلکه یکی از تاثیرگذارترین چهره‌ها در دنیای سرگرمی‌ست. از خلق آثاری مثل گلادیاتور و بیگانه (Alien) گرفته تا جدیدترین ساخته او یعنی فیلم ناپلئون، همگی جزو بزرگترین آثار دنیای سرگرمی هستند که تاثیرات زیادی بر بخش‌های مختلف گذاشته است. یکی از ساخته‌های همین کارگردان بزرگ، فیلم Bladerunner است. اثری که زیرژانر سایبرپانک را وارد عصر جدیدی کرد و تحول بزرگی برای ژانر علمی تخیلی (Sci-Fi) ایجاد کرد. اما در این بین شاید ندانید که یکی از بزرگترین نام‌های صنعت بازی‌های ویدیویی هم از اثر جاودانه ریدلی اسکات الهام گرفته است. آثار فراموش شده هیدئو کوجیما که Snatcher و Policenatus نام دارد.

این روزها همگی کوجیما را به سری متال گیر یا جدیدترین ساخته او یعنی Death Stranding می‌شناسند. اما کوجیما هم به مانند اکثر توسعه‌دهندگان بازی‌های ویدیویی مسیر طولانی را گذرانده تا به جایگاهی که امروز دارد برسد. از طرفی به واسطه ساخته جدید استودیوی لهستانی سی‌دی پراجکت، حالا گیمرهای بیشتری با زیرژانر سایبرپانک آشنا هستند و این یک بهانه برای یادداشت امروز است. در این یادداشت از ویجیاتو قصد داریم تا نگاهی به بازی‌های قدیمی هیدئو کوجیما بیندازیم که بی‌ارتباط به زیرژانر سایبرپانک نیستند و تاثیرگذاری خودش را بر گسترش فرنچایزی مثل متال گیر داشته است. با ما همراه باشید.

نگاهی به بازی Snatcher


بازی Snatcher - آثار فراموش شده هیدئو کوجیما

اول بیاییم تا به عنوان Snatcher نگاهی بیندازیم. معمولا آثار ساخته شده توسط هیدئو کوجیما در یک فضای سورئال یا علمی تخیلی روایت می‌شوند. با این حال، این قصه‌ها توجه ویژه‌ای به مسائل اجتماعی و به خصوص موضوعات انسانی دارد و همیشه پیامی در آن‌ها نهفته شده است. بازی Snatcher هم از این قاعده مستثنی نیست. همان‌طور که فیلم بلید رانر هم از این موضوع خارج نیست. بازی اسنچر با الهام‌گیری مستقیم از بلیدرانر ساخته شده است. فیلم ریدلی اسکات در سال ۱۹۸۲ ساخته شد و پس از این تاریخ، تعداد آثار علمی تخیلی بسیار بیشتر شد.

کوجیما پس از ساخت اولین بازی سری متال گیر، در سال ۱۹۸۸ سراغ ساخت بازی Snatcher رفت. این بازی ابتدا برای کنسول MSX منتشر و بعدها به واسطه کنسول Sega CD به دست مخاطبان غربی هم رسید. این بازی در اصل یک اثر Point and Click است و ساختار هنری آن به مانند رمان‌های گرافیکی است. وقایع بازی در سال ۱۹۴۷ و در شهر نئو کوب سیتی (Neo Kobe City) روایت می‌شود؛ جایی که بازیکن هدایت کاراکتر جیلیان سید (Gillian Seed) را برعهده دارد. کارآگاهی که وظیفه دارد تا رد یک سلاح زیستی (Bioweapon) را بگیرد و اسنچرها که می‌توانند شکل انسان را به خود بگیرند را شناسایی و شکار کند. کاملا واضح است که این اثر یک الهام‌گیری مستقیم از فیلم بلیدرانر است. در بلیدرانر، کاراکتر اصلی یعنی ریک دکارد (با نقش‌آفرینی هریسون فورد) یک بلیدرانر است که وظیفه دارد تا رپلیکانت‌ها (Replicant) که ربات‌هایی یاغی هستند و خارج از سیستمی که انسان برای آن‌ها تعریف کرده قرار دارند را شکار کند. اگرچه که در این میان الهام‌گیری از فیلم Invasion of the Body Snatcher (ساخته سال ۱۹۵۶) هم کاملا مشهود است.

ساتوشی یوشیوکا (Satoshi Yoshioka) که یکی از طراح‌های بازی بود در مصاحبه‌ای با رسانه کوتاکو گفت:«ما الهام‌گیری‌های زیادی از بلید رانر، ترمیناتور و Alien داشتیم. ما از طرح‌های گرافیکی استفاده کردیم تا ادای احترامی به فیلم‌ها داشته باشیم.»

بازی اسنچر هیدئو کوجیما

کارآگاه سید در این بازی از فراموشی رنج می‌برد و تنها راه درمان این معضل، شکار اسنچرهاست. سید درست به مانند دیگر پروتاگونیست‌های بازی‌های کوجیماست؛ فردی که تکه‌ کلام‌های خاص خودش را دارد و از طرفی هر آنچه که به او گفته شده را مدام به گوش دیگر کاراکترهای بازگو می‌کند. او برای رسیدن به یک سرانجام، عضو گروهی به نام Junker می‌شود که ماموریتش از بین بردن تمامی اسنچرها است. سید یک کاراکتر پیچیده است؛ او علاوه بر آن که در انجام کارهایش فردی جدی‌ست، شوخ‌طبعی خاص خودش را هم دارد. به گفته یوشیوکا، کوجیما قصد داشت تا سید را شوخ‌طبع جلوه دهد تا تفاوت او با دیگر کاراکترها (که اکثرا ربات هستند) مشخص شود و او ماهیت انسانی به خود گیرد. تنها راه نشان دادن این احساسات هم فقط جلوه‌های گرافیکی بود و کوجیما به مانند کات‌سین‌های سینمایی بازی‌های اخیرش، حساسیت و توجه زیادی به کیفیت تصاویر گرافیکی داشته است.

یکی از کارهای جذاب و خلاقانه کوجیما در آن دوران، این بود که عملا یکی از باس‌فایت‌های بازی را در قالب یک کات‌سین تعاملی به مرحله اجرا درآورده بود. یا در جایی دیگر بازیکن کاملا شاهد یک صحنه اکشن سینمایی بود و موسیقی عملی تخیلی همراه با نوای ساز ساکسیفون در پس‌زمینه پخش می‌شود. بسیاری هیدئو کوجیما را به صحنه‌های سینمایی طولانی‌مدتش می‌شناسند و باید بگویم که Snatcher هم دقیقا این امضای کوجیما را دارد.

حتی پایان‌بندی بازی Snatcher هم درست به مانند دیگر آثار کوجیما عمل می‌کند. تنش در ساعات پایانی بازی اوج می‌گیرد و پیچش داستانی دقایق پایانی، کل دیدگاه شما نسبت به داستان و کاراکترهای بازی را تغییر می‌دهد. تمامی این موضوعات نشان می‌دهد که این عنوان از بسیاری از رقیبان خودش در آن دوران جلوتر بود و قدمی برای شکل‌گیری داستان‌گویی نوین در بازی‌های ویدیویی بود. داستان‌گویی که آثار آن بعدها در بدنه سری متال گیر هم دیده شد و مشخص بود که اسنچر یک عنوان آزمایشی برای خود کوجیما بود.

نگاهی به بازی Policenauts


بازی Policenauts - بازی هیدئو کوجیما

پس از ساخت بازی اسنچر، کوجیما به سراغ ساخت بازی Policenauts رفت. عنوانی که در سال ۱۹۹۰ عرضه شد و هرگز راه خودش را به خارج از مرزهای کشور ژاپن پیدا نکرد و هیچ نسخه انگلیسی‌ زبانی از آن منتشر نشد. حتی کوجیما در مقطعی ایده ساخت بازی دوم را هم در ذهنش داشته اما به خاطر پروژه‌های متال گیر هرگز سراغ اجرای این ایده نرفت.

عنوان جدید کوجیما هم در یک فضای علمی تخیلی روایت می‌شد. در سال ۲۰۱۵، مامور پلیسی به نام جاناتان اینگرام (Jonatan ingram) تحت گروهی به نام Policenauts تعلیم داده می‌شود تا به عنوان یک فضانورد به یک ایستگاه فضایی و سیاره‌ای به نام Beyond Coast برود و از آنجا محافظت کند. اینگرام طی یک حادثه‌ای به مدت ۲۵ سال ناپدید می‌شود و همه گمان می‌کنند که او مرده است. اما اینگرام به واسطه تجهیزات پیشرفته‌ای که داشته زنده مانده و در سال ۲۰۴۰ به لس آنجلس برمی‌گردد و سراغ همسرش لوراین (Lorraine) می‌رود. اما لوراین که تصور می‌کرده اینگراد کشته شده، باری دیگر ازدواج کرده و حالا همسر جدیدش طی یک حادثه عجیبی ناپدید شده است. جاناتان اینگراد تصمیم می‌گیرد تا به دنبال همسر گمشده لوراین برود اما چیزی نمی‌گذرد که خود لوراین توسط یک گروه خلافکار کشته می‌شود و اتفاقات عجیب و غریب آغاز می‌شود.

جالب است بدانید که کوجیما این ایده داستان را به این خاطر انتخاب کرد چرا که تویوهیرو آکیاما در سال ۱۹۹۰ تبدیل به اولین فضانورد ژاپنی می‌شود که به فضا می‌رود. همچنین در همان دوران بحثی در ژاپن درباره مسئله پیوند اعضا شکل گرفته بود که منجر به دزدی اعضای بدن انسان‌ها شد. تمامی این المان‌ها در این بازی دیده می‌شود چرا که اینگراد در طول این پرونده متوجه می‌شود که با یک گروه جنایی قاچاق اعضای بدن انسان روبروست که قرار است اعضای بدن انسان‌هایی که در فضا حضور داشتند را قاچاق کنند و بدزدند.  در دهه ۹۰ میلادی، تحقیقات زیادی از سوی ناسا منتشر شده بود که تاثیرات محیط فضایی بر اعضای بدن انسان را مورد بررسی قرار می‌داد و کوجیما از آن ایده گرفته بود.

بازی Policenauts - هیدئو کوجیما

بازی Policenatus المان‌های داستانی Snatcher را تکامل داد و فضای داستانی خودش را به سمت و سویی متفاوت برد. حالا بازیکنان بیشتر با یک داستان کارآگاهی نوآر (Noir) یا بهتر بگوییم یک اثر Hard Boiled روبرو بودند که در یک فضای علمی تخیلی جریان داشت و به نظر می‌رسد که کوجیما سعی داشته تا این بازی دیگر در یک دنیای سایبرپانکی جریان نداشته باشد تا اثری متفاوت و خلاقانه شکل گیرد. اگرچه که با نگاهی به فضای داستانی و البته تعریف دیالوگ‌ها، می‌توان متوجه شد که این بازی، تاثیرگذاری مستقیمی بر سری جدید متال گیر و به خصوص بازی Metal Gear Solid 2 داشت.

شاید Policenauts و حتی بازی Snatcher آثاری انقلابی به نظر نمی‌آید اما باید نگاهی متفاوت داشته باشیم و به این آثار نسبت به همان سالی که منتشر شده‌اند نگاهی بیندازیم. البته که تا به همین امروز هم آثار Point and Click آن‌طور که باید فروغ چندانی ندارند و هرچند سال یک بار اثری منتشر می‌شود که شایسته توجه زیادی است. اما این ایده خلاقانه تعاملی بازی که باعث می‌شد تا بازیکن نقشی جدی در صحنه‌های اکشن و مبارزه‌ها داشته باشد بر بازی‌های بعد از خودش تاثیر زیادی گذاشت و شاید همچنان یک منبع الهام برای سازندگانی باشد که ایده ساخت یک بازی کلیک و اشاره را در ذهن‌شان دارند. به طور مثال صحنه‌ای در بازی Policenauts وجود دارد که کاملا به مانند یک بازی شوتر اول شخص است و بازیکن باید با کنترل کردن سلاح به اهداف مختلف شلیک کند. خلق چنین ساختاری در قالب یک طراحی گرافیکی بسیار خوب از آب درآمده و برای طرفداران امروزی عناوین کوجیما می‌تواند اثری جذاب باشد.

امضای هیدئو کوجیما


هیدئو کوجیما

همان‌طور که پیش‌تر در یادداشت اشاره کردیم، ساخته‌های کوجیما توجه ویژه‌ای به مسائل انسانی و اجتماعی دارد. از عنوان MGS2 بگیریم که روابط انسانی و آنچه که در آینده برجا می‌گذاریم را مورد نقد قرار می‌دهد تا اثری مثل Death Stranding که با فضای سورئالش، دور شدن اعضای جامعه از یکدیگر و انزواطلبی را به نمایش می‌گذارد. عناوین Snatcher و Policenauts هم از این قاعده مستثنی نیستند.

همان‌طور که در متن اشاره شد بازی Policenauts به طور ویژه‌ای تحت‌تاثیر اتفاقات اجتماعی وقت کشور ژاپن ساخته شده و شاید هم به همین علت انتشار آن در بازارهای غرب با محدودیت‌های گسترده روبرو شد. اما بازی اسنچر درست به مانند منبع الهامش یعنی بلیدرانر به نظام سرمایه‌داری و البته فرهنگ برده‌داری نگاه ویژه‌ای دارد. بررسی این موضوع از حوصله این متن و حتی کمی از توان من خارج است اما جدای از این مسائل، ترند امروز دنیا هوش مصنوعی است که هر دوی این عناوین برداشت خودشان را از این موضوع داشتند که چندان هم با وضعیت امروز و آینده جهان غریب نیست.

به طور مثال در اسنچر رباتی وجود دارد که به نوعی همراه و همیار سید است و اخبارها و سرنخ‌ها را برای او نمایش می‌دهد. یوشیکا در مصاحبه با کوتاکو در این مورد می‌گوید:«فیلم‌ها و کمیک‌های علمی تخیلی زیادی تصویر و احساسات ترسناکی درباره آینده هوش مصنوعی داشتند. من از این نوع آثار الهام گرفتم و از تماشا و خواندن این داستان‌ها واهمه دارم. اما از کودکی عاشق ربات‌ها بودم. یادم است زمان کودکی در یک نمایشگاه در شهر اوزاکا ربات‌هایی دیدم که موسیقی می‌نواختند. بنابراین من ربات‌هایی در ذهنم تجسم کردم که می‌توانند با ما ارتباط برقرار کنند و شریک بشریت باشند. دوست ندارم داستان‌هایی که پیشرفت هوش مصنوعی را همراه با نابودی بشر روایت می‌کنند باور کنم.»

بازی اسنچر هیدئو کوجیما
شهر نئو کوب سیتی - بازی اسنچر

این روزها هوش مصنوعی راه خودش را خیلی راحت به زندگی ما پیدا کرده و ابزارهای مانند GPT-4 اگرچه که همچنان در ابتدای راه قرار دارند و کمی ناقص هستند، اما در زندگی ما تاثیر می‌گذارند. خیلی زودتر از سال‌ ۲۰۴۷!

شاید این صحبت را شنیده باشید که هیدئو کوجیما یک دیدگاه آینده‌نگری دارد و در آثارش به اتفاقات آینده اشاره می‌کند. شاید بتوان پیشرفت تکنولوژی و هوش مصنوعی را در اثری مثل اسنچر هیدئو کوجیما هم دید. البته که باید اعتراف کرد که این نظریه‌ها یا به اصطلاح Visionary ریدلی اسکات در بلیدرانر بود که باعث خلق اثری مثل اسنچر شد. اگرچه نمونه‌ها و نظریه‌هایی هم قبل از فیلم اسکات وجود داشته است. 

کوجیما این روزها به واسطه ارتباط قوی‌ای که با رسانه‌ها و افراد مشهور دنیای سرگرمی داشته، جایگاه متفاوتی پیدا کرده و حالا بیشتر شبیه به یک سلبریتی مشهور در دنیای بازی‌هاست. بسیاری این رویکرد جدید کوجیما را دوست ندارند چرا که می‌گویند این کوجیما با کوجیمای دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ فرق دارد. کوجیما به واسطه متال گیر، سایلنت هیل و دث استرندینگ شهرت بسیار زیادی پیدا کرده اما این‌ها باعث نمی‌شود که عناوین اسنچر و Policenauts به دست فراموشی سپرده شوند. چرا که این بازی‌ها هم امضای خاص این کارگردان بزرگ را دارند و با گذشت بیش از ۳۰ سال از عمر هر دو بازی، همچنان جزو بهترین آثار کلیک و اشاره شناخته می‌شود و همین موضوع به تنهایی اتفاق بزرگی شمرده می‌شود.

بیشتر بخوانید:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی