نقد فیلم Leave the World Behind – وقتی که آمریکا تمام میشود!
Leave the World Behind یک فیلم هیجانانگیز است که نابودی آمریکا را تصویر میکند. این فیلم محصول سال ۲۰۲۳ آمریکا میباشد که کارگردانی و نویسندگی آن را سام اسماعیل (Sam Esmail) بر عهده داشته. این ...
Leave the World Behind یک فیلم هیجانانگیز است که نابودی آمریکا را تصویر میکند. این فیلم محصول سال ۲۰۲۳ آمریکا میباشد که کارگردانی و نویسندگی آن را سام اسماعیل (Sam Esmail) بر عهده داشته. این فیلم بر اساس کتابی با همین نام و اثر رومان عالم (Rumaan Alam) ساخته و پرداخته شده است.
جولیا رابرتز (Julia Roberts) در نقش آماندا، مادری خشک و جدی، ایثن هاوک (Ethan Hawke) به عنوان پدری سادهگیر و خوشبین به نام کلی، ماهرشالا علی (Mahershala Ali) نیز در نقش جورج و دخترش روث که نقشش را مایهلا هرولد (Myha'la Herrold) بازی میکند، در این فیلم نقش آفرینی میکنند.
داستان یک کشتار جمعی!
آماندا زنی است که با دو فرزندش رز و آرچی و همسرش کلی یک پروفسور زندگی میکند. او با اجاره ویلایی در لانگ آیلند قصد دارد خانواده را به طور غیر منتظرهای به سفری خارج از شهر ببرد. روز اول اقامتشان به ساحل میروند و شاهد به گل نشستن یک کشتی بزرگ در ساحل هستند. بعد از آن تمام آنتنها و اینترنتها نیز مختل میشود.
اتفاقات عجیبی چون وجود تعداد زیادی گوزن در حیاط پشتی و نشستن فلامینگوها در استخر خانه و همچنین اعلام خطر از سوی تلویزیون نیز رخ میدهد. در همان شب اول اقامت زنگ در به صدا درمییابد و جورج اچ اسکات و دخترش روث ادعا میکنند که این خانه به آنها تعلق دارد و خاموشی در سرتاسر شهر باعث شده که به منزل خود برگردند و با دادن نصف مبلغ اجاره به این خانواده قصد دارند در کنار هم شب را سپری کنند.
صبح روزه بعد آماندا چند هشدار از ایمیل خود دریافت میکند که در آن ذکر شده که هکرها شبکههای آمریکا را هک کردند و جنگی در حال وقوع است! کلی برای دریافت اطلاعات بیشتر به شهر میرود اما میانه راه با زنی ترسیده رو به رو میشود و در نهایت یک بالگرد را میبیند که کاغذهای زیادی را در سرتاسر آسمان پخش میکند. نوشته روی کاغذها عربی است و عنوانی با مضمون مرگ بر آمریکا بر آن تایپ شده.
در این بحبوحه جورج نیز به ساحل میرود و با انبوه لاشه هواپیماهای سقوط کرده و جنازهها رو به رو میشود. جورج حتی از تلفن ماهوارهای همسایه که خانهاش به یک خرابه تبدیل شده استفاده میکند و میفهمد که راهدارهای ماهوارهای نیز از کار افتادند. تقریبا همه چیز مختل شده است خودروهای بدون سرنشین گمراه شده و با یکدیگر تصادف میکنند و جاده را بستند بنابر این راه خروجی نیز باقی نمانده.
در نهایت همگی پی میبرند که یک کودتای سیاسی در میان است. که قصد دارد مردم را برای دستیابی به غذا و دارو به جان هم بیاندازد. در این میان رز دختر سرکش کوچک خانواده یک پناهگاه زیرزمینی که پر از مواد غذایی است را پیدا میکند و در نهایت فیلم با چشماندازی از نیویورک که زیر بمبباران در حال متلاشی شدن است پایان مییابد.
عدم اصل باورپذیری!
اصل باورپذیری در این فیلم ابدا رعایت نشده. فکر کنید که در شرایطی هستید که هواپیما درست رو به روی شما در حال سقوط است و فاصله کمی با آن دارید. و گمان کنید که به اولین پناهگاه یا خانه پیشرویتان میرسید، وارد میشوید و در را میبیندید. تقریبا هواپیما همه چیز را در اطراف تخریب میکند حتی فشار آن باعث میشود پنجرههای خانه با قدرت بشکند. خب چقدر احتمالش هست که شما پشت در جان سالم به در ببرید؟
متاسفانه در این فیلم از این مدل شرایطهای سخت زیاد پیش میاید و به طور باور ناپذیری همه افراد فیلم زنده بدون یک خط روی صورت به خانه بازمیگردند. به نظرم اگر قرار بود همه جور دست و پنجه نرم کردنی با مرگ وجود داشته باشد، پس باید یا تلفاتی وجود میداشت یا فقط افراد شاهد آن باشند و نه درست در معرض خطر.
با این وجود کارگردان ذرهای به این واقعیت سازی بها نداده بنابر این مخاطب هم ذرهای آن را باورپذیر و قابل درک نمیداند. حداقل نه طوری که خطر را حس کند، درک کند و دلش برای کاراکترها بسوزد یا خودش را لحظهای جای آنها بگذارد!
زمان را کوتاه و محتوا را قوی کنید!
Leave the World Behind سعی دارد تا هیجان را در کندی و آرامش زنده نگه دارد اما حقیقتا در این کار موفق نشده است. فیلم مورد نظر به چند بخش تقسیم شده و با شروع بخش اول بیننده درمییابد که این قصه سر دراز دارد. چرا که سکانسهای کِشدار و آرام و جدی پارت اول نمایان گر کل بخشها است.
اما باید گفت در بخش دوم هیجانات زیاد تر شده و موسیقی دچار یک تغییر اساسی نسبت به قبل میشود که همین موضوع خسته کننده بودن و مسیر آرام و کند فیلم را برایمان تلطیف میکند. با این وجود اگر به تماشای Leave the World Behind بنشینید احتمالا دو الی سه بار فیلم را پاز بزنید تا یک کش و قوسی به خودتون بدهید.
بنابر این به نظر من زمان اضافی و قابل حذف شدن زیادی در این فیلم وجود داشت که میشد آن را از یک فیلم دو ساعت و نیمه به یک فیلم کمتر از دو ساعت تبدیل کرد. چرا که حتی از میانه، راز و رمز مسیر فیلم حل شده بود، بنابر این سوالی برای مخاطب پیش نمیاید که بخواهد منتظر یک اتفاق منحصر به فرد بماند. پس این کش آمدگی فیلم هیچ چیزی جز یک خسته کننده محض نیست!
زاویهها فیلم را نجات دادند
Leave the World Behind را زاویههای منحصر به فرد دوربین و شیوه متفاوت فیلمبرداری نجات داده است. مثلا زن خشن را بین پلههای لبه تیز تصویر کردن آنهم به طور مورب انگار که چیزی در حال وقوع است، یکی از فکر شدهترین کارهای کارگردان است. این تنها یک مثال از دهها زاویه خوبی است که برای تجسم موقعیتی که شخصیت در آن حضور دارد میباشد.
با این که وحشت در ژانر Leave the World Behind نیامده اما باید گفت چه چیزی ترسناک تر از این که جان آدمی در مسئلهای مثل جنگ به خطر بیافتد؟ وحشت موجود در این فیلم نه تنها با موسیقی که بعدتر به آن میپردازیم به روان راه مییابد بلکه بیشترین ترس را همین زوایای خاص فیلمبرداری است که ایجاد میکند!
کارگردان بدون استثنا در تمام صحنههای خطر ساز، ابزار مرگآور را در مقابل و درست روبه روی افراد تجسم کرده. از کشتی که به ساحل هجوم آورده گرفته تا سقوط هواپیما حتی حمله دسته جمعی پرندگان و گوزنها و دیگر حیوانات، همه و همه از رو به رو و درست مقابل صورت افراد حرکت میکنند. این نکته ارزشمندی است که مواجه با خطر را در حد اعلا تصویر کرده است.
وقتی که هیچ رازی در کاراکترها نهفته نیست!
با حضور دو مهمان ناخوانده که به نظر میرسد صاحب خانه باشند مخاطب در وهله اول گمان میکند که آنها چیزی را میدانند که این خانواده چهار نفره و بینندگان از آن بیخبرند. این دو کاراکتر گنگ صحبت میکنند و به نظر میرسد از قبل داستانی سر هم کردند تا خانواده مورد نظر را گول بزنند. با این وجود با پیشروی داستان میفهمیم آنها نیز در ندانستههایشان غرق هستند.
بنابر این دلیل موجهی برای رازآلودی افراد در این فیلم وجود ندارد. و متاسفانه فیلمنامه این مسئله را خیلی زود لو میدهد. پس از جذابیت فیلم یک حجمه زیادی کم میشود! تقریبا تا انتهای فیلم هیچ دلیل محکمی پیدا نمیکنید که چرا دو شخصیت معمولی، سرگردان و ترسیده وقتی چیزی برای ارائه ندارند باید رفتاری نامتعارف داشته باشند!
البته لازم است بدانیم که از ابتدای فیلم ما به گفتهها و شکورزیهای مادر خانواده که زنی تند اخلاق است که به هیچکسی اعتماد نمیکند بیشتر اعتنا میکنیمم تا همسرش که همه چیز را آزاد میگذارد و تقریبا هیچ منفی بینی ندارد. این زن با دیدن صاحبان خانه حسی بد و نا مطمن را از آنها دریافت میکند بنابراین ما نیز منتظر عملی غیر منتظره از جانب صاحب خانه با دخترش میمانیم اما در انتها هیچ چیز دستگیرمان نمیشود!
کلام آخر
باید گفت که فیلم Leave the World Behind داستان متفاوتی برای بازگو کردن دارد اما اگر واقعا رازی در داستان وجود داشت و تعدادی آدم اگاه نسبت به اتفاقات، برای بیننده کشش و سوال پیش میامد و تماشای این فیلم نیز دلپذیر میشد. علاوه بر این هیچ توضیح دقیقی برای این که این جنجال از کجا نشات گرفته است وجود ندارد.
بخش دو و سوم Leave the World Behind موسیقی گوش خراش و رعب انگیزی دارد که میتواند ما را کمی به موقعیت نزدیک کند. البته نباید نادیده گرفت که چند موسیقی کپی شده نیز وجود داشت که حذف کردنشان لطمهای به فیلم وارد نمیکرد.
کاراکترها همیشه در بک گراندی که به شخصیتشان نزدیک است قرار دارند و این مسئله مهم و ظریفی است تا ما ارتباط بهتری با آنها بگیریم. در مجموع همه چیز میتوانست بهتر و قوی تر پیش برود اگر کارگردان به هوشمندی مخاطبش باور داشت!
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.