چرا تجربه بازی Returnal برای طرفداران گاد آف وار امری ضروری است؟
بسته الحاقی بازی خدای جنگ رگناروک: والهالا (God of War Ragnarok: Valhalla) اخیرا به صورت رایگان منتشر شد و توانست با ارائه یک گیمپلی به سبک روگلایت و در کنار آن بسط دادن قصه کریتوس، ...
بسته الحاقی بازی خدای جنگ رگناروک: والهالا (God of War Ragnarok: Valhalla) اخیرا به صورت رایگان منتشر شد و توانست با ارائه یک گیمپلی به سبک روگلایت و در کنار آن بسط دادن قصه کریتوس، عملکردی فوقالعاده از خود به نمایش بگذارد. البته که این اکسپنشن رایگان، به نسبت محتوای بسیار خوبی را در اختیار بازیکن قرار میدهد و بسیاری از گیمرها هنوز هم باورشان نمیشود «والهالا» به صورت مجانی منتشر شده است. اما چرا طرفداران این بسته الحاقی باید بازی Returnal را هم تجربه کنند؟ در ادامه با ویجیاتو همراه باشید.
«خدای جنگ رگناروک: والهالا» همچنین اغلب با یکی از موفقترین آثار روگلایک چند سال اخیر یعنی بازی هیدیز (Hades) مقایسه میشود و دلیلش هم که دیگر واضح است. اول از همه اینکه هر دو بازی تجربهای روگلایک/روگلایت با محوریت یک خدای یونانی را ارائه میدهند. دوم اینکه روایت داستان و نحوه پیشرفت در این آثار تقریبا به یک شکل است؛ طوری که داستانِ هر دویشان در طول زمان به آرامی و با تلاشهای متعدد آشکار میشود. هر ران و حلقه در این بازیها بخش جداییناپذیری از ساختار روایی هستند و از سوی دیگر هم کریتوس و هم زاگرئوس با یک معضلِ شخصی که در بند گذشتهشان زنجیر شده، دست و پنجه نرم میکنند.
به همین ترتیب، تلاشهای مکرر این دو باعث استقامت بیشتر و رشد شخصیتیشان میشود و در نهایت آنها را با حقیقت روبهرو میکند. احساسات گیمر هم بهطبع در این مسیر و زمانی که این دو شخصیت بر گذشتهشان غلبه کردند حسابی قلقلک داده میشود.
همانطور که گفتیم روایت و سیستم پیشرفت و ارتقای شخصیت در هر دو ارتباط نزدیکی به هم دارند و از آنجایی که هیدیز (Hades) و والهالا معمولا بخشندهتر از دیگر آثار این سبک هستند، از طرف گیمرهای بیشتری تجربه میشوند. هر پیشرفت و پیروزی، تغییرات دائمی را در هر ران ایجاد کرده و به داستان کمک میکند تا آرام آرام گیمر را برای باقی مسیر مشتاق و هیجانزده کند. همچنین این آثار مرتبا آپگرید (ارتقا) و تکنیکهای تازهای را در اختیار شما میگذارند و از این نظر، طراحی واقعا عالیای دارند.
از ارتباط بین والهالا با هیدیز که بگذریم، به ارتباط قویتری بین این اثر و یکی دیگر از بازیهای انحصاری کنسول پلی استیشن ۵ یعنی ریترنال (Returnal) میرسیم. کاربران آنلاین و گیمرها اصلا به مقایسه این دو اثر نمیپردازند؛ چرا که هیدیز بدون شک بازی بسیار محبوبتری است. با این حال اگر والهالا را تجربه کرده باشید و پس از آن به دنبال تجربههای مشابهی میگردید، باید ریترنال را به عنوان مقصد بعدی خود در نظر داشته باشید.
این دو بازی از منظر سبک و تم، شباهتهای زیادی به هم دارند. داستان والهالا سفر شخصی کریتوس به گذشته تاریکش را دنبال میکند. او بخشهای مهمی از زندگی عذابآور پیشیناش را به چشم میبیند و با از سر گذراندن هر یک از آنها به اشتباهات خود پی میبرد و به تحول تازهای دست مییابد. خدای جنگ ابتدا نمیداند ساز و کار والهالا به چه شکل است و پس از وارد شدن به آن تازه میفهمد این مکان بر اساس افکار و خاطراتش شکل میگیرد. کریتوس از این طریق آزمایش میشود و همه اینها برای این است که ببینیم آیا او به قدری قوی است که بتواند بر شرم و گناهش غلبه کند یا خیر. گرچه شکست دادن خدایان و هیولاها برای او امر سختی نیست اما غالب شدن بر گذشتهها چرا!
همانند والهالا، سیاره اتروپوس در بازی ریترنال مکانی برای کاوش درونیات شخصیت اصلی به شمار میرود. این مساله به آرامی در طول بازی آشکار میشود و زمانی که به نقطه آخر بازی میرسید مرکزیت اصلیاش را آشکار و شما را با یک پایانبندی دیوانهوار رها میکند. این مطلب قصد کشف و توضیح رمز و راز و اسرار بازی را ندارد. زیرا این مساله کاملا به تجربه خودتان وابسته است و به نحوی مهمترین چیزی است که بازی را برایتان خاص و فراموشنشدنی میکند. با این وجود از همان ابتدا شما به ماهیت سوالبرانگیز اتروپوس پی میبرید و خیلی راحت میتوانید حدس بزنید که کاراکتر سلین صرفا یک فضانورد نیست که در سیارهای بیگانه سرگردان شده. او قصه ای عمیقتر برای بازگو کردن دارد و همین که خانه دوران بچگیاش در منطقهای از این سیاره قرار گرفته کافی است تا بدانید روایت و داستان Returnal عمیقا با گذشته سلین مرتبط است. درست همانطور که کریتوس توسط شیاطین درونیاش در والهالا به چالش کشیده میشود، آشفتگیهای درونی سلین هم در ریترنال شروع به آشکار شدن میکنند.
اما در مورد گیمپلی و سیستم پیشرفت در بازی، ریترنال عموما بهخاطر سخت بودنش شناخته میشود اما راستش را بخواهید اگر بادقت و حوصله بازی را پیش ببرید متوجه میشوید ریترنال آنقدرها هم سخت نیست و گاها در رابطه با سختی بازی اغراق هم شده است. اشتباه برداشت نکنید؛ ریترنال واقعا بازی چالشبرانگیزی است و اصلا بخشهایی از داستان سلین در گرو همین شکستخوردنهای مکرر روایت میشود. با این حال یکی از آن عناوینی است که برای طرفداران والهالا تجربه ضروری محسوب میشود و مثل آن (والهالا) نقاطی وجود دارند که پیشرفت شما ذخیره میشود و لازم نیست تا مجددا به مبارزه با باس فایتی که یک بار آن را شکست دادهاید بروید. بدین ترتیب اگر والهالا مقدمهی ورود شما به سبک روگلایت بود، Returnal قلمروی بعدیای است که باید در این مسیر آن را فتح کنید.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
تیتر غلط اندازه. طرفداران گاد آف وار همین الان هم دو دسته شدن (شاید بیشتر) که بعضی ها سه نسخه اول و بعضی ها نسخه های بعدش رو دوست دارن.
گاد آف وار رگناروک خاص ترین نسخه فرنچایز بود و طرفدار های خاصی هم داره. دلیلی نداره طرفدار های نسخه های قدیمی از این بازی خوششون بیاد.
حرف شما درست، واقعا این شکاف و دو دستگی بین طرفدارای گاد آو وار بعد عرضه رگناروک حتی بیشتر هم شده ولی تو زیرتیتر هم نوشتیم دیگه: اگر والهالا را دوست داشتید...